مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
تركيه و ايران هر چند از گذشته داراي روابطي پايدار بوده اند، اما در يك سال اخير و در سايه توجه اسلام گرايان ترك به خاورميانه اين روابط ابعادي نويني به خود گرفته و اكنون دو كشور داراي فرصت ها و بسترهاي فراواني براي همكاري، همگرايي، واگرايي و تضاد نقش هستند. در اين حال با توجه به تحولات يك سال گذشته خاورميانه و راهبردها و رويكردهاي دو كشور در روابط دو جانبه، مسائل منطقه اي و بين المللي براي درك بهتري از آينده روابط دو سويه به گفتگويي با دكتر افشار سليماني سفير پيشين و كارشناس مسائل منطقه پرداخته ايم كه بخش نخست آن تقديم مي گردد:
كليد واژگان: سناریوهاي آينده روابط ايران و تركيه، نقش منطقه اي تركيه، نقش منطقه اي ايران، آينده روابط ايران تركيه، بازيگري منطقه اي ايران و تركيه، آسيب شناسي روابط ايران و تركيه
مركز بين المللي مطالعات صلح: در تحولات يك سال گذشته خاورميانه مهمترين متغيرها و بسترهاي همكاري يا واگرايي تركيه و ايران در چه حوزه هايي قرار داشته است ؟
اگر اجازه بدهید مبداء را تحولات دو سال و اندی پيش خاورميانه در نظربگیریم تا بهتر بتوانیم شرایط امروز را بررسی کنیم. منظورم تحولات موسوم به بهارعربی یا بیداری اسلامی است که در تونس ، مصر ، لیبی، یمن و برخی دیگر از کشورهای مسلمان و عربی بوقوع پیوست. اکنون هم در سوریه با شدت و حدت و ابعاد بیشتری و در بحرین و اردن و عربستان هم با افت و خیزهايي ادامه دارد. در طول این مدت از سوی آنکارا و تهران شاهد موضع گیریهای مشترک و متضاد بوده ایم، اما به مرور مواضع دو کشور بیشتر به سمت تضاد سوق داده شده است و دلایل این تضاد را هم باید در اختلاف منافع و تاثیر نقش بازیگران ثالث منظقه ای و جهانی جستجوکرد.
متغیرهای واگرایانه در رویکردهای منطقه ای و عمدتا خاورمیانه ای ترکیه و ایران را باید در تحولات سوریه، بحرین ، عربستان، عراق و افغاستان قابل رویت است. البته شدت این واگرايي ها متفاوت است و بعضا شاهد رویکردهای موردی و مقطعی مشترک میان این دوکشور می شویم. اما بصورت عمده کفه تضاد مواضع برکفه تشابه سنگینی می کند. به تعبیر دیگر تضادهای فی مابین جنبه استراتژیک دارد، اما تشابهات این دو بازیگر همسایه از ماهیت تاکتیکی برخوردارند. مزید بر مسائلی که بصورت مستقیم به کشورهای خاورمیانه مربوط می شود و ترکیه و ایران با یکدیگر اختلاف منافع و مواضع دارند در مسائلی که با تحولات این منطقه و نقش کشورهای ثالث نيز مربوط می شود دوکشور نگاه واگرایانه دارند. از آن جمله موضوع سیستم راداری ناتو و استقرار موشکهای پاترویت ناتو درخاک ترکیه است که تهران موضع منفی در قابل این تحولات اتخاذ نموده است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا مي توان گفت ايران با تركيه در زمينه هايي همانند تحولات در برخي از كشورهاي خاورميانه عربي همگرايي ديدگاه دارد؟
همگرايي در دیدگاه دو کشور در مسائل منطقه و خاورمیانه از سهم اندکی برخوردار است. دلیل آن هم بیشتر به تحرکات عناصر ثالث و نوع و جنس سیاست خارجی دو کشور مربوط می شود. سیاستهای خارجی دو کشور مسیرهای جداگانه ای دارند. با اینکه دولت اردوغان در دهه گذشته تلاش نموده سیاست نگاه به شرق و کشورهای اسلامی را توامان با سیاست همگرايي با غرب و همبستگي بیشتر با کشورهای ترک زبان پیش ببرد و روابط این کشور با ایران به بهترین شرایط خود (تا یک سال ونیم پیش ) رسید، اما از آنجا که ایران به دوستان استراتژیک ترکیه به عنوان دشمن و بدخواه می نگرد قدر مسلم این روند در دور شدن از همگرايي با ترکیه تاثیر گذار بوده است و از این پس نیز تاثیرگذار تر خواهد بود.
