مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ریشه های اسلام‌هراسی در غرب و راه کارهای مقابله با آن

اشتراک

دکتر سید سلمان صفوی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

مقدمه: آسیب شناسی فهم اسلام هراسی در غرب گام نخست درک ما از این وضعیت است. متاسفانه ما همه مشکلات را متوجه استعمار می کنیم و از شناسایی ضعفهای خود در برخورد با پدیده زشت اسلام هراسی غافل شده ایم. غرب علاوه بر این‌که سعی می‌کند تا برای دستیابی به اهداف سیاسی، طرح مقابله با جهان اسلام را گسترش دهد، با استفاده از عملکرد نامناسب برخی از کشورهای اسلامی در زمینه معرفی تعالیم اسلامی، افکار عمومی را نیز برای دشمنی با مسلمانان با خود همراه می‌سازد.

یکی از مهم‌ترین مشکل ما در حال حاضر این است که مشکلات را متوجه دیگران می‌کنیم و ضعف‌های خود در زمینه اسلام‌هراسی را نمی‌بینیم؛ باید پدیده اسلام‌هراسی را از نظر تاریخی و سیاسی مورد بررسی قرار دهیم و ضعف عملکرد کشورهای اسلامی برای مقابله با این پدیده و تلاش‌های غرب برای گسترش اسلام‌هراسی را در کنار هم مطالعه کنیم.

برای پی بردن به پدیده اسلام هراسی باید به تحلیل ریشه‌های تاریخی اسلام‌هراسی پرداخت. اسلام‌هراسی در غرب واقعیتی است که نمی‌توان انکار کرد، ولی باید بدانیم که این پدیده فقط در بخشی از این جامعه وجود دارد و لزوما هر شهروند یا رسانه غربی، اسلام‌هراس نیست. در بین غربی ها افرادی هم وجود دارند که درباره اسلام رحمانی کتاب نوشته‌اند و به معرفی اسلام بدون بغض و به روش علمی و همدلانه پرداخته‌اند. نظیر، نیکلسون، شیمل، ریتر،کربن،  پروفسور مادلونگ، پروفسور چیتیک، پوفسور جیمز موریس، پروفسورمایکل باری، آنابل کیلر، لئونارد لوئیسون و….

ریشه های بعید و قریب: نخستین جرقه‌‌های اسلام‌هراسی به فتوحات اسلامی در زمان خلفای اولیه بازمی‌گردد. در این دوره لشگریان مسلمان بخش‌هایی از امپراتوری مسیحی را فتح کردند و در نهایت اورشلیم یا بیت‌المقدس به تصرف خلافت اسلامی درآمد. بیت‌المقدس از نظر تاریخی هم برای یهودیان و هم مسیحیان و مسلمانان دارای تقدس است و به همین دلیل فتح این شهر توسط مسلمانان، مسئله‌ای مهم در حافظه مسیحیان اروپای غربی شد.

فتح بیت‌المقدس یکی از علل و انگیزه های شروع جنگ‌های صلیبی در سالهای ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ میلادی شد.دلیل مستقیم شروع جنگ صلیبی یکم درخواست کمک امپراتور روم شرقی آلکسیوس یکم از پاپ اوربان دوم برای مقابله با پیشروی‌های مسلمانان در خاک امپراتوری روم شرقی بود. در سال ۱۰۷۱ روم شرقی در نبرد ملازگرد از مسلمانان شکست خورد که منجر به از دست دادن تمام آناتولی به‌جز نواحی ساحلی شد.

پاپ اوربان دوم جنگ‌های صلیبی را در سال ۱۰۹۵ در شورای کلرمونت تعریف و آغاز کرد. او از تمام شاهان اروپایی خواست تا جنگ برای بازپس گیری سرزمین‌های مقدس را آغاز کنند. او تقدس بیت‌المقدس و سرزمین‌های مقدس را در کنار غارت‌ها و هتک حرمت‌های ترکان کافر قرارداد و با توصیف آزار و اذیت زائران خشم عمومی را برانگیخت. او مسیحیان را موظف به شرکت در این امر مقدس کرد و قول داد همه آنهایی که به جنگ روند گناهانشان آمرزیده خواهدشد و آنهایی که در جنگ کشته‌می‌شوند مستقیماً به بهشت داخل می‌شوند.

