مسعود کساییان
پژوهشگر مسائل خاورمیانه
پس از انقلاب مصر و تنش در بین گروهها و احزاب فعال مختلف، حزب اسلامگرای اخوانالمسلمین موفق شد که در اولین میدان انتخابات آزاد گوی سبقت را از رقبای خود از جمله ملیگرایان، سکولارها و از همه مهمتر نظامیان مصر ربوده و پیروز انتخابات (هرچند با درصد آرای پایین و تا حدی متزلزل) گردد. البته از همان ابتدا مشخص بود که پیروزی در انتخابات به معنای دستیابی به قدرتی تضمینشده برای اخوانالمسلمین نبود. شاید در سایه همین تهدیدها و چشماندازهای بود که از همان زمان اعلام نتایج قطعی توسط کمیته اجرایی انتخابات مصر و پیروزی اخوانالمسلمین، تکاپوهای محمد مرسی در جهت محدود کردن قدرت ارتش و بازنشسته کردن چهرههای شاخص نظامی مصر آغاز شد. تکاپوهایی که حاکی از وجود نگرانیهای جدی در میان اخوانالمسلمین از تحرکات نظامیان مصری که آشکارا روند سیاسی مصر را در تباین با اهداف و منافع خویش مییافتند بود. با گذشت یک سال از آغاز ریاست جمهوری مرسی نهاد نظامی مصر که از اول انقلاب به دنبال ممانعت از پیروزی جریان اخوانیسم (اسلامگراها) بود دست به کودتا زده و در برنامه و طراحیای حسابشده در سال 2013 موفق به سرنگونی دولت محمد مرسی شد.
البته طراحی و هدفگذاری نهاد نظامی مصر به ساقط کردن دولت مرسی محدود نشد و برای اطمینان خاطر بیشتر با دستگیری سران این حزب و صدور احکامی سنگین از جمله اعدام، حبس ابد، حبسهای طولانی و… و همچنین گنجاندن نام این گروه در فهرست جریانات و گروههای تروریستی امکان هرگونه فعالیت رسمی و مدنی سیاسی را برای اخوانالمسلمین و در کل، جریان اسلامگرا در داخل مصر را سلب نمود.
نظامیان مصر و در صدر آنان رئیسجمهور برآمده از کودتای ارتش یعنی عبدالفتاح السیسی که توانسته بودند در درون مصر رقیب و البته دشمن دیرینه خود یعنی جریان اخوانالمسلمین را مهار کرده و به حاشیه برانند، اکنون و در تحولات اخیر منطقهای امنیت ملی خود (در افکار عمومی) و در واقع موجودیت خود را در خطر دیده و این احساس خطر تا بدانجا بوده که سیسی در سخنان اخیر خود بزرگترین حامی خود یعنی عربستان سعودی را از هرگونه حمایتی از گروه داعش بر حذر داشته و در مورد حضور و فعالیت تروریستی این گروه به سعودیها هشدار داده است.
دولت اسلامی (به عربی: الدوله الاسلامیه) که پیشتر دولت اسلامی عراق و شام (به عربی: الدوله الاسلامیه فی العراق والشام) نامیده میشد، و با نام اختصاری داعش نیز شناخته میشود، یک گروه شورشی فعال در عراق و سوریه است که مدعی کشوری مستقل بوده و بخشهایی از شمال سوریه و عراق را در تصرف خود دارد. این گروه به سرکردگی ابوبکر البغدادی از جنگجویان سلفی جداشده از شبکه القاعده تاسیس شده و با دولتهای عراق و سوریه و گروههای مخالف دولت سوریه وارد جنگ شده است.
در بیان افکار و عقاید داعش باید بیان داشت که افراطگرایی آنان تا بدانجاست که با دیگر گروههای اسلامگرای سلفی ازجمله جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه نیز درگیر جنگ شده و در فوریه ۲۰۱۴ ایمن الظواهری، سرکرده القاعده بهطور رسمی هرگونه انتساب این گروه به القاعده را رد کرده است. در بیان اقدامات نظامی این گروه باید گفت داعش در سوریه متحمل شکستهایی در مقابل جبهه النصره شده است اما در ژوئن ۲۰۱۴ موصل، دومین شهر بزرگ عراق را به تصرف خود درآورده است.
