مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عامل اختلاف ریاض و ابوظبی ؛ از یمن تا اخوان المسلمین

اشتراک

مریم خالقی نژاد

پژوهشگر مسائل منطقه

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

حدود پنج الی شش سال پیش با همراه شدن امارات با عربستان بر ضد یمنیها رابطه دوستانه خوبی از نظر سیاسی میان این دو کشور رخ داد و با نیابت دست یافتن به قیمومیت بر یمن و دستیابی به میادین نفت و گاز و برخی اهداف نظامی ریاض مانند کاستن از توانایی نظامی یمن و تامین امنیت برخی مرزهای جنوبی خود ، به مداخله در یمن پرداختند.

از سوی دیگر در این سالها ولیعهد امارات در پی افزایش قدرت خود در منطقه و میان کشورهای عربی بود و یمن را به عنوان وزنه مثبتی برای این هدف خود می پنداشت و از طرفی امریکا نیز کمکهای فراوانی را در خصوص راهیابی در جزایر یمنی به ابوظبی کرده است که اگر این کمکها نبود بنابر اعتقاد بسیاری از سیاستمداران ابوظبی امکان تاسیس امکانات نظامی را در این مناطق نداشت. پس از گذشت سالها دخالت امارات و ریاض در یمن اکنون امارات با نتایج بدست آمده به این درک رسیده است که دیگر پیروزیی در یمن وجود نخواهد داشت و به سمت جنوب چشم دوخته است که با اشغال جزیره سقطری در سال قبل اختلاف میان نیروهای تحت حمایت عربستان و ابوظبی در مساله یمن اوج گرفت.  جدیدا با خروج امارات از یمن و عدم وضوح و بیان کامل علت این امر،و همچنین عدم هماهنگی با ریاض نشان از اقدامات مستقل امارات و کاهش آن روابطِ پایدارِ گذشته،  دارد و مهر تاییدی بر اختلاف دو کشور است. 

این اقدامات و امثال آن،  شواهدی از برخی نیات دو کشور و یا اختلافات سیاسی آنها در حال حاضر است که روابط آنها را تحت تاثیر قرار داده است . از جمله این موارد و علتها می توان در ماجرای دخالت در یمن و تاخت تازها در این کشور نام برد که دیگر منافع امارات و عربستان در اینجا یکی نیست چرا که نیت هر دو کشور برای قدرت گیری در کشورهای عربی و سپس منطقه و در دست گرفتن رهبری آنان است و از دیر باز هر دو کشور در تلاش خود را بر این این امر مصروف داشته اند. اکنون پس از شکست در یمن و تهدید از سوی یمنی ها مبنی بر پرتاب موشک بالستیک و پاسخ متقابل، ابوظبی در واکنشی به این امر به خروج نیرو های خود پرداخت اما هنوز نمی توان از نیت عربستان مبنی بر ادامه جنگ و یا برخی توافقات پشت پرده به طور قطعی سخن به میان اورد. در این جا نباید از مرز مشترک و نگرانی های عربستان از یمن و عدم وجود مرز مشترک زمینی امارات با یمن غافل شد که تاثیر فراوانی در ادامه اقدامات نظامی در یمن از سوی طرفین دارد. 

دلایل اولیه اختلافات بر سر تقسیم حوزه های نفوذ که عربستان در شمال و امارات در جنوب بود بوجود آمد و دلیل دیگر بر سر بازگشت عبد ربه منصور هادی و حمایت عربستان از وی و در مقابل حمایت امارات از شورای انتقالی جنوب که در پی استقلال کشور یمن جنوبی هستند بوده است. مساله عدن نیز بار این اختلافات را بیشتر کرد.

از جمله موارد دیگر نگاه اقتصادی به این قضیه است است که شاید بزرگترین عاملی بود که سالها قبل این دو کشور را به سوی هم سوق داد و اکنون با عطف به نتایج نامطلوب اعم از نگاه های متفاوت به آینده یمن در تقسیم اراضی و همچنین نگاه های اقتصادی که این کشور سعی در دست گرفتن و مطالبه کردن منابع اقتصادی یمن را داشتند اما اکنون به در بسته خورده اند و صاحب منابع گاز و نفت یمن نشده اند. این شکست درحالی است که امارات هرچند با کمک برخی کشورهای دیگر و عربستان هزینه های زیادی را از دخالت در یمن متضرر شده است. این در حالی است که عربستان خواهان ماندن و سهیم شدن متحد خود در ائتلاف یمن و عواقب آن است. شاید مهمترین خواسته های امارات تجزیه یمن جنوبی و تسلط بر منابع آن و عربستان نیز برای تلاش بر تسلط یمن و افزایش جایگاه خود در جهان عرب است.

اختلاف دیگر در یمن بر سر نوع دیدگاه ابوظبی با ریاض بر سر حزب اصلاح یمن است که عربستان موافق و امارات مخالف آن است.

مساله دیگر چرخش نرم دولت آمریکا به سمت انصارالله است که البته انتظار می رود این حرکت دولت ترامپ برای انتخابات آتی است. همچون اقدامات دیگرش مانند برخی قانون هایی چون جاستا و یا سزار به بهانه حمایت از مردم حادثه 11 سپتامبر و یا مردم سوریه ولی این در حالی است که اهداف پشت پرده آمریکا از این اقدامات مشخص است و گمان می رود امریکا تلاش می کند که عربستان را به مذاکرات با انصارالله وادار کند هرچند به صورت مخفیانه باشد و در این بین آمریکا نقش منجی را بازی کند و چهره میانه روی و صلح طلبی خود را در آستانه انتخابات آتی بیشتر کند. 

بعد از یمن اختلافات سیاسی طرفین بر سر همکاری با گروه های تروریستی مانند اخوان است که دو دولت سعی می کردند در یک روال مشترک با این حزب برخورد کنند که اکنون با نیاز عربستان به نیروهای اخوان شاهد گرایش ملایم به این حزب و مخالف امارت با آن هستیم. امارات این گروه را معضلی برای خود در مناطق تحت نفوذش در یمن می داند. در مقابل عربستان از دیرباز دارای روابط تعاملی با اخوان بوده است. عربستان و اخوان در یمن هر دو انصارالله را دشمن مشترک خود میدانند و بر سر این مسئله اتحاد دارند.

از اختلافات دیگر میان امارات و عربستان به مانند سایر کشورهای خلیج فارس می توان به اختلافات مرزی اشاره کرد . اختلاف بر سر مناطقی مانند بوریمی است که دارای منابع نفتی فراوان است که در قسمت جنوب شرقی ابوظبی واقع شده است. 

درکل این اقدامات که بیانگر اختلاف ما بین ریاض و ابوظبی است منجر به از دست دادن متحد اماراتی خود برای عربستان می شود. چه بسا امارات تغییر جهت به سمت ایران بدهد که این امر به ضرر عربستان است. شکست معامله قرن نیز نشان از پیروزی جبهه مقاومت دارد که منجر به نه تنها شکست عربستان و امارات در یمن بلکه باید منتظر دیگر عواقب و نتایج آن بود. 

اگرچه این اختلافات تا کنون به علت نزدیکی ولیعهد های دو کشور فوران نکرده است اما به دلیل هدف اصلی طرفین یعنی رهبری جهان عرب( سنی) همیشه زیر خاکستر نخواهد ماند و به نظر نمی رسد که دو کشور بر سر دشمن مشترک یعنی انصارالله سایر اختلافات خود را نادیده انگارند.

 

واژگان كليدي: عامل, اختلاف, ریاض , ابوظبی , یمن , اخوان المسلمین,مریم خالقی نژاد

مطالب مرتبط