دکتر محمد مهدی مظاهری
عضو هيئات علمي دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
حماس و مرسی:
مرسی، پیش از انتخاب شدن در ژوئن 2012 به عنوان رئیس جمهوری، مهمترین رابط حماس با دفتر راهبردی اخوان المسلمین بود و پس از انتخاب شدن، میزبان رهبران بلندپایه حماس در کاخ ریاست جمهوری بوده و به موسی ابومرزوق، معاون ریاست حماس، اجازه داد تا در قاهره سکونت کند.
در حالی که رژیم سیسی به مرزوق دستور داد تا مصر را ترک کرده و مبارزه نظامی خشونتباری را برای انهدام تونلهای زیرزمینی از صحرای سینا به غزه آغاز کرد؛ تونل هایی که حماس و دیگر گروهها با استفاده از آنها تسلیحات و دارو به غزه می بردند.
واژگان کلیدی: سیاست یک بام و دو هوا، دولت مصر، بحران غزه، رویکردیک بام و دو هوا، مصر ، غزه، سیسی
سیسی و حماس
مصر پس از سرنگونی دولت اخوانی محمد مرسی، روابط تنش آمیزی با دولت حماس در غزه داشته است، زیرا حماس اقدام نظامیان در سرنگونی دولت اخوان المسلمین را کودتا می داند. در همین راستا دولت سیسی و دستگاه قضایی مصر نیز حماس را متهم به دخالت در امور امنیتی و سیاسی این کشور میکنند.
عبدالفتاح سیسی همانند امریکا و اسرائیل، حماس را هم سازمانی تروریستی و هم تهدیدی استراتژیک برای خود میبیند. بنابراین رویکرد منفی سیسی به حماس، به مثابه عبور قطعی از رویکرد سلف خود، محمد مرسی رهبر اخوانی مصر و استقبال از یک رویکرد کاملاً جدید است.
مواضعی که تاکنون ژنرال سیسی از خود نشان داده، حاکی از آن است که وی مسأله فلسطین را کاملاً در چارچوب فکری دوره مبارک میبیند.
تأکید وی بر معتبر بودن توافقات مصر و اسرائیل، گواهی بر این ادعا است. راه حلی که ژنرال سیسی حتی پیش از پیروزی در انتخابات برای مسأله فلسطین ارائه داده بود کاملاً در چارچوب سیاست خارجی پیشین و نظریه «دو کشور»، به پایتختی قدس شرقی و غربی، قابل تعریف است.
با وجود این، ژنرال سیسی پس از پیروزی قاطع در انتخابات ریاست جمهوری، در تلاش است تا ضمن کسب مشروعیت داخلی، جایگاه کشور خود را در عرصه منطقه ای و بین المللی تقویت و مصر را به بازیگری فعال در بازیهای منطقهای تبدیل کند.
در این راستا میتوان گفت حمله اسرائیل به غزه، نخستین موقعیت جدی را به ژنرال سیسی بخشید تا بتواند اهداف خود را در عرصه سیاست داخلی و خارجی دنبال کند.
در نتیجه دولت مصر بعد از گذشت یک هفته از آغاز تجاوزگری رژیم اسرائیل به نوار غزه، طرح پیشنهادی آتش بس بین رژیم اسرائیل و مقاومت فلسطین را ارائه کرد. رئیس جمهوری مصر در حالی اقدام به ارائه طرحی برای حل و فصل بحران غزه کرد که دولت وی در کنار عربستان سعودی و اردن از حامیان تضعیف جنبش مقاومت فلسطین (حماس) بوده اند.
در طرح ارائه شده از سوی مصر نیز خواست های حماس به عنوان یکی از طرفهای اصلی منازعه کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. در نتیجه جنبش حماس طرح مصر را هم از لحاظ محتوا به نفع اسرائیل می دانست و هم از لحاظ اینکه دولت عبدالفتاح سیسی آن را ارائه داده، این طرح را مورد قبول ندانسته و رد کرد.
این در حالی است که کابینه امنیتی اسرائیل با طرح مصر برای آتش بس در غزه موافقت کرد.
رویکرد قاهره در قبال غزه و حماس
دولت مصر به دلیل نیازی که به حمایت افکار عمومی داخلی و افزایش مشروعیت خود دارد، میکوشد در قبال فلسطین موضعی دوستانه اتخاذ کند. این موضع زمانی تقویت میشود که به رویکرد مردم مصر به اسرائیل توجه کنیم. چنان که در نظرسنجی BBC در سال 2012 که در رابطه با احساس مردم جهان به اسرائیل صورت گرفت و بیش از 22 کشور جهان در آن شرکت داشتند، مصریها با 85 درصد بیشترین تنفر را از اسرائیل داشتند.
بنابراین طبیعی است که هر شخصی که در مصر به مقام ریاست جمهوری برسد، نمیتواند گرایشهای افکار عمومی داخلی را نادیده بگیرد. در همین راستا، سخنگوی وزارت خارجه مصر اعلام کرد که قاهره «در کنار مردم فلسطین ایستاده است؛ مردمی که بهای حملات وحشیانه و خطرناک را پرداخت میکنند» و اسرائیل را به «نقض قوانین بینالملل» محکوم کرد. همچنین رژیم سیسی تلاش نمود با ارسال 500 تن مواد خوراکی و تجهیزات پزشکی به غزه با استفاده از خودروهای نظامی، خشم مردم مصر ناشی از موضع رئیس جمهوری در قبال غزه را کاهش دهد.
البته تناقض میان بدبینی سیسی به حماس از یک سو و نیاز وی به جلب افکار عمومی مصر از سوی دیگر، به خوبی در فاصله بسیار زیادی که میان سیاست اعمالی مصر و اظهارات رسمی آن دیده می شود، هویداست. در حالی که گذرگاه رفح معمولاً مسدود است و فقط در چند روز اخیر به طور موقت بازگشایی شده تا کمک های پزشکی وارد شده و زخمی ها از غزه خارج شوند، مقامات مصری به طور آشکار و علنی حملات هوایی اسرائیل را محکوم کردند.
در نتیجه این سیاست یک بام و دو هوای رژیم سیسی در قبال غزه، خاطرات دوران مبارک را زنده می کند؛ البته با این تغییر که در این دوره نقش میانجیگری مصر در زمان بحران تا حد زیادی از بین رفته است. سیسی، برخلاف اسلاف خود، نتوانسته است حماس را به سمت مذاکرات سوق دهد؛ کاری که شورای عالی نیروهای مسلح در سال 2011 انجام داد و اسباب آزادی سرباز اسرائیلی را فراهم کرد و کاری که دولت مرسی در سال 2012 پیش برد و آتش بس غزه را میسر ساخت. این مسأله نمایانگر این حقیقت است که سیسی هنوز نتوانسته است قدرت و مشروعیت خود را چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی تثبیت کند. ضمن اینکه سیاست های دوگانه وی در قبال بحران غزه سبب شده است تا رقبای منطقه ای مصر بویژه ترکیه نمایش قدرت بهتری از خود نشان دهند و به دنبال ارائه طرح آتش بس جدیدی برای جایگزینی طرح مصر باشند. به نظر می رسد چنان که سیسی قصد دارد مصر را به جایگاه قدرت واقعی اش در منطقه باز گرداند، باید ضمن توجه به افکار عمومی داخلی مصر، جبهه و موضع قطعی خود را انتخاب کرده و از سیاست های دوگانه پرهیز کند.