محمود کریمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد: بحران سوریه با بیش از 21 ماه تداوم، اختلاف نظر سیاسی بین دو کشور روسیه و ترکیه را بیش از بیش آشکار نموده است. هر دو کشور رهیافت متضادی را در این زمینه انتخاب نمودهاند به طوری که روسیه از حامیان استراتژیک بشار بوده و در مقابل ترکیه از مخالفان بشدت حمایت میکند. با وجود سردی روابط سیاسی بر اثر بحران سوریه، حجم روبه گسترش روابط اقتصادی طرفین زوایای دیگر و متفاوتی از روابط دو کشور را نشان میدهد. اهمیت حفظ و افزایش روابط موجود باعث گردید پوتین پس از 2 ماه وقفه در آبان امسال به ترکیه سفر کند. علت اصلی تعویق سفر پوتین به زمین نشاندن هواپیمای روسی در ترکیه بود که ترکیه آنرا به بهانه حمل تجهیزات نظامی از روسیه به سوریه مجبور به فرود کرده و از ارائه توضیحات لازم به مسکو طفره رفته بود. اختلاف نظر دو کشور در مورد مساله سوریه، رقابت در مناطق پیرامونی، گسترش ناتو، استقرار موشکهای پاتریوت در مرز ترکیه و سوریه و سایر مسایل اختلاف برانگیز سیاسی به راحتی قابل چشمپوشی نبوده و همواره آثار خود را در سایر عرصهها مینمایانند. با توجه به حاکم بودن چنین فضایی بر روابط دو کشور سوالی که مطرح میشود اینست: آیا روابط اقتصادی طرفین قربانی روابط سرد سیاسی منبعث از بحران سوریه خواهد گردید و یا بالعکس اهمیت روابط اقتصادی، طرفین را به اجتناب از دامن زدن به اختلافات سیاسی وادار نموده و آن را کمرنگ خواهد نمود؟
واژگان کلیدی: روسیه، ترکیه، بحران سوریه، انرژی، روابط اقتصادی و روابط سیاسی
تحلیل رخداد
روسیه به عنوان یک بازیگر جهانی اهمیت خاصی در سیاست خارجی جدید ترکیه به عنوان بازیگر منطقهای دارد. این دو کشور در طول تاریخ همواره روابط پرفراز و نشیبی داشتند به طوری که بیشترین جنگهای امپراتوری عثمانی با روسیه اتفاق افتاده است و روسیه همواره به دنبال تسلط بر دریای سیاه، بغازها و سایر متصرفات عثمانی در گرجستان و اوکراین بود. “شأن و حیثیت تزار روس در راه بیزانس قرار دارد” این جمله نیکلاى تزار روسى که در سال ۱۸۲۵ جانشین الکساندر شده بود مضامینى همانند وصیتنامه پتر کبیر در تصرف سرزمین ایرانیان و دسترسى به آبهاى گرم خلیج فارس را براى ترکها داشت. تزار روس با ترسیم چنین استراتژى اعتبار خاندان رومانف را در تهاجم به جنوب و تصرف سرزمینهایى دانست که در قلمرو امپراتورى عثمانى قرار داشت. در واقع برخورد روسیه با عثمانی بسیار شبیه برخورد آن با ایران دوران قاجار بوده است. لذا حافظه تاریخی منفی در بین طرفین و بویژه در ترکیه نسبت به روسیه وجود دارد.
تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق خاصی در روابط دو کشور بوجود نیامد، قرار گرفتن ترکیه در بلوک غرب و عضویت آن در ناتو همواره روابط سرد و بیروحی را بین دو کشور ایجاد کرده بود ولی پس از فروپاشی شوروی و برطرف شدن خطر کمونیسم، دو کشور قدمهای مهم و جدی برای بهبود روابط برداشتند. رابطه دو کشور از آغاز هزاره بیست و یکم و بویژه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و پیگیری سیاست خارجی اقتصاد محور و نگاه به شرق این حزب، گسترش چشمگیری یافت. به طوری که در طول 10 سال گذشته ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان 30 بار با هم دیدار داشتند و از این منظر اردوغان بیشترین دیدار را در بین رهبران دنیا با پوتین داشته است.[1] پوتین نیز اولین رهبر روسی بود که پس از 500 سال در سال 2003 از ترکیه دیدار به عمل آورد.