پاپ با تشویق به جنگ احساسات جنگجویانه غیرمذهبی فئودال‌ها را نیز برانگیخت. او از بارونها خواست که به جای جنگ غیر مقدس در غرب اروپا در جنگ مقدس شرکت جویند. او به بارون‌ها وعده ثروت، مالکیت زمین، قدرت، و شخصیت اجتماعی داد، و برای پرداخت همه این جوائز غلبه بر مسلمانان و گرفتن خراج از آنها را فرض کرده‌بود. او گفت که ترکان و اعراب به سادگی توسط نیروهای مسیحی شکست می‌خورند. وقتی او نطقش را تمام کرد، شنوندگان فریاد زدند «خدا این را می‌خواهد». این جمله بعدها شعار جنگی صلیبیون شد. سخنرانی پاپ اوربان دوم یکی از موثرترین سخنرانی‌های تاریخ نام‌گرفته‌است؛ سخنرانی‌ای که جنگ‌های مقدسی را برانگیخت و ذهن و قوای اروپاییان را برای دویست سال مشغول کرد. در سال ۱۰۹۵ زمانی که مسیحیان اروپایی به آغاز جنگ‌های صلیبی تشویق می‌شدند، شاهزادگان اروپایی به مدت یک قرن با موفقیت‌های روزافزون در حال جنگ با مسلمانان در شبه جزیره ایبری و بیرون راندن آنان بودند. برتری پادشاهی لئون بر موروها در نبرد تولدو در سال ۱۰۸۵ اتفاق مهمی بود که در این دوران افتاد؛ هرچند سقوط آندلس در سال‌های آینده به وقوع پیوست. جدایی و تفرقه بین امیران مسلمان دلیل اصلی این شکست‌ها بود. بااینکه تسخیر اندلس بزرگترین واکنش اروپاییان به فتوحات مسلمانان بود اما واکنش‌های دیگری نیز وجود داشت. در سال ۱۰۵۷ ماجراجوی نرمن رابرت گیسکارد کالابریا را که زمانی جزء قلمرو روم شرقی بود را فتح کرد و در مقابل مسلمانان سیسیل از آن دفاع می‌کرد. دولت‌های دریایی پیزا، جنوا، و کاتالونیا با پایگاه‌های مسلمانان در مایورکا در جنگ بودند و سواحل ایتالیا و کاتالونیا را از دست مسلمانان آزاد می‌کردند. با توجه به این موفقیت‌ها مسیحیان به یاد سرزمین‌های قدیمی‌شان ‌افتادند. مسلمانان سرزمین‌های مسیحی‌نشین سوریه، لبنان، فلسطین، و مصر را فتح کرده‌بودند و در میان مسیحیان انگیزه بسیاری برای استجابت دعوت امپراتور روم شرقی آلکسیوس یکم برای بازپس‌گیری این سرزمین‌ها ایجاد شده‌بود.

در 9 جنگی که بین مسلمانان و اروپاییها طی جنگهای صلیبی روی داد، بیت‌المقدس در نهایت در دست مسلمانان باقی ماند. در پی این جنگ‌ها که حدود دو قرن طول کشید و خون‌های زیادی ریخته شد، اسلام در سرزمین‌های مسیحی گسترش یافت و همین مسئله به ظهور اسلام‌هراسی در میان مسیحیان به‌ویژه دستگاه کلیسا در اروپای غربی منجر شد. پس از این جنگ‌ها نیز خلافت عثمانی تبدیل به قدرتی بزرگ در جهان شد و ورود این امپراتوری تا قلب اروپا تا وین نیز به ترس از اسلام در میان اروپائیان دامن زد.

رنسانس ، انقلاب صنعتی، و عصر روشنگری باعث قدرت یافتن غربی‌ها و متزلزل شدن پایه‌های قدرت عثمانی شد. عثمانی‌ها در رقابت با انقلاب صنعتی و فناوری‌های نوین غرب شکست خوردند و  سرانجام این امپراتوری بزرگ متلاشی شد. بنابراین با از میان رفتن خلافت عثمانی، یکی از مهم‌ترین نهادهای قدرت مسلمانان نیز از بین رفت و تصرفات خاورمیانه‌ای عثمانی، بین انگلستان و فرانسه بر اساس قرارداد استعماری سایکس پیکو تقسیم شد.

