مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

«روسیه و دنیای در حال تغییر»- مقاله ولادیمیر پوتین در روزنامه «اخبار مسکو[1]»

اشتراک

سمیه پسندیده

 مرکز بین ­المللی مطالعات صلح – IPSC

در حالیکه تنها چند روز تا انتخابات ریاست جمهوری روسیه که در تاریخ 4 مارس برگزار می­شود باقی مانده است، ولادیمیر پوتین نخست وزیر و نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه اولويت­هاي سياست خارجي روسيه را عنوان مي­كند. نوشتار پیش­رو، مقاله ولادیمیر پوتین است که از سایت رسمی نخست وزیر گرفته شده، و با توجه به اهمیت مطالب آن در بخش تحولات خاورمیانه و همچنین مطالب مربوط به مسایل بین­المللی ایران این دو مبحث ترجمه می­گردد و در اختیار خواندگان مرکز بین­المللی مطالعات صلح قرار می­گیرد…

مقدمه   

من در مقاله قبلی خود به چالش­های کلیدی خارجی موجود در محیط بین­الملل که اکنون روسیه ان را به صورت جدی لمس می­نماید اشاره نمودم. با این حال این موضوع مستلزم گفتگوی مفصل­تر و عمیقتر است، و نه­تنها به خاطر اینکه سیاست خارجی بخش جدایی ناپذیر منافع استراتژیک ملی ما به شمار می­آید، بلکه بدین سبب که چالش­های خارجی جهان اطراف، سیاست­گذاری در زمینه اقتصاد، بودجه، فرهنگ و تصمیمات در مورد سرمایه­گذاری را متاثر از خود می­گرداند.

روسیه همیشه در طول تاریخ از نقطه نظر اقتصاد، اشاعه اطلاعات و در زمینه فرهنگ بخش بزرگی از جهان به شمار آمده است، بنابراین ما نمی­توانیم و نمی­خواهیم که یک کشور منزوی باشیم. به همین دلیل انتظار داریم که این نوع سیاست ما برای شهروندان رشد ثروت، فرهنگ و تقویت اعتماد به نفس، که اکنون به طور کلی به صورت فزاینده رو به کاهش است، به همراه داشته باشد. ما همواره اهداف و منافع خود را پیگیری می­نماییم و هیچ کسی هم آن­را به ما دیکته نمی­کند، و همواره با احترام به دیگران و در نظر گرفتن منافع ملی استوار و قوی بر پای خود ایستاده­ایم. روسیه تقریبا همیشه به دنبال اتخاذ سیاست خارجی مستقل است و همین گونه نیز ادامه خواهد داد. علاوه بر آن من معتقدم که برقراری امنیت در جهان تنها با همدستی و همکاری روسیه حاصل می­شود، و هیچ­گاه نباید در صدد اعمال فشار بر آن، تضعیف موقعیت ژئوپلتیک این کشور و صدمه وارد کردن بر آن باشند. اهداف استراتژیک سیاست خارجی ما منعکس کننده موقعیت منحصر به فرد روسیه بر روی نقشه سیاسی جهان و نقش آن در تاریخ توسعه تمدن بشری بوده است.

مطمئنا سیاست ما یک سیاست فعال و سازنده در راستای تقویت امنیت جهانی، پاسخ موثر به چالش­هایی مانند گسترش سلاح­های هسته­ای، بحران و درگیریهای منطقه­ای، تروریسم و قاچاق مواد مخدر است. روسیه هر آنچه که برای بدست آوردن آخرین دستاوردهای علمی و پیشرفت تکنولوژیک و کسب مکانی شایسته در بازار جهانی لازم باشد را انجام خواهد داد.

ما برای شکل­گیری نظم نوین جهانی بر اساس واقعیت­های ژئوپلتیک معاصر بدون وقفه در تلاش خواهیم بود.

