مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست خارجی هند و ایران گفتگو با دکتر نوذر شفیعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل شبه قاره هند

اشتراک

 

 

فرزاد رمضانی بونش

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

مقدمه: در سالهای اخیر سیاست خارجی هند در قبال ایران با تحولاتی نوین روبرو بوده است و  این کشور در روابط خود با  ایران تعدیلاتی را به عمل آورده است. در این راستا و برای واکاوی سیاست خارجی هند در قبال ایران به گفتگویی با دکتر نوذر شفیعی پرداختیم . دکتر نوذر شفیعی دکتری روابط بین الملل از دانشگاه تهران استاد دانشگاه اصفهان و تحلیل گر مسائل  سیاسی و روابط بین الملل و متخصص شبه قاره هستند  و  همچنین  از ایشان کتابها و مقالاتی چند در این حوزه منتشر شده است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به سیاست خارجی یک دهه ی اخیر هند  در قبال ایران نگاهی داشته باشیم اصولا جایگاه ایران در سیاست خارجی این کشور از منظر ژئوپلتیک و  استرا تژیک در کجا قرار دارد؟

همیشه هندی ها بر این تصور بوده اند که با توجه به وسعت و جمعیت میلیاردی که دارند به یک قدرت  بزرگ یا ابرقدرت در جهان تبدیل شوند. در این بین تبدیل شدن به یک ابرقدرت یا قدرت بزرگ شروط مختلفی را دارد، ولی یکی از این شروط  ارتباط با قدرتهای استراتژیک یا کشورهایی که دارای نقش و یا موقعیت استرا تژیک هستند است. به نظر میرسد در نگرش های کلی هند  ایران کشوری است که دارای موقعیت ژئوپلتیک و نقش ژئوپلتیک برجسته ای است لذا از این نظر هندی ها همواره به ایران نگاه کرده اند؛ اما در تصمیم گیری و یا انتخاب در عرصه سیاست خارجی هند  تابع دو محیط داخلی و بین المللی بوده است در این راستا نگاه مستقل هندی ها به ایران بر اساس اقتضائات محیط داخلی و واقعیات ژئوپلتیکی هست که  سیاست خارجی هند با آن مواجه است ولی باید گفت اخیرا این نگاه تحت تاثیر  محیط بیرونی (بوِیژه رابطه امریکا با هند )قرار گرفته است و  باعث شده است تا دیگر آن نگرش گذشته در سیاست خارجی هند کمتر نسبت به ایران وجود داشته باشد .

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به اینکه در حال حاضر دوسوم واردات نفت خام هند از خاورمیانه است و ایران نیز از صادرکنندگان انرژی به این کشور است. دیپلماسی انرژی هند را با توجه به وقت کشی و  کناره‌گیری از پروژه خط لوله صلح، تاخیر چند ساله برای تعیین تکلیف قرارداد توسعه میدان گازی فرزاد، عدم مشارکت در طرح توسعه فاز 12  و اکنون اختلافات ارزی  چند ماهه میان ایران و هند را چگونه مورد مورد تحلیل قرار می دهید؟

تقریبا بعد از جنگ سرد و به طور مشخص تری بعد از  سال 2000 به بعد  سیاست خارجی هند  از نهرو ئیسم  به نئو لیبرالیسم و حتی  نورئالیسم  تغییر جهت داده است. در این بین در گرایش های نئو لیبرالیسم  و نورئالیسم  توجه یک کشور به قدرتهای بزرگ افزایش می یابد.  لذا به نظر میرسد که بر اساس این دو نگرش که یکی(نئولیبرالیسم) در حوزه اقتصادی است و  دیگری(نورئالیسم)  در حوزه سیاسی- امنیتی هندوستان  به سمت قدرت های بزرگ پیش رفته است و چون این سیاست را اتخاذ کرده است، سیاست خارجی آن نیز تحت تاثیر دیدگاه ها،  برداشت ها و سیاست خارجی قدرتهای بزرگ هم قرار دارد. در این بین این هندوستان نیست که تعیین کرده که در حوزه انرژی وارد همکاری هایی با ایران نشود، چرا که واقعیت های  استراتزیکی و اقتصادی هند نشان می دهد که این کشور برای به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد خود  نیازمند انرژی کشور های مختلف بویژه ایران است. در واقع آنچه باعث شده تا هند از همکاری با ایران در پروژه های انرژی صرف نظر کند فشاری است که ایالات متحده امریکا به هند وارد میکند و دقیقا نیز به همین علت است که بسیاری از محافل استراتژیک هند معتقد هستند که توسعه بیش از حد مناسبات هندوستان  با  امریکا به استقلال هند در عرصه سیاست خارجی آسیب زده و  باعث شده است تا بسیاری از واقعیت های ژئوپلتیک، ژئواکونومیک ، ژئوکالچر و ژئواسترا تژیک هند در پرتو سیاست های ایالات متحده نادیدده گرفته شود . در این بین اگر هند بخواهد مسیر و روند های صعودی خود را در پیش بگیرد  ضمن داشتن روابط با امریکا در حوزه های خاص، داشتن رابطه با ایران نیز  در حوزه های خاص برای هند یک واقعیت است و به عبارتی هند باید ایران وامریکا را به عنوان دو کشور جدا از هم ببیند و با هر کدام از این کشورها  به طور مستقل و  جداگانه ارتباطاتی داشته یا آن را توسعه دهد .

