مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

زمینه­ های همکاری رابطه جمهوری اسلامی ایران و افغانستان بعد از سقوط طالبان

اشتراک

جواد بخشی

مرکز بین ­المللی مطالعات صلح – IPSC

 

بیان رخداد:

ایران از جمله کشورهایی است که نقش عمده­ای در نوسازی و بازسازی سیاسی و اقتصادی افغانستان داشته است. افغانستان به عنوان یکی از همسایگان ایران با داشتن حدود 936 مرز مشترک و کشوری که در حوزه تمدنی ایران قرار دارد و با عنایت به حضور نیروهای ناتو و آمریکا پس از سال 2001 در این کشور، باید مورد توجه بیشتری قرار داشته باشد. ایران نیز پس از سال 2001 سعی داشته تا در راستای منافع خود نقش سازنده­تر و بیشتری را در این کشور ایفا کند. این رویکرد در سیاست خارجی ایران باعث شده تا جایگاه و نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم کمک­کننده در بازسازی افغانستان مورد تاکید قرار گیرد. در این پژوهش سعی داریم تا نگاهی به زمینه­های همکاری در روابط این دو کشور در حوزه­های مختلف داشته باشیم.

واژگان کلیدی: ایران، افغانستان، روابط فرهنگی، نظامی، سیاسی و اقتصادی

تحلیل رخداد:

روابط افغانستان با جمهوری اسلامی ایران:

به دلایل فرهنگی، نژادی، زبانی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی، ایران دارای بیشترین و بهترین زمینه­های روابط و همکاری با افغانستان بوده است. افغانستان بخشي از سرزمين هايي است که به لحاظ تاريخي و فرهنگي در گستره سرزمين هاي ايراني قرار داشته و در قرون 18 و 19 ميلادي، به تدريج در پي سياست هاي حائل سازي انگلستان ميان هند و سرزمين هاي مجاورش، از ايران تجزيه گرديد. به سبب وجود پيوندها و پيوستگي­هاي کتمان­ناپذير فرهنگي، سياسي، جغرافياي و اقتصادي، ميان سرزمين جدا شده افغانستان با سرزمين اصلي ايران، در تمامي سال هاي جدايي اين اقليم نيز روابط و مناسبات پيوسته اي ميان دو کشور وجود داشته است. اما در ميان تمامي سطوحي که روابط دو کشور در آن جاري بوده، روابط درسطح سياسي به ميزان زيادي وابسته به نقش و حضور عوامل بيروني يعني قدرت هاي بزرگ با حضور منطقه اي يا فرا منطقه اي بوده است. روابط افغانستان با ایران از نگاه مناسبات منطقه ای دارای جایگاه و اهمیت ویژه ای است. جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای قدرتمند و تأثیر گذار در معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه و جهان به شمار می رود که به عنوان همسایه غربی افغانستان به دلیل داشتن مرز طولانی ومشترکات فراوان دینی، فرهنگی و زبانی روابط نیک و حسنه ای با افغانستان دارد. جمهوری اسلامی ایران همیشه و در تمامی مراحل در کنار ملت افغانستان بوده و این کشور را در بحران های مختلف یاری رسانده است. 
علاوه بر حمایت ایران از مجاهدین افغانستان در زمان تجاوز شوروی سابق، پس از تشکیل دولت منتخب در افغانستان نیز جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از دولت این کشور، در بازسازی افغانستان نقش مهمی را ایفا کرد که بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران افغان بر این امر تأکید دارند. جمهوری اسلامی ایران در بخش های مختلف از جمله اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی کمک های بسیاری را به افغانستان داشته است که می توان به احداث جاده ها، ایجاد مراکز بهداشتی، برق رسانی، کمک به بخش کشاورزی و تقویت آموزش و پرورش و تحصیلات عالی افغانستان اشاره کرد. جمهوری اسلامی افغانستان نیز با درک نقش مهم ایران در منطقه همیشه از کمک های این کشور به افغانستان قدردانی کرده و خواهان گسترش مناسبات بیشتر با جمهوری اسلامی ایران است.