–       چه کسی باعث تخریب و تضعیف اعتماد می­گردد؟

همانند قبل ما معتقدیم از جمله مهمترین فرضیات غیر قابل تفکیک برای امنیت کشورها، پایبندی به عدم استفاده از تسلیحات شیمیایی و احترام و تعهد بی قید و شرط بر اصول قوانین سیاسی جهانی است، که نادیده گرفتن این موارد منجر به بی ثباتی در روابط بین­الملل می­شود.

ما از طریق این منشور پی­میبریم که برخی از جنبه­های رفتاری ناتو و آمریکا متناسب با منطق توسعه مدرن نیست. هرکسی می­داند که من به چه موضوعاتی اشاره می­کنم، گسترش ناتو، شامل استقرار زیرساختهای نظامی جدید و همچنین برنامه­ای برای اتحادیه( با سناریونویسی آمریکا) به منظور ایجاد یک سیستم دفاع موشکی در اروپا است. اگر این بازیها به­طور مستقیم در اطراف مرزهای روسیه انجام نشود و همچنین امنیت ما را خدشه دار نکند و بر علیه ثبات و نظم جهانی نباشد، تمایل ندارم که دخالتی داشته باشم. استدلال ما به روشنی نشان می­دهد که متاسفانه غربی­ها برای ما شرکای خوب و مطمئنی نیستند.

نگرانی در این است که، اگر چه خط اصلی جدید همکاری دوجانبه ما با ناتو هنوز به طور کامل کشیده نشده است، اما این اتحادیه «حقایقی در دنیا» ایجاد نموده است که کمکی به ایجاد اعتماد نمی­کند. به نوبه خود، انجام چنین اعمال ضربه­ای است بر مشکلات جهانی موجود و در تحکیم دستور کار مثبت روابط بین­الملل تداخل جدی ایجاد می­نماید و مانع روند تعدیل ساختاری آن می­گردد.

مجموعه­ای از درگیریهای مسلحانه که با اهداف انسانی توجیه می­شوند، اصل حاکمیت دولت را تضعیف می­نماید، که این امر در روابط بین­الملل یک خلاء اخلاقی و قانونی به شمار می­آید. اغلب گفته می­شود حقوق بشر اولیه بر اساس حاکمیت دولت است، بدون شک جنایت بر علیه بشریت باید توسط یک دادگاه بین­المللی مجازات گردد. اما زمانی که با استفاده از این موقعیت به آسانی حاکمیت دولت را مختل می­کنند، و زمانی که حقوق بشر از خارج و به صورت انتخابی حمایت می­شود و در روند این «حفاظت» حقوق توده عظیمی از مردم که از جمله اساسی­ترین آن حق زندگی است را پایمال می­کنند، دیگر صحبت از یک عمل ناشایست نیست، بلکه صحبت از عمل وقیحانه عوام­فریبی است.

مهم در این است که سازمان ملل و شورای امنیت بتوانند در برابر دستوراتی که از طرف تعدادی از کشورهای مستبد دیکته می­شود با قدرت تمام ایستادگی نماید و صحنه بین­المللی را خود اداره نماید. هیچ کسی این حق را ندارد که قدرت و حق ویژه سازمان ملل را منحصر به خود نماید، بویژه در ارتباط با مسئله دخالت در امور کشورهای مستقل. و اما درباره ناتو، که پیش از هر چیزی تلاش می­کند تا یکسری وظایف و نقشهای غیر مشخص و معمول را برای « اتحادیه دفاعی» در اختیار بگیرد، که این مسئله بیش از هر چیز دیگری حائز اهمیت است. ما به یاد داریم کشورهایی را که چگونه قربانی اقدامات به ظاهر «بشر دوستانه» شدند، و با صادرات «بمب و موشکهای دموکراسی» خواستار احترام به استاندارهای قانونی و شئونات انسانی بودند. آنها نمی­شنوند و نمی­خواهند که بشنوند.

