مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رویکرد مصر، عربستان و قطر به جنگ غزه واسرائیل

اشتراک

داوداحمدزاده 

کارشناس مسائل غرب آسیا  

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

حمله غافلگیر کننده حماس  به اسرائیل و شکست اطلاعاتی و امنیت  موساد در پیش بینی این تهاجم گسترده  ضمن تضعیف  روحیه شهرک نشینان  حامیان منطقه ای وجهانی آن را نیز به نوعی باشوک عظیم روبرو ساخته است.  ارتشی که بغیر از غافلگیری در جنگ  تاریخی  1973 در اکثر جنگ ها با اعراب  همواره پیروز میدان نبرد بوده  است. بطوریکه در جنگ های قبلی  با گروههای فلسطینی تلفات نظامی  وغیر نظامی بسیار کمتر  بود ، اما رقم بالای کشته ها و اسیران اسرائیلی در دست گردان های القسام وجهاد اسلامی  شرایط دشواری  برای اسرائیل بوجود آورده است. 

واکنش اسرائیل به حمله  از همان ساعت  اولیه  بسیار گسترده و خارج از عرف  و معاهدات و کنوانسیون های بین المللی بود.  نتانیاهو به عنوان افراطی ترین  رهبر حزب راست گرایی لیکود در داخل به دلیل  ایجاد شکاف گستر دتر سیاسی واجتماعی  و اصرار بر اصلاحات قضایی با هجمه مخالفین خود در حزب کارگر و عموم شهرک  نشینان اسرائیلی روبرو شده است  وعده انتقام از کادر رهبری  حماس  و کشتار مردم غزه داد  تلاش کرده برای بازیافت قدرت سیاسی و سرپوش گذاشتن بر ناتوانایی اطلاعاتی و امنیتی این رژیم علاوه بر بمباران گسترده نوار غزه برای کاهش بحران داخلی به فکر حمله زمینی  و تصرف باریکه غزه باشد .

 در این میان رویکردهای منطقه ای  وجهانی نسبت به این نزاع خونین بار متفاوت بود.  بطوریکه  حملات گسترده رسانه ای غرب علیه حماس از همان وقوع تهاجم و رخنه گروههای نظامی این گروه به شهرک های مرزی  اسرائیلی  شروع شد . این تکنیک رسانه ای  برای مقصر دانستن حماس  و تروریستی خواندن این اقدام وفراتر از آن  قیاس این گروه با اقدامات داعش در منطقه  شرایط را  برای همبستگی کامل افکار عمومی  در اتحادیه اروپا و آمریکا  و منفعل نمودن مردم منطقه به ویژه دنیای عرب  فراهم ساخت  به نظر می رسد ائتلاف سازی جدیدی در منطقه  در حال شکل گیری است . 

غرب  به رهبری آمریکا  ضمن چراغ سبز به اسرائیل   برای  حملات گسترده هوایی و زمینی به نوار غزه  و کوچاندن مردم عادی  به خارج از منطقه   تمام معیارها و قوانین بین المللی را زیر پا نهاده هست  طوری که علاوه بر حضور ناوهای جنگی آمریکا  در  دریای سرخ  برای هشدار به حزب ا… لبنان و ایران   در عدم ورود به جنگ ، سران های اروپایی نیز در هم داستانی  با این رژیم  ضمن  سفرهای دیپلماتیک  آمادگی خویش را برای ارسال کمک های نظامی  و همکاری امنیتی و اطلاعاتی بیشتر برای ضربه زدن به حماس اعلام نمودند در چنین شرایط بحرانی در جنگ و امکان گسترش آن به کل منطقه خاورمیانه  بررسی مواضع کشورهای  عربی  در راس آن مصر و عربستان و قطر  می تواند  برای درک  برخی از واقعیت  موجود  و آینده نظم منطقه ای نوظهور  مهم قلمداد گردد :

 الف- مصر 

از مصر به عنوان پرجمعیت ترین کشور عرب  ونیز نیرومندی ترین کشور از نظر نظامی یاد در آن می شود.  کشوری  که  نقش بسیار تعیین کننده ای در معادلات منطقه ای و آینده قدرت  در منطقه دارد . کشوری پس از  قرارداد صلح کمپ دیوید  و آشتی با اسرائیل در 1980 در زمان انور سادات  از اتحادیه عرب  اخراج  رهبری  آن را از دست داد  مصر از آن وقت  نقش میانجی  در صلح  اعراب واسرائیلی  بر عهده داشته و تلاش کرده که با دریافت کمک های سالانه آز آمریکا نیازهای اقتصادی و نظامی خود را برطرف  سازد  . از آنجا که حماس  یکی از شاخه های اخوان المسلمین مصر در فلسطین  هست  بنابراین  با حکومت نظامیان به رهبری  السیسی   پس از کودتای سفید 2013 و سرکوب شدید جنبش حماس  در مصر  نمی تواند همکاری  داشته باشد . در روزهای  اول حملات  و آغازین جنگ  واکنش قاهره  منفعلانه بود.  مصر در جنگ های قبلی ضمن میانجیگری همه تلاش ها را معطوف به آتش بس نموده بود  واز مسیر  گذرگاه رفح از طریق ارسال کمک های بین المللی و منطقه ای و پذیرش مجروحین جنگی به ویژه مردم  آواره  نوار غزه  نسبت به افزایش پرستیژ سیاسی خود در منطقه اقدام کرده بود  فعلا از تن دادن به بازگشایی گذرگاه رفح خودداری می کند.