مركز بين المللي مطالعات صلح: به نگاه شما نقش و نگاه آمريكا در روابط كنوني تركيه و ايران چيست؟
همانگونه که پیشتر اشاره کردم داشتن روابط استراتژیک ترکیه با آمریکا و اروپا در کم وکیف روابط ترکیه و ایران تاثیر منفی دارد. البته این بدان معنی نیست که ترکیه در قبال آمریکا سیاست سمعا و طاعتا را پی می گیرد. بلکه این از دیپلماسی دقیق ترکیه در راستای تامین منافع ملی با بهره گیری از تمامی مولفه های اقتدار ملی در عرصه داخلی و خارجی حکایت می کند. روابط ترکیه و ایران قبل از موضع گیری های تند برخی مقامات ایرانی (در رابطه با مسائل سیستم راداری ناتو و پاتریوتها) که ظاهرا در دیپلماسی ایران نباید نقشي داشته باشند و همینطور قبلا از تحولات سوریه در بهترین شرایط تاریخی خود بود. این نشان می دهد که اگر روابط آنکارا –تهران تحت تاثیر واشنگتن بود پیش از این هم نباید از وضعیت خوبی برخوردار می بود. تلاش آنکارا برای حل مسئله هسته ای ایران و نشست تهران با حضور وزرای خارجه ترکیه ، برزیل و ایران و صدور بیانیه تهران در واقع اوج مناسبات دو کشور محسوب می شود. در واقع تهران با ایجاد برخی تلخکامیها در روابط با آنکارا سبب شد ترکیه از داشتن تحرک در موضوع هسته ای ایران عقب نشینی کند و همکاریهای منطقه ای و تاحدودی دوجانبه ای دو کشور نیز آسیب ببیند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آينده روابط همگرايانه و يا واگرايانه ايران و تركيه به چه متغيرها و عواملي بستگي دارد ؟
تهران و آنکارا باید روی نکات و منافع مشترک خود در زمینه همکارهای دوجانبه ای، منطقه ای و بین المللی تمرکز و سرمایه گذاری کنند. متمرکز شدن روی افتراقات فرصتها را می رباید و بهره گیری از زمینه مشترک را هم ناممکن می سازد. دو کشور می توانند در مسائل دو جانبه اقتصادی در زمینه های اقتصادی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی منافع مشترک زیادی بیابند و مناسبات را تعمیق و تحکیم بخشند. يعني همانگونه که در مناسبات تجاری همکاریها را به سطح نسبتا خوبی رسانده اند. ترکیه در شرایط تحریم هم می تواند همکار خوبی برای ایران باشد.
تلاش تهران برای پرهیز از تاثیر گذاری سیاست همگرایانه آنکارا با آمریکا و غرب در روابطش با ترکیه ضروریست. تهران باید درک کند که ترکیه عضو ناتو است و هنوز هم هدف عضویت در اتحادیه اروپا را در اولویت سیاست خارجی خود دارد. متاثر شدن ایران از سیاست خارجی غربگرایانه ترکیه و اتخاذ مواضع تند در قبال این سیاست ترکیه بیشتر سبب واگرايي ترکیه از ایران و تشدید همگرايي ترکیه با غرب و اسراييل می گردد. از سوی دیگر ایران فرصت همکاری با ترکیه را در حل مشکلات جهان اسلام بویژه در فلسطین را از دست می دهد و ادامه این روند به زیان ایران تمام می شود. همانگونه که فرصت همکاریهای ترکیه و ایران در قفقاز جنوبی به دلیل عدم وجود رابطه میان ایروان –آنکارا و همکاری نزدیک تهران -ایروان از یک سو و تعمیق روابط آنکارا-باکو و تضعیف مناسبات تهران – باکو از تاحدود زیادی از دست رفته تلقی می شود.
