مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست تئوری مرد دیوانه یا ناسیونالیسم اقتصادی

اشتراک

فاطمه خادم شیرازی

مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

چهل و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده با دیدگاهی متفاوت نسبت به دیگر رؤسای جمهور این کشور، با موضع ناسیونالیسم اقتصادی ودرپوشش و استفاده از سیاست تئوری «مرد دیوانه» نیکسون به تغییر جایگاه آمریکا در نظام بین‌الملل پرداخت.

تهدیدهای هسته‌ای آیزنهاور در سال ۱۹۵۳ میلادی باعث پایان یافتن جنگ بین دو کره شد. نیکسون نام این سیاست را تئوری «مرد دیوانه» گذاشت. او می‌خواست ویتنامی‌ها باور کنند او هر کاری برای پایان دادن به جنگ انجام می‌دهد و الزبرگ این تئوری را «استفاده سیاسی از دیوانگی» خواند و تاکید کرد هر نوع تهدیدی زمانی ‌که تصور شود تهدید‌کننده دیوانه است و نمی‌تواند تصمیمات منطقی بگیرد، قابل اعتناتر و معتبر می‌شود. از این تئوری در جنگ سرد ، برای ایجاد باور در میان رهبران شوروی سابق برای جلوگیری از تحریک کشورهایی که در جنگ سرد با آن ها متحد بودند که رفتار آمریکا ممکن است غیرمنطقی و شدیداً متغیر باشداستفاده شد. این تئوری در زمان خود کارایی لازم برای اجرایی نمودن سیاست خارجی آمریکا را نشان داد ودر این دور انتخابات ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکا بعد از نیکسون است که توانست با پوشش  بازگشت “مرد دیوانه” آمریکا ،در بعد سیاسی و اقتصادی به کارهای راهبردی برای اعتلای آمریکا و تامین منافع این کشور در سطح جهانی بپردازد. ترامپ با حرکت های دیوانه وار و غیر قابل پیش بینی در صدر اخبار جهان قرار گرفت که حتی متحدین آمریکایی هم او را دیوانه می خوانند.نگاه او به جهان نگاه عاقل اندر سفیه است.

موضع راهبردی ترامپ حفظ منافع آمریکا و اجتناب از هر تعهدی برای حفظ منافع دیگران است. ترامپ در زمرۀ انزواگرایان اقتصادی است و در عرصۀ سیاست داخلی و خارجی نوعی ناسیونالیسم اقتصادی یا حمایت گرایی را دنبال می کند. وی معتقد است آمریکا برای ساختن اقتصاد خود باید به ترمیم آن از داخل بپردازد ترامپ در نخستین سخنرانی خود در کنگره اظهار داشت: آمریکایی بخرید و آمریکایی استخدام کنید.

سیاست خارجی ترامپ سیاست در خدمت اقتصاد است. او قصد دارد با تولید ثروت انبوه، قدرت آمریکا را در جهان بیشتر کند، به همین خاطر گزینه تحریم‌های فلج کننده اقتصادی به جای حمله نظامی را بهترین نوع سیاست خصمانه می داند.وی در حوزه سیاست خارجی تحت تأثیر جریان ناسیونالیسم محافظه‌کارانه است. او به صراحت مخالف نقش رهبری جهانی آمریکا است وبه وضوح تعهدات بین المللی آمریکا را زیر سؤال می برد ترامپ طی سخنرانی در کنگره اظهار داشت: وظیفۀ من نمایندگی دنیا نیست، وظیفۀ من این است که نمایندۀ ایالات متحدۀ آمریکا باشم.

این راهبرد نشان دهندۀ مشی یک جانبه گرایی و انزواگرایی در سیاست خارجی ترامپ است اولویت دادن به اهداف ملی به جای اهداف بین المللی، تمرکز بر کشورها و مناطق خاص جغرافیایی، ایفای نقش رهبری محدود ویک جانبه، مخالف درگیرشدن در امور بین الملل، طرفدار غیرنظامی گرایی و غیرمداخله گرایی ) و نه ضد نظامی گرایی یا ضدمداخله گرایی( و نهایتاً مخالف سرسخت جهانی شدن )در حوزۀاقتصاد(  از مؤلفه های این تفکرمحسوب می شوند. از دیدِ آنها، تعهدات خارجی هزینه هایی جدی در داخل به همراه دارد. همچنین، آمریکا هیچ الزامی برای قبول تعهدات اخلاقی در خارج از کشور ندارد؛ چراکه تعهدات بین المللی بر وظایف دولت در داخل کشور تأثیر منفی می گذارند

او می گوید چرا آمریکا  بایدهزینه های مداخله در خاورمیانه و تضمین امنیت انرژی را بپردازد اما چین به عنوان رقیب جدی آمریکا با کمترین هزینه از انرژی خاورمیانه برای توسعۀ هرچه بیشتر خود استفاده کند.

دولت ترامپ به قدرت نظامی به عنوان یک ابزار بازدارندگی نگاه می کند او معتقد است آمریکا، نباید هزینۀ تأمین امنیت بین المللی را بپردازد.دولت او نیروی نظامی را بازسازی می کند و درعین حال به جای سرمایه گذاری در جنگ ها، به نوسازی را ه ها یا فرودگاه های کشور اقدام خواهد کرد .او گفت: ما نمی خواهیم با رفتن و جنگیدن در جاهایی که نباید در آن ها بجنگیم، یک نیروی نظامی بی رمق داشته باشیم . از دیدگاه واقع گرایان، دولتِ قوی برای تحمیل ارادۀ خود صرفا مجبوربه جنگ نیست، بلکه می تواند با ترساندن دیگران آ ن ها را به پذیرش امیال خود وادار کند ترامپ معتقد است ایالات‌متحده باید دارای چنان قدرت نظامی باشد که هیچ‌گاه از آن استفاده نکند.

