پیمان وهاب پور
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
اضلاع قدرت در خاورمیانه بیش از هر زمان دیگر در حال اصطکاک است. می توان این فضای غبار آلود را در روابط بسیاری از قدرتهای منطقه ای دید. فضای جنگ سردی شکل گرفته است که «تنش» مهمترین ترجمان آن است و به نظر نمی رسد، در کوتاه مدت باری از این تنش برداشته شود. قدرتهای بزرگ منطقه، افسار خویشتنداری خود را مهار کرده اند، اما مشخص نیست چنین صبری تا کجا تداوم داشته باشد. هر گونه اقدام غیرعقلانی می تواند آتشی را از دل این اصطکاک به بیرون منتشر سازد و منجر به بحران منطقه ای و بین المللی گردد. البته برای پرهیز از بحث در فضای انتزاع به مراجع عینی این تصویرسازی نیز می پردازیم. اما هر چه هست وضع غیرطبیعی است.
چندین شاخص مهم را می توان احصاء کرد. روابط ایران و عربستان بیش از هر زمان دیگری تنش آمیز است. خریدهای هنگفت 60 میلیارد دلاری عربستان از ایالات متحده آمریکا، اولین قربانی که گرفت، «عادیسازی» روابط این کشور با ایران بود. انتشار اسناد متعدد در خصوص اقدامات سفرا و کارگزاران سعودی بر علیه ایران به خصوص تشویق آمریکا و اسرائیل برای حمله به کشورمان و ادعای طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن و و یا خبری که چند روز پیش در خصوص طرح ترور سفیر سعودی در قاهره توسط چند ایرانی و … کافی است تا روابط بسیار شکننده ایران و عربستان را به محاق بحران فرو برد.
روابط ترکیه و عراق شاید شکنندهتر از این نیز باشد. حمایت ترکیه از طارق هاشمی در چند ماه اخیر روابط بغداد و آنکارا را بسیار نگران کننده کرد. اظهارات نوری مالکی در خصوص فریب کاری اردوغان روابط را به اغما برد و سفر بارزانی به آنکارا، تیر سهمگینی بود که بر پیکره این روابط وارد کرد.
روابط ترکیه و ایران نیز حال و روز خوبی ندارد. هر چند دو طرف با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند. استقرار سپر دفاعی موشکی ناتو اولین بحرانی بود که بر روابط دوجانبه سایه افکند، به گونه ای که یکی از مقامات نظامی از تهدید علنی در این زمینه نیز فروگذار نکرد و منطقه «كوره جیك» ترکیه را اولین جایی دانست که در صورت حمله به ایران هدف موشک های ایرانی قرار خواهد گرفت. هر چند در ادامه سعی شد از ترکیه دلجویی شود، اما مقامات ترکیه این تهدید را بسیار جدی گرفتند و به آن واکنش شدیدی نیز نشان دادند. بحران سوریه سوژه دیگری بود که دو کشور را در برابر هم قرار داد. راهبرد ترکیه در برابر سوریه به مذاق سیاستگذاران کشورمان خوش نیامد و به مخالفت علنی با آن پرداختند. ترکیه که مرزهای طولانی با سوریه دارد، درصدد است تا هر چه زودتر بحران را در این کشور به نفع مخالفین تمام کند و از مشکلات متعدد امنیتی که در این خصوص در مرزهای جنوبی به وجود آمده است، خود را برهاند. برگزاری کنفرانس دوستان سوریه در ترکیه کافی بود، که بار دیگر ترکیه آماج حملات لفظی سیاستمداران و رسانه های ایرانی قرار گیرد. به گونهای که برگزاری مذاکرات هستهای ایران با 1+5 در ترکیه در پردهای از ابهام قرار گرفت و در نهایت ایران با بی میلی تمام آن را پذیرفت. هنوز نیز این روابط ترمیم نشده و هر لحظه احتمال تشدید تنشها می رود.