پس از افول عثمانی، جهان اسلام عملا هیچ قدرت بالفعل ممتازی در جهان نداشت تا این‌که در سال 1357، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و به عنوان یک قدرت جدید وارد گفتمان جهانی شد. این انقلاب نقطه عطفی در تاریخ معاصر بود و علی‌رغم نوظهور بودنش، ادعاهای بزرگی در مورد نظم جهانی مطرح کرد و شعار صدور انقلاب  سر داد. در کنار این تحول عظیم، در شوروی هم اتفاقات زیادی افتاد و بلوک شرق سقوط کرد و این یعنی جهان دو قطبی، تبدیل به جهانی یک‌قطبی با حاکمیت غرب شد.

در همین دوره نظریه «برخورد تمدن‌ها» توسط هانتینگتون مطرح شد؛ البته من معتقدم که انتشار کتاب هانتینگتون، یک طراحی از پیش‌تعیین‌شده توسط نهادهای قدرت در غرب بود و نه یک نظریه علمی یا اجتماعی. غرب با طرح چنین نظریه‌ای سعی کرد تا آینده این جهان و جایگاه بازیگران عرصه سیاست جهانی را از قبل ترسیم کند و در این میان، به دلیل از میان رفتن کمونیسم، جهان اسلام را که با پیروزی انقلاب در ایران به قدرتی بالقوه تبدیل شده بود، به عنوان رقیب اصلی مطرح کرد.

کارخانه‌های اسلحه‌سازی غرب پس از سقوط شوروی به دنبال دشمن جدیدی بودند تا با راه‌اندازی تبلیغات و جنگ، به منافع مادی خود دست پیدا کنند و در این دوره بود که با مشاهده قدرت بالقوه جهان اسلام، سعی کردند تا جهان اسلام را به عنوان دشمن فرضی غرب مطرح کنند. پس از این توطئه‌چینی‌ها، حوادث یازدهم سپتامبر روی داد که فرصتی مناسب برای غرب پیش آورد تا بتواند طرح اسلام‌هراسی را گسترش دهد. تمامی این منازعات در چارچوب نظریه قدرت است و از آن‌جا که کشورهای اسلامی از نظر منابع اقتصادی، جغرافیایی و تمدنی موقعیتی بسیار مناسب دارند، برای همین غرب سعی دارد تا از رشد و پیشرفت این کشورها جلوگیری کند.

اگر کشورهای اسلامی در عرصه قدرت جهانی صاحب سهم واقعی شوند در حقیقت سهم غرب از منافع بازار افتصاد جهانی کمتر می‌شود و کشورهای اروپایی و آمریکا نمی‌توانند از دست رفتن سهم زیادشان در مناسبات بین‌المللی و عرصه قدرت را بپذیرند. بنابراین طرح‌های غرب برای مقابله با اسلام و به تبع آن با پیشرفت مسلمانان در کنار عملکرد نامناسب کشورهای اسلامی، راه را برای ترویج اسلام‌هراسی باز می‌کند و باید با ادامه این روند مقابله کنیم.

نقد عملکرد دول مسلمان: عملکرد برخی کشورهای اسلامی در زمینه معرفی اسلام بسیاری از اوقات به جای اینکه سازنده باشد باعث کج‌فهمی می‌شود؛ کم‌کاری نهادهای فرهنگی جهان اسلام در زمینه معرفی صحیح تعالیم قرآن‌کریم یا فعالیت‌های افراطی برخی کشورها مثل عربستان و معرفی اسلام وهابی به‌جای اسلام ناب محمدی، همگی باعث رشد و ترویج هراس از اسلام در غرب شده‌اند. اغلب مساجد و مراکز اسلامی بریتانیا و اروپا توسط سعودی‌ها اداره می‌شود و مشخص است که اسلام معرفی‌شده در این مراکز نیز اسلام وهابی است که با گفت‌وگو و میانه‌روی، مخالف است.