مولفههای موثر بر روابط طرفین: قرابت جغرافیایی دو کشور، رقابت در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز (منهای ارمنستان)، مساله انرژی و ترانزیت انرژی از خاک ترکیه، رابطه نزدیک ترکیه با گرجستان، دوستی روسیه با ارمنستان، اختلاف نظر در مورد سوریه، حمایت گاه و بیگاه روسیه از کردهای ترکیه و عدم تلقی پ ک ک به عنوان یک گروه تروریستی توسط روسیه، حمایت از مسلمانان؛ اقلیت ترک روسیه و جدائی خواهان چچن و داغستان توسط ترکیه، دوستی و سرمایهگذاری گسترده روسیه در قبرس یونانی نشین،[2] وضعیت ویژه بغازها و اعمال محدودیت برای تردد کشتیها از طرف ترکیه، حمایت دو کشور از آرمان فلسطین و روابط نزدیک با گروههای مبارز فلسطینی، عضویت ترکیه در ناتو و دوستی عمیق با واشنگتن از جمله مولفههای موثر در سیاست خارجی دو کشور بوده که روابط پیچیده و حساسی را برای طرفین رقم زده است.
به رغم تعدد مولفههای مذکور، اهمیت و وزن مولفههای یاد شده و نیز تاثیر آنها متغییر و متفاوت است. شاید بتوان گفت مهمترین مولفه تاثیرگذار در رابطه طرفین چه اقتصادی و چه سیاسی، مساله انرژی است. نیاز ترکیه به منابع انرژی روسیه از یک طرف و انتقال انرژی از خاک ترکیه به اروپا از طرف دیگر اهمیت این مساله را دوچندان نموده است. ترکیه بازار مهم و روبه گسترش انرژی بویژه گاز بوده و روسیه اولین دارنده منابع گاز در جهان میباشد. قرارداد گازی بین دو کشور پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بسته شد و در سال 1988 لوله گاز برای انتقال گاز به ترکیه افتتاح گردید.
در زمینه انتقال انرژی رقابت نسبتا شدیدی بین دو طرف ایجاد شده است. هر دو کشور در پی آنند تا خطوط انتقال گاز به اروپا، از خاک آنها عبور کند تا علاوه بر بهرهمندی از منافع اقتصادی آن، موقعیت استراتژیک خود را در منطقه دوچندان نمایند. ترکیه که حمایت غرب بویژه آمریکا را در این زمینه دارد، تلاش میکند خود را به عنوان پلی مطمئن و قابل اعتماد میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان معرفی کند که برخلاف روسیه در شرایط متفاوت میتواند تامین کننده انرژی مورد نیاز باشد و درصدد نیست از انرژی به عنوان ابزار و سلاح استفاده نماید. از طرفی روسیه با استفاده سیاسی از اهرم گاز در سالهای گذشته سابقه نامناسبی از خود بجا گذاشته است تا حدی که کشورهای اروپائی ترکیه را به روسیه ترجیح میدهند. در همین راستا قریب دو دهه تلاشهای وسیع برای انتقال منابع انرژی دو منطقه حوزه خلیج فارس و آسیای مرکزی از طریق ترکیه صورت گرفته است. خطوط مختلف انتقال انرژی طراحی و اجرا گردیده که از آن جمله میتوان به خط لوله نفتی باکو- تفلیس- جیهان، خط لوله گازی باکو- تفلیس- ارزروم، خط لوله ترانس- کاسپین، خط لوله گاز ترکیه- یونان- ایتالیا و خط لوله ناباکو اشاره کرد.