روابط مصر و عربستان نیز حال و روز خوشی ندارد. هر چند اعلام شد که سفارت عربستان در قاهره و کنسولگریهای متعدد این کشور در مصر بسته شده است و سفیر عربستان نیز به موطن خود فراخوانده شده است. سیاستمداران، نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالان مختلف سیاسی و اجتماعی، ریاض را آماج حملات شدید قرار دادند و خروج سفیر عربستان از قاهره را که در تداوم روند بازداشت احمد الجیزاوی، وکیل مصری در عربستان صورت گرفته، توهین به مصر و ملت آن دانستهاند. انتظار می رود این تنشها در روزهای آینده نیز افزایش یابد، چرا که هنوز اقدام عملی از سوی عربستان برای آزاد سازی این شهروند مصری صورت نگرفته است.
کلید واژه: تحولات عربی، تنش، بحران، رقابت، ایران، عربستان
تحلیل رخداد
تنش میان قدرت های منطقه خاورمیانه سابقه تاریخی دارد. با فروپاشی امپراطوری عثمانی و ظهور دولت های متعدد، تقابل ارزشها و منافع کشورهای منطقه، منجر به درگیریهای مرزی متعدد و شکل دهی به موازنه سازی منطقه ای گشته است. این وضعیت در دوران دوقطبی تشدید نیز گردید و جنگ های متعددی را نیز به راه انداخت. اما سئوالی که پیش می آید این است که چرا قدرتهای منطقه ای در خاورمیانه به ویژه ایران، عربستان، مصر و حتی ترکیه در چند سال اخیر رفتارهای تهاجمی و تنش آلود نسبت به یکدیگر اتخاذ کرده اند و امکان ایجاد هر گونه اتحاد و ائتلاف دشوار شده است. به عبارتی ساده تر منشأ تنش و اختلاف میان قدرتهای منطقه خاورمیانه چیست؟
اما پاسخ به سئوال فوق در برگیرنده یک گزاره کلی نیست. فرضیه این نوشتار این است که منازعات رو به گسترش در منطقه خاورمیانه به ویژه در یکسال گذشته از تمایل برای احراز موقعیت مناسب منطقه ای (توزیع قدرت) و همچنین «پیکار برای بقاء» نشأت می گیرد. به همین دلیل است که بررسی سیاست خارجی این کشورها دو گونه رفتار را نمایان می سازد. یک رفتار که از دیپلماسی و اجماع سازی در سطح منطقه تبعیت می کند و دوم اتخاذ سیاست تهاجمی در برابر سایر کشورها به خصوص رقبای سنتی حکایت دارد.
1. عربستان؛ بقاء در برابر تهدید
رفتار عربستان به ویژه در مواجهه با سایر قدرت های منطقه ای حالت تهاجمی به خود گرفته است. این کشور از همان روزهای اول که انقلاب های دموکراتیک در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا شکل گرفت، نگران تسری بحران به درون مرزهای خود بود. ساخت پاتریمونیال و وراثتی قدرت در عربستان و سرکوب ابتدایی ترین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، این کشور را مستعد هر نوع اعتراض در داخل کرده است. نظم سیاسی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، در بسیاری از کشورها از عربستان الگو پذیرفته است. بدین معنی که ساخت قبلیه ای کشورهای ریز و درشت منطقه با تأسی از سردمداران سعودی به مفصل بندی قدرت خود در داخل و حتی در ارتباط با سایر کشورها پرداخته اند. از سویی دیگر در مرزهای این کشور و درون کشورهایی که هم پیمان عربستان محسوب می شدند، اعتراضات گسترده ای صورت گرفت که منجر به تضعیف جایگاه عربستان در منطقه شد. تحولات یمن از همان آغاز خواب را از چشم سعودی ها ربود و اعتراضات در بحرین منجر به ورود نیروهای سعودی به این کشور گردید تا از سقوط یک متحد مهم در خلیج فارس جلوگیری به عمل آید.
