مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سياست خارجي ايران در بالكان، از وضع موجود تا وضع مطلوب گفتگو با داوود وفايي كارشناس مسائل منطقه بالكان

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

شبه جزیره بالکان شامل بیش از ده کشور در اروپای شرقی است که همگی یا به عضویت اتحادیه اروپا درآمده اند (ماننداسلوونی در 2004) یا در انتظار عضویت در این تشکل سیاسی اقتصادی اروپایی هستند (مانند جمهوری صربستان). در اين حال ايران از گذشته در بالکان جایگاه خاصی داشته چنانچه به لحاظ تاریخی برخی ملت ها در این شبه جزیره نژاد خود را ایرانی می دانند (مانند کروات ها) و زبان فارسی درگذشته در میان فرهیختگان بالکان جاذبه فراوانی داشته و شاعران و عارفانی در این منطقه که به فارسی شعر می سروده اند. در اين حال با توجه به تحولات چند سال گذشته روابط ايران با  منطقه بالكان براي درك بهتري  از نوع روابط به گفتگويي با داوود وفايي، كارشناس بالكان، مترجم و صاحب نظر مسائل منطقه بالكان پرداخته ايم:

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: اگر به روابط كنوني ايران با كشورهاي منطقه بالكان با يك دهه قبل نگاهي داشته باشيم چه تحولاتي در روابط دو سو ايجاد شده است ؟

حقیقت مطلب این است که دستگاه دیپلماسی ما تحرک لازم را ندارد. با نیم نگاهی به رقیبان قدرتمندی چون ترکیه که از کوچکترین فرصتی برای محکم تر کردن جای پای خود در شبه جزیره بالکان استفاده می کنند خواهیم دانست که ما در کجای مطلب قرار داریم. متاسفانه سیاست خارجی امروز ما در بالکان با ده سال پیش تفاوت چندانی نکرده است. حال آن که انتظار می رفت از موقعیت های جدید بیشترین بهره ها برده شود. برای مثال می توان موضوع کوزوو را مورد توجه قرار داد. این منطقه مسلمان نشین از ژوئن 1999 در پی کسب استقلال، تحت نظارت نیروهای سازمان ملل قرار گرفت و از فوریه 2008 که مجلس آن، اعلام استقلال را به تصویب رساند تاکنون مورد تایید صد کشور قرار گرفته است. اما هدایت کنندگان سیاست خارجی کشور ما در طول سال های گذشته همچنان در حال اندیشه هستند که استقلال کوزوو را به رسمیت بشناسند یا نه. در اغلب کشورهای بالکان مخصوصا بوسنی نیز وضع ما بهتر از این نیست.    

 

مركز بين الملي مطالعات صلح: اهميت ايران در سياست خارجي كدام كشورهاي منطقه بالكان و دكترين سياست خارجي اين كشورها مهم است ؟

در آن دسته از کشورهای بالکان که مردم از سیاست های سلطه جویانه قدرت هایی چون آمریکا ناراضی اند به طور طبیعی کششی بسوی ایران وجود دارد. طبعا دولت ها در چنین مواقعی تلاش می کنند همسو با خواسته های مردم نوعی قرابت با سیاست های اصولی ایران در مواجهه با قدرت های بزرگ را نشان دهند. از سوی دیگر برخی از کشورهای بالکان از جمعیت قابل توجه مسلمان برخوردارند. برای مثال بیش از 70 درصد مردم آلبانی مسلمان اند. یا مثلا حدود نیمی از جمعیت بوسنی را مسلمانان تشکیل می دهند. این قبیل کشورها نیز برای تامین قسمی از نیازهای خود و پاسخگویی به گرایش های مردم شان به طور نسبی نگاه مثبتی به ایران دارند. هرچند که اگر امر دایر بر انتخاب بین ایران و کشورهای غربی باشد معلوم نیست اوضاع چگونه پیش برود. اما نکته ای که نباید فراموش کرد وضعیت نامناسب اقتصادی بیشتر کشورهای بالکان است. اقتصاد عاملی است که در سیاست خارجی این قبیل کشورها نقش تعیین کننده ای دارد. با توجه به برخورداری ایران از منابع غنی زیرمینی در صورت برچیده شدن تحریم های بین المللی علیه کشورمان، بالکانی ها عموما در گسترش ارتباط با ما به رقابت خواهند پرداخت.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: مواضع و رويكرد هاي اقتصادي سياسي كشورهاي منطقه بالكان در قبال تحريم هاي اقتصادي يك جانبه و چند جانبه غرب بر ضد ايران چگونه مورد ارزيابي شما قرار مي گيرد؟

بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و متلاشی شدن بلوک شرق، دولتهای اروپای شرقی و شبه جزیره بالکان که عمدتا اقتصاد وابسته به شوروی داشتند دچار خلاء قابل توجهی در مسایل کلان معیشتی شدند و ناگزیر رو به غرب و مشخصا اتحادیه اروپا و آمریکا آوردند. آن ها برای ادامه حیات خود چاره دیگری نداشتند. لذا در سال های اخیر تمام کوشش خود را صرف ورود به اتحادیه اروپا کرده اند تا مگر بهبود و تحولی در گردش مالی خود ایجاد نمایند. در این میان اوضاع جمهوری های جدا شده یوگسلاوی سابق بسیار بغرنج تر بوده است. آن ها هر یک به کشور کوچکی تقسیم شدند که برای سرپا ماندن مجبور بوده اند به قدرت بزرگتری تکیه کنند. اینک در رقابتی که برای عضو اتحادیه اروپا شدن در جریان می باشد روشن است که دولت های بالکان در مساله تحریم های اقتصادی و سیاسی از خط مشی ترسیم شده توسط اروپا و آمریکا تبعیت می کنند.  

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: در شرايط كنوني منطقه مهمترين متغيرها و بسترهاي همكاري كشورهاي منطقه بالكان و ايران در چه حوزه هايي قرار دارد ؟

بالکان منطقه وسیعی از غرب ترکیه تا محدوده دانوب در شمال مجارستان را در برمی گیرد. کشورهای این حوزه به رغم مشابهت ها و مشترکات قابل توجه، دارای تفاوت های گوناگون نیز می باشند. بنابراین نمی توان برای همکاری ایران و تمام کشورهای بالکان نسخه واحدی پیچید. برای نمونه اگر متغیرهای سیاسی و فرهنگی در همکاری ایران و ترکیه در اولویت قرار دارد، در ارتباطات با بوسنی ثقل فعالیت ها بر مسایل آموزشی، دینی و تاریخی متمرکز است؛ نیز روابط کشورهایی چون رومانی و مجارستان و صربستان با کشورمان می بایست بر انتقال تکنولوژی و معاملات نفتی و مشتقات آن گسترش یابد. 

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: نقش امريكا، اتحاديه اروپا و تركيه را در هر گونه همگرايي و يا واگرايي كشورهاي منطقه بالكان و ايران چگونه قابل تحليل و بررسي قرار مي دهيد ؟

نگاه کلی در بالکان این است که در حال حاضر راه نجات، ورود به اتحادیه اروپا و تصحیح ارتباطات با ایالات متحده است. تا زمانی که کمونیست ها در اغلب کشورهای بالکان حاکمیت داشتند نه رابطه با اتحادیه اروپا محلی از اعراب داشت و نه میل و کشش چندانی بسوی آمریکا مشاهده می شد. اما پس از فروپاشی شوروی و کسب استقلال جمهوری های یوگسلاوی سابق و دخالت ناتو در سرنوشت مردم کوزوو و حوادث دیگری از این دست می توان به ضرس قاطع گفت که شبه جزیره بالکان به جولانگاه نیروهای نظامی غرب، شرکت های چند ملیتی تحت نفوذ آمریکا و آمد و شد هیئت های دیپلماتیک اتحادیه اروپا تبدیل شد. ترکیه نیز با توجه به عمر هفتصد ساله امپراتوری عثمانی و حضوری دست کم 400 ساله در بالکان با سنجش دقیق موقعیت زمانی، اقدام به تقویت پایه های سست شده فرهنگ ترکی در بالکان نمود. چنانچه امروزه ترک ها در عرصه های فرهنگی سیاسی اقتصادی و آموزشی ملت های بالکان حضور جدی دارند.  در اين حال رو در رویی غرب با ایران و مشکلات عدیده سیاسی اقتصادی ای که کشورمان در عرصه های داخل و خارج با آن مواجه است و متاسفانه کم کاری ها و مدیریت های سوء نیز که گاه شاهد آن می باشیم موجب شده است حضور ایران در بالکان (که در دهه 90 میلادی حضوری تاثیرگذار بود) امروز نیازمند بازنگری جدی باشد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آينده روابط همگرايانه و يا واگرايانه منطقه بالكان و ايران به چه متغيرها و عواملي بستگي دارد ؟

پیش از هر چیز باید به بخش هایی از تشکیلات دیپلماسی کشور که متصدی پرداختن به امور بالکان هستند سر و سامان داد. آن گاه با دل خوش نکردن به گزارش های روزانه اداری، به عمق مسایل منطقه راه یافت. ویژگی ها و خطوط گسست کشورها را بازیافت و در تاثیرگزاری های منطقه ای و فرامنطقه ای نقش ایفا کرد. در عرصه های فرهنگی جای کار فراوانی در بالکان وجود دارد. همکاری های موزه ای، کتابخانه ای، ورزشی، سینمایی، ساخت سریال های تلویزیونی مشترک، و عرصه توریسم همچنان بکر و دست نخورده است. 