مركز بين المللي مطالعات صلح: نقش ايران را در هر گونه همگرايي و يا واگرايي با تركيه چگونه قابل تحليل و بررسي قرار مي دهيد ؟
ایران می تواند در مسائل مربوط به جهان اسلام زمینه های همگرايي با ترکیه را فراهم آورد مشروط بر آنکه تئوری تقریب مذاهب را در عمل در داخل ایران، منطقه و جهان به منصه ظهور برساند. نتیجه این رهیافت از تنش موجود میان تسنن و تشیع خواهد کاست و موقعیت جناحهای افراطی مانند سلفی گری و وهابی گری را تضعیف خواهد نمود. از سوی دیگر موجدان و حامیان پروژه ایران هراسی و هلال شیعی را از پی گیری سیاستهای مضر ناامید خواهد نمود و مانع از سوق داده شدن بیشتر ترکیه به حمایت از اهل تسنن در منطقه خواهد شد. همچنین چنین رویکردی می تواند تامین کننده منافع علویهای سوریه و شیعیان عراق، بحرین و عربستان و سایر کشورها باشد. چنین روندی سبب تقریب مواضع و همکاری بیشتر مصر با ایران و ترکیه خواهد شد و به نفع فلسطینی ها نیز خواهد بود.
در موضوع سوریه نیز واگرايي و تضاد موجود موجود میان دو کشور می تواند به همگرايي تبدیل شود. تهران باید مانع از تاثیرگذاری بیشتر آمریکا و غرب بر آنکارا باشد. رایزنی و همکاری بیشتر ایران با ترکیه با در نظر گرفتن واقعیات موجود می تواند به نفع هر دو کشور و ملت سوریه اعم از اقوام، صاحبان ادیان و مذاهب مختلف این کشور باشد.
در زمینه سایر موضوعات منطقه ای و در ارتباط با دیگر کشورها منطقه (علاوه برخاورمیانه در قفقاز جنوبی و دیگر کشورهای آسیايي و آفریقايي و سایر مناطق براساس اولویتها) نیز در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی در عین حال که هم اکنون رویکردهای واگرایانه میان دو کشور موجود است، اما با ایجاد توازن در سیاست خارجی از سوی طرفین (بیشتر از سوی ایران با توجه واقعیات نظام بین الملل و مولفه های اقتدار ملی و شرایط کنونی ) می توان زمینه های مشترک زیادی برای اقدامات همگرایانه یافت. در غیر این صورت و با ادامه شرایط موجود واگرايي میان دو کشور افزایش خواهد یافت و مزید بر مسائل منطقه بر مناسبات دو جانبه نیز تاثیر منفی برجای خواهد گذاشت و هزینه های سیاست خارجی ایران را بیش از پیش افزایش خواهد داد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش سوريه در هر گونه افزايش و يا كاهش تنش يا چالش بين ايران و جمهوري تركيه تا چه اندازه است ؟
در حال حاضر موضوع سوریه بیشترین نقش را در بروز تنش و چالش میان دو کشور دارد. هر چند که ماهیت سیاست خارجی دو کشور رفتارهای متقابل فیمابین را چالش برانگیز نموده است و گمان نمی رود در آینده ای نزدیک مرتفع شود. عضویت ترکیه در ناتو و استقرار پایگاه ناتو و سیستم راداری دفاع موشکی این سازمان و همنیطور استقرار موشکهای پاتریوت ناتو در خاک ترکیه و مواضع تهران در قبال این مسائل نشانگر وجود تنش میان دو کشور است. به هر حال مخالفتهای روسیه و ایران با دو مورد اخیر موجب عقب نشینی ترکیه و ناتو نشد. این واقعیتی است که نمیشود کتمان کرد. يعني در نظام سلسله مراتبی شبه چند قطبی امروز دنیا باید سیاستهايي بکاربست که منافع ملی حفظ شود، نه اینکه با دادن هزینه های بیشتر به صور مختلف و از دست دادن فرصتها و افزودن تهدیدها از غافله عقب ماند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آيا ميتوان روابط ايران با جمهوري تركيه را به سوي روابطي استراتژيك و راهبردي رهنمون كرد؟