رقابت های منطقه ای عربستان با ایران در منطقه، باعث گردید که رفتار این کشور به صورت همزمان از دو متغیر تأثیر پذیرد. همچنان که در بالا نیز اشاره شد اولین متغیر تلاش برای مصونیت در برابر تحولات منطقه عربی و شمال آفریقا می باشد که تحت عنوان «پیکار برای بقاء» از آن یاد می کنیم. دومین متغیر تلاش برای حفظ و یا ارتقاء جایگاه و موقعیت منطقه ای خود می باشد. عربستان سعودی به این نکته آگاهی کامل دارد که با افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران و ترکیه و نیز ظهور مجدد عراق، نقش عربستان می تواند کمرنگ گردد. لذا تلاش دارد نوعی موازنه سازی را بر علیه ایران انجام دهد. روابط نزدیک عربستان با ترکیه در سالهای اخیر از این مسأله نشأت می گیرد. این کشور در حالی که در روابط خود با ترکیه از ابزار دیپلماسی استفاده میکند، اما در برخورد با جمهوری اسلامی ایران بسیار تهاجمی برخورد کرده و در صدد کاهش و یا حذف نقش آفرینی ایران در معادلات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می باشد.
فشارهای بی امان این کشور بر علیه ایران به ویژه از طریق نقش آفرینی برجسته در بحران سوریه و کمک های مالی و نظامی به مخالفان بشار اسد نیز در راستای تضعیف جمهوری اسلامی ایران انجام می پذیرد. ترس از تسری اعتراضات منطقه ای به حوزه داخلی عربستان، این کشور را به این نتیجه رسانده است که از طریق رفتار تهاجمی می تواند دامنه تهدیدات را کاسته و مدیریت بهتری را بر شکاف های داخلی خود از طریق نقش آفرینی منطقه ای داشته باشد.
2. جمهوری اسلامی ایران پیکار برای شناسایی
قرائت ایران از تحولات دموکراسی خواهانه در منطقه خاورمیانه به عنوان بیداری اسلامی که از انقلاب اسلامی ایران نشأت گرفته است، موید این امر است که ایران تلاش می کند مشروعیت اهداف و ارزشهای خود را در سه دهه گذشته به اثبات برساند. به این معنی که به رغم تلاش های دولتهای محافظه کار منطقه خاورمیانه در جهت تحدید اشاعه ارزشهای جمهوری اسلامی به سایر کشورها، در نهایت مردم منطقه خاورمیانه به این گفتمان بازگشتند و آن را در جهت مبارزه با دولت های خود انتخاب کردند. از سویی دیگر، افزایش قدرت ایران در سالهای اخیر متناسب با نقشی که لازم است و باید در خاورمیانه ایفا کند، نیست. وجود تنش میان ایران و دولتهای منطقه نشأت گرفته از عدم شناسایی ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت مسایل و بحران های منطقه ای توسط بازیگران بومی است که هیچ گاه حاضر نشدند در این زمینه با ایران تعامل جدی داشته باشند. حتی آمریکا و سایر قدرتهایی نظیر اروپا نیز این ظرفیت ها را به رسمیت نشناخت و تلاش کرد که از نقش آفرینی ایران مشروعیت زدایی شود. این امر بیش از پیش ایران را در جهت پیکار برای شناسایی ظرفیت ها، توانمندیها و ارزشهای خود سوق داد.