روابط فرهنگی:

یکی از مهمترین زمینه­های همکاری ایران با افغانستان، رابطه فرهنگی این دو کشور با هم است. بی­شک ایران در زمینه اشتراکات فرهنگی با این کشور از همه همسایگان افغانستان مزیت بیشتری دارد. پیوندهای فرهنگی و تاریخی، مشترکات زبانی، دینی، سرزمین­های حوزه خراسان بزرگ که افغانستان نیز قسمتی از آن بوده، مردم این دو کشور را به اعضای یک خانواده بزرگ تاریخی و فرهنگی تبدیل کرده است[1]. قرابت فرهنگی ایران و افغانستان می­تواند باعث شود که روابط این دو کشور فراتر از ملاحظات سیاسی و اقتصادی قرار بگیرد که این امر با استقابال مردمی نیز مواجه می­شود. اگر بسترهای لازم برای نزدیکی هرچه بیشتر فرهنگی این دو کشور هراهم شود آنوقت ارزش­ها و سنت­های مشترک می­تواند پایه برنامه­ریزی­ها و سیاست­گذاری های بعدی در رابطه بین طرفین قرار گیرد. استفاده ایران از این اشتراکات فرهنگی باعث خواهد شد تا نسبت به سایر رقبای منطقه­ای ایران در افغانستان برتری پیدا کرده و در صورت استفاده از این مزیت می­توان مشکلات ناشی از حضور سایر کشورها را جبران نمود. با وجود اشتراکات فرهنگی بین ایران و افغانستان برقراری روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری راحت­تر امکان­پذیر است و استفاده از تمام ظرفیتهای فرهنگی می­تواند منجر به بهترین روابط بین این دو کشور شود. البته در مورد مذهب، مسئولان ایرانی باید به این نکته توجه داشته باشند که نباید بر جنبه­ای خاص از مذهب اسلام تاکید کنند بلکه باید فعالیتهای خود را در چارچوب کلی اسلام هماهنگ نمایند. ایران همچنین یکی از کشورهای مهمی است که در بخش آموزش و پرورش افغانستان به طور قابل ملاحظه­ای حضور دارد. جمهوری اسلامی ایران کمک­های فراوانی برای تالیف و چاپ کتابهای درسی در افغانستان کرده است. معاون وقت وزیر آموزش و پرورش افغانستان در سال 1389 اعلام کرد که دولت ایران پس از سقوط طالبان 30 میلیون دلار به آموزش و پرورش افغانستان کمک کرده و این کمک­ها همچنان ادامه خواهد داشت. از کمک­های دیگر ایران به گسترش آموزش در افغانستان بحث پذیرش دانشجو در دانشگاه­های داخل ایران است و نیز تجهیز پنچ کتابخانه دانشگاهی در پنج شهر افغانستان، تجهیز و راه­اندازی مرکز فرهنگی هرات و اقداماتی مشابه این از جمله فعالیت­های مهمی است که در این حوزه ایران در افغانستان انجام داده است.

روابط اقتصادی:

روابط اقتصادی ایران و افغانستان در گذشته محدود بود ولی در پی تحولات اخیر افغانستان در حال گسترش است. ایران طی یک دهه گذشته نه تنها به یکی از شرکای مهم تجاری افغانستان تبدیل شده است بلکه در مبارزه با مواد مخدر، توسعه زیرساختهای شبکه برق، احداث راههای شوسه، خط­آهن، آموزش معلمان و مربیان فنی و حرفه­ای و غیره همکاری گسترده­ای با این کشور داشته است[2].

