مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رویکرد  سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه

اشتراک

آریا مُکنت

محقق فلسفه سیاسی و روابط بین‌الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

مسائل مربوط به سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در انتخاب غیر منتظره دانالدترامپ به ریاست جمهوری نقش کمی داشتند. در عوض، می‌توان نقش نژاد، طبقه، و مهاجرت را مورد تأکید قرار داد. شعار عوام‌پرستانه «اول آمریکا» (America First) در کمپین انتخاباتی ترامپ نیز نشان از اهمیت و اولویت امور داخلی بر سیاست خارجی دارد. در عین حال ترامپ از همان ابتدا برخی از سیاست‌های خارجی آمریکا در زمان ریاست جمهوری اوباما را مورد نقد قرار داد. برای مثال، ترامپدر اکثر سخنرانی‌های انتخاباتی ‌اش قراردادهای دوجانبه، چندجانبه و بین‌المللی‌ای را که آمریکا در آنها شرکت داشت «قرارداد‌های بد» خواند و قول تغییر یا خارج شدن آنها را داد.

این درست است که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، به ویژه پس از یازده سپتامبر، بسیار پر اشتباه و به گفته تحلیل‌گرانی مانند استفن والت،که در کتاب جدید خودThe Hell of Good Intentionsسیاست خارجی آمریکا را مورد نقد و بازبینی قرار می‌دهد، بسیار ناکارامد و در مواردی مانند حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ فاجعه‌بار بوده است. با این وجود، باید اذعان داشت که نقدترامپ در قبال سیاست خارجی اوباما موضعی عوام‌فریبانه و تنها برای جلب توجه آن دسته از رای‌دهندگان آمریکایی است که از روند جها‌نی‌شدن و مهاجرت‌پذیری بسیار ناراضی‌اند. اما چنان که در طی دو سال گذشته شاهد بودیم، تلاش‌های ترامپ در جهت ارائه نوعی از انزواگرایی در سیاست خارجی موفق نبوده و مورد انتقاد شدید دولت‌های اروپایی و مخالفین درونی قرار گرفته است.

 با توجه به بحران‌های موجود در خاورمیانه—ادامه بی‌ثباتی در سوریه و افغانستان، جنگ در یمن، و مسئله فلسطین—و همچنین با در نظرگرفتن وضعیت متزلزل ترامپ در سیاست داخلی آمریکا—محکوم شدن وکیل شخصی‌، رئیس کارزار‌ انتخاباتی، و چند تن دیگر از نزدیکان وی از سوی رابرت مولر مسئول تحقیقات ویژه درباره مداخلات روسیه در انتخابات۲۰۱۶ و احتمال استیضاح—سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بر چه اساسی تنظیم خواهد شد؟

به نظر نگارنده، سیاست خارجی حکومت ترامپ به طور کلی، چه در خاورمیانه و چه در سطح جهانی، جنبه انتخاباتی داشته و هدف اصلی آن راضی نگه داشتن طرفداران و رای‌دهندگان و ترغیب آنها برای رای دوباره به وی در انتخابات ۲۰۲۰ است. در این راستا، ترامپ سعی می‌کند نشان دهد که در خاورمیانه پیروز شده، پرونده اتمی کره شمالی را بسته، و ایران را کنترل کرده است. اعلام پیروزی بر داعش، دیدار وی با رهبر کره شمالی، کیم جونگ-اون، و خروج از برجام را باید در این زمینه‌ مورد توجه قرار داد.

 سیاست خارجی تبلیغاتی ترامپ در خصوص خاورمیانه دو محور اساسی خواهد داشت. در مرحله اول سعی خواهد شد فشار بر ایران شدت یابد. یکی از شعارهای انتخاباتی ترامپ مخالفت با برجام بوده است. به نظر می‌رسد مشکل اصلی شخص ترامپ با برجام بیشتر ناشی از آن باشد که در زمان اوباما امضا شد. بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از طرفداران ترامپ از ریاست جمهوری اوباما دل خوشی ندارند. به جز مسئله نژادی، این دسته از شهروندان آمریکایی سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی اوباما را بیش از اندازه چپ‌گرایانه قلمداد می‌کنند. اما جدای از شخصیت ترامپ،‌ باید به افرادی نظیر جان بولتون و برایان هوک در کابینه ترامپ اشاره کرد که بر مهار و حتی رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی تأکید دارند. بولتون که اکنون مشاور امنیت ملی است، از مدت‌ها قبل به دنبال رویارویی با جمهوری اسلامی بوده است تا جایی که در سال ۲۰۰۸ و در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز خواستار بمباران ایران شده بود.