این گروه سلفی تکفیری از ابتدای فعالیت به دنبال تاسیس حکومت اسلامی (عباسی) بوده و از شیعیان به عنوان «الروافض الصفویون» نام برده و جالب آنکه اولویتهای جنگی آنها متوجه شیعیان، اهل سنت کلاسیک و غرب میشود. این گروه که از سال 2011 به بعد و در پی انقلابهای عربی ظهور و بروز جدی پیدا کردند با تغییر در ایدئولوژی خود دیگر از جهاد بر علیه دشمن دور دست کشیده و به دنبال نابودی دشمن نزدیک (حکومتهای سوریه، عراق و سایر حاکمیتهای منطقه) میباشد.
علیرغم اختلاف نظرهای نظامیان مصری با اسلامگرایان بویژه اخوانالمسلمین، توماس فریدمن تحلیلگر سیاسی امریکایی در مقاله تازه خود تحت عنوان «داعش و سیسی» به تبیین مشابهتهای طرز فکر اقتدارگرایانه عبدالفتاح السیسی رئیسجمهوری کنونی مصر و اعضای گروه تروریستی داعش پرداخته است. فریدمن هر دو طیف را دو روی یک سکه میداند و معتقد است که شکست سرنوشت محتوم آنان خواهد بود.
روزنامه نیویورک تایمز ضمن بازتاب نظرات فریدمن درباره تحولات اخیر منطقه خاورمیانه مینویسد: ماه گذشته اوریت پرلوف تحلیلگر اسرائیلی دو مدل حاکم در خاورمیانه کنونی را مطرح کرد: داعش و سیسی.
البته همانطور که بیان شد داعش گروهی است متشکل از عناصر تندروی سنی شبهنظامی که از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند و خواستار تشکیل حکومت در سوریه و عراق هستند و البته عبدالفتاح السیسی یک نظامی قدرتمند و رئیسجمهوری جدید مصر است و زمامداری رژیمی را برعهده دارد که در هفتههای اخیر احکام شرمآوری را برای سه خبرنگار شبکه خبری الجزیره صادر کرده و آنان را با وارد کردن اتهاماتی که بسیاری آنها را کذب میدانند، راهی زندان نمود.
پرلوف، به عنوان تحلیلگر مسایل منطقه در مورد اوضاع خاورمیانه معتقد است که داعش و سیسی دو روی یک سکه هستند یکی به نام پروردگار خود را محق به کنترل تمام عرصههای زندگی سیاسی میداند و دیگری به نام دولت ملی به سرکوب مردم میپردازد.این پژوهشگر بخش خاورمیانه در موسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تلآویو معتقد است که هر دو مدل زمامداری محکوم به شکست خواهند شد چرا که نمیتوانند نیازها و خواست جوانان عرب و مسلمان برای دسترسی بیشتر به آموزش و پرورش، آزادی و شغل را محقق و برآورده سازند. او معتقد است که این دو الگو به چگونگی خدمتگزاری به خدا [و لو در ظن خودشان] و دولت میاندیشند اما درباره اینکه چگونه میتوانند در خدمت مردم باشند ایدهای ندارند.
توماس فریدمن ضمن تایید گفتههای تحلیلگر مذکور درباره مشابهتهای ساختاری طرز فکر هواداران داعش و سیسی میافزاید: پرلوف در تشریح مدل حاکم بر ذهن این دو طیف اشاره میکند که عناصر تندروی وابسته به داعش اعلام کردهاند که جنگی را علیه رافضیها آغاز کردهاند، اصطلاحی که آنان برای شیعیان به کار میبرند و آنها را خارج از دین قلمداد میکنند. در سوی دیگر، ملیگرایی افراطی سیسی قرار دارد که جنگی را علیه آنچه تروریستها میخواند آغاز کرده و اسلامگرایان را سرکوب میکند. در اینجا منظور سیسی از تروریستها عناصر وابسته به جمعیت اخوانالمسلمین هستند.