مساله انرژی و رقابت در زمینه انتقال آن، چاشنی تقویت روابط اقتصادی شده و بیش از 65 درصد حجم تجارت 35 میلیارد دلاری دو کشور را تشکیل دهد. کارشناسان پیشبینی میکنند تحریم نفت و گاز ایران و کاهش خرید ترکیه از ایران، حجم انرژی وارداتی ترکیه از روسیه را افزایش داده و وابستگی این کشور را به روسیه بیشتر کند. در این زمینه پرفسور ویلیام هیل، تاریخ پژوه روابط سیاسی ترکیه معتقد است در حال حاضر وابستگی متقابل بین دو کشور ایجاد شده است ولی احتمال دارد این وابستگی متقابل در 10 سال آینده به ضرر ترکیه تضعیف شده و وابستگی ترکیه را به روسیه بویژه در زمینه انرژی افزایش دهد.[3]
بحران سوریه و تاثیر آن بر روابط طرفین: رابطه سیاسی دو کشور همپای رابطه اقتصادی توسعه پیدا کرده ولی هیچ وقت به اندازه رابطه اقتصادی مستحکم نگردیده است. در واقع تا پیش از بحران سوریه رابطه سیاسی به شکل طبیعی و یکنواخت بهبود پیدا میکرد به طوری که در تاریخ روابط سیاسی روسیه و ترکیه هرگز سابقه نداشته است، ولی مساله سوریه از سال 2011 و رهیافت متفاوت و حتی متضاد طرفین در قبال مساله مذکور باعث سردی روابط سیاسی گردید. روسیه که یک بازیگر جهانی است تلاش میکند تا از به مخاطره افتادن منافع و نیز از دست دادن متحدان قبلی خود در منطقه جلوگیری کند تا از این طریق ضمن حفظ پرستیژ منطقهای خود از به خطر افتادن امنیت منطقهای که روسیه نیز بخشی از آن است، جلوگیری به عمل بیاورد. ترکیه نیز با این استدلال که حکومت بشار اسد به خواستههای دموکراتیک مردم وقعی ننهاده و با گلوله به آنها جواب میدهد، به حمایت از مخالفان دست زده است. همچنین ترکیه با این استدلال که مرز زمینی 900 کیلومتری با سوریه داشته به طوری امنیت هر دو کشور به هم گره خورده است؛ ادعا میکند باید نقش بیشتری بازی کرده و مانع از سرایت بحران به خاک خود شود. موافقت ناتو با نصب موشکهای پاتریوت در مرز سوریه و ترکیه نیز این اختلافات را بیشتر کرده است. ترکیه استقرار این موشکها را در راستای دفاع از مرزهای خود قلمداد کرده ولی روسیه آن را بخشی از طرح تکمیلی سامانه دفاع موشکی ناتو ارزیابی نموده و تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند. البته ذکر این نکته ضروری است که ترکیه نمیخواهد به خاطر سوریه شریک تجاری و بازیگر جهانی بانفوذی را همانند روسیه از دست بدهد و در مقابل روسیه هم این احساس را نسبت به ترکیه دارد. شاید همان حالتی که در حال حاضر بین ایران و ترکیه وجود دارد با اندکی اغماض بین روسیه و ترکیه حاکم باشد. به نظر میرسد ترکیه به این نتیجه رسیده است که در مورد سوریه، رایزنی و همکاری با طرفهای روسی بهتر جواب خواهد داد و در همین راستا نخستوزیر ترکیه در اظهارنظری گفته بود کلید حل بحران سوریه در دستان ترکیه و روسیه میباشد. بدین منظور در دیدار اخیر، مذاکرات اردوغان و پوتین پشت درهای بسته و بصورت محرمانه انجام شد. بسیاری از کارشناسان مسایل سیاسی این مذاکرات را در راستای رسیدن به توافقی برای حل بحران سوریه ارزیابی کردند. در کنفرانس مطبوعاتی هر دو طرف تلاش کردهاند تا از اظهار نظر در مورد مسایل اختلاف برانگیز همانند سوریه اجتناب کنند. همچنین پوتین اظهار داشت نظر ترکیه و روسیه در مورد سوریه و مشکلات این کشور یکی است ولی راهکارها متفاوت میباشند و نیز نباید مساله سوریه به رابطه طرفین ضربه بزند.
در واقع روابط روسیه با ترکیه با وجود بحران موجود در سوریه، آنقدر اهمیت دارد که در سفر اخیر پوتین به ترکیه، مقامهای دو کشور، 10 توافقنامه تجاری، انرژی، مالی و بانکی را امضاء میکنند. امضاء این قراردادها پس از دو ماه وقفه در سفر پوتین به ترکیه آن هم به بهانه مشکلات جسمی نشان میدهد که روسیه دریافته است دیگر نمیتواند به سوریه بشار اسدی اطمینان داشته باشد و با برگه حمایت از بشار اسد امتیازات بازی را در خاورمیانه بیش از این از دست بدهد.