در حالیکه  شرایط جنگ اخیر با وضعیت قبلی  متفاوت تر به نظر می رسد.  بمباران  گسترده وتلاش  همه جانبه ماشین جنگی این رژیم برای کوچاندن مردم عادی  به سوی گذرگاه رفح  وتحمیل شرایط جدید ازسوی ماشین جنگی اسرائیل   برای پذیرش آوارگان  به مصر  نگرانی های امنیتی  در منطقه دو چندان نموده است .

حاکمان نظامی سرزمین فراعنه از یک طرف نگران افکار عمومی   در داخل است تداوم چرخه خشونت ساختاری  بر علیه کودکان و زنان فلسطینی ضمن رادیکالیزه شدن فضای داخلی مصر می تواند به شکاف بیشتر سیاسی و اجتماعی  بیانجام.  چراکه  اخوان المسلمین مصر می تواند  از این شرایط برای بازیافت مجدد قدرت  در مصر ومنطقه استفاده کند. حاکمان مصری  هم در داخل وخارج تحت فشار  این منازعه  هستند.   از یک طرف شرایط و اتفاقات نوار غزه  به سمت سویی پیش می رود  قاهره مجبور خواهد ساخت به نسبت به بازگشایی  گذرگاه رفح اقدام کنند  ولی این اقدام در صورت هجوم گسترده آوارگان فلسطینی  می تواند شرایط امنیتی  در مرز مشترک با فلسطین  را وخیم تر سازد .

 از سوی دیگر حملات  اخیر در داخل فلسطین به جهانگردان اسرائیلی  و خروج برخی از دیپلمات  خارجی  از قاهره به دلیل ترس از حملات اسلامگرایان نشان می دهد  مردم  مصر همانند حاکمان نظامی نمی توانند  نسبت به وقایع غزه خویشتن دار باشند . رادیکالیزه شدن اوضاع داخلی مصر  باعث شد  در دیدار اخیر  السیسی  با لینکین وزیر امور خارجه آمریکا وی آشکار  دلیل حمله حماس به شهرک های  اسرائیلی  خشم فروخورده فلسطینی ها در طول 40 سال اخیر عنوان کند.

  آیا مصر در چنین شرایطی می تواند  مانند  جنگ گذشته نقشی در آتش بس  و برقراری آرامش  در منطقه ونیز تبادل اسرای  داشته باشد ؟ به نظر می رسد  اگر  تحت فشار افکار عمومی  دنیا   اسرائیل ها  از فکر حمله گسترده به نوارغزه منصرف شوند شاید فرصتی دیگری برای میانجی گری مصر فراهم گردد.  در غیر این صورت  باکم رنگ تر شدن هرچه بیشتر نقش مصر  شاید  فضای ضد اسرائیلی در داخل مصر و مخالفین صلح سازش  تقویت شود .

 

عربستان سعودی 

 با تضعیف موقعیت مصر در دنیای عرب به ویژه پس از بهار عربی  و بازگشت  مجدد ا نظامیان بقدرت  توسط السیسی که با مساعدت مالی  عربستان صورت گرفت،  عربستان تلاش نموده با تکیه  برقدرت مالی ( پتر ودلار ) وخریدهای کلان نظامی از طریق روایط وپیوندهای سیاسی با غرب به ویژه آمریکا در دهه های اخیر رهبری اعراب سنی در منطقه را برعهده داشته باشد.