اقتصاد آمریکا اقتصادی نظامی است و بزرگ‌ترین منافع اقتصادی آن درفروش تسلیحات نظامی به کشورهای تجزیه شده ای است که همیشه از دشمن هراسان هستند .ترامپ در واقع به برداشتن دست قدرت از پشت متحدان خود،سعی در ایجاد یک فضای ترس آلود و بی ثبات، برای فروش کالاهای امنیتی است، و از طریق دشمن هراسی، کشورهای شرق آسیا را از کرۀ شمالی و دولت های خاورمیانه را از ایران می ترساند و از سوی دیگر برای رفع نگرانی دولت های نامبرده، اجازۀ خرید و دستیابی به جنگ افزارهای پیچیدۀ ایالات متحده را برای آ نها فراهم می کند و به این ترتیب کالای امنیت را به دیگران می فروشد. ترامپ قراردادهای مهم بین المللی پیمان ترنس پاسیفیک، ، برجام را ترک کرده است و توافق پاریس، نفتا و یونسکو  را تهدید کرده است که از آ نها خارج می شود .

ترامپ معتقد است چرا آمریکا بیشتر از اعضای دیگر هزینه ناتو را بپردازد؟ کارکرد ناتو منسوخ‌شده، و باید نیروهای باقی‌مانده آمریکایی از اروپا خارج شوند. وی چگونگی تعهد ایالات‌متحده به ژاپن و کره جنوبی به‌دور از خردگرایی است، و روابط این کشور با کشورهای اروپایی و آسیایی را یک اتحاد مقدس نمی‌داند. و با تعرفه بستن برکالاهای چینی به جنگ اقتصادی با چین رفته است.

او موافقتنامه‌های بازرگانی منطقه‌ای و نیز سازمان تجارت جهانی را فاجعه توصیف کرد و حتی احتمال خروج امریکا از این سازمان را به میان کشید. ترامپ همچنین پیمان مبادله آزاد اقیانوس آرام را که امریکا به تازگی با 11 کشور آسیایی امضا کرده، زیر سؤال برد و نیز پیمان مبادله آزاد امریکای شمالی را که از سال ۱۹۹۴ به این سو سه کشور امریکا، کانادا و مکزیک را دربر می‌گیرد، قبول ندارد.

ترامپ  در صدد«خودکفایی» در حوزه انرژی خصوصا تولید سوخت‌های فسیلی است و حتی وعده داده که تولید زغال سنگ را به دوران طلایی‌اش باز می‌گرداند. همچنین مقررات ایجاد شده برای حفاظت از محیط زیست را مقررات دست‌و‌پاگیری می‌داند ومعتقد است تولید نفت و گاز باید در امریکا افزایش یابد تا نیاز امریکا به واردات نفت خام از نقاط مختلف دنیا، از جمله خاور میانه، کاهش یابد.

ترامپ با جمهوری خواهان در کاهش مالیات موافق است و می‌خواهد مالیات بر شرکت‌ها را از ۳۵ به ۱۵ درصد کاهش دهد و سقف حداکثر را برای مالیات بر درآمد به ۲۵ درصد پایین آورد، اما موضع وی برای افزایش دخالت دولت در اقتصاد ملی و افزایش هزینه‌های جاری برای اموری چون مراقبت از مرزهای ملی، گسترش نظام تأمین اجتماعی و بازنشستگی و افزایش هزینه‌های مربوط به امور زیربنایی و نظامی کاملاً در تقابل با سیاست‌های مالیاتی است. که در صورت تحقق  بدهی‌های امریکا که در دوره‌های اخیر به مرز 18تریلیون دلار رسیده است، افزوده خواهد شد. این سیاست از دیدگاه اقتصاد دانان محرکی پوپولیستی برای جذب مقبولیت عمومی است. البته مطلوبیت اقتصادی ممکن است کسری تراز را در پی داشته باشد.پیش‌بینی «موسسه تحقیقات اقتصادی آكسفورد» در این زمینه نیز بیانگر آن است كه كسری تراز تجاری آمریكا در سال 2019 بیشتر هم خواهد شد زیرا وضعیت مطلوب اقتصادی سبب افزایش تقاضا از سوی مصرف كنندگان آمریكایی می‌شود.

از بعد امنیت داخلی ، سیاست دولت ترامپ را می‌توان در بالاترین سطح امنیت داخلی شامل دیوار مرزی، کنترل سخت‌گیرانه قوانین مهاجرت به آمریکا و همچنین جلوگیری از ورود پناهندگان دانست.

 ترامپ برای رسیدن به ناسیونالیسم اقتصادی چهره ای باترکیبی از دیدگاه‌های متعارض و عدم منبع سیاسی ثابت و مشخصی برای تعیین خط مشی توانسته نقش مرد دیوانه را به خوبی اجرا کند.او با پوشش مرد دیوانه دیپلماسی عمومی، قدرت نرم و وجهۀ آمریکا را خدشه دارمی کند اما درمقابل با استفاده از ناسیونالیسم اقتصادی قدرت سخت، آمادگی نظامی، سرعت و شدت عمل در واکنش به انواع تهدیدات امنیتی را افزایش می دهد.

واژگان کلیدی: سیاست، تئوری، مرد دیوانه، ناسیونالیسم اقتصادی، فاطمه خادم شیرازی

مطالب مرتبط