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به تاثیر عوامل بیرونی در روابط سیاسی هند و ایران در سالهای گذشته بپردازیم  این روابط بیشتر  تحت تاثیر قطعنامه های تحریمی علیه ایران یا روابط  دهلی نو با ایالات متحده امریکا بوده است ؟

هر  دو عامل مکمل همدیگر بوده اند  و بسیاری از فشار ها ، قوانین و  قطعنامه هایی که علیه ایران وجود دارد یا یکجانبه و از سوی امریکا است (مثل قانون داماتو بر علیه ایران ) و یا قطعنامه های سازمان ملل است که چند جانبه بوده است که فشار هایی را علیه جامعه ی بین المللی علیه ایران اعمال میکند. به نظر میرسد  که این دو عامل مکمل همدیگر هستند ولی باید گفت که تاثیر پذیری هند از ایالات متحده امریکا در خصوص محدود سازی روابط با ایران بیشتر است .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نگاه سیاست خارجی هند به ایران و با توجه به توافق‌های نفتی برای افزایش واردات نفت هند از عربستان به نظر می رسد  عربستان  قصد دارد بازار 400 هزار بشکه ای ایران در هند  را از دست ایران خارج کند در این میان  نقش کشور های عربی همچون عربستان سعودی در روابط کنونی ایران با هند تا چه اندازه ای است ؟

به نظر من باید این گونه مسائل را در چارچوب کلان نظام بین الملل تفسیر کرد  تا در سطح خرد و مربوط به روابط کشورها  مورد بررسی قرار داد. در واقع دنیایی که امروزه در آن به سر می بریم دنیایی هژمونیک است و دقیقا بر اساس تئوری ثبات هژمونیک است. در این نظام  ایالات متحده امریکا در تعیین رفتار کشورها نقش مهمی دارد. لذا این کشور است که برای پاسخ دادن به واقعیت های استراتژیک هند و راضی نمودن دستگاه تصمیم گیری هند به ایجاد محدودیت در روابط دهلی نو و تهران  در واقع توجه سیاستمداران هندی را به سمت عربستان سعودی جهت دهی می کند  و همین طور نیز از عربستان سعودی هم می خواهد که با ورود بیشتر به عرصه انرژی  هند خلا  ایران را برای هندوستان پر کند. لذا این رفتارها بر اساس معادلاتی اتفاق می افتد که در چارچوب نظام بین الملل است نظامی که امریکا در چارچوب قدرت هژمون در آن نقش تعیین کننده ای دارد

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده روابط هند و ایران را با توجه به مولفه های دخیل با چه سنارویو هایی را می توان  ترسیم کرد ؟

به نظر من ممکن نیست که روابط دو کشور ایران و هندوستان  بدتر از وضع موجود گردد چرا که دو کشور  آسیایی وشرقی  و دارای هویته های غیر غربی هستند و به نظر میرسد در آینده  صرف نظر از سیاست هاو حکومتهایی که دارند  به یکدیگر نیاز خواهند داشت و ناچار هستند که بخشی از  نیازهای خود را از طرف دیگر برطرف کنند .گذشته از این امروزه هیچ کشوری نمی تواند به تنهایی در جهان زندگی کند و دنیا دنیای وابستگی متقابل و فزاینده و همچنین جهانی شدن است. در این دنیا تمامی واحد های سیاسی به هم مرتبط هستند و در پرتو همکاری با یکدیگر می توانند نیاز های خود را  بر طرف سازند .به نظر میرسد هند هیچ گاه نخواهد توانست که پتانسیل های ایران را نادیده انگارد و در عین حال نیز نمی تواند واقعیت ایالات متحده امریکا را هم نادیده بگیرد   و ایالات متحده امریکا نیز به همین گونه است.در این راستا به نظر می رسد  در آینده الزاما روابط دهلی نو و  تهران به رغم فراز و نشیب های موجود روبه توسعه و گسترش خواهد بود چرا که این امر ناشی از واقعیت های ژئوپلتیکی است که به دستگاه سیاست خارجی هند تحمیل میشود و در طرف  دیگر هم دهلی نو به صورت جداگانه و در الگوی رفتاری دیگری روابط خود را با  امریکا پیش خواهد برد.  یعنی دهلی نو در نهایت ناچار خواهد شد تا  بر اساس تئوری رئالیسم نئوکلاسیک  عمل نماید که هم مطابق با واقعیت های داخلی خود عمل نماید (که این واقعیت ها جهت گیری سیاست خارجی هند رابه سمت ایران هدایت می کنند) و هم بر اساس واقعیت های نظام بین الملل (که مانع از آن میشود که دست این کشور در توسعه مناسبات خود با ایران زیاد باز باشد ).

مطالب مرتبط