  جاه طلبی های سیاسی ونظامی  حاکم  جوان سیاسی سعودی  باعث شد سعودی ها با ائتلاف سازی گسترده در  قالب   عربی- غربی  وعبری- عربی تلاش برای گسترش نفوذخودرا دوچندان  و نیز مقابله با ایران ونیروهای نیابتی آن ( محور مقاومت ) به شکل عملی پیگیری کنند.  در این مسیر  عربستان سعودی  با دیپلماسی پنهان همکاری در حوزه امنیتی واطلاعاتی  با اسرائیلی ها داشته ودارند که مقابله با تهدیدات ایران در منطقه  عنوان شده است 

 ازسوی دیگر عربستان بدلیل  واقع شدن امکان مقدسه  اسلامی ( مکه ومدینه  ….) در این کشور تلاش کرده  از طریق برگزاری مراسم حج نفوذ معنوی خویش  را  در دنیای اسلام گسترش بدهد. لذا مسئله فلسطین در سیاست خارجی این کشور از اولویت  خاصی برخودار بوده است . سعودی ها ازسال 1990 براساس پیشنهاد صلح طائف بدنبال اجرایی قطعنامه های سازمان ملل متحدد وطرح تشکیل د دولت بوده وهستند  وعدم تشکیل دولت فلسطینی را عامل تطویل  بحران در منطقه اعلام می کنند .

 با این وجود ، عربستان  در منازعه داخلی  فلسطینیان بیشتر از محمود  وتشکیلات خود گردان  حمایت می کنند.   بنابراین  حماس  همواره بدلیل نزدیکی به اخوان المسلمین  وارتباط با ایران مورد مذمت  سعودی ها قرار گرفته است  در جنگ اخیرنیز سعودی ها به رغم رایزنی گسترده  موضع قاطعی در محکومیت اقدامات ارتش اسرائیل  در بمباران وحملات زمینی اتخاذ نکردند.   به نظر می رسد سعودی ها علاقمند در گام نخست این جنگ محدود  وکنترل گردد  در ضمن با تضعیف  قدرت حماس در نوار غزه  شرایط تازه ای برای تقویت بیشتر تشکیلات خود گردان  فراهم گردد.  تشکیلات خود گردانی که به رهبری محمد عباس پس از دیدارچندین مقام اروپایی وآمریکایی خودرا در موضع بالاتری می بینند  ورئیس تشکیلات خود گردان  اعلام کرده که حماس مردم فلسطین رانمایندگی نمی کند 

با این وجود ،طولانی شدن جنگ وادامه کشتار مردم فلسطین ممکن است سعودی  ها را نیزوادار به واکنش جدی تری سازد.  تعلیق عادی سازی روابط  با اسرائیل  ونیز دور شدن از مدار منافع غرب به ویژه آمریکا از نتایج آن خواهد بود .

 

 قطر 

 برعکس مصر و عربستان سعودی  که رویکرد منفعلانه  در قبال  جنگ اخیر  در نواز غزه پیش گرفتند . قطریها  بدلیل حس همبستگی  با حماس آنهم پیوندهای اید ئولوژیکی ( تعلق به اخوان المسلمین ) و داشتن برخی اختلافات سیاسی با عربستان کاملا در کنار حماس ونیروهای جهاد اسلامی  قرار گرفتند  .

 قطر در دنیای عرب  بدلیل  ذخایر عظیم گاز ونفت  وسرمایه گذار کلان در صنایع کشورهای پیشرفته  غربی از موقعیت ممتازی برخودار  بوده و است  در کنار ترکیه همواره  رهبری جماعت اخوان المسلمین  در دنیای اسلام  برعهده  داشته ودارد  . پشتیبانی مالی از حماس  وبکار گیری قدرت نرم  ورسانه ای خود ( از طریق  شبکه الجزیره )برای این گروه در منطقه نشانه  ازپیوند عمیق قطر با حماسی هاست  . از آغاز این جنگ  قطر  با بگار گیری  هنر دیپلماسی در منطقه ومذاکره با قدرت تاثیر گذار شرایط  برای برقراری آتش  بس وتبادل  اسراء میان طرفین بر قرار سازد  .

در این میان ، پذیرای مقامات اروپایی و آمریکایی درچندین دور ونیز مذاکره با وزیر امورخارجه ایران بوده است.  موقعیتی که   ترکیه نیز  از آن خبر داراست  تلاش دارد  درقالب  ائتلاف  جدید  از گسترش جنگ در منطقه   جلوگیری کند.   به نظر می رسد افزایش چانه زنی های سیاسی وپرستیژ  قطر در منطقه  به آینده جنگ  وسرانجام آن بستگی دارد .

 در صورت تمکین اسرائیل  به آتش بس  ومبادله  اسران وکاهش تنش های امنیتی  وسیاسی  می توان تصورکرد که قطر باوجود دشواری های موجود ( وسعت کم. جمعیت کم درقیاس مصر وعربستان) به متغییر اثرگذارتر در معادلات فلسطین  تبدیل گردد  ولی ادامه جنگ وتضعیف  قدرت سیاسی ونظامی حماس به عنوان  متحدنزدیک  قطر در منطقه می تواند موقعیت قطررا در مقابل رقبای منطقه ای خود دشوارتر سازد .      

واژگان کلیدی:رویکرد مصر, عربستان ,قطر ,  جنگ غزه ,اسرائیل

مطالب مرتبط