مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روابط ایران و غرب: تنش آمیز یا بحرانی؟

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

جمهوری اسلامی ایران در راستای تداوم مسیر پیشرفت و تعالی خود تصمیم گرفته است که از دانش و توانمندی هسته ای صلح آمیز به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های توسعه در دنیای امروز بهره مند گردد. لذا دستیابی به این توانمندی به صورت یکی از مهمترین اهداف داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، درآمده است. در مقابل کشورهای غربی و مشخصاً ایالات متحده حرکت جمهوری اسلامی ایران در مسیر دستیابی به هدف خود را مغایر با اهداف و منافع ملی خود می داند. آنها با تصور این که فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران جنبه نظامی و غیر صلح آمیز دارد، لذا بیان می کند که هدف ایران با امنیت آنها مغایرت دارد لذا در یک سطح حداقلی خواهان تغییر مسیر فعالیت های ایران به گونه ای هستند که اعتماد آنها جلب شود و در یک سطح حداکثری خواهان توقف کامل فعالیت های هسته ای ایران هستند. از آنچه که آمد به خوبی این نکته روشن می گردد که دو هدف، موضع و خواسته ی ناسازگار در مقابل همدیگر قرار گرفته اند و نوع خاصی از تعارض منافع میان طرفین شکل گرفته است. در اثر این تعارض منافع، دولت های غربی به همراه متحدین منطقه ای خود، مسیر دیپلماسی فشار و اجبار را علیه ایران در پیش گرفته اند و در عین حال اعلام کرده اند که گزینه ی نظامی را نیز از روی میز برنخواهند داشت. در این میان اسرائیل نیز مدام طرح حمله به تأسیسات هسته ای ایران را مطرح می کند. مجموعه ی این شرایط باعث شده است که عده ای از احتمال برخورد و درگیری میان ایران و غرب به شکل غیر مستقیم و احتمالاً مستقیم صحبت بکنند. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که به راستی تضاد منافع ایران و غرب به لحاظ شدت و وخامت درچه مرحله ای است و آیا می توان گفت به آستانه ی برخورد نظامی رسیده است؟ به عبارت دیگر آیا می توان گفت که مسئله ی هسته ای ایران آن اندازه جدی شده است که هر آن احتمال وقوع درگیری و برخورد نظامی وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال نگارنده با بیان این که اهداف ناسازگار مبنای اولیه ی روابط تنش آمیز هستند و روابط تنش آمیز در صورت تداوم، قابلیت تبدیل به بحران را دارد، استدلال می کند برخلاف آنچه که در رسانه های خارجی عنوان می شود، روابط جمهوری اسلامی ایران و غرب بر سر مسئله ی هسته ای ایران هنوز به مرحله ی بحران نرسیده است که در آن انتظار برخورد نظامی را داشته باشیم.

کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران، غرب، تنش، بحران، مسئله ی هسته ای.

تحلیل رخداد

روابط جمهوری اسلامی ایران و غرب هم اکنون در وضعیت تنش آمیزی قرار دارد. زیرا تنش بیشتر دارای بعدی روانشناختی است و ناشی از سوء ظن و عدم اعتماد میان دو بازیگر بر سر موضوع خاصی است. در این شرایط دو طرف هر چند اهداف ناسازگاری را در پیش گرفته اند، ولی اصل هدف و خواسته ی همدیگر را به رسمیت می شناسند و تنها دغدغه و نگرانی آنها به پیامدهای احتمالی تحقق آن اهداف بر می گردد. بر این مبنا باید گفت که، دولت های غربی اصل خواست و هدف جمهوری اسلامی ایران را مبنی بر داشتن دانش و توانمندی هسته ای صلح آمیز را به رسمیت می شناسند و مطابق قوانین بین المللی آن را حق ایران می داند. در این میان تنها نگرانی آنها این است که مبادا فعالیت های هسته ای ایران دچار انحراف گردد و به سمت نظامی گرایش پیدا کند. پس این جا ملاحظه می شود که منشأ اصلی نگرانی غرب سوء ظن و بدبینی نسبت به فعالیت های هسته ای ایران است. در مقابل جمهوری اسلامی ایران دغدغه ها و نگرانی های غرب را به رسمیت شناخته است و از طریق همکاری با آژانس و انجام مذاکرات مختلف با غرب به دنبال این است که نگرانی های احتمالی غرب را برطرف کند. اما جمهوری اسلامی ایران نیز این بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به طرف مقابل دارد که مبادا آنها با کارشکنی مانع دستیابی ایران به دانش هسته ای  صلح آمیز شوند. بدبینی و بی اعتمادی طرفین به همدیگر باعث شده است که در مقاطعی سطح همکاری ها تا حدود زیادی پایین آید، اما هیچ گاه قطع نگردد. با این حال باید اذعان داشت که تنش نیز خود دارای درجات مختلفی است و با توجه به اعمال تحریم ها و فشارهای اقتصادی غرب، تنش موجود میان جمهوری اسلامی ایران و غرب از درجه ی بالایی برخوردار است. اما با این حال این تنش هنوز منجر به بحران در روابط دو طرف نگشته است و صرفاً در صورت تداوم قادر است به این مرحله برسد. زیرا در ادبیات مدیریت بحران تنش یک مرحله قبل از بحران است. تنش ناشی از بدبینی و اعتماد است و بدبینی و بی اعتمادی دلیل محکمی برای آغاز برخورد نظامی برای استراتژیست ها نیست.

