مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رویکرد کنونی امریکا در افغانستان گفتگو با دکتر سید جلال ساداتیان

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

اخیرا ترامپ راهبرد نوین خود در افغانستان را اعلام کرد. راهبردی که هر چند با ابهاماتی روبرو است، اما نیروهای امریکایی در افغانستان را افزایش خواهد داد. گفتگوی زیر با دکتر سید جلال ساداتیان تحلیلگر مسائل بین المللی و دیپلمات پیشین ایران به این مساله پرداخته است.

واژگان کلیدی: رویکرد، امریکا ، افغانستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح: علل و ریشه گزینش رویکرد کنونی امریکا در افغانستان چیست؟

دو نگاه وجود دارد از یک سو برخی معتقدند که با توجه به رویکردهای رفتاری وسخنان ترامپ در ماه های گذشته و تمامی عوامل نشان می دهد که ترامپ انسان دمدمی مزاجی که به لحظه تصمیم می گیرد که تمامی یا کثیری از افرادی که در به مقام رسیدن او دخیل بودند اکنون پراکنده شدند. از این دید اکنون تصمیم اخیر ایشان در مورد افغانستان ابن الوقت و موقتی و غیرکارشناسانه دیده میشود. یعنی رابطه با افزایش نیروهای نظامی در افغانستان هم یک تصمیم لحظه‌ای و ناگهانی بوده است. اما زاویه و دیدگاه دیگری نیز در این رابطه هست که اگر وی در گذشته  از خروج نیروهای امریکایی ار افغانستان دفاع میکرد و انتقادهایی هم به سیاست خارجی امریکا در افغانستان داشت چگونه امروز تشخیص داده ند که باید نیروهای خود را در افغانستان افزایش بدهد؟ چرا که با اخراج بی موقع نیروها از عراق توسط اوباما این کشور دچار مسائل متعددی شد، این نشان می دهد که کسانو مشاوران دیگری به ایشان مشورت می دهد و براساس آن مشورت ترامپ تصمیم می گیرد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: رویکرد کنونی امریکا در افغانستان چیست؟