همانگونه که می دانید روابط استراتژیک میان کشورها از سه سطح برخوردار است. اینکه کشورها دارای کدامین سطوح از این سه سطح باشند بستگی به مولفه های قدرت، نیازمندیها، فرصتها و تهدیدات طرفها دارد. این سه سطح به ترتیب عبارتنداز: همکاری استراتژیک، شریک استراتژیک و متحد استراتژیک. باتوجه به مطالبی که در پاسخ به سوالات قبلی بدانها اشاره کردم معتقدم ایران و ترکیه در صورت داشتن اراده برای ایجاد توازن و استفاده از توانمندیهايي که دارند می توانند در کوتاه مدت به اولین سطح مناسبات استراتژیک یعنی همکاری استراتژیک حول محورهای مشخص نائل شوند. تاریخ به ما می گوید اگر عثمانیها به صفویها هجوم نمی بردند و به جای نبرد تدبیرکرده و متحد می شدند شاید امروز جهان اسلام وضعیت دیگری داشت. بیشترین سهم را در نرسیدن به اهداف والا ایجاد شکاف و تفرقه میان مسلمانان توسط غیر مسلمانان و بعضا خود مسلمانان برعهده دارند. چیزی که متاسفانه امروز هم بیشتر شاهد آن هستیم. وحدت جهان اسلام شعاری بیش نیست در حالی که می تواند محقق شود.
ايران را متهم به حمايت از پ ك ك كرده و همچنين پاره اي از جلسات گروه هاي تجزيه طلب در تركيه برگزار شده و رسانه هاي رسمي اين كشور از عباراتي همچون آذربايجان جنوبي بر ضد ايران بهره گرفته اند.در اين بين شما مهمترين اولويت هاي امنيتي سياست خارجي تركيه در مورد ايران را چه مي دانيد؟
به قول معروف از قدیم گفته اند چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگیات می افتد. (نقل به مضمون و با در نظر داشت اینکه در مثل مناقشه نیست قصد اساعه ادب هم مطلقا ندارم ) مواردی را اشاره کردید در حوزه مسائل امنیتی بیشتر می گنجد. در مورد حمایت ایران از پ.ک.ک برخی مقامهای ترک یکی دوبار این اتهام را وارد کردند، اما پی گیری نشد. ضمن اینکه این سخنان از زبان رجب طیب اردوغان یا احمد داود اغلو جاری نشد. شاید هم طرف ترک چنین سخنانی را در واکنش به برخی اظهارات تنش آلود برخی از مقامات غیر سیاسی ایران در قبال مسائل سوریه و پاتریوتها ، بیان کرد که بگوید ماهم میتوانیم مشابه ایران عمل کنیم. وانگهی مگر حمایت ایران از پ.ک.ک به معنی حمایت از پژاک نخواهد بود؟ كه اساسا تصورش بعید است. در مورد مسائل آذربایجان ایران هم تحرکات صورت گرفته عمدتا از سوی نهادها و افراد غیر دولتی ترکیه صورت می گیرد. هرچند که اخیرا قدری این تحرکات افزایش یافته و حتی کانال ت.رت.ترکیه که دولتی هم هست در یکی دو مورد به این مقوله پرداخته، اما من تصور می کنم صرفا برای رو کردن کارت از سوی ترکیه است تا به ایران بگوید در مسائلی که به خودم مربوط است ایران دخالت نکند و گرنه این ابزارها هم وجود دارد که ترکیه از آنها بهره برداری نماید. به همین دلایل است که بنده تاکید می کنم طرفها بویژه ایران باید تلاش کنند تا مسائل از دایره قابل کنترل خارج نشود و واگرايي ها افزایش نیابد، بلکه برعکس در جهت همگرايي هرچند گامهای نخست آن باید گام بردارند.