در روابط بين الملل، نيازها و مسائل اقتصادي، مبادلات فرهنگي، معاهدات بين المللي و جريان هاي سياسي و . . . مي تواند زمينه ساز روابط دو يا چند کشور و يا افزايش نقش و نفوذ يک کشور در کشور ديگر شود. از اين ميان روابط اقتصادي و تجاري با توجه به نياز کشورها درروابط بين الملل بيش از ديگر مسائل سياسي و فرهنگي ايفاي نقش کرده و سبب گسترش روابط دويا چند جانبه شده است. بيشتر روابط بين کشورها از سطح مسائل اقتصادي و مبادلات تجاري شروع شده و به ساير جنبه هاي سياسي،  فرهنگي و . . . تسري مي يابد[3]. درباره افغانستان باید اشاره داشته باشیم که این کشور به عنوان یک کشور جهان سومی و درحال توسعه که با مسایل اساسی در حوزه اقتصاد مواجه بود با آمدن کرزای، حمایت بین­المللی و شکل­گیری دولت ملی برخی از عوامل توسعه در آن فراهم شد اما حلقه گمشده توسعه آن، تشکیل پس­انداز ملی و یا انباشت سرمایه بود که این مهم با کمک­های بین­المللی فراهم شد[4]. روابط اقتصادی ایران و افغانستان از سال 1339 و با اقدام ایران در میانجیگری اختلافات بین افغانستان و پاکستان گسترش یافت تا جایی که ایران یکی از بهترین روابط اقتصادی خود را در دهه 1350 شمسی با افغانستان داشت[5]. هرچند روابط اقتصادی این دو کشور در گذشته محدود بود ولی در پی سقوط طالبان، این روابط با استقرار شرایط باثبات در افغانستان و شکل­گیری دولت کارآمد و ملی در این کشور، در حال گسترش است. از سال 1375 با حاکمیت طالبان بر کابل و بخش­های دیگر افغانستان بویژه مناطق غربی که هم مرز با ایران است، روابط تجاری دو کشور برای مدتی محدود گردید تا اینکه بعد از طالبان مذاکرات تجاری دو طرف برای گسترش مبادلات اقتصادی آغاز گردید. پس از نابودی حکومت طالبان و برقراری امنیت نسبی در افغانستان، اولین مساله مهم موضوع مبادلات تجاری به خصوص میان افغانستان و کشورهای منطقه بود. عمده­ترین روابط تجاری افغانستان در طول سال­های گذشته با کشورهای همسایه به خصوص پاکستان، چین و ایران بوده است. روابط اقتصادی افغانستان و ایران که بیشتر در محور فعالیت­های تجاری محصور بوده، در طول سال­های گذشته، افزایش قابل ملاحظه و چشمگیری داشته است. از سویی دیگر، روابط اقتصادی میان دو کشور در بخش صنعت، بسیار محدود بوده است. به منظور سیاست­گذاری، نظارت و هماهنگی در زمینه­های مختلف، ستاد مشارکت در بازسازی افغانستان به ریاست معاون اول ریاست­جمهوری در پاییز سال 1380 با عضویت وزاری امورخارجه، اقتصاد، جهادکشاورزی، کشور، رییس سازمان مدیریت و برنامه­ریزی، رییس بانک مرکزی و دو تن از نمایندگان مجلس وقت تشکیل شد[6]. همچنین جمهوری اسلامی ایران برای بازسازی افغانستان 560 میلیون دلار به صورت اعتبار و کمک بلاعوض طی 5 سال مابین سالهای 1381 تا 1385 در نظر گرفت و نیز نخستین کشوری بود که کار بازسازی در افغانستان را با احداث جاده دوغارون-هرات، احداث خط انتقال برق به هرات، راه­اندازی گمرک میلک و …آغاز نمود[7]. بخش دیگری از روابط اقتصادی این دو کشور به اجرای پروژه­های بخش کشاورزی در افغانستان بازمی­گردد که با توجه به درخواست­ها و نیازهای این کشور و همچنین لزوم ایجاد تغییرات اساسی در برخی از کالاهای زیرکشت آن از جمله کشت خشخاش باید مورد توجه و پیگیری قرار گیرد. از جمله اهداف ایران در این حوزه ایجاد اشتغال دائم و فصلی مناسب با اصل اقتصادی در زمینه­های کشاورزی و دامداری بوده است[8]. در زمینه روابط اقتصادی بحث حجم مبادلات تجاری و صادرات کالاها و خدمات فنی و مهندسی نیز مهم است که آمارها حاکی از افزایش حجم آن در طول سالهای اخیر است. درحالی که در سال 1381 بالغ بر 150 میلیون دلار صادرات کالاهای غیرنفتی از ایران به افغانستان را داشتیم این رقم در سال 1388 به 900میلیون دلار رسیده است[9]. علاوه بر گسترش حجم مبادلات تجاری درسال 1384 از مجموع 196 شرکت فعال سرمایه­گذاری خارجی در افغانستان، ایران با 125 شرکت فعال و میزان سرمایه ثبت شده در بین سایر کشورها ردیف نخست را به خود اختصاص داده بود[10]. با اشتیاقی که ایران در بازسازی آینده افغانستان دارد می­تواند جایگاه مهمی داشته باشد.

