دکتر رضا دهقانی
کارشناس مسائل ترکیه
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
نگاه ترکیه به بحران قره باغ
بحران قره باغ با جنگ به پایان نرسید، بلکه بعد از جنگ خونینی که صورت گرفت، در سال 1994 با یک آتش بس و تحلیل رفتن قوای دو طرف انجام گرفت. از گذشته نگرانی ترکیه نسبت به جریان قره باغ مبتنی بر دو قضیه بوده است: اولین نکته، بحث مربوط به سلطه ارمنستان بر قسمت های قره باغ کوهستانی و نواحی مجاور که 20 درصد قلمرو آذربایجان را در بر می گیرد و خواهان این بوده است که ارمنی ها از این منطقه خارج شوند. یعنی کماکان این نگاه را حفظ کردند و حتی در سال 1993 در حمایت از آذری ها، مرزهای خود را با ارمنستان مسدود کردند. در واقع این نگاه ثابت ترکیه بوده و از زمان شکل گیری بحرانی (که در حدود 22 سال یعنی از سال 1994 تاکنون وجود دارد) انجام داده است. در این بین اگرچه در بحران و تنشی که در یک ماه اخیر به وجود آمد، بر راه حل مسالمت آمیز، تکیه و تاکید می کرد. اما در کل هم وزیر دفاع ترکیه و هم وزیر خارجه و هم شخص آقای اردوغان اظهار کردند که ما دوشادوش برادران آذری خود حرکت خواهیم کرد که عکس العمل روس ها را هم به دنبال داشت.
رویکردها، اهداف و سیاست گذاری ترکیه در مسئله قره باغ
منافع بحران قره باغ، منافعی بین المللی است. یعنی حداقل کشورهای پیرامونی قفقاز شامل این منافع می شوند. چند مفرض وجود دارد . نخست در حال حاضر مشکل ترکیه با روسیه در سوریه در حال حاضر به صورت جنگ های نیابتی در قره باغ در حال پیگیری است. به ویژه بعد از سقوط سوخو روسیه و ایجاد مشکل و اختلاف بین آن حمایت ترکیه از آذربایجان و حمایت روسیه از ارمنستان ها به صورت نیابتی به پیش می رود. ولی به نظر من من فکر می کنم که مسئله فراتر از این هاست. اساسا رویکرد و نگاه ترکیه به مسئله قره باغ، یک مسئله بلندمدت است. ترکیه مایل است در مقابل قدرتی به نام روسیه، امنیت یا حریم امنیتی خود را در قفقاز جنوبی گسترش دهد و این حریم امنیتی هم تقویت آذربایجان به عنوان متحد نزدیک به خود است. از جنبه دیگر در بحث اقتصادی به ویژه در بحث امنیت انرژی، ترکیه به دنبال نفوذ است. دو خط مهم نفتی و گازی با حمایت و با دخیل شدن منافع ترکیه، صورت گرفته است. یعنی باکو- تفلیس- جیحان و باکو- تفلیس- ارزروم (که خط اول نفتی و خط دوم گازی است) مد نظر است. لذا ترکیه سیاست چند وجهی در منطقه قفقاز در ارتباط با بحران قره باغ دارد و نگاه آن فراتر از آن است که بخواهیم یکی از رویکردهای آن را مدنظر قرار دهیم. کما این که حتی نیم نگاهی نیز به آینده روابط خود با ارمنستان دارد. امروزه صادراتی ترکیه به ارمنستان از مرزهای گرجستان انجام می دهد. ولی اگر تمامیت ارضی آذربایجان حاصل شود، مسلما بازار خوبی برای ترکیه هم خواهد شد. حتی ترکیه لازمه گشودن مرزها را نیز با ارمنستان، مسئله مرزی بین آذربایجان و ارمنستان می بیند، لذا من فکر می کنم که این رویکردها در روابط ترکیه و نگاه ترکیه به مسئله قره باغ حاکم است.