به نظر می­رسد که نیروهای ناتو و عمدتا نیروهای ایالات متحده، یک درک متفاوتی از امنیت دارند که اساسا با تعریف ما از امنیت تفاوت دارد. آمریکایی­ها در این ایده آرمانی که هم در مسائل تکنولوژیک و هم در حوزه ژئوپلتیک بی­رقیب و شکست ناپذیر مطلق هستند غرق شده­اند. با این تعریف، آسیب ناپذیری مطلق برای یک کشور که در تئوری نیاز به آسیب­پذیری دیگر کشورها دارد، مسئله­ای است که به هیچ وجه قابل قبول نیست.

مسئله دیگر اینکه بسیار از کشورها بنا به دلایل کاملا مشخص ترجیح می­دهند که پیرامون آن به صورت مستقیم صحبت نکنند، ولی روسیه همیشه کاملا واضح و شفاف عقاید خود را بیان نموده است. می­خواهم بار دیگر و در پایان برای آن دسته از دولتهایی که بنا به دلایل گوناگون موجب نقض این قوانین هستند، خاطر نشان کنم که نقص اصل وحدت و امنیت مشترک با وجود اظهارات مکرر تعهد به آن هنوز تهدیدی جدی به شمار می­آید.

–       بهار عربی؛ درسها و نتایج

تقریبا یک سال پیش جهان با پدیده جدیدی مواجه شد و آن تظاهرات همزمان در تعدادی از کشورهای عرب در برابر رژیم اقتدارگرا بود. «بهار عربی» در آغاز با امید تغییرات مثبت به وقوع پیوست و در آن زمان حس همدردی و فهم روسیه با کسانی که به دنبال اصلاحات دموکراتیک بودند، همراه بود. اما به زودی معلوم شد که در بسیاری از این کشورها وقایع بر اساس سناریوهای متمدن بشری به وقوع نمی­پیوندد، و به جای تصویب دموکراسی و به جای حمایت از حقوق اقلیتها، مخالفین بیرون رانده شدند، و کودتاهایی به وقوع پیوست که تنها منجر به آن شد تا نیروی اقتدارگرای کنونی جای خود را با نیروی تهاجمی­تر دیگری عوض نماید. رنگ منفی این تحولات باعث توسعه مداخله نیروهای خارجی در حمایت از یک طرف مناقشه داخلی گردید، و اتفاقا این مداخله­گران خارجی قدرت یافتند، تا حدی که تعدادی از این کشورها تحت پوشش شعارهای بشر دوستانه باعث پایان رژیم کشور لیبی شدند.

ما به هیچ وجه اجازه نمی­دهیم سناریویی که در لیبی به وقوع پیوست در سوریه نیز عملی گردد، جامعه بین­الملل در درجه نخست باید تلاش نماید تا میان مردم کشور سوریه آشتی برقرار نماید. مهم این است تا هرچه سریعتر از طریق گفتمان ملی و بدون پیش شرط دخالت نیروهای خارجی و با احترام به حاکمیت کشور به خشونتهای موجود در روسیه پایان داده شود. اجرای این مسئله مستلزم آن است تا پیش شرط دموکراتیزه کردن سوریه از سوی رهبر این کشور پذیرفته شود، این موضوع اصلی­ترین شرط برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی تمام عیار است.

 ما در برابر تصویب  قطعنامه­های شورای امنیت سازمان ملل متحد تجربه تلخی بدست آوردیم، چرا که این اقدام به عنوان سیگنال مداخله نظامی در امور داخلی این کشور به حساب آمد. در حالیکه این رویکرد اساسی توسط روسیه و چین اجرا شد، و تنها این قطعنامه را مبهم دانستند و عملا تحت هیچ شرایطی احزاب را به جنگ داخلی تشویق نکردند. در این زمینه با توجه به واکنش بسیار منفی و تقریبا هیستریک غربی­ها نسبت به حق وتوی روسیه و چین، می خواهم به همکاران غربی هشدار بدهم که ما در مقابل این تاکتیکهای قدیمی و پیش پا افتاده کاملا بی­تفاوت هستیم، و اگر یک ائتلاف از کشورهای مربوطه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد تکیل گردید که بسیار خوب، و اگر نه ما خود ائتلافی از کشورهای ذینفع برای این مشکل ایجاد خواهیم کرد.

