مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست خارجی قطر و نگاه به ایران

اشتراک

دکتر محمد عجم

کارشناس مسائل خلیج فارس

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

لازم است ابتدا پیشینه کوتاهی از قطر بیان شود. بررسی اسناد کشورهای خلیج فارس در وزارت خارجه نشان می دهد که صد سال گذشته قطر کشوری فقیر بوده است. اصولا ساکنین در منطقه عربی و ساحل عربی خلیج فارس در دوره های مختلف تاریخ بسیار کم بوده است و بیشتر شبان بوده و زندگی گله داری داشتند و از جایی به جای دیگر می رفتند. زندگی کوچ نشینی باعث جنگ های بسیار زیادی بین اقوام یا در درون یک قوم می شده است.

قطر تقریبا از سال 1871 تا 1915 به نوعی تحت سلطه و نظارت عثمانی ها بود، علت آن هم این بود که نزاع های قومی و قبیله ای که در این منطقه رخ می داد، امیر قطر از عثمانی یا ایران می خواست که در ازای مالیات، قطر را در حاکمیت خود داشته باشند. از 1916 تا 1971 هم قطر تحت قیمومیت انگلیسی ها بوده است. سال 1821 برای منطقه خلیج فارس سال بسیار مهمی است. در این سال کشتی های کمپانی هند شرقی وارد شد تا امنیت تجاری ناوهای انگلیسی را که با ایران و عراق تجارت می کردند را برقرار کنند. منطقه آباد جنوب خلیج فارس، منطقه بحرین بود و غیر از منطقه بحرین بزرگ که جاهایی برای سکونت داشت، منطقه دیگر سواحل عربی خلیج فارس ارزش چندانی نداشت و به منطقه قرسنه شهرت داشت. تا 1821 ایران حاکم بلامنازع خلیج فارس بود و تایید کرده بودند که در صورت ورود هر نوع کشتی جنگی غیر از انگلیس باید از ایران اجازه گرفته شود. در سال 1916 قطر تحت سرپرستی انگلستان قرار گرفت. اولین چاه نفت هم در سال 1939 در قطر کشف شد، ولی همزمان با جنگ جهانی دوم بود، اقدامی صورت نگرفت.

بعد از جنگ جهانی دوم نیز انگلیس علاقمندی چندانی نداشت که در خلیج فارس بماند، زیرا احساس می کرد که دیگر این منطقه سودآور نیست. لذا سال 1968 اعلام کرد که قصد ترک خلیج فارس برود و پیش از رفتن امارات متحده عربی را تشکیل داد و قطر و بحرین حاضر نشدند که به این کشور واحد بپیوندند و خلیفه بن حمد آل ثانی قدرت را به دست گرفت. در واقع قطر جامعه کوچک سنتی محافظه کاری بود و تا سال 1995 تقریبا نقش چندانی در سیاست خارجی نداشت و در جهان به عنوان یک کشور در حوزه سیاست خارجی مطرح نبود.

جمعیت 400000 نفری اصلی قطر که عموما وهابی و حنبلی هستند تا حدودی از دولت رضایت دارند و با زور و زر و تزویر تطمیع شده و نارضایتی چندانی در قطر مشاهده نمی شود و اگر هم نارضایتی هست، مربوط به مهاجرین است. مهاجرینی که تقریبا حق و حقوق آن ها ضایع می شود و حقوق بشر و حقوق کارگر به هیچ وجه در مورد آن ها رعایت نمی شود. نظام قطر، نظامی شیخی و امیری است که تمام اقدامات بر اساس فرمان امیر انجام می شود. اگر چه شورای وزیران و وزیر و مجلس مشورتی می توانند قوانینی را در حد محدود وضع کنند، اما تقریبا سیستم حکومتی به گونه ای است که تمامی فرامین را امیر صادر می کند و دستورات از سوی امیر صادر می شود و کشور در اختیار یک خانواده است، یعنی خانواده آل ثانی مانند هیئت مدیره یک شرکت، این کشور اداره می شود.

اولین حضور قطر در صحنه سیاست خارجی در سال 1991 در جریان جنگ خلیج فارس اتفاق افتاد که قطر نقش بسیار بارزی ایفا کرد و اجازه داد که در حمله به عراق از خاک این کشور استفاده شود. در سال 2003 نقش بارزتری به خود گرفت که در اشغال عراق نقش مهم تری ایفا کرد. شیخ حمد سیاست باز و غرب گرایانه ای را در پیش گرفت و به دنبال مدرن کردن جامعه سنتی قطر بود. شیخ حمد اقدامات گسترده ای را انجام داد در سال 2003 قانون اساسی را تصویب کرد که در آن پیش بینی شده بود یک پارلمان سی تا 45 نفره تاسیس شود. امیر قبلی قطر اشتباهات بسیار فاحشی در بهار عربی کرد و حمایت های بسیار گسترده ای از گروه های تروریستی، القاعده و … کرد و در سرنگونی قذافی نقش خیلی بارزی داشت. پیروزی بر قذافی امیر قطر را مغرور کرد و باعث شد نقش بیشتری را در حوادث منطقه به عهده بگیرد و نقش منفی گسترده ای را در سوریه بازی کرد و کمک های مالی بزرگی به اخوان المسلمین و آقای مرسی کرد و در سال 2014 بحرانی در بین کشورهای عربی به وجود آمد و کشورهای عربی سفرای خود را از قطر فر خواندند و پیش بینی می شد که شورای همکاری خلیج فارس فروپاشیده شود. قطر به بخش های مختلفی از جمله اخوان المسلمین تندرو کمک مالی می کند و گروه های دیگر. این تناقضات در سیاست قطر دیده می شود. از طرفی تناقض هایی چون حمایت از بعثی های عراقی تا طرفداران القاعده و گروه های جهادی تا فلسطینی ها و حتی غرب گرایان، به بحران شدیدی منجر شد که شیخ حمد مجبور شد به نفع فرزند خود یعنی شیخ تمیم آل ثانی استعفا دهد. بعد از تناقض ها و تضادمهای عمیقی که در سیاست خارجی قطر بروز کرد و شیخ حمد ناچار به کناره گیری شد و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی به قدرت آمد سعی کرد تا حدود زیادی خواسته های غربی ها را برآورده کند و بر اساس خواسته های آن ها عمل کند.

