مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه: روابط ایران با همسایه بزرگ و قدرتمند شمالی خود همواره با فراز و نشیب همراه بوده است. اتخاذ سیاستهای محافظهکارانه و گاهاً دو پهلو از سوی روسها در قبال تحولات مهم سیاست خارجی ایران به ویژه در روند پرونده هستهای ایران، توجه بسیاری از صاحب نظران و افکار عمومی کشورمان را به سوی خود جلب کرده است. با عنایت به این نکته، برآن شدیم تا ابعاد مختلف روابط کنونی ایران و روسیه را در گفتگو با خانم دکتر غنچه تضمینی، از ایرانیان مقیم کشور پرتغال، بنیانگذار و پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات و تحقیقات بین تمدنها در لیسبون[1] و از صاحب نظران برجسته حوزه مسائل ایران و روسیه مورد واکاوی قرار دهیم تا درک بهتری از روند تحولات اخیر حاصل شود. شایان ذکر است این پژوهشگر ایرانی، کارشناسی ارشد خود را در گرایش سیاست در روسیه و پسا شوروی[2] از مدرسه اقتصاد و سیاست لندن و دکتری خود را در رشته روابط بینالملل از دانشگاه کنت در کانتربری[3] بریتانیا دریافت نموده است و صاحب تالیفات متعددی به زبانهای انگلیسی و پرتقالی در زمینه مسائل ایران و روسیه است که کتاب «انقلاب و اصلاحات در ایران و روسیه: مدرنیزاسیون و سیاست در کشورهای انقلابی»[4] (به زبان انگلیسی- ژانویه 2011) از جمله مهمترین آنها به شمار می رود.
واژگان کلیدی: ایران، روسیه، برنامه هستهای ایران، بحران سوریه، روابط روسیه و آمریکا.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: دیدگاه شما درباره دورنمای روابط ایران و روسیه در دوره سوم ریاست جمهوری پوتین چیست؟
– روابط دوجانبه ایران و روسیه بسیار تابع روابط مسکو با آمریکاست. به اصطلاح شروع مجدد مناسبات روسیه- آمریکا در ٢٠٠٩ هنوز توقعات روسها را برآورده نکرده است، به ویژه پس از آنکه دولت اوباما از وعده خود مبنی بر دادن تضمینهای امنیتی درباره برنامه دفاع موشکی یعنی تعهد خود نسبت به خودداری از استقرار سپر دفاع موشکی نزدیک مرز روسیه در اروپا، عدول کرد. از سویی دیگر، دستور سیاست خارجی پوتین که در 6 می 2012 صادر شد، به واقع بیانگر تغییر بنیادینی در سیاست خارجی و دفاعی روسیه در مقایسه با یک دهه گذشته نیست. به طور کلی، از زمان به قدرت رسیدن پوتین در سال 2000 میلادی، سطح مخالفت با غرب از تضاد و مخالفت آشکار به بی اعتمادی صریح تغییر یافته و با برخی از مولفههای همکاریجویانه تعدیل شده است. دوره سوم ریاست جمهوری پوتین منعکسکننده این تغییرات است. تاکنون پوتین کوشیده است خود را از سیاستهای ایالات متحده دور نگه دارد و در عین حال روابط نزدیکتری را با کشورهایی برقرار کند که منتقد یک جانبهگرایی آمریکا هستند. در این راستا، پوتین با انتقاد از سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا، یک جبهه جدید با حضور بازیگرانی نظیر ایران، چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی با هدف ایجاد یک وزنه تعادل در عرصه روابط بینالملل تشکیل داده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: درباره اولویتها و منافع واقعی روسیه در برنامه هستهای ایران چه نظری دارید؟