برقراری روابط دیپلماتیک و سیاسی:

از زمان سرنگونی حکومت طالبان تاکنون روسای جمهور ایران و افغانستان چندین بار از کابل و تهران بازدید کرده­اند. در جریان این بازدیدها، ده­ها موافقتنامه در بخش­های مختلف از جمله در بخش­های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی به امضا رسیده است. ایران کمکهای بسیاری در زمینه احداث جاده­، ایجاد مراکز بهداشتی، برق رسانی، کمک به بخش کشاورزی و غیره افغانستان کرده است. در این میان و درمقابل ادعاهای واهی مقامات و رسانه­های خارجی مبنی بر دخالت ایران در افغانستان، مقام­های مسئول افغانی از جمله رئیس­جمهور این کشور همواره اتهام دخالت ایران در امور داخلی افغانستان را رد کرده­اند[11].

با وجود فرازونشیب­های بسیار در روابط بین ایران و افغانستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001و حمله آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان و با انتقال قدرت به حامد کرزای به تدریج روابط رسمی بین دو کشور روبه بهبود گذاشت و بلافاصله روابط دیپلماتیک، فرهنگی و سیاسی بین دو کشور ارتقا یافت به گونه­ای که اولین رئیس­جمهوری که از کابل دیدار کرد، سیدمحمد خاتمی رئیس­جمهور وقت ایران بود. از آن زمان تا به حال سیر روابط در عرصه­های مختلف به سمت بهبود بوده و ایران کمک­های متعددی در راستای حفظ ثبات و صلح در افغانستان به این کشور نموده است. روابط بین دو کشور بویژه پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در ایران و ابتکار جشن نوروز روند بهتری پیدا کرده است.

همچنین می­توان از رفت و آمدهای هیاتهای سیاسی به عنوان یکی دیگر از شاخصه­های مثبت یا منفی بودن در میزان روابط دو کشور یادکرد زیرا هرچه این رفت و آمدها بیشتر باشد برگرمی روابط حکایت می­کند و عکس این قضیه نیز صادق است. این موضوع از زمان انتقال قدرت به مجاهدین پس از سقوط رژیم وابسته به کمونیستها در افغانستان در سال 1371 وجود داشت و دیدارهای بسیاری بین مقامات ایرانی و مجاهدین انجام پذیرفت تا اینکه با به قدرت رسیدن طالبان روابط دیپلماتیک این دو کشور قطع شد زیرا ایران هیچگاه طالبان را به رسمیت نشناخت و همچنان دولت برآمده از مجاهدین و ربانی را دولت قانونی افغانستان می­دانست. پس از حمله آمریکا و سقوط طالبان و انتقال قدرت به کرزای به تدریج روابط رسمی بین دو کشور روبه بهبود گذاشت و بلافاصله روابط دیپلماتیک، فرهنگی و سیاسی بین دو کشور ارتقا یافت. از آن زمان به بعد همواره دیدارهایی در سطح سران دو کشور انجام شده است و در سالهای اخیر نیز شاهد رشد آن هستیم.