کم‌کاری در زمینه تولیدات هنری اسلامی، ساخت فیلم‌های سینمایی و انیمیشن‌های مربوط به معرفی اسلام باعث شده که ما چندان نتوانیم از زوایای مختلف به معرفی اسلام در غرب بپردازیم. من مخالف ساخت فیلم‌هایی چون حضرت مریم(س) یا حضرت یوسف(ع) نیستم، ولی معتقدم ساخت فیلم‌هایی در سطح جهانی با موضوع معرفی اسلام و تعالیم آن باید در اولویت کارهای کارگردان‌ها و مسئولان هنری باشد. این فیلم‌ها باید به‌گونه‌ای ساخته شوند که مخصوص مخاطب ایرانی یا مسلمان نباشند بلکه باید بتوانند ذهنیت یک شهروند غربی را نیز نسبت به تصورات نادرستی که از اسلام دارد، تغییر دهند.

راه کارهای کاهش اسلام هراسی: فلسفه، عرفان و هنر اسلامی زبان مشترک قلب، عقل و زیبایی‌شناسی میان مردم است. آرای فلسفی ابن سینا، سهروردی، ملا صدرا در حوزه انسان شناسی وشناخت شناسی و آرای عرفانی  فردوسی، عطار، حافظ ، شیخ صفی الدین اردبیلی و شاه نعمت الله ولی در حوزه عشق، معرفت و فتوت و آثار هنری معماری، موسیقی، سینما و ادبیات داستانی می تواند بنیادهای نظری و تبلیغی اسلام هراسی درغرب را سست گرداند.هنرمندان جهان اسلام با ارائه آثار هنری خود و به‌جای تبلیغ مستقیم تعالیم دینی، با استفاده از زبان هنر، می توانند با رشد اسلام‌هراسی مقابله و راه را برای گفت‌وگو باز کنند. ساخت فیلم‌هایی که ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و معنوی اسلامی را نشان دهند می‌تواند تأثیر بسزایی در افکار عمومی غرب داشته باشد.

در عصر حاضر که علاوه بر تبلیغات منفی علیه اسلام، گروه‌های تکفیری با اقداماتشان چهره اسلام را مخدوش می‌کنند، تنها راه برای جلوگیری از ترویج اسلام‌هراسی، معرفی اسلام رحمانی به روش‌های مختلف هنری و علمی است. شهروندان غرب باید بدانند که اسلام ناب با تفکراتی که تکفیری‌ها و افراطیون به‌نام اسلام تبلیغ می‌کنند، متفاوت است. بنابراین به‌کارگیری نیروهایی که با فرهنگ اسلام و غرب آشنا هستند و ایجاد زمینه برای گفت‌وگو، نخستین گام برای جلوگیری از رشد اسلام‌هراسی است.

آسیب شناسی فعالیتهای فرهنگی خارج کشور،(صدا وسیما، مراکز اسلامی در لندن، هامبورگ، وین، واشنگتن، نیویورک، جامعه المصطفی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، معاونت سینمایی و هنری وزارت ارشاد)  تدوین راهبرد، اهداف و رویکردهای فرهنگی-هنری معرفی اسلام رحمانی به غرب، تغییر برخی مدیران فعلی نهادهای فرهنگی متولی امور خارجی، بکارگیری نیروهایی که شناخت کافی نسبت به اسلام و غرب دارند، برگزاری سمینارهای علمی و نمایشگاهها، و برنامه های هنری ماهیانه در شهرهای اصلی غرب نظیر، لندن، واشنگتن، پاریس، نیویورک، برلین، رم، مادرید….، برگزاری تورهای ایرانگردی برای تجار،اساتید، دانشجویان، روزنامه نگاران، نویسندگان و دیپلماتهای جهان غرب، تولید فیلمهای سینمایی و انیمیشن برای مخاطب غربی جهت معرفی فرهنگ و تمدن و ارزشهای متعالی اسلامی،  از جمله راه‌کارهای کاهش موج اسلام‌هراسی در غرب و تصحیح تصور نادرست غربی‌ها درباره اسلام عزیز است.

مطالب مرتبط