تشدید تنش بین آذربایجان و ارمنستان و سناریوهایی برای نوع حمایت های نظامی
اگر نگاهی به استعداد و توانایی های نظامی دو کشور آذربایجان و ارمنستان داشته باشیم. در 22 سال اخیر یعنی از سال 1994 تا به امروز، آذربایجان توانسته است به اتکای درآمدهای نفتی، خریدهای نظامی و حمایت مستشاری خیلی زیادی به ویژه از دولت اسرائیل به دست بیاورد و هر بار هم قراردادهای کلان میلیاردی را منعقد کرده است. اما ارمنستان تا حدود زیادی از این ها محروم بوده است، به طوری که توازن قوا بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان به طور شدیدی به نفع جمهوری آذربایجان است. آذربایجان چهار برابر برای نیروی نظامی خود صرف کرده است، یک و نیم برابر، نفرات نظامی دارد و در سایر گزینه ها هم این توازن به هیچ وجه برقرار نمی شود و برتری به نفع جمهوری آذربایجان است. کما این که مرتبا در رسانه ها و افکار عمومی صحبت از آزادسازی مناطق اشغالی را به میان می آورد. ولی در عرصه عمل، ارمنستان حمایت تام و تمام روسیه را دارد، کما این که در نبردهایی (که در سال 1990 تا 1994 در بین آن ها انجام گرفت) عملا روس ها بودند که وارد عرصه شدند و اجازه پیش روی ندادند. به علاوه پایگاه روس ها هم قرار است که 49 سال در جمهوری ارمنستان باقی بماند و این هم عامل بسیار مهمی است. در واقع با توجه به این مسائل، در صورتی که این منازعه به کشمکش کشیده شود، مسلما ارمنستان تمایلی به این قضیه نخواهد داشت و آذربایجان هم ثابت کرده است که هیچ وقت نمی خواهد به رغم برتری ها به طور مستقیم وارد منازعه شود، زیرا قدرتی به نام روسیه وجود دارد. در این بین رویکرد ترکیه به دو صورت است: ترکیه معتقد است که اگر آذربایجان بخواهد به صورت تمام عیار وارد جنگ شود، ارتش ترکیه رو در روی نیروها قرار خواهند گرفت. گذشته از این حضور گروه هایی مثل گرگ های خاکستری در مسئله قره باغ و سازمان ها یا گروه های غیر دولتی برای تقویت بیشتر یا به نوعی فشار بیشتر بر ارمنستان در بحران قره باغ در صورت وجود هر سناریویی استفاده کند. در این میان یکی از ایدئولوژی های حزب حرکت ملی ترکیه این بوده است که حمایت از سرزمین های ترک و از آذربایجان یکی از آرمان های آنها است. اساسا این حزب نگاهی که آن ها به ارامنه چه در شعارها و چه در نشست ها و مطبوعاتشان دارند، این مسئله را تقویت می کند. مسئله ای که با اقبال بخش زیادی از نیروهای ملی گرای ترکیه مواجه است. قطعا این مسئله برای ترکیه مدنظر خواهد بود و وقتی صحبت از این می کند که ما نیروهای نظامی خود را وارد می کنیم و دوشادوش برادران آذری خود هستیم، به طریق اولی از این پتانسیل قومی و ملی هم برای این مسئله استفاده خواهد کرد. در این حال این که این موضوع چقدر اتفاق افتد بستگی به رویکرد جمهوری آذربایجان دارد. حتی برخی معتقدند که آذربایجان تنها بلوف می زند و در عمل این کار را علی رغم برتری انجام نخواهد داد. رویکرد دوم ترکیه این است که از فعالیت های گروه مینسک حمایت نکند . حتی آقای اردوغان از شورای همکاری اروپا انتقاد کرد و از غیر فعال بودن آن ها شکایت کرد و روحیه ای منتقدانه را در پیش گرفت. در این بین ترکیه این گونه نشان می دهد که ما از گفتگوهای مسالمت آمیز به شرط این که منجر به عملی شدن تمام چهار قطع نامه ای ( که ارمنستان را ملزم می کرد که تمامیت ارضی آذربایجان را به رسمیت بشناسد.) حمایت می کنیم یعنی ترکیه همه چیز و رویکرد مسالمت آمیز خود را منوط به وحدت سرزمینی آذربایجان می داند.
نگاه ترکیه به حضور ایران در بحران قره باغ
متاسفانه ایران در بحران قره باغ کنار گذاشته شد. برخی از گفتگوهایی سری بین ترکیه، روسیه و آذربایجان که در آن زمان رخ داد، علی رغم این که ایران در یکی دو مورد توانست در قره باغ آتش بس ایجاد کند و حضوری مؤثر و فعال داشت. اما یعنی از سال 1994 به بعد، به این دلیل که ایران درگیر مسائل جنگ تحمیلی و سازندگی بود، تنها به اعلام مواضع بسنده کرده است و این موضوع مربوط به مربوط به زمان آتش بس است که مایل نبودند که به این موضوع وارد شود و اختیار کل مسئله قفقاز به دست گروه مینسک که شامل فرانسه، ایالات متحده آمریکا و روسیه داده شد. در این بین اساسا ترکیه مسئله را در چارچوب یک مسئله قومی گرایی ترک نگاه می کند. کما این که مسئله قره باغ را در گفتگویی که آقای اردوغان با الهام علیف داشت، اظهار کرد که مسئله قره باغ، مسئله دو کشور- یک ملت است. به این معنا که آذربایجان و ترکیه دو کشور هستند اما در واقع یک ملت هستند. نکته دیگری این است که اساسا ترکیه خود را در این قضیه به عنوان نماینده ناتو در مقابل روسیه می بیند و اگر این تنش بخواهد بیشتر صورت گیرد، ناتو به حمایت ترکیه خواهد آمد. کما این که در قضیه سقوط هواپیما، زمانی که روسیه، ترکیه را تهدید کرد، ناتو از ترکیه حمایت کرد.
واژگان کلیدی: رویکردهای ترکیه در بحران قره باغ، اهداف ترکیه در بحران قره باغ، نگاه ترکیه به قره باغ