شرایط در افغانستان به گونه ای هست که هر بخش آن از دیگر بخش‌ها متفاوت هست. در بخشی کنسرت های زنان برگزار می شود و در بخشی حملات گوناگونی رخ می دهد. در واقع تضاد در مناطق مختلف افغانستان عدم امنیت را به بار می آورد. در این میان اگر به ریشه  چالش کنونی توجه کنیم عدم امنیت‌ از پاکستان ریشه می گیرد و ریشه‌ی آن به همکاری این کشور با آمریکا برای بیرون راندن اتحاد جماهیر شوروی در سال 1979از خاک افغانستان در گذشته هست. در مقابل این رویکرد آمریکا با حمایت بخش امنیتی ارتش پاکستان  و عربستان و کمک نیروهای وهابی وابسته به عربستان جریانی را شکل دادند که به طالبان معروف شدند. اینان طلبه‌هایی که  بیشتر در چارچوب و تفکرات وهابیت بودند. در نهایت زمانی که موفق به بیرون راندن شوروی از خاک افغانستان خود به حکومت رسیدند، اما تصورات آنها از حکومت با امریکا متفاوت بود. با این تصورات خیلی زود با آمریکا دچار چالش و مشکل شدند. یعنی معیارها و سنجه های آن در حرکت تطابق نداشت و نیروهایی که به عنوان جهادی در افغانستان با حمایت های اطلاعاتی کمک آموزشی و اطلاعاتی ارتش پاکستان، پول عربستان و امارات از همه  مناطق مختلف چون چچن  و افراد بومی افغانستان و پاکستان حضور یافتند، عملا با ناکامی در سراسر دنیا پراکنده شدند. در واقع ریشه و چالش اصلی در افغانستان و طایفه های هم مرز با پاکستان خود از بین نرفته و هنوز القاعده، طالبان و نگاه های متعصابه در این کشور هر چند وقت تجلی یافته و کشتارهایی را راه می اندازند. اکنون به نظر میرسد مشاورین نظامی و سیاسی ترامپ بر این نظرند که اگر اکنون میخواهید افغانستان را حفظ کنیم، باید در این کشور حضور داشته باشیم. در این شرایط با تشکیل اجلاس شورای امنیتی مونیخ تصور کردند که امنیت به افغانستان برگشت اما ریشه اختلافات هنوز باقی هست و ریشه‌های القاعده و طالبان همچنان باقیست. بنابراین اکنون مشاورین نظامی ترامپ برای حفظ افغانستان، افزایش نیروهای نظامی خود را در این کشور الزامی می داند. چرا که یکپارچگی و امنیت این کشور برای آمریکا به خاطر موقعیت استراتژیکی این کشور بسیار مهم هست. اما اینکه آیا افزایش اعزام نیروی نظامی در افغانستان و فعالیتهای نظیر پرتاب موشک به مقر تروریست‌ها توسط آمریکا در این کشور، امنیت به بار می آورد یا نه یک بحث دیگری هست. در واقع ریشه‌ی جریانات تروریستی کماکان در این کشور وجود دارد و اینکه آنها بتوانند امنیت افغانستان را حفظ و با آرامش ارتباطات خاص خود را با وجود طایفه و جریان های قومی و مذهبی افغانستان و پاکستان غلبه کنند خود محل پرسش است. همچنین باید در نظر داشته باشیم در کنار ایران و چین دلایل دیگر به این نتیجه رسیده اند که با تعداد بسیار کم نیرو به اهداف خود نمی رسند. اما اینکه با همه تکنولوژی ها و توان هوایی و..  میتوانند بر جریان های مختلف در افغانستان غلبه کنند، خود مورد پرسش است. اما در واقع روابط قبیله‌ای، خویشاوندی آنها برقرار هست و عربستان برای قدرت‌ نمایی همچنان به این مجموعه یاری می‌رساند. لذا آمریکا برای مبارزه با تمامی این جریانات در صدد تقویت نیروی خود در آنجا برآمده است. در واقع این امر از زبان ترامپ بیان میشود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چه متغیرهای دیگری قادر به تأثیر گذاری در تصمیمات اخیر آقای ترامپ دربارهی افغانستان خواهد بود؟

تصمیمات آقای ترامپ، از استراتژی ها و دکترین‌های ایالات متحده هست. او خیلی به حوادث کوتاه مدتی که در اطراف دنیا رخ می دهد اهمیتی نمی‌دهد. در واقع مجموعه‌ای از عوامل آنها را به این دکترین یا استراتژی  رسانده هست. در واقع به نظر نمی‌رسد که ترامپ از چنین عقلانیت سیاسی برخوردار باشد که به چنین تصمیمی رسیده باشد، بلکه استراتژیست های نظامی و سیاسی امریکا به این امر اشاره کرده اند و توصیه هایی را مورد اشاره کرده اند. ایشان فقط بازتاب دهنده دکترین ایالات متحده هست. در واقع این استراتژیست های امریکایی به دنبال آن هستند که بتوانند افغانستان را حفظ کنند و دولت های حاضر در کابل بتوانند نفوذ امریکا را بازتاب دهند. در این بین باید توجه داشت که در سالهای گذشته چالش هایی در این حوزه و اعمال سیاست ها در افغانستان وجود داشته و حتی شخصیت هایی چون  کرزی که سالها در امریکا حضور داشته است و در مورد امضای توافق کاپیتولاسیون با امریکا محتاط بود. اکنون نیز اشرف غنی نیز چندان دارای علاثه خاص به امریکا نباشد تا همه خواسته های آنان را تامین کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده رویکرد آمریکا در تحولات افغانستان با چه سناریویی قابل مشاهده هست؟

سناریو مهم این است که امریکا امنیت را در آنجا برقرار کند و در سایه امنیت و در راستای آن از دولت‌های روی کار آمده حمایت کنند که در حقیقت به دنبال نفوذ فرهنگی و اجتماعی خود در آنجا داشته باشد. اما اینکه آیا قادر هست با تاکتیک فعلی خود به اهداف خود نائل بشود یا نه، بحث دیگری خواهد بود.

مطالب مرتبط