با وجود افزایش اختلافات سیاسی منبعث از بحران سوریه، رابطه اقتصادی روسیه و ترکیه در سال 2012 گسترش چشمگیری داشته است. حجم تجارت طرفین از 30 میلیارد دلار در سال 2011 به 35 میلیارد دلار در سال 2012 افزایش پیدا کرده است. به طوری که روسیه اولین شریک تجاری ترکیه بوده و ترکیه دومین شریک تجاری روسیه بعد از چین میباشد.[4] ترکیه حدود 25 میلیارد دلار واردات از روسیه داشته و تنها 10 میلیارد دلار صادرات به این کشور دارد. به موازات روابط تجاری روبه گسترش، ارتباط فرهنگی نیز بین طرفین افزایش قابل توجهی پیدا کرده است به طوری که سالانه 3 میلیون گردشگر روسی از ترکیه بازدید به عمل میآورند و از این نظر روسیه بیشترین توریست را در بین کشورهای جهان به ترکیه رهسپار میسازد.
دورنمای رخداد
دو کشور بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رابطه نسبتاً بدون چالش و روبه به گسترش را مدیریت نمودهاند. بویژه در زمینه اقتصادی و فرهنگی روابط مستحکمی ایجاد کردهاند که پیشرو و مقوم روابط سیاسی بوده است. در واقع این شرایطی که دو کشور در آن قرار گرفتهاند محصول بیش از 2 دهه تلاش سیاستمداران روس و ترک برای برداشتن موانع مختلف از قبیل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در راه ایجاد روابط بوده است. به نظر میرسد هم روسیه و هم ترکیه از تنشهایی که بتواند چنین دستاوردی را مورد خطر قرار دهد اجتناب خواهند کرد. گرچه مساله سوریه و رهیافت متفاوت و حتی متضاد دو کشور به آن در 21 ماه گذشته موجب سردی روابط سیاسی شده ولی در عرصه اقتصادی تاثیر این اختلاف نظرها مشاهده نگردیده بلکه شاهد پیشرفت چشمگیر روابط اقتصادی نیز هستیم. به طوری که در دیدار اخیر اردوغان و پوتین طرفین برای رسیدن به حجم تجاری 100 میلیارد دلار در سال هدفگذاری نمودند.
منافع مشترک و روابط روبه رشد اقتصادی نشان میدهد رابطه دو کشور موقت و یا تصنعی نبوده و طرفین تلاش میکنند از ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی برای ارتقای روابط موجود استفاده کنند. لذا پیشبینی میشود مساله سوریه و یا استقرار موشکهای سپر دفاعی ناتو در ترکیه در آینده نزدیک نتواند ضربه خاصی به روابط دو کشور وارد سازد و علقه اقتصادی را قربانی اختلافات سیاسی نماید. وابستگی متقابل اقتصادی در بستر زمانی بلندمدت و با درک متقابل طرفین از منافع مشترک ایجاد گردیده است و از استحکام مناسبی در مقایسه با روابط سیاسی برخوردار میباشد. در نهایت میتوان گفت تاثیر بحران سوریه بر روابط متغیر خواهد بود و بیشتر به مدت ادامه بحران در سوریه بستگی خواهد داشت. اگر این بحران در کوتاه مدت به اتمام برسد تاثیر آن کمتر و بالعکس اگر به درازا بکشد تاثیر بیشتری بر روابط طرفین خواهد گذاشت.
پینوشتها
[1] Daniel Dumbly and Charles Clover; Russia and Turkey focus on Economic ties. December 3, 2012, available at: www.ft.com
[2] Gial Schleifer, Turkey: Regional Events Poes Stress Test for Deepending Ties eith Moscow. March 9, 2012. Available at http://www.eurasianet.org/node/66110
[3] Ibid
[4] Embassy of Switzerland in Turkey, Turkey: Economic Report 2011, Ankara, February 2012. Available at: ///www.osec.ch