از سویی دیگر محیط جدید ایجاد شده در منطقه خاورمیانه فرصت ها و تهدیداتی را برای جمهوری اسلامی ایران بوجود آورده است. تحولات شکل گرفته در مصر از جمله این فرصت ها محسوب می شود. سیاست خاورمیانه ای ایران بعد از سقوط مبارک از مشروعیت بالایی برخوردار شده، حداقل از این بابت که رژیم اسرائیل یکی از متحدین منطقه ای خود را از دست داده و صداهای مخالفی از مصر در تعامل سنتی با اسرائیل به گوش می رسد. بازشدن گذرگاه رفح و مخالفت های جدی افکار عمومی مصر در خصوص تعامل با اسرائیل فرصت بی بدیلی را برای ایجاد صداهای متعدد برای مخالفت با اسرائیل در منطقه خاورمیانه بلند کرده است. از سویی دیگر در صورت عدم تعریف یک استراتژی منسجم در خصوص چگونگی تعامل با این تحولات می تواند فرصت ها و امکان های جدید را از میان برده و ایران را از رسیدن به یک نقطه ایده آل و اهداف و منافع ملی خود بازدارد. همچنین تلاش قدرت های رقیب منطقه ای و فرامنطقه ای برای بحران سازی در سوریه و تداوم این بحران تا سرحد سقوط بشار اسد، تهدید جدی برای ایران محسوب می شود.
جمهوری اسلامی علاوه بر این مسایل، با یک معضله سیاسی و امنیتی دیگری مواجه است که مشخصاً توسط آمریکا ایجاد شده و از طریق بازوهای منطقه ای تشدید می شود. این معضله پرونده هسته ای ایران می باشد که تقابل ها را عمیق تر کرده و هر گونه چشم انداز مثبتی را برای همکاری بیشتر کشورهایی چون عربستان با جمهوری اسلامی ایران، دشوار کرده است. تصور عربستان از ایران هسته ای و نگرانی از برهم خوردن موازنه قدرت در خاورمیانه، باعث می شود که عربستان از فشارهای بی امان غرب بر علیه جمهوری اسلامی حمایت ویژه به عمل آورد و متحدین خود در خلیج فارس را نیز در این زمینه فعال نموده تا محیط ژئوپولیتیکی ایران سرشار از تهدید گردد. ورود مجدد امارات به مسئله جزایر سه گانه در این نقطه تاریخی نشان از آن دارد که عربستان در یک سیاست تهاجمی تلاش دارد که نقش آفرینی ایران را در منطقه و بویژه تمرکز بر بحران سوریه را خدشه دار سازد. این سیاست ها منجر به پیگیری دو گانه منازعه و بیشینه سازی قدرت توسط ایران می شود. که خود عاملی است برای افزایش تنشها.
دورنمای رخداد
ثبات و تعادل منطقهای در خلیج فارس در حال تغییر و دگرگونی است. علت آن را میتوان در ترکیب مولفههای منطقهای و بینالمللی دانست. فرآیند امنیتی موجود منطقه خاورمیانه، جلوههایی از تصاعد بحران در منطقه فراگیری را منعکس میسازد که از افغانستان شروع شده و به سوریه منتقل میشود. در روزهای بعد از بهار عرب، نشانههایی از رقابت امنیتی و ایدئولوژیک بین ایران و عربستان سعودی ایجاد شده است. در چنین شرایطی، زمینه برای افزایش مداخلات منطقهای آمریکا نیز فراهم شده و چنین روندی به عنوان نماد گسترش بحران منطقهای محسوب میشود. بحران سوریه و پرونده هسته ای دو رویدادی هستند که عربستان بر علیه افزایش سطح تأثیرگذاری ایران در منطقه خلیج فارس از آن بهره برداری می کند. و جمهوری اسلامی ایران نیز از ابزارهایی چون بحران بحرین، شکل گیری اعتراضات داخلی در شرق عربستان، شکنندگی این کشور به عنوان پدرسالار نظام های سیاسی غیردموکراتیک در منطقه، یمن برای پاسخ دهی به اقدامات عربستان استفاده می نماید. به نظر این سطح از تنشها در آینده نیز ادامه داشته باشد و منجر به بی ثباتی فزاینده در خاورمیانه گردد. فضای خاورمیانه برای اتخاذ سیاست تهاجمی بیش از هر زمان دیگر برای ایران و عربستان مهیاست و در این زمینه استراتژی قدرت های بزرگ هم در وجه سلبی و هم ایجابی متغیر مهمی به حساب می آید.