اگر بپذیریم که مهمترین اولویت ترکیه به ترتیب تحولات سوریه، موضوع کردها و مسائل عراق است تركيه علاقمند است که ایران در این زمینه ها با این کشور همکاری جدی داشته باشد و بدیهی است که می داند که می بایست ما به ازاهای این همکاری را باید به ایران بدهد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: احمد داوداوغلو وزیر امور خارجه تركیه اخيرا تاكید كرده است كه كشورش به دنبال قوم گرایی و حمایت از پیروان برخی مذاهب و گروههای دینی در منطقه خاورمیانه نیست. در اين حال آيا تركيه ايران را به عنوان رقيب ايدئولوژيك و مذهبي خود در منطقه مي داند؟
با توجه به اینکه جهان اسلام و منطقه دارای اکثریت اهل تسنن می باشند و شیعیان در مجموع در اقلیت هستند نگرانی ترکیه که دارای اکثریت مردم سنی است از تحرکات ایران آنگونه که باید نیست. شاید اگر بگوييم به اینگونه تحرکات ایران حساس است بهتر باشد. (من جمله ارتباط ایران با علویهای ترکیه و سوریه ) همانگونه که گفتم حرکت صرف در مسیر شیعه گرايي موجبات حساسیت کشورهای سنی مذهب من جمله ترکیه را فراهم می سازد و سبب اتحاد آنها علیه ایران می شود. بنابراین اتخاذ استراتژی وحدت میان مسلمانان منطقه می تواند بهترین رویکرد از سوی ایران باشد.
البته رفتارهای ترکیه نشان می دهد این کشور با اولویت سنی بودن، ترک بودن، شهروند ترکیه بودن در داخل و خارج سیاستهای خود را تنظیم می کند هرچند که چنین نگاهی دارای جنبه های افراطی نیست، اما اهمیت به مذهب و زبان و قومیت در تصمیم گیریها و رفتارهای ترکیه مشهود است. لذا به نظر می رسد این جملات داوود اوغلو قدری دیپلماتیک است تا واقعیات.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به زاويه و اختلافات ايران و تركيه در عراق و سوريه به نگاه شما آنكارا در بحران سياسي و پرونده الهاشمي در جستجوي چه نقشي است؟
آنکارا به منظور تحت تاثیر قرار دادن ایران، سوریه و شخص المالکی که شیعه است و همینطور جناحهای منتسب به شیعه از سنیها و جناحهای سنی و اقلیم کردستان بعنوان ابزار و اهرم فشار در راستای تامین منافع خود، حل بحران کردهای ترکیه و قطع ارتباط پ.ک.ک با کردهای سوریه بویژه حزب دموکراتیک کرد سوری بهره برداری میکند. ترکیه علاقمند است بخشی از نیازهای انرژی خود را از طریق عراق و اقلیم کردستان عراق تامین مي کند و مخالف احداث انتقال خط لوله نفت عراق –اردن است و با اقدامات سلبی به دنبال انتقال نفت عراق از طریق ترکیه است. حتی گفته می شود آنکارا آماده انجام معامله با عراق روی این مطالبات است و حاضراست در صورت تامین این علائق الهاشمی را تحویل بغداد دهد و از اهرم سنی ها علیه دولت مالکی استفاده نکند. ظاهرا المالکی در اين زمینه چراغ سبز به اردوغان نشان نداده و حتی به دنبال نزدیک شدن به اردن و استفاده از این کارت علیه آنکاراست. از سوی دیگر آنکارا به خوبی می داند که دولت ایران با شیعیان عراق و دولت مالکی و حتی مقتدا صدر که منتقد و مخالف دولت مالکی است ارتباط نزدیکی دارد. لذا تصور میکند تضعیف جناحهای شیعه در عراق به سود ترکیه و به زیان ایران است و در این صورت است میدان بیشتری برای آنکارا در عراق باز می شود. با توجه به چنین شرایطی است که ترکیه و ایران باید در موضوع عراق رایزنی و همکاری بیشتری داشته باشند و اختلافات را کنار بگذارند و روی مشترکات همکاری کنند. چرا که اگر اوضاع در عراق متشنج شود هر دو کشور و عراق متضرر می شوند و تندروها از این شرایط بهره مند می شوند. کشورهای حاشیه خلیج فارس بویژه عربستان، بحرین و اردن و دیگر کشورهای عربی هم که از وقوع بهار عربی یا بیداری اسلامی هراس دارند از بحرانی شدن اوضاع عراق خرسند خواهند شد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: متغير اقتصاد چه نقشي در روابط كنوني ايران و تركيه دارد ؟