گرچه مبارزه با جمهوری اسلامی برای ترامپ بیشتر یک ابزار انتخاباتی است، عربستان و اسرائیل درصدد هستند از این فرصت استفاده بکنند و فشار را علیه ایران افزایش دهند. بر این اساس،‌ ترامپ با خروج از برجام و بازگردان تحریم‌های یک‌جانبه، عربستان با تشدید فشارهای دیپلماتیک و اظهار آمادگی برای افزایش تولید نفت در جهت تثبیت قیمت، و اسرائیل با حضور نظامی گسترده‌تر در سوریه، اضلاع سیاست خارجی ترامپ را مبتنی بر مقابله با جمهوری اسلامی تشکیل می‌دهند. در این میان،‌ لو رفتن عملیات قتل روزنامه‌نگار سعودی‌تبار در ترکیه، جمال خاشقچی، موقعیت عربستان را به عنوان بازیگری مقتدر کمی متزلزل کرده است و امکان دارد این کشور را به کاهش تنش در منطقه—حداقل برای مدتی—سوق دهد. بر خلاف عربستان که پس از ماجرای خاشقجی سعی می‌کند چهره جنگ‌طلبانه‌ نداشته باشد، حکومت نتانیاهو در اسرائیل نشان داده که حاضر است برای مقابله با ایران حضور نظامی خود را در سوریه افزایش دهد.

ستون دوم سیاست خارجی تبلیغاتی ترامپ بر خروج نیروهای نظامی از خاورمیانه و به خصوص سوریه استوار است. در طول رقابت‌های انتخاباتی، وی همواره بر خروج نیروهای نظامی تأکید کرد و بازگرداندن سربازان را به خاک آمریکا  وعده داد. ترامپ به تازگی و با این ادعا که دائش شکست خورده است فرمان بازگرداندن برخی از نیروهای نظامی را در سوریه صادر کرد که با واکنش شدید فرماندهان نظامی، دموکرات‌ها،‌ و حتی بسیاری از هم‌حزبی‌هایش همراه شد. گرچه به گزارش نیویورک‌تایمزکه در ۱۱ ژانویه مخابره شد بخشی از جنگ‌افزار‌های آمریکایی از سوریه خارج شده‌اند،  هنوز حدود ۲۰۰۰ سرباز در سوریه حضور دارند.  شایان ذکر است که فراخواندن نیروهای نظامی از خاورمیانه با اصل دیگر سیاست خارجی ترامپ، یعنی فشار بر ایران، هماهنگ نیست. این مسئله نه تنها گواه بر فقدان یک سیاست خارجی کلان و منسجم است، بلکه جنبه تبلیغاتی سیاست خارجی ترامپ را هم عیان می‌سازد.

بنابراین، سیاست خارجی ترامپ در مسیر بسط هژمونی لیبرال—قائل شدن جایگاه ویژه برای آمریکا در جهت بسط ارزش‌های لیبرالی—که چراغ راهنمای سیاست خارجی آمریکا در سال‌های پس از فروپاشی شوروی بوده،‌ قرار ندارد. اما تغییرات پی‌در‌پی در کابینه و اظهار‌نظرهای ضد و نقیض مقامات دولتی را می‌توان نشانه‌هایی از عدم وجود سیاست جایگزین در حکومت کنونی دانست.

مطالب فوق به این معنا نیست که سیاست خارجی آمریکا در آینده نزدیک منفعل خواهد بود. آمریکا همچنان به لحاظ نظامی بی‌رقیب است و می‌تواند در صورت لزوم از آن بهره ببرد. از لحاظ دیپلماتیک نیز همچنان اروپا و آمریکا ارزش‌ها و اهداف مشترکی را در خاورمیانه دنبال می‌کنند و شکاف موجود میان این دو نباید بزرگ‌نمایی شود. آنچه مهم است این است که در حالی که ایالات متحده فاقد راهبردی کلان در سیاست خارجی است، ترامپ خواهد کوشید با برخی اقدامات موردی در منطقه از آن بهره‌برداری انتخاباتی کند.  باید در نظر داشت که گرچه شخص ترامپ در حلقه نئومحافظه‌کاران قرار ندارد و بسیاری از آنها مانند بیل کریستول، مؤسس مجله ویکلی استندارد، از مخالفان سرسخت وی هستند، وجود کسانی مانند بولتون فضا را برای اقدامات نظامی موردی در خاورمیانه فراهم کرده است. با این حال، اولویت شخصی ترامپ بیش از شهر چیز در جهت جلب رضایت آن دسته از رای‌دهندگانی خواهد بود که دغدغه اصلی آنها اقتصاد و شعار «اول آمریکا» است. خروج تدریجی نیروهای نظامی در صورت عدم ظهور بحران‌های امنیتی در منطقه، و ادامه فشار اقتصادی در قالب تحریم‌های نفتی و بانکی بر ایران پایه‌های سیاست خارجی تبلیغاتی ترامپ را در خاورمیانه تشکیل می‌دهند. باید توجه داشت همان‌قدر که سیاست خارجی مدون و برنامه‌ریزی شده جورج بوش پسر و نئو‌محافظه‌کاران پس از یازده سپتامبر خاورمیانه را با بحران روبرو کرد، فقدان راهبرد کلان و آشفتگی در سیاست خارجی ترامپ هم می‌تواند بحران‌زا شود.

واژگان کلیدی: رویکرد، سیاست، خارجی، ترامپ ، خاورمیانه

مطالب مرتبط