ايران يکي از بازيگران مهم و تأثير گذار در تحولات افغانستان بوده است. علت آن است که امنيت ملي ايران، با ثبات و امنيت افغانستان داراي پيوند انکارناپذيري است. از اين رو، ايران تنها به عنوان يک کشور اسلامي به سرنوشت افغانستان علاقه مند نيست بلکه ملاحظات امنيتي اين علاقه مندي را با توجيه ملي و دستيابي به منافع خاص رو به رو مي سازد. حضور بيش ازدو ميليون آواره افغاني در نتيجه جنگ هاي داخلي و تضادهاي قومي- مذهبي در راه رسيدن به قدرت، از دلايل مهم درگير شدن ايران در مسائل افغانستان بوده است. سرايت ناامني در افغانستان از طريق کشت خشخاش و ترانزيت مواد مخدر از مسير ايران به اروپا، دليل مهم ديگري بوده که ايران را به آرامش در افغانستان و تقويت صلح و ثبات راغب مي کرده است. مشکلات موجود در افغانستان سبب شده تا ايران امنيت و منافع خود را از ناحيه اين کشور در ارتباط بعضي از گروهها و نيروهاي داخلي افغانستان دنبال کرده و روابط خود را با آنها گسترش دهد.

از زمان به قدرت رسیدن مجاهدین در افغانستان همواره بین ایران و این کشور دیدگاههای مشترکی پیرامون امور منطقه­ای و جهانی وجود داشته است و این امر بویژه پس از سقوط طالبان و روی کارآمدن کرزای در این کشور در و نیازهای اقتصادی و امنیتی متقابلی که این دو کشور به یکدیگر دارند موجب اتخاذ مواضع مشترک در حوزه­های مختلف شده است[12]. شکل گيري نهادها و ساختارهاي جديد(دولت سازي) متأثر از حضور و نفوذ بازيگران خارجي به ويژه ايالات متحده، سبب توجه ويژه همسايگان افغانستان به ويژه ايران به اين کشور شد. استراتژي ايران در چند سال اخير مبتني بر توسعه ثبات و امنيت در منطقه، خصوصاً با همسايگان و با تأکيد بر افغانستان بوده است. چون منافع ايران در افغانستان در پرتو ثبات و امنيت اين کشور مي باشد. بنابراين دولت جديد افغانستان هم مي تواند تأمين کننده منافع و هم تضمين کننده امنيت ملي ايران از ناحيه افغانستان باشد. پس از سقوط طالبان چنين به نظر مي رسيد که ايران درميان ساير بازيگران خارجي حاضر در افغانستان از موقعيت مناسب تري براي ايفاي نقش در اين کشور و کمک به شکل گيري ساختارها و نهادهاي لازم براي تشکيل دولت جديد افغانستان برخوردار بوده است. زيرا نيروهاي ائتلاف شمال که ايران از آنها حمايت مي کرد، توانستند در جريان حمله آمريکا به افغانستان موقعيت مناسبي به دست آورده و بر کابل مسلط شوند.

همکاریهای دفاعی:

راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، گسترش همه‌جانبه همکاری با کشورهای منطقه به ویژه همسایگان است. پس از گذشت قریب به یک دهه از حضور آمریکا و پیمان ناتو در افغانستان، جنگ همچنان ادامه دارد و طالبان تهدید بزرگی علیه امنیت و ثبات افغانستان و منطقه به شمار می رود. با توجه به حوادث تروریستی و کشتار مردم افغانستان توسط طالبان و نیروهای ناتو که در گوشه و کنار این کشور اتفاق می افتد چنین به نظر می رسد که طالبان همچنان تهدید جدی علیه امنیت و ثبات این کشور به حساب آمده و نیروهای ناتو نیز مایل به تامین امنیت کامل و ثبات پایدار در افغانستان نیستند یا اگر هم هستند واقعیت های موجود افغانستان نشان می دهد که این نیروها ناتوان از تحقق چنین مهمی است.  بنابراین باید هرچه زودتر بدنبال یافتن راه حل­های مناسبی برای برون رفت از بحران کنونی این کشور بود. بدون شک بحران کنونی افغانستان بدون همکاری های منطقه یی حل شدنی نیست و در این میان نقش جمهوری اسلامی ایران غیرقابل انکار است. و شاید از همین رو بود که ایران و افغانستان در پایان نخستین اجلاس کمیسیون همکاری­های دفاعی خود در سال 1390 در تهران تفاهمنامه­ای را در زمینه همکاری­های دفاعی امضا کردند. برگزاری این کمیسیون مشترک همکاری­های نظامی و دفاعی، باعث استمرار نقش مثبت ایران در کمک به افغانستان در تامین امنیت این کشور خواهد شد. با توجه به تحولات مهم منطقه و حضور و تحرکات قدرتهای فرامنطقه ای در کشورهای منطقه، لزوم همگرایی و هم اندیشی دو کشور علاوه بر عرصه­های اقتصادی و فرهنگی در زمینه نظامی و امنیتی بیش از هر زمان دیگر احساس می شود.

