مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روابط روسیه و لتونی در سایه انتخابات: ژئوپلیتیک در متن روابط

اشتراک

دکتر سیروس احمدی

دانشگاه تربیت مدرس

 

 

در انتخابات 4 اکتبر لتونی، اهمیت انتخابات لتونی برای روسیه آشکار بود. ائتلاف شکست خورده در انتخابات یعنی متحدان لیبرالها، راستها و ملی‌گراها می‌بایستی رأی می آوردند و توانستند حزب چپ «مرکز انسجام» (به رهبری شهردار ریگا آقای نیلس اوزاکوفس[1] که از نظر مخالفانش مهره کرملین می باشد) را که در انتخابات سال 2011 تنها 28 درصد آرا را بدست آورده بود، شکست دهند. البته حزب چپ «مرکز انسجام» هنوز به تنهایی بیشترین کرسی را در پارلمان در اختیار دارد و لیبرالها و ملیگراها در قالب ائتلاف، اکثریت را در پارلمان در اختیار دارند.

لتونی در سال 1940 توسط ارتش شوروی اشغال شد و در سال 1991 پس از فروپاشی شوروی، به استقلال دست یافت. در این کشور جمعیت روس تبار زیادی زندگی می‌کند (27 درصدکل جمعیت دو میلیون نفری لتونی). طبق سیاست استالین، در همه کشورهای مستمره شوروی، به نسبت بیست تا سی درصد جمعیت آن کشورها، روس تبار مهاجرت داده شدند تا در وضعیتهای بحرانی این روس تبارها بهانه ای باشند برای دخالت روسیه در آن کشورها. چیزی که تاکنون در موارد گوناگون رخ داده از جمله اخیراً در اوکراین.

لتونی برای برقراری توازن در روابط با روسیه در سال 2004 به اتحادیه اروپایی و نیز به ناتو پیوست و کمی احساس امنیت به این کشور بازگشت. اما بحران اوکراین خاطرات بدی را برای لتونی تداعی کرد. رئیس کمیسیون امور خارجی پارلمان لتونی که عضو حزب وحدت (حزب حاکم) می‌باشد می‌گوید: «وقتی پوتین می گوید که وی حق دارد از حق روس تبارها در خارج از روسیه حمایت کند، به نظر ما این نوعی تهدید است».

انضمام کریمه به روسیه بر انتخابات لتونی سایه افکنده بود. در این شرایط شایعه نیز رواج می‌یابد. یک نماینده پارلمان لتونی (عضو ائتلاف ملی که یک حزب بسیار ملی گرا است) می‌گوید که «هواپیماهای روسیه دائم به فضای هوایی کشورش تجاوز می‌کنند». اما ادارات امنیتی لتونی چنین تجاوزاتی را مورد تأئید قرار نداده‌اند. اما به نظر می‌رسد روس تبارهای لتونی در تلاش هستند تا در سیاست لتونی تغییر ایجاد کرده و موضع این کشور نسبت به عضویت در اتحادیه اروپایی و ناتو را تغییر دهند. به نظر مقامات روسیه نیز اشغال یک کشور حوزه دریای بالتیک مانند سابق به راحتی امکان پذیر نیست پس درصدد استقرار دولتی همسو با کرملین هستند. مهم برای روسیه این است که نقش بیشتری در سیاست این کشور داشته باشند و در روابط با رقیب دیرینه خود یعنی آمریکا در منطقه از توازن برخوردار باشد.

اما وضعیت لتونی با وضعیت اوکراین تفاوتهایی دارد. حزب «مرکز انسجام» در سال 2005 تأسیس شد و خود را سخنگوی مستمندان و روس تبارها نامیده است. در سالهای اخیر فعالیت زیادی انجام داده تا جایگاه اجتماعی خود را ارتقا داده و آرای بیشتری بدست آورد. رئیس این حزب در اوج بحران اوکراین به مسکو سفر کرد و خواستار برگزاری همه پرسی در لتونی برای رسمیت یافتن زبان روس به عنوان زبان رسمی دوم لتونی شد.

حزب اتحاد روس تبارها (حزب رادیکال لتونی) از اقدام نظامی روسیه در اوکراین حمایت کرد. البته لتونی دروازه ورود روس تبارها به اتحادیه اروپایی است زیرا روسها می‌توانند طبق موافقتنانه‌هایی که بین دو کشور روسیه و لتونی به امضا رسیده مجوز اقامت در لتونی اخذ کرده و بدین ترتیب به فضای شنگن ورود پیدا کنند. در دو سال گذشته از هفت هزار متقاضی روس که از لتونی خواستار ورود به منطقه شنگن بودند تنها با تقاضای شش نفر مخالفت شد. البته حزب «ائتلاف ملی» خواستار لغو این امتیاز به روسها می‌باشد اما تاکنون موفقیتی در این خصوص کسب نکرده است.

مبارزه جدی برای کنترل شرکت «لاتویاس گاز»[2] وجود دارد. این شرکت انحصار بازار گاز لتونی را در اختیار دارد. 34 درصد سهام این شرکت متعلق به شرکت گاز پروم روسیه و بخش مدیریت شرکت در اختیار روس تبارها می‌باشد و بین این شرکت و دولت لتونی در مورد مالکیت ذخایر گاز لتونی اختلاف نظر وجود دارد. احزاب چپ و متمایل به روسیه دائم حضور ناتو در خاک لتونی را اشغال این سرزمین قلمداد می‌کنند.