سرمقالهنویس نیویورک تایمز در ادامه به نیاز جهان عرب برای یافتن مدل تازه زمامداری اشاره میکند و در اینباره میافزاید: جهان عرب نیازمند یافتن راهی است تا از طریق آن به زمامداری افراطیون از سویی و افسانه دولت نظامیان پایان دهد تنها در این صورت است که سعادت، ثبات و شرافت انسانی اعراب خاورمیانه به آنان بازگردانده خواهد شد. پرلوف نیز در اینباره معتقد است که تنها زمانی که اکثریت ساکنین جهان عرب بپذیرند که دو مدل زمامداری مذکور ناکارآمد هستند مسیر پیشرفت آنان مهیا خواهد شد.
مروان معاشر وزیر امور خارجه پیشین لبنان نیز در کتاب خود تحت عنوان بیداری عربی دوم و مبارزه برای تکثرگرایی با اشاره به این موضوع اظهار داشته که مدلهای حکومتی اقتدارگرا چه از نوع داعشی و چه از نوع سیسی و نظامی آن ناموفق بودهاند چرا که از پرداختن به نیازهای واقعی مردم از جمله نیاز به بهبود کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی و اجتماعی ناتوان بودهاند. هر دو مدل انحصارگرا و خود را حق مطلق میپندارند و گمان میکنند که راه حل تمام مشکلات جامعه را در اختیار دارند.
توماس فریدمن در پایان نتیجه میگیرد که جوانانی که بیش از 70 درصد از جوامع جهان عرب را تشکیل میدهند و اکثراً زیر 30 سال هستند افرادی باهوشاند که زیر یوغ اقتدارگرایی نخواهند رفت. او مدل «داعش» و «سیسی» را محکوم به شکست میداند.با این وجود نوع موضعگیریهای اخیر سیسی در خصوص هشدار به عربستان نسبت به حرکت گروه داعش به سوی مرزهای عربستان این حدس زده میشود که نظامیان مصر که پس از انقلاب با دشواریهای زیاد موفق به سرنگونی اسلامگرایان (اخوانالمسلمین) و سرکوب آنان در داخل مصر شدند اکنون باتوجه به افکار و عقاید و همچنین پیشروی این گروه تندرو (داعش) احساس خطر کرده و بدنبال کنترل این گروه در خارج از مرزهای خود و به اصطلاح تامین امنیت مصر در مرزهای دوم این کشور هستند.
در توصیف احساس خطر سیسی از فعالیت اسلامگرایان و در صدر آنان القاعده و داعش آن بس که حمله به مرزهای جنوبی عربستان از طریق القاعده و ترس از حمله به مرزهای شمالی از سوی داعش جدیدترین نگرانیها در عرصه ترتیبات امنیتی عربستان هستند که واهمه خاندان سلطنتی سعودی نیز در این خصوص روشن است، آنان شواهدی را مشاهده میکنند حاکی از آن که نوک پیکان تروریسم و خشونت که آن را به خارج از خاک خود صادر کردهاند در حال بازگشت به سوی خودشان است و این تهدید نه تنها از یک سو، بلکه از دو جهت شمال و جنوب عربستان در حال تحقق است.
عربستان از گسترش القاعده در خاک خود از مرزهای شمالی و جنوبی بیم دارد، در این کشور سرخوشی فراوانی از پیروزیهای داعش در عراق به وجود آمد و این امر باعث شد تا طرفداران القاعده در داخل عربستان که تعداد آنان نیز کم نیست از تشکیل دولت خلافت اسلامی و پیروزیهای آن خوشحال شوند. دولت عربستان که تفکر القاعدهای و وهابی را به خارج از مرزهای خود صادر کرده و از آن پشتیبانی میکند، میداند این جریان شروع به بازگشت به سوی خودش کرده است و برای اولین بار احساس نگرانی به داخل جامعه عربستان به خصوص در استان نجد بازگشته است.
واژگان کلیدی: سیسی و داعش؛ شباهتهای ماهوی سیسی و داعش؛ مصر و داعش، داعش و عربستان ؛ داعش ريال مصر