جمع بندی:

از مجموع مباحث مطرح شده می­توان گفت که نزدیکی هرچه بیشتر ایران و افغانستان می­توان در امنیت ملی ایران تاثیر مستقیم و غیرمستقیم برجای گذارد. علت آن است که افغانستان همانطور که اشاره شد در حوزه فرهنگی ایران قرار دارد و دو کشور مرزهای طولانی باهم دارند. افغانستان در همان حال که در حوزه فرهنگی ایران قرار دارد در توسعه فرهنگ و زبان فارسی در آسیای مرکزی تا مرزهای چین نقش مهمی خواهد داشت. در حوزه مسایل اقتصادی نیز مسئولان ایران باید به این نکات توجه داشته باشند که بازار مصرف افغانستان بسیار مهم است و این بازار چندمیلیونی فرصت مناسبی برای تجار و بازرگانان ایراین خواهد بود که نیاز به برنامه­ریزی و حمایتهای دولتی دارند. امروزه هر کشوری برای دستیابی به قدرت اقتصادی بیشتر در یک کشور باید به زمینه­های نفوذ خود در آنجا توجه داشته باشد. همچنین همگرایی بیشتر اقتصادی با افغانستان سوای منافع خاص خود می­تواند امکان مناسبی برای دستیابی به جایگاهی درخور در حوزه فعالیتهای اقتصادی و سرمایه­گذاری ایران در آسیای مرکزی را نیز فراهم کند. در حوزه سیاسی نیز استقرار یک دولت قدرتمند و باثبات در افغانستان می­تواند به ناامنی­های ناشی از جنگهای طولانی داخلی پایان دهد و امنیت مرزهای شرقی ایران را که سالها در معرض تهدید بود را تامین کند. ثبات و بی ثباتی در افغانستان به طور حتم در ثبات و بی ثباتی ایران تاثیرگذار باشد.

 


[1] کولایی، الهه، هم تکمیلی فرهنگی در دوسوی جیحون، مجله آسیای مرکزی و قفقاز، 1380، ص85.

[2] اسماعیلی، غلامحسین، تاثیر دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا بر دگرگونی فرهنگی-هنجاری جمهوری اسلامی ایران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، زمستان 1389، ص163.

[3] http://peace-ipsc.org/fa 8اسفند 1390

[4] عباسی، ابراهیم، کمک­های مالی ایران به افغانستان: اهداف و آثار اقتصادی آن، فصلنامه روابط خارجی، پاییز 1390، ص210.

[5] همان، صص 212-213.

[6] عباسی، پیشین، ص 216.

[7] افغانستان، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی، تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، 1386، ص 269-273.

[8] گزارش برگزاری دوره­های آموزشی ویژه کارشناسان کشاورزی افغانستان در جمهوری اسلامی ایران، امور بین­الملل وزارت جهاد کشاورزی، 1382.

[9] عباسی، پیشین، ص221.

[10] خاموشی، علینقی، روزنامه شرق، 8 خرداد 1384.

[11] اسماعیلی، پیشین، ص59.

[12] همان، ص164.

مطالب مرتبط