اقتصاد یکی از مولفه های مهم و موثر در تنظیم روابط کشور هاست. در مناسبات ایران و ترکیه نیز به دلایل مختلف از جمله همسایگی، پیوستگی ژئوپلیتیکی و نیازمندیهای متقابل این متغیر نقش ویژه ای در مناسبات فی مابین دارد. در اهمیت این مولفه همین قدر بس است که به خاطر بیاوریم به رغم اختلافات دو کشور در برخی مسائل منطقه ای و بین المللی که در پاسخ به سوالات قبلی به آنها اشاره شد و موضوع تحریمها علیه ایران حجم همکاریهای تجاری واقتصادی دو کشور کماکان از رقم بالايي برخوردارست و تاثير کمتری از شرایط کنونی پذیرفته است. . به طوری که حجم مبادلات تجاری و اقتصادی ترکیه با ایران که در سال 2000 یک میلیارد دلار بود تا سال 2011 به 16 میلیارد دلار رسید و طی 12 ماهه سال 2012، به23 میلیارد دلار بالغ گردید. حتی در مقوله انتقال انرژی از ایران به ترکیه کنگره آمریکا با فشارهای آنکارا تخفیف های ویژه ای به این کشور داده است. هرچند که ترکها از روسیه و آذربایجان هم نفت وگاز وارد می کنند، اما نمی خواهند با رها کردن ایران آلترناتیو موثری را در قابل باکو و مسکو از دست بدهند تا بتوانند در زمینه قمیت توان چانه زنی بیشتری داشته باشند. ضمن اینکه رویکرد اصلی ترکیه تبدیل شدن به مسیر ترانزیت انرژی به اروپاست و از این منظر نیز این آلترناتیوهای منابع تامین انرژی برای این کشور حائز اهمیت بیشتری است.
گذشته از اين گذشته از اين نيز مقوله انرژی و حمل و نقل که ترکیه براستی با اتخاذ سیاستی منطقی بهترین سودها را از آن خود میکند مي تواند زمینه دیگری از همگرايي باشد. هرچند بخشی از فرصتها از این جهات برای ایران از میان رفته اما می توان از باقیمانده آن بهره برد. در اين بين بحث انرژی موضوع پراهمیتي برای آنکارا ست، اما با توجه به اینکه روسیه آلترناتیو جدی برای ترکیه است شاید موضوع تامین گاز و نفت از ایران در درجه دوم اهمیت برای ترکیه قرار داشته باشد. بحث ترانزیت نیز دیگر موضوع مهم برای ترکیه است. هر چند که در حال حاضر ترکیه به محور گرجستان_آذربایجان –دریای خزر _آسیای مرکزی و گرجستان-آذربایجان –روسیه اولویت قائل است، اما به مسیر ترانزیتی ایران نیز نیازمند است. بویژه آنکه محورترکیه- ارمنستان _آذربایجان به علت ادامه مناقشه قره باغ مسدود است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آينده روابط ايران و تركيه را با توجه به متغيرهاي دخيل در روابط بين دو كشور با چه سناريوهايي مورد بررسي قرار مي دهيد؟
همانگونه که بصورت پراکنده در پاسخ به سوالات قبلی به آنها پرداختیم سناریوهايي که می تواند در کم و کیف مناسبات ایران و ترکیه احتمال ترسیم و تحقق دارد به رویکردهای دو کشور در قبال مسائل مهم منطقه ای و بین المللی و اراده رهبران دو کشور در بروز و ظهور تجدیدنظرهای احتمالی براساس منافع ملی هر دوکشور و همینطور نوع رفتار و اقدامات و رویکردهای سایر بازیگران منطقه ای و بین المللی در قبال تحولات منطقه و بویژه ایران بستگی دارد. درشرایط فعلی ما شاهد تقویت جبهه ضد ایران در سطح منطقه ای و جهانی هستیم. اگر ایران با اقدامات ایجابی بتواند از طریق یارگیری کارا برخی از بازیگران را به خود نزدیک کند و در میان این جبهه شکاف ایجاد نماید، خواهد توانست در جهت تامین منافع ملی گام بردارد. در غیر اینصورت فرصتها از دست خواهد رفت و هزینه های ایران افزایش خواهد یافت و مشکلات کشور نیز حادتر خواهد شد. درهمین راستا ترکیه یکی از کشورهایي است که ایران می تواند با همکاری تنگاتنگ در مسیر تقویت روابط و حل مشکلات مساعی جمیله ای به منصه ظهور برساند. این فرصت كه تا قبل از سقوط بشار اسد در اختیار ایران است بهترین زمان استفاده از داشته های ایران در سوریه در راستای حل مشکلات با همکاری ترکیه و مصر است.