اگر تنش بعد روانشناختی داشته باشد و ناشی از مسائلی مانند سوء ظن و بدبینی باشد، باید گفت که بحران کاملاً چهره ای عملی، عینی و ملموس دارد. بحران زمانی اتفاق می افتد که دو طرف اختلاف از یک طرف بر پیگیری و تداوم مواضع و اهداف ناسازگار خود اصرار بورزند و از طرف دیگر در مسیر رفع سوء تفاهمات، بدبینی ها، سوء ظن ها و بی اعتمادی ها تلاش نکنند و یا تلاش های آنها به شکست منجر شود. در این شرایط است که اختلاف دو طرف به مرحله ی بحران می رسد که وجه مشخصه ی آن بروز ناگهانی وقایع دور از انتظار می باشد. بحران دارای مشخصه های دیگری نیز هست که این مشخصه ها در شرایط فعلی در روابط جمهوری اسلامی ایران و غرب وجود ندارد.

 یکی از مهمترین مشخصه های بحران،  انجام اقدامات غیر قابل پیش بینی و غافلگیر کننده توسط طرفین است. مثلاً این که جمهوری اسلامی ایران یک دفعه اعلام کند که از ان پی تی و آژانس خارج می شود و یا این که طرف مقابل خواهان تصویت قطع نامه ای در شورای امنیت برای حمله ی نظامی به ایران گردد. مشخصه ی دوم این است که طرفین احساس کنند که خطرات و تهدیدات یکدیگر علیه شان کاملاً جدی است. هر چند امروزه اسرائیل بر طبل جدی بودن و بزرگ بودن خطر ایران می کوبد، اما هنوز دولت های اروپایی و ایالات متحده به این نتیجه نرسیده اند که خطر جمهوری اسلامی ایران بسیار جدی و کاملاً در حال وقوع است. از طرفی با این که غرب تحریم هایی را علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کرده است، اما دولت مردان ایرانی نیز به این باور نرسیده اند که خطر تهدید غرب جدی است و لذا همچنان مسیر تعامل و همکاری با غرب را ادامه می دهند. یکی دیگر از شاخصه های وجود بحران این است که طرفین به این نتیجه برسند که اگر اقدام خاصی را انجام ندهند نتایج و عواقب مصیبت باری به خاطر اقدام نکردن اتفاق خواهد افتاد. این شاخصه نیز در روابط فعلی جمهوری اسلامی ایران و غرب بر سر مسئله ی هسته ای وجود ندارد و دو طرف با احتیاط در این مسیر حرکت می کنند. پس از آنچه که آمد این نتیجه به خوبی گرفته می شود که روابط جمهوری اسلامی و غرب هر چند در مرحله ی تنش آمیز با غلظت بالا قرار دارد، ولی هنوز به بحران منجر نشده است که در آن طرفین به این نتیجه برسند که اختلافات دیگر از طریف مذاکره و گفتگو قابل حل نیست و لذا با به کارگیری گزینه های سخت تر روابط به مرحله ی بحران سوق پیدا بکند.

دورنمای رخداد:

این نکته قابل انکار نیست که بر سر مسئله ی هسته ای، میان ایران و غرب تنش جدی وجود دارد و در اثر گذر زمان ممکن است تحت تأثیر عواملی، درجه ی این تنش کمتر شود و یا تحت تأثیر عوامل دیگری شدت تنش میان ایران و غرب بیشتر گردد. اما این روابط هنوز به مرحله ی بحرانی نرسیده است. در این میان، اقدامات احتمالی اسرائیل علیه تأسیسات هسته ای ایران و پاسخ های احتمالی جمهوری اسلامی، پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اتخاذ مواضع سخت تر و جدی تر در قبال فعالیت های هسته ای ایران از جمله ی عواملی است که می تواند تنش را به سمت بحران سوق دهد. در مرحله ی بحران است که احتمال برخورد و درگیری های نظامی احتمالی افزایش پیدا خواهد کرد. هر چند در مرحله ی بحران نیز مذاکره برای مدیریت بحران نیز وجود دارد. اگر چه شانس موفقیت آن نسبت به روزها و مراحل قبل از بحران کمتر است. همچنین اگر تحت تأثیر اسرائیل موضع غرب به این سمت گرایش پیدا کند که جمهوری اسلامی ایران باید در یک سطح حداقلی از حق غنی سازی اورانیوم در داخل محروم گردد و در یک سطح حداکثری خواهان توقف کامل فعالیت هسته ای ایران گردند، در این صورت ناسازگاری اهداف و مواضع به اوج خود می رسد که در آن صورت گذار از مرحله ی تنش به مرحله ی بحران حتمی الوقوع است. به نظر می رسد که در شرایط فعلی و با توجه به تحولات سوریه، بحران اقتصادی غرب و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، طرف مقابل هیچ تمایلی برای سوق دادن مسئله به سمت بحران ندارد، زیرا با توجه به این شرایط، در شرایط بحرانی نفع و منافع خود را قابل تأمین نمی داند. از این رو دولت های غربی در شرایط فعلی هر چند با اعمال تحریم های مداوم دامنه ی تنش را بیشتر می کنند، اما مایل نیستند که روابط تنش آمیز موجود از آستانه ی خاصی عبور بکند. لذا این نکته باید مدنظر دولت مردان جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد که با تغییر شرایط و اوضاع ممکن است طرف مقابل به این نتیجه برسد که با اتخاذ مواضع سخت تر در قبال جمهوری اسلامی ایران، شرایط را به سمت بحران سوق دهد و به دنبال آن باشد که در شرایط بحران، خواسته ی خود را عملی کند. باید مدنظر داشت که یکی از نتایج احتمالی بحران این است که یکی از طرفین به خواسته ها و منافع خود می رسد. هر چند که احتمال ضرر و زیان دو طرف نیز به عنوان نتیجه ی دیگر بحران وجود دارد.

 

مطالب مرتبط