منطق یک چنین رفتارهای بسیار خطرناک است، و به حل و فصل اوضاع داخلی کشوری که در حال تجربه یک درگیری داخلی است کمک نمی­کند. اما آنچه که حتی از این هم بدتر است، عدم تکامل سیستم امنیت بین­المللی است که قدرت و نقش محوری سازمان ملل متحد را تضعیف می­کند. اجازه دهید تا به شما یادآوری کنم که حق وتو هوی و هوس نیست، بلکه بخش جدایی ناپذیر نظم جهانی است که در منشور سازمان ملل نیز به ثبت رسیده است.

من امیدوارم که ایالات متحده و دیگر کشورها با در نظر گرفتن این تجربه تلخ بدون تصویب و هماهنگی شورای امنیت سازمان ملل هیچ اقدامی را بر علیه سوریه انجام ندهند. در کل من اصلا نمی­توانم علت این ستیزه­جویی نظامی را درک نمایم. به چه دلیل نمی­تواند به منظور اتخاذ و توسعه یک رویکرد متعادل به ویژه در مورد سوریه صبر و تحمل داشته باشد. کافی است که تنها از نیروهای مسلح مخالف و همچنین از نیروهای دولتی بخواهد تا از شهرها خارج شوند، که اگر این اقدام را انجام ندهد وضعیت بدبینانه­ای را ایجاد می­نماید. اگر ما می­خواهیم که از افراد غیر نظامی حفاظت نماییم و این برای ما در اولویت اول اهدافمان قرار دارد، لازم است تا با تمام افرادی که می­خواهند اقدامات نظامی انجام دهند مقابله نماییم.

جنبه دیگری هم وجود دارد. به نظر می­رسد در کشورهایی که به­طور مستقیم درگیر «بهار عربی» بودند، همانطور که قبلا هم در عراق کمپانیهای روسی که بعد از چندین دهه فعالیت موقعیت خود را در بازارهای محلی از دست دادند، اکنون در این کشورها نیز قراردادهای نسبتا بزرگ خود را از دست دادند.

ممکن است تصور شود که در این حوادث بسیار غم­انگیز تا حدی به جای اهمیت به مسئله حقوق بشر به فکر منافع اقتصادی و تقسیم مجدد بازار هستند. هرچه که بود، به هر حال ما نمی­توانیم با آرامش که گویی بازیهای المپیک را تماشا می­کنیم بنشینیم و تماشا کنیم، ما قطعا در تلاش هستیم تا به صورت کاملا فعال با مقامات جدید کشورهای عربی همکاری خود را آغاز کنیم و موقعیت اقتصادی خود را به سرعت بازگردانیم.

به­طور آنچه در جهان عرب در حال رخ دادن است بسیار آموزنده است. رویدادها نشان دادند که میل به تحمیل دموکراسی از طریق روشهای اجباری و قهری می­تواند معکوس عمل کرده و منجر به یک نتیجه کاملا مخالف گردد. رشد نیروها از پایین به بالا منجر به شکل گرفتن گروهایی مثل اسلام­گرایان افراطی که ماهیت سکولار آنها تلاش می­نمایند تا جهت توسعه دولت را تغییر دهند.

ما همیشه در روسیه تعاملات قابل قبولی با نمایندگان اسلام میانه­رو که از نظر ایدئولوژی به آداب و روسوم مسلمانان روسیه نزدیک هستند، داریم و مایل به توسعه این تعاملات در محیط فعلی نیز هستیم. و علاقمند به بهبود روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری با همه کشورهای عربی می­باشیم و منجمله، تکرار می­کنم، رهبران جدید که بعد از آشوب­های داخلی بر راس قدرت قرار گرفتند. علاوه بر این، روسیه حتی در شرایط فعلی به طور کامل موقعیت برجسته خود را در عرصه خاورمیانه که همیشه دوستان زیادی نیز در آنجا داریم، حفظ نموده است.