در مجموع متغیرهای پیش روی دوکشور که به انحاء گوناگون منافع و امنیت ملی آنها را باخود درگیر نموده در سه سطح قابل ذکراست:
دوجانبه: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی (موضوع کردها، مسائل مرزی، موضوعات شیعه یا علوی و سنی، اقوام ساکن در دوکشور، فعالیتهای احتمالی سرویسهای امنیتی کشورهای ثالث در سرزمین های دو کشور)
منطقه ای: تحولات سوریه، عراق، افغانستان، کشورهای خلیج فارس و در مجموع خاورمیانه، مسائل مربوط به انرژی و حمل و نقل
بین المللی: انرژی هسته ای، تروریسم، جنایات سازمان یافته، قاچاق کالا و مواد مخدر، ناتو، اتحادیه اروپا، سازمان ملل
در همه موارد فوق امکان همکاری میان دوکشور با توجه به اولویتها وجود دارد. در مواردی که از اولویتهای برتر و حساسیت بیشتری برخوردارند عمدتا شاهد اختلاف دیدگاه میان دو کشور هستیم که دو كشور می توانند با تاکید بر اشتراکات مواضع از تاثیر منفی افتراقات کاسته و مانع از فراخ تر شدن واگرايي ها گردند. در اين راستا همه سناریوها پیرامون موضوعات فوق الذکر قابل تنظیم و اجراست. هنر دیپلماسی دو طرف این است که از مولفه های اقتدار ملی خود به نفع تنظیم و اجرای سناریوهايي که بیشترین منافع و کمترین زیان را داشته باشد بهره برداری کنند. که در این صورت کفه همگرايي ها بر کفه واگرايي ها سنگینی خواهدکرد. در حال حاضر راه وحدت جهان اسلام از تقویت مناسبات ترکیه و ایران می گذرد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در سالهاي گذشته عملا روابط ايران با تركيه دچار چالشها و مشكلاتي بوده است. در اين حال به نگاه شما چه رويكردهايي از سوي ايران براي كاهش تنش هاي دوره اي در روابط دو كشور بايد مد نظر قرار گيرد؟
ایران باید با ترکیه دوستی کند و از ایجاد تنش بپرهیزد. باید واقعیات را ببیند و مواضعی اتخاذ نکند که نه تنها ترکیه به آنها اهمیت نمی دهد بلکه سبب سردی روابط وکاهش همکاریها می گردد. اینکه ترکیه و ایران و هرکشور دیگری در خاک خود چه کار می کنند به خودشان مربوط است. اینکه کشورهای عضو کدام نهاد منطقه ای و بین المللی می شوند باز به خودشان مربوط است. هیچ کشوری حق ندارد به کشوردیگری بگوید که چرا چنان تصمیم گرفت یا نگرفت، عضو نهادی شد یا نشد مگر اینکه تصمیمات و اقدامات یک واحد سیاسی علیه صلح و امنیت بین المللی باشد. در این صورت هم موضوع باید در سطح شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل مورد بررسی و اتخاذ تصمیم قرار گیرد. حتی اگر کشوری تصمیمات سازمان ملل وارکان وابسته به آن را نپذیرد و مخالف آن باشد کاری از پیش نمی برد. اینها متاسفانه واقعیات نظام بین الملل است و حرکت انفرادی کشورها جز آنکه به خود این کشورها زیان وارد سازد کاری از پیش نمی برد. هرکشوری اگر بخواهد در ساختارهای بین المللی تاثیر گذار باشد با اقدام سلبی موفقیتی کسب نمی کند. یگانه راه گزینش رویکرد ایجابی و یارگیری براساس توانمندی های کشورها در این سیستم بین المللی سلسله مراتبی است. آیا ایران، روسیه و چین ظرف دو دهه گذشته توانسته اند کشوری را که عضو ناتوست از این کشور بیرون کنند؟ آیا این سه کشور و مجموعه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی و اعضای جنبش غیرمتهعد ها توانستند؟ یا آنهايي که خواستند توانستند از استقرار سیستم راداری ناتو و موشکهای پاترویت جلوگیری کنند؟