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: به رسمیت نشناختن استقلال کوزوو و اعلام کاهش سطح روابط تهران – صوفیا چه تاثيري در جايگاه سياست خارجي ايران در منطقه بالكان داشته است؟

پیشتر گفتیم که کوزوو در 2008 رسما اعلام استقلال کرد و از سوی بسیاری از کشورها به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته شد. صرب ها با این امر همچنان مخالفت می کنند و علاوه بر حساسیتی که به بخش صرب نشین شمال کوزوو دارند اصولا کوزوو را جغرافیای مقدسی از خاک صربستان می دانند.اتحادیه اروپا برای حل و فصل این موضوع به طور جدی مشغول فعالیت است و تا کنون بارها با طرفین نشست مشترک برگزار نموده است.

کوزوویی ها آلبانی تبار و مسلمان هستند. البته دولت مستقل کوزوو داعیه دینی ندارد و در پی احیای شعارهای قومی و ملی گرایانه می باشد اما با همه این احوال دولت و ملت کوزوو بارها اعلام کرده اند که خواهان به رسمیت شناخته شدن استقلالشان از سوی ایران می باشند. ارتباط با صربستان اما گویا برای ایران اهمیت بیشتری دارد. گارگزاران سیاست خارجی کشورمان هماهنگ با روسیه که دوست دیرینه صرب ها در بالکان است استقلال کوزوو را به نفع صرب ها ارزیابی نمی کند، لذا از به رسمیت شناختن آن تاکنون خودداری نموده است. این مطلب و یا کاهش سطح روابط با بلغارستان (که البته به صورت ساختگی از سوی محافل غربی بزرگ نمایی شد) طبیعی است که حضور ایران در بالکان را محدودتر می کند. ایران باید دنبال گشایش های بیشتر در بالکان باشد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: ایران در بیشتر کشورهای بالکان دارای سفارت و نمایندگی های فرهنگی است اما در نگاهي مقايسه اي بيشترين پتانسيل هاي افزايش روابط ايران با منطقه بالكان در بين كدام كشورها نهفته است؟

ترکیه از این جهت که بخش اروپایی اش در شبه جزیره بالکان واقع است از کشورهای این حوزه بشمار می رود. ترکیه و ایران با توجه به مشترکات فرهنگی و سیاسی فراوان، بیشترین ظرفیت را برای ارتقا روابط دارند. اهمیتی که دین در مراودات ایران با کشورهای دیگر دارد موجب می شود کشورهایی چون آلبانی، بوسنی و کوزوو با توجه به بافت جمعیتی مسلمان شان از پتانسیل در خور توجهی برای گسترش روابط برخوردار باشند.  گذشته از اين البته ایران برای نزدیک تر کردن مواضع خود به اتحادیه اروپا نیز می تواند از طریق آن دسته از کشورهای بالکان که به عضویت اتحادیه درآمده یا درمی آیند وارد عمل شود.

 

مركز بين الملي مطالعات صلح: آيا همكاري ها و روابط ايران و كشورهاي منطقه بالكان مي تواند ظرفیت‌ها و بسترهايي براي اتحاد استراتژیک،‌ پایدار و همیشگی در حوزه هاي امنيتي، سياسي و استراتژيكي بوجود آورد؟

به نظر می رسد پاسخ این سوال دست کم در مقطع فعلی منفی باشد. زیرا نه تنها حضور مجامع بین المللی و سازمان های نظامی مانند ناتو در بالکان پر رنگ است بلکه قدرت های دیگر درجه دوم و سوم اسلامی هم در چند سال گذشته جای پای خود را در بالکان محکم کرده و عرصه را برای دولت های مدعی محدود نموده اند. لذا تا اتحاد استراتژیک راه زیادی را باید طی کرد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترين چالش هاي عدم گسترش روابط ايران با كشورهاي منطقه بالكان در چه حوزه هايي نهفته است ؟

نوع ارتباطات ما با دولت یا سازمانی بین المللی، طبعا بر ارتباطمان با دولت های دیگر تاثیرگذار است. در حال حاضر که روابط ایران با غرب در رقیق ترین سطح خود در جریان است و از سویی قدرت های تعیین کننده غربی در بالکان مستقیم و غیر مستقیم میدان داری می کنند، نباید انتظار حضور معجزه آسای ایران در بالکان را داشت. در عرصه بین الملل همه رویدادها بر هم تاثیر و تاثر متقابل دارند. تا وقتی نگاه برخی کشورها به ایران تلطیف نشود بی تردید نگاه پیروان آن قدرت یا کشور در بالکان نسبت به ایران تغییر نخواهد کرد. موضوع را باید به شکل کلان و بنیادی مورد توجه قرار داد. این نیز بدان معنا نیست که فعلا دست روی دست بگذاریم. نه؛ در اوضاع کنونی نیز کارهای بسیاری می توان کرد که ما نکرده ایم.  

 

گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش

 

 

مطالب مرتبط