«بهار عربی» به وضوح نشان داد که در حال حاضر افکار عمومی جهان با استفاده از تکنولوژیها و فناوریهای اطلاعات پیشرفته شکل می­گیرد. و در کل می­توان گفت که اینترنت، شبکه­های اجتماعی، تلفن همراه و دیگر تکنولوژیهای مشابه تبدیل به ابزاری موثر هم در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی شده است. البته این فاکتور جدید نیاز به درک صحیح دارد، به­ویژه برای اطمینان از ترویج و آزادی بیشتر در اینترنت، ولی در کنار آن باید به کاهش خطر استفاده تروریستها و جنایتکاران از اینترنت نیز توجه کرد.

در این دوره مفهوم «قدرت نرم» به عنوان مجموعه­ای از ابزارها و روشها برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از سلاح از طریق اهرم نفوذ اطلاعات شناخته شده است، و متاسفانه این روش اغلب در ترویج و تحریک افراط گرایی، جدایی طلبی، ناسیونالیسم، تحریک افکار عمومی و مداخله مستقیم در سیاست­های داخلی کشورهای مستقل به کار برده می­شود. باید به وضوح مرز بین آزادی بیان و فعالیتهای نرمال سیاسی وجایی که از آن به عنوان ابزار غیر قانونی «قدرت نرم» استفاده می­شود، تعیین گردد. منظور من در این است که زمانی که فعالیتهای سازمانهای غیر دولتی از طریق منافع و منابع هیچ یک از گروههای اجتماعی محلی و داخلی رشد نمی­کند، نیروهای خارجی وارد صحنه شده و این شبکه­ها و سازمانها را مورد حمایت مالی و هدایت فکری قرار می­دهند.  

در جهان امروز بسیاری از دولتها، شرکتها و واحدها «عوامل نفوذی» زیادی در سراسر جهان دارند.  وقتی که آنها به روشنی صحبت می­کنند بدین معناست که صرفا یک لابی و عملکرد متمدنانه انجام می­پذیرد، در روسیه نیز چنین موسساتی و عوامل نفوذی وجود دارد که دانشگهاههای معتبر ما را تقویت می­کنند و همچنین دانشجویان با استعداد و توانمند  خارجی را شناسایی می­کند. اما روسیه از سازمانهای غیر دولتی سیاسی در دیگر کشورها در راستای اهداف و منافع ملی خود استفاده نمی­کند، و هیچ­گونه تقویت و حمایت مالی نیز نمی­کند، یعنی این قبیل اقدامات نه در هیچ گوشه­ای از دنیا از طریق روسیه انجام نمی­گیرد. ما بر این باوریم که تاثیر بر سیاستهای داخلی، افکار و احساسات عمومی در داخل یک کشور باید در فضایی کاملا باز و شفاف باشد، ضمنا نقش آفرینان در این وضعیت باید درجه مسئولیت پذیری خود را افزایش دهند و در قبال تحرکات احتمالی مسئول باشند.

–       چالش­ها و خطرهای جدید

در حال حاضر ایران در مرکز توجه افکار عمومی در سطح بین­المللی قرار دارد. شکی نیست که خطر حمله نظامی به این کشور باعث نگرانی روسیه می­شود، چراکه در صورت وقوع چنین چیزی، پی­آمد­های آن واقعا فاجعه آمیز و تصور ابعاد واقعی این پی آمد ها غیر ممکن خواهد بود.

مطمئن هستم که این مسائل مطرح شده را می­توان فقط از راه صلح آمیز حل کرد. ما پیشنهاد می­کنیم که حق تهران برای پیشبرد برنامه هسته­ای صلح آمیز مورد قبول شود، اما این اقدام در عوض قرار گرفتن تمام فعالیت­های هسته­ای ایران تحت کنترل مطمئن و همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شود. اگر در این کار توفیق حاصل شود، باید تمام تحریم­های موجود علیه ایران از جمله تحریم­های یکجانبه­ لغو شود. غرب بیش از حد بفکر “مجازات” برخی از کشورها است و با کمترین بهانه به اعمال تحریم و گاهی حتی به “چماق نظامی” رو می آورد. یادآور می­شوم که ما در قرن 19 و حتی قرن 20 قرار نداریم.

در اطراف برنامه هسته­ای کره شمالی نیز وضعیتی تا این اندازه جدی در حال شکل گرفتن است. پیونگ یانگ با نقض رژیم منع گسترش هسته­ای بطور آشکار درباره ادعاهای خود برای بدست آوردن “اتم نظامی” سخن گفته و تا به حال دوبار کلاهک­های هسته­ای خود را آزمایش کرده است. مقام هسته­ای کره شمالی برای ما قابل پذیرش نیست. ما همواره خواستار غیر هسته­ای کردن شبه جزیره کره منحصرا با استفاده از وسایل سیاسی ـ دیپلماتیک بوده  و کره را  به از سرگیری هرچه زودتر مذاکرات شش جانبه فرا می­خوانیم. با این حال بنا به شواهد موجود همه شرکای ما، کره با چنین راهکاری موافق نیستند. یقین دارم که اکنون باید دقت و ظرافت خاصی نشان داده شود. یادآور می­شوم که کره شمالی و روسیه دارای مرز مشترک هستند و بقول معروف «تو خود نمی توانی همسایگانت را انتخاب کنی». ما به گفتگوی جدی با مقامات کره شمالی و پیشبرد روابط توام با حسن همجواری با این کشور ادامه داده و بطور همزمان پیونگ را بسوی حل مساله هسته­ای سوق خواهیم داد. با این حال اگر محیط اعتماد متقابل در شبه جزیره کره حکمفرما و گفتگو میان دوکره از سرگرفته شود، انجام این کار آسانتر خواهد بود.

چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، دخالت خارجی در موارد فوق رخ خواهد داد و این یک واقعیت است. به این دلیل کشورهای باصطلاح “واقع در آستانه” یعنی کشورهای واقع در فاصله نزدیک به فناوری­های “اتم نظامی” نه فقط کمتر بلکه بیشتر هم می­شود. در این شرایط اهمیت نواحی فارغ از سلاح کشتار جمعی در نواحی گوناگون جهان افزایش می­یابد و طبق ابتکار روسیه  بحث در مورد  مشخصات چنین ناحیه­ای در خاورنزدیک آغاز شده است. اگر در نهایت در ریشه­کن سازی انگیزه­های کشورها برای به دست آوردن سلاح هسته­ای توفیق حاصل شود، می­توان بر اساس قراردادهای موجود، رژیم بین­المللی منع گسترش را واقعا همگانی و پایدار کرد. چنین رژیمی به کشورهای ذینفع امکان خواهد داد از مواهب “اتم صلح آمیز” تحت کنترل آژانس بین­المللی انرژی اتمی بطور کامل استفاده کنند. این امر برای روسیه فوق­العاده مفید خواهد بود چون ما بطور فعال در بازارهای بین المللی کار می­کنیم، بنابراین می­توانیم نیروگاه­های جدیدی را بر اساس فناوری­های امروزی و بی­خطر بسازیم و در کار ایجاد مرکز چند جانبه برای غنی­سازی اورانیوم و بانک های سوخت هسته­ای شرکت داشته باشیم.

به عنوان سخن آخر باید بگویم که، روسیه در نظر دارد تا برای اطمینان از امنیت و منافع ملی به مشارکت فعال و سازنده در مسائل سیاست جهانی و منطقه­ای حضور داشته باشد و از روند امنیتی و حصول قعطی آن یقین حاصل نماید. ما آماده گفتگو و همکاری متقابل و شفاف سازی برای شرکای خارجی خود هستیم، و تلاش می­کنیم تا منافع ملی آنها را نیز در نظر گرفته و به آنها احترام بگذاریم.

منبع

1-   سایت رسمی ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه،  http://premier.gov.ru/events/news/18252


[1] -Московские новости

مطالب مرتبط