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نگاه شما تركيه براي كاهش تنشهاي دوره اي و اعتمادسازی در مناسبات با ايران بايد چه رويكردهايي را مورد توجه قرار دهد؟
ترکیه علاقمند به تنش با ایران نیست و اگر کج بنشینیم اما راست سخن بگوييم باید بگوييم که این ترکیه نیست که بايد منافع ملی ایران را تامین کند. این ایران است که باید منافع و امنیت ملی خود را تامین کند. ترکیه و هرکشور دیگری باید منافع ملی خودشان را تامین کنند. البته ساختار سیستم حکومتی هر کشور در کم وکیف تامين منافع ملی هر کشوری تاثیر بسزايي دارد. هر چه فضای سیاسی و رسانه ای باز باشد یعنی مردمسالاری واقعی برقرار باشد به همان نسبت منافع ملی هم بیشتر تامین می شود. این ملت هرکشوری در قالبهاي مختلف و از طرق متفاوت است سرنوشت خود را تعیین می کند. اگر بفرض مثال اکثریت مردم ترکیه مایل نیستند در این کشور موشکهای پاتریوت مستقر شود باید نمایندگانش در مجلس اعتراض کنند و به مراد خود برسند. حال که اکثریت مجلس ترکیه از حزب عدالت و توسعه است و این تصمیم را می گیرد دیگر کشور دیگری نباید در این اقدام دولت ترکیه دخالت کند. احزاب مخالف هم در ترکیه موضع خود را به راحتی اعلام می کنند و محدودیتی برای انتشار آن ندارند. مردم هم این سخنان را می شنوند. آیا ما در ایران از همه کارشناسان، نمایندگان احزاب وگروههای سیاسی دعوت می شود تا راجع به مسائل مختلف داخلی و خارجی دیدگاههای خود را با شفافیت مطرح کنند تا مردم هم بشنوند و در نهایت نظر خودشان را بگویند؟
البته این مطالب بصورت مستقیم با پاسخ این سوال مرتبط نیست اما خواستم اشاره کنم که اگر همه دیدگاهها مطرح شود و تصمیمات کارشناسی شده باشد شاید در سیاست خارجی این همه مشکلات نداشته باشیم و درمورد ترکیه هم به تصمیمات خوبی برسیم.
آنچه مشخص است در شرایط کنونی دو کشور باید با دیپلماسی فعال و اقدامات ایجابی مانع از دور شدن از یکدیگر شوند. اگر هم قرار است در موضع گیریها و رویکردهای این دو بازیگر همسایه تغییراتی (آنگونه که طرفها مایلند) پدیدار شود، انتخاب رهیافتهای ایجابی و توان اقناع سازی است که می تواند این هدف یا اهداف را قابل دسترس نماید نه تحرکات سلبی و موضع گیریهای تلخ و نیش زا و متحکمانه.
میخواهم بگویم که دو طرف با یکدیگر باید این وزنه را بردارند و تقلاهای انفرادی ناهماهنگ و تقابل به زیان هر دو کشور و بیشتر به زیان ایران خواهد بود.
گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش