مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عربستان و مدیریت تحولات در یمن

اشتراک

کامران کرمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC


بیان رخداد

اگر چه موج تظاهرات یمن با فاصله کمی از قیام ملتهای تونس، مصر و لیبی آغاز شد، اما روند آن به دلیل مدیریت عربستان به مراتب کندتر بوده و با موانع متعددی روبه رو شده است. با آغاز بحران فراگیر یمن که با سقوط مبارک در مصر همراه شد، نگرانی‌های گسترده‌ای را در ریاض برانگیخت. عربستان که به تازگی بزرگ‌ترین متحد خاورمیانه‌ای خود را از دست داده بود، با خطر دیگری در جنوب یمن و نیز خطر تسری این دگرگونی‌ها به خاک خود روبرو شد. افزون بر آن، با بحران قیام‌های مردمی در عمان، اردن و به خصوص بحرین روبرو بود. این امر تحرک ریاض در قبال بحران یمن را به تأخیر انداخت. اما پس از غالب آمدن بر اعتراضات داخلی و بحران بحرین، عربستان باز هم در چهارچوب شورای همکاری، ابتکاری برای حل و فصل بحران گسترده یمن مطرح ساخت. آمريكا و عربستان سعودي براي جلوگيري از انتقال فوري امواج انقلاب يمن به شبه جزيره، ابتدا تلاش كردند تا جابجايي قدرت در يمن در چارچوب توافق صورت گيرد. از اين رو رياض دو هفته ميزبان گروههايي از رهبران معارضين بود، ولي در نهايت به جايي نرسيد و پس از آن به حرارت انقلاب در يمن افزوده شد. سعودی ها ابتدا تلاش کردند برای برون رفت صالح از بحران به راهکارهای سیاسی پناه ببرند، لذا ورود دیپلماتیک شورای همکاری خلیج فارس با هدایت عربستان به بحران در این کشور و ارایه پیشنهادها و طرحهای مختلف این شورا برای یمنی ها که ابزار مناسبی را برای مانور و وقت کشی صالح به وجود آورد، بر پیچیدگی تحولات در یمن افزود. در چنین فضایی انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری با تردیدها و اما و اگرهای فراوان برگزار شد و عبد ربه منصور هادی معاون رییس جمهوری یمن، تنها نامزد توافقی گروه های مخالف دولت عبدالله صالح و حزب حاكم این كشور حضور داشت. اما هیچ یک از این موانع تاکنون نتوانسته موج اعتراض در یمن را فرو بنشاند. از اینرو در این نوشتار تلاش می شود تا اهداف عربستان سعودی در یمن و مدیریت تحولات یمن از سوی این کشور را بررسی نماییم.

تحلیل رخداد

اهمیت استراتژیک یمن برای عربستان

يمن با 555 هزار كيلومتر مربع مساحت و حدود 26 ميليون نفر جمعيت بخشي از شبه جزيره عربستان است. این کشور یکی از کشورهای فقیر خلیج فارس محسوب می شود، اما داراي چهار موقعيت ويژه ژئوپليتيك است؛ اشراف يمن بر خليج عدن، اشراف كامل و بي رقيب آن بر مهمترين تنگه استراتژيك جهان (باب المندب)، اشراف كامل بر آبراه حساس درياي سرخ، تسلط يمن بر كوههاي استراتژيك (مران) كه از سواحل عدن آغاز و تا منطقه طائف در جنوب غرب كشيده مي شود. اما با این وضعیت ژئوپلیتکی ممتاز، نتوانسته است تا در طول این سال ها موقعیت خود را بازیابد و بتواند در معادلات منطقه همپای کشورهای دیگر اثرگذار باشد.

دو کشور عربستان و يمن به دلايل مختلف سياسي و استراتژيک، روابط پيچيده و قابل تاملي طي سه دهه گذشته برقرار کرده اند. حاکميت خاندان سعودي در عربستان و علي عبدا… صالح در يمن و نيز تلاش آنها براي حفظ حاکميت در بسياري از موارد آنها را در کنار يکديگر قرار داده است. از زمان وحدت يمن شمالي و جنوبي در دهه 90 ، اين روابط ابعاد گسترده تري به خود گرفت، به ويژه اينکه منافع آل سعود و صالح به يکديگر گره خورد. در نگاه استراتژیک عربستان، جایگاه جغرافیایی یمن و نوع روابط و تعامل آن در دهه‌ها و سال‌های گذشته، این کشور را از نظر اثرگذاری بر امنیت ملی عربستان؛ در سطح کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس قرار می‌دهد. به همین دلیل در تمامی بحران‌ها و تحولات یمن در دهه‌های گذشته، عربستان بازیگری فعال و اثرگذار بوده است. حداقل از دهه 1980 به بعد، عربستان سعودی، با کمک­های سخاوتمندانه­ی خود تسکینی بوده بر مشکلات یمن و متعاقباً وفاداری یمن به عربستان.

عربستان سعودی در سال هاي اخير به دقت تحولات داخلي يمن را دنبال کرده و از مسائل داخلی این کشور آگاه بوده است. عربستان از زمان شكل گيري جنبش شيعيان صعده و متحد شدن قبايل شيعه در استان هاي صعده و آل عمران با ظرافت بيشتري اين تحولات را پي گيري كرده است. از ديدگاه سعودی ها، شيعيان صعده خطر بالقوه اي براي وهابيت به شمار مي روند، به خصوص اينكه مانع بزرگي براي گسترش تفكرات آنها در خاك يمن هستند. علاوه بر اين، خاك يمن، مأمن مطمئني براي مخالفان سياست های عربستان به شمار مي رود. به اين خاطر از جنگ چهارم الحوثي ها در سال 2004 ، آل سعود متوجه نفوذ و تاثيرگذاري شيعيان در تحولات داخلي يمن و مناطق مرزي عربستان گردید. اقدام نظامي عربستان از آن جهت صورت گرفت كه اين کشور احساس كرد كه ممكن است بحران داخلي يمن به اين كشور منتقل شود، چرا كه استان هاي شيعه نشين (جازان و الشرقيه) در مجاورت مرز يمن قرار دارند.كارشناسان امنيتي منطقه نيز بر اين اعتقاد هستند كه پس از اينكه دولت عربستان با دخالت هاي مستقيم براي سركوب الحوثي ها از طريق دولت مركزي يمن به نتيجه اي نرسيد، خود دست به كار شد و با همه توان و قوا به خاك آن كشور لشكركشي كرد.

از سویی دیگر محور سیاست سعودی‌ها در یمن، برقراری ارتباطی قوی با رهبران اپوزیسیون یمن برای کنترل اوضاع آن کشور، پس از کناره‌گیری علی عبدالله صالح می‌باشد. در واقع سعودی‌ها با قدرتمندترین رهبران اپوزیسیون حزب اسلام‌گرای اصلاح ارتباط نیرومندی دارند. به نظر می‌رسد، با توجه به روشن شدن وضعیت عبدالله صالح در قدرت و مصونیت قضایی وی، درصدد پیشبرد سناریویی در یمن هستند که بر مبنای آن متحدانشان در یمن به قدرت رسیده و دگرگونی‌ها را از این طریق تا حدودی کنترل کنند. از آنجا که محور سیاست های عربستان را ثبات منطقه ای تشکیل می دهد، احتياج به امنيت در مرزهاي طولاني با يمن دارد و اين مرزها از گذشته هاي دور نيز هميشه منشا نگراني و بحران براي دولتمردان سعودی بوده است. اين در حالي است كه دولت عربستان هميشه از ناامني در اين منطقه به عنوان گذرگاهي براي ورود مواد مخدر نارضایتی داشته است.

طرح عربستان در قالب شورای همکاری خلیج فارس

در پی آغاز انقلاب یمن در سال گذشته و توسل نظام صالح به خشونت علیه تظاهر كنندگان معترض، شورای همكاری خلیج فارس با ابتکار عربستان طرحی را در ابتدای ماه آوریل گذشته ارایه كرد تا انتقال قدرت از صالح به شیوه ای مسالمت آمیز انجام شود. به موجب این طرح كه در ماه نوامبر گذشته در ریاض به امضای صالح و مخالفانش رسید، قرار شد صالح اختیارات خود را به معاونش عبد ربه منصور هادی منتقل كند و دولت وحدت ملی به ریاست یك شخصیت مخالف تشكیل شود. پس از اجرای این بندها مجلس نمایندگان یمن قانون اعطای مصونیت كامل به صالح را تصویب كرد و صالح استعفای خود را به مجلس تقدیم نمود و از یمن خارج شد. توافق بر سر یك نامزد برای ریاست جمهوری، بخش از طرح شورای همكاری خلیج فارس برای حل بحران یمن است. مكانيسم اجرايي طرح شوراي همكاري خليج‌فارس شامل دو مرحله است كه مرحله اول از روز امضاي اين طرح آغاز مي‌شود و تا زمان برگزاري انتخابات زودهنگام رياست‌جمهوري طي 90 روز به پايان مي‌رسد؛ در ‌حالي‌كه مرحله دوم از تاريخ اعلام نتايج انتخابات رياست‌جمهوري به مدت دو سال آغاز و با برگزاري انتخابات پارلماني و رياست‌جمهوري پس از برگزاري رفراندوم به پايان مي‌رسد. همچنین مرحله دوم دربرگیرنده برنامه‌های وسیعی از جمله اجرای گفت‌وگوی ملی با هدف دستیابی به راه‌حل‌های جدی و عملی درخصوص مساله جدایی طلبان جنوب یمن و تدوین‌ قانون اساسی جدید است.

دورنمای رخداد

مداخله و مدیریت عربستان در یمن باعث شد تا مسیر تحولات در این کشور تغییر پیدا کند. به این معنا که عربستان پس از غالب آمدن بر اعتراضات داخلی و بحران بحرین، در چهارچوب شورای همکاری خلیج فارس، ابتکاری را برای حل و فصل بحران گسترده یمن مطرح کرد. در واقع مدیریت عربستان و طرح این کشور در قالب شورای همکاری خلیج فارس ابزار مناسبی را برای مانور و وقت کشی صالح به وجود آورد، بر پیچیدگی تحولات در یمن افزود و باعث شد تا مسیر تحولات یمن به سمتی دیگر جهت پیدا کند و توده های مردم را که خواستار تغییرات مطلوب بودند ناکام بگذارد. در بحران یمن از یکسو معترضان قرار دارند که خواستار انتخابات دموکراتیک، محاکمه صالح، تغییر وضعیت معیشتی و رفاهی و نهایتاً انتخابات دموکراتیک هستند. از سوی دیگر احزاب و گروههایی قرار دارند که به نوعی خواستار پل زدن بین خواسته های معترضین و بقایای قدرت به جا مانده از دیکتاتور سابق هستند و طرف سوم تحولات داخلی یمن بلوک های قدرت به جا مانده از دولت سابق است که منافع خود را از راه منصور هادی معاون صالح دنبال می کنند و از حمایت شورای همکاری خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی برخوردار هستند. این سه گروه در واقع کانون تحولات یمن را شکل می دهند. با تحلیل این سه کانون می توان گفت که دورنمای تحولات یمن به سمت و سویی خواهد رفت که خواسته های مردمی یکی پس از دیگری با مدیریت و مصالحه ی گروهها و کشورهای ذینفع در این تحولات، قربانی شده و تا حدود زیادی بقایای دولت صالح در هیئتی جدید و با تظاهر و تمایل به انجام خواسته های دموکراتیک کار خود را شروع خواهد کرد.

مطالب مرتبط