روسیه چند ماه پیش از انتخابات با انتشار بیانه‌ای از دولت لتونی خواسته بود حقوق روس تبارها را رعایت نماید. کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز از لتونی خواسته بود تا در سیاست زبانی خود و نگرانیهایی که در مورد «غیر شهروندان» در لتونی وجود دارد تجدید نظر نماید. روسیه اصرار دارد تا لتونی به مصوبه کمیته حقوق بشر سازمان ملل در مورد اقلیت روس تبار این کشور احترام گذاشته و آن را اجرا نماید اما دولتمردان لتونی قانونگذاری خود را مربوط به پس از فروپاشی شوروی دانسته است. روس تبارها حدود 27 درصد جمعیت لتونی را تشکیل می‌دهند و خواستار به رسمیت شناخته شدن زبان روسی به عنوان زبان دوم هستند اما در سال 2012، مردم لتونی طی یک همه پرسی همگانی با رسمیت یافتن زبان روسی مخالفت نمودند (75 درصد رأی مخالف).

تحولات اخیر در اوکراین و منطقه شرق اروپا نشان می‌دهد که کشورهای استقلال یافته از شوروی همچنان در کانون توجه رهبران روسیه قرار دارند. رهبران روسیه دریافتند كه ديگر چالشهاي موجود حياتي و رويارويي با بحران بمنظور دستيابي به امنيت پايدار از طريق بكارگيري قدرت نظامي نه تنها كارآيي ندارد بلكه موجب گسترش ناآرامي و ناامني به ديگر نقاط مي‌شود. استراتژیستهای روسیه پس از فروپاشی شوروی، طی نشستی در سال 1994 اعلام کردندکه امنیت مرزهای فدراسیون روسیه همچنان در گرو مرزهای شوروی سابق است. روسیه نسبت به هرگونه حضور ناتو و نیروهای غربی در نزدیکی مرزهای خود حساسیت نشان داده و حاضر نیست رقیب را به راحتی در حیاط خلوت خویش راه دهد. نمونه اوکراین نشان داد که روسیه تا چه حد حاضر است نسبت به سرزمینها جدا شده از شوروی حساسیت نشان دهد. سران مسکو تهدید کرده‌اند که اگر ناتو قصد نزدیک شدن به مرزهای روسیه را داشته باشد، مسکو دکترین نظامی خود را دوباره سازماندهی خواهد کرد.

برخی تصمیمهای دولت اوباما و ناتو ظاهراً در مسکو به بدترین وجه ممکن درک شده و روسها را برای نشان دادن عکس العمل نظامی تحریک کرده است. آمریکا و اروپا به بحران اوکراین دامن زدند تا موجب تضعیف روسیه شده و این کشور را به تبعیت از سیاستهای آمریکا و اروپا وادار کنند.

در اجلاس اخیر ناتو، باراک اوباما اظهار داشت که ارتش آمریکا در کشورهای بالت (استونی، لیتوانی و لتونی) که هم مرز روسیه هستند حضور خواهد داشت و نظامیان آمریکایی آماده‌اند تا به درخواست دولتهای بالت، در برابر هرگونه تهاجم نظامی روسیه به خاک این کشورها دخالت نمایند. وی از پیوستن این سه کشور به ناتو حمایت نمود. این اظهارات رسماً تهدید علیه روسیه محسوب می‌شود. اوباما همچنین در سفر به استونی طی سخنرانی خود اظهار داشت که آمریکا متعهد به حمایت از این کشور به عنوان عضوی از ناتو است. این اظهارات در واقع نوعی تحریک روسیه در منطقه است که عواقب ناخوشایندی می‌تواند در پی داشته باشد.

از نظر ژئواستراتژیک، سه کشور حوزه بالتیک (استونی، لتونی و لیتوانی) ارزش چندانی برای آمریکا ندارند اما برای روسیه به دلیل هم مرز بودن با این سه کشور اهمیت زیادی دارد زیرا استقرار نیروهای زمینی غرب و یا استقرار لوازم پایش و استراق سمع در نزدیکی مرزهای روسیه یک تهدید بالقوه برای روسیه محسوب می‌شود. همانند زمانی که شوروی قصد داشت در کوبا موشکهای بالستیک مستقر نماید، کندی (رئیس جمهور وقت آمریکا) کرملین (به رهبری خروشچف) را تهدید به جنگ هسته‌ای کرد تا از این طرح دست بردارد.

اما از آنجا که دیگر جنگ راهکار مناسبی به نظر نمی‌رسد، استراتژی داشتن نيروهاي همگرا با روسيه در رأس هرم قدرت این کشورها، استراتژی مناسبی برای روسیه به نظر می‌رسد.

واژگان کلیدی: روابط روسیه و لتونی ،انتخابات، ژئوپلیتیک ، روسیه، لتونی

 

 

[1] . Nils Usakovs

[2] . Latvijas Gaze

مطالب مرتبط