در سال 2014 سیاست خارجی قطر متعادل تر شد و احساس می شد که با ایران هم رابطه بهتری خواهد داشت. اما متاسفانه در سال 2015 عربستان توانست با این بهانه که ایران قصد تصرف بحرین و یمن را دارد و کشوری توسعه طلب است، دوباره کشورهای عربی را به وحشت انداخت و دوباره کشورهای عربی را دور هم جمع کرد و اتحاد نامیمونی از کشورهای عربی را ایجاد کرد. از جمله قطر جز این اتحاد شد و به اتحاد عربستان در حمله به یمن پیوست و مشارکت بسیار فعالی در عملیاتی که علیه مردم یمن انجام می شد و هم در بمباران ها و تامین هزینه و مزدور برای عربستان داشت . همچنین همزمان در سوریه و در بحث گفتگوی طالبان با دولت افغانستان هم همچنان نقش بارزی ایفا می کند که تا کنون نقش منفی آن بسیار بارزتر بوده است و انتقادات شدیدی همچنان بر این کشور کوچک وارد است که با پول های بادآورده به هر جهتی که پول ها می رود، بحرانی را ایجاد می کند. در واقع قطر به دلیل سیاست های متضاد و متناقض و عجیب و غریب در سیاست خارجی مورد انتقاد شدید متحدین آمریکایی، اروپایی و انگلیسی خود و به خصوص اسرائیل واقع شد. (اسرائیل به این دلیل که قطر را متهم می کرد که به فلسطینی ها و حماس پول و اسلحه می دهد .)

در یکی دو سال اخیر از زمان قدرت گرفتن تمیم، تا حدود زیادی مطابق خواسته های عربستان و هم پیمانان غربی خود پیروی می کند و سعی می کند از گروه هایی که غربی ها نمی خواهند حمایت کند، مقداری فاصله بگیرد. قطر با برخوردهای متناقضی از یک طرف حمایت از اخوان المسلمین، از طرف دیگر حمایت از طالبان یا حداقل بخشی از طالبان و القاعده باعث شده است.حتی بعضی معتقدند که قطر به تروریست ها باج داده است که در آن جا عملیات تروریستی انجام نشود. زیرا تقریبا تنها کشور عربی است که در آن عملیات تروریستی انجام نشده است.

روابط قطر با ایران همواره خوب بوده است، یعنی بین ایران و قطر خصومتی نبوده است. اگرچه قطر در حوزه مشترک گازی خیلی زودتر از ایران شروع کرد و بخشی از گاز ایران را استخراج می کند، اما هیچ زمانی روابط تیره نبوده است. قطری ها مانند عمانی ها نسبت به ایران بسیار احترام امیز برخورد می کردند. معمولا افکار عمومی قطری ها نسبت به ایران بد نیست. علی رغم این که وهابی هستند و اکثریت سنی هستند، اما ده درصد ایرانی و اقلیت شیعه در آن جا تقریبا مشکل خاصی ندارند. قطر در طول 200 سال گذشته همیشه همواره مایحتاج خود را از طریق ساحل فارسی یا ساحل ایرانی تامین می کرده است و نگاه خیلی مثبتی به ایران دارند. اما متاسفانه اولین اختلاف افکنی را شبکه الجزیره در سال 1383 شروع کرد و برنامه ای به نام التجاه گذاشت که در آن ادبیات ضد عربی را که در ایران وجود دارد به شبکه ها و نزد افکار عمومی آورد و به نوعی تایید کرد که ایرانیان الفاظ خیلی زشتی برای عرب ها دارند و این ها را به تلویزیون آورد و نشان داد که ایرانی ها ادبیات ضد عربی بسیار تندی دارند. این اولین برنامه ضد عربی بود که الجزیره به ان دامن زد و در بد کردن نگاه مردم به وجهه خوبی ایرانی ها در قطر موثر بود. چنانچه تلویزیون الجزیره جملاتی را که علیه عرب ها به عنوان نژادپرستی به ایرانی ها منسوب شده به تلویزیون آورد، که از جمله آن ها این بود که عرب در بیایان ملخ می خورد، سگ اصفهان آب یخ می خورد، یا ز شیر شتر خوردن و سوسمار، عرب را رسیده ست به جایی کار که اقلیم شاهی کند آرزو…. این چند مورد را بررسی و بعد با افراد بعثی، ضد ایرانی ، جدایی طلبان ضد ایرانی و تجزیه طلبان اهوازی نشان داد که ایرانی ها نژادپرست هستند و نگاه تحقیرآمیزی به عرب ها دارند.

واژگان کلیدی: سیاست خارجی قطر ، روابط خارجی قطر ، ایران و قطر، رویکرد خارجی قطر

 

مطالب مرتبط