– سیاست خارجی کنونی پوتین به صورت گستردهای تقویت اهرم فشار و نفوذ روسیه به عنوان عرضه کننده جهانی منابع و فنآوری انرژی از جمله در حوزه هستهای را در دستور کار خود قرار داده است. دولت پوتین تحت پوشش روساتم[5] درصدد گسترش توسعه نیروگاههای هستهای است. در حال حاضر روسیه در حال ساخت نیروگاههایی در بلاروس، چین، هند، ترکیه، واکراین و ویتنام است. با این وجود همه چشماندازهای یاد شده از نظر اقتصادی قرین موفقیت نبوده است. ایران یک بازار مهم برای راکتورهای هستهای روسیه به شمار میرود. اگر گفتگوی فراگیر هستهای ایران و گروه 1+5 به نتیجه برسد، همکاری هستهای دو کشور به طرز قابل توجهی توسعه پیدا خواهد کرد. فکر میکنم اگر یک توافقنامه اصولی در زمینه هستهای بین دو کشور منعقد شود و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران برداشته شود، منافع روسیه به بهترین شکل تامین خواهد شد. ایران میتواند با دریافت عواید صادرات نفتی با سرمایهگذاری بر روی نیروگاههای هستهای نسبت به تنوع بخشی در حوزه انرژی اقدام کند. در همین راستا روسیه نیز میتواند با صدور راکتورها و سایر زیرساختها به ایران از نظر اقتصادی و تجاری منتفع شود. با این وجود، بیاعتمادی گستردهای نسبت به رویکرد روسیه وجود دارد. برخی ناظران اینگونه استدلال میکنند که روسیه زمانی که با کلیه قطعنامههای شورای امنیت در تحریم ایران موافقت نمود، نیتهای واقعی خود را نشان داده است. در واقع سال هاست که حجم گستردهای از پروپاگاندای رسانهای منفی در قبال برنامه هستهای ایران وجود دارد. این مساله، برآیند طبیعی برجستهسازی حس ناامنی برای کشورهای منطقه و همسایه ایران است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: برخی از تحلیل گران بر این باورند که پوتین ممکن است یک بار دیگر از کارت ایران در روابط مسکو- واشنگتن استفاده کند. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
– کارت ایران یکی از انگیزهها و ابزارهای مهم مسکو در چانهزنی سیاسی مسکو با واشنگتن به شمار میرود. مقامات روسیه از این کارت مرتباً چه در مواقعی که روابط آمریکا و روسیه رو به بهبود گذاشت و چه در مقاطعی که تنشها بین دو کشور تشدید گردید، با توفق همکاریها با ایران و یا ارتقاء آن، استفاده کردهاند. مثال بسیار بارز آن قرارداد چرنومردین[6] در سال 1995 میلادی میان مسکو و واشنگتن است. امضای این سند در نتیجه بهبود مناسبات مسکو و واشنگتن صورت گرفت. بر اساس قرارداد چرنومردین دولت روسیه پذیرفت که اجرای قراردادهای موجود در ارائه خدمات نظامی نظامی به ایران را از سال 1999 متوقف کند و قرار داد جدیدی را در این زمینه با تهران منعقد نکند. مقامات ایالات متحده انتظار داشتند همکاری با کجموعه های صنعتی – نظامی روسیه، به موازات توقف تامین تجهیزات نظامی کشورهای خاورمیانه و همجوار روسیه از جانب مسکو متوقف شود. اما اندکی بعد روسیه بی اعتنا به این استراتژی با انعقاد قراردادی در زمینه صدور یک راکتور تحقیقاتی به تهران در سال 1998 تصمیم خود را بر عدم اجرای توافق با ایالات متحده علنی کرد. علت پشت پرده این تصمیم مشابه توافق سال 1995 بود، یعنی نیاز به روابط متوازن با واشنگتن. نباید از خاطر برد که استفاده از کارت ایران برای روسیه پرهزینه نیز بود. پیرو توافقات با آمریکا، صادرات نظامی روسیه به ایران تا سال 2000 متوقف شده بود و مجموعه های نظامی – صنعتی این کشور نزدیک به 3 میلیارد دلار متحمل خسارت شدند. علاوه بر این، جزئیات توافق روسیه و آمریکا با بینزاکتی در خلال مبارزات انتخاباتی سال 2000 آمریکا رسانهای شد. در مقابل، شرایط یاد شده شدیداً به روابط روسیه و ایران آسیب رساند و از آن مقطع مقامات ایرانی را وادار نمود با شک و تردید به صداقت روسها بنگرند. همانطور که در بالا اشاره کردم، روابط ایران و روسیه تا حد بسیار زیادی به حجم و کیفیت چانهزنی سیاسی روسیه و آمریکا گره خورده است. به عنوان مثال، در خلال سالهای 2006 تا 2009 نشانه دیگری از آشتی و همکاری میان تهران و مسکو در همکاری های مربوط به حوزه انرژی مشاهده شد. تصادفی نبود که این چانهزنی سیاسی در مقطعی صورت گرفت که روابط روسیه و آمریکا روند سرد و نامطلوبی را تجربه میکرد. داستان روابط ایران و روسیه با شروع بهبود مناسبات آمریکا و روسیه توسط دولت اوباما در سال 2009 پایان یافت. تصمیم دولت اوباما از سوی تعدادی از مقامات عملگرای آمریکایی حمایت شد چرا که آن را موجب کاهش تنش میان دو کشور آمریکا و روسیه میدانستند. این پیشینه نشان میدهد که مسکو اگر لازم باشد از کارت ایران در آینده نیز استفاده خواهد کرد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: بحران سوریه زمینههای مشترک جدیدی را برای همکاری میان روسیه و ایران فراهم ساخته است. درباره منافع و اهداف مشترک ایران و روسیه در تحولات کنونی سوریه نظر شما چیست؟
– واکنش روسیه به مناقشه سوریه ترکیب پیچیدهای از منافع سیاسی و اقتصادی در این کشور، نگرانی از بیثباتی در خاورمیانه و تفسیر مضیق از از مفهوم استقلال و حاکمیت کشور است. روسیه منافع استراتژیک و اقتصادی آشکاری در روسیه دارد که منافع مادی قابل توجهی را برای این کشور در پی دارد. گزارش موسسه تحقیقات صلح استکهلم[7] در سال 2011 منتشر شد حاکی از آن است که تقاضای سوریه برای تسلیحات روسی در فاصله سالهای 2007 تا 2011 بیش از 580 درصد افزایش یافته است. صرف نظر از منافع اقتصادی و استراتژیک، مسکو نگران آن است که بیثباتی در سوریه از طریق چچن و منطقه قفقاز شمالی به داخل روسیه گسترش یابد. بیثباتی در این مناطق میتواند به منافع روسیه از جمله منابع طبیعی روسیه در آسیای مرکزی و حدود 40 میلیارد بشکه نفت دریای خزر آسیب وارد کند. سخنگوی وزارت خارجه روسیه بارها از شورشیان سوریه به عنوان «تروریست» یاد کرد و کوشش نمود آنها را به تشکیلات القاعده متصل نماید تا نشان دهد دولت روسیه به شورشیان به چشم نیروهای بی ثبات کننده در منطقه می نگرد. روسیه و ایران هر دو مخالف مداخله خارجی در سوریه هستند. تفسیر مضیق روسیه از مفهوم استقلال و حاکمیت کشور یکی از دلایل اصلی است که مسکو بررسی هرگونه مجازات سختتر علیه رژیم بشار اسد را رد کند. مشابه رهبری ایران، رئیس جمهور پوتین و سایر رهبران روسیه معتقد هستند که ایالات متحده و سایر کوششهای بینالمللی که در حمایت از حقوق بشر صورت میگیرد، در حقیقت تلاشهای پنهانی با هدف فتنهگری تغییر رژیم در سوریه است. روسیه با تاکید صریح بر استدلال استقلال و حاکمیت کشور، احساس میکند که از این طریق خورا نیز میتواند از هرگونه دخالت خارجی محافظت کند. سوریه در میان روابط متعدد خاورمیانه نظیر روابط ایران و اعراب، روابط بین عربی و مهمتر از همه روابط ایران با حزبالله و حماس به عنوان مساله بسیار مهمی تلقی میشود. هرگونه تغییری در ساختار سیاسی رژیم سوریه پیامدهایی را برای کلیه روابط یاد شده به ویژه در ارتباط با نقش ایران در منطقه در پی خواهد داشت. زیان بالقوه مساله سوریه به عنوان یک متحد و هم پیمان این هزینه را برای ایران در قامت یک بازیگر مهم منطقهای در پی خواهد داشت و به جایگاه ژئوپلولیتیکی منطقهای و بینالمللی ایران آسیب وارد میکند. این که سوریه باید در مسیر تغییر رژیم قرار گیرد بعید است که رژیم جدید حامی دولتهای ایران و روسیه باشد. بدون تردید، یک سوریه دموکراتیک با اکثریت سنی (حداکثر 75 درصد از جمعیت سوریه) بیش از ایران به کام جهان عرب خواهد بود. مهمتر این که همه گروههای مخالف پیش از این به ایران هشدار دادهاند که سوریه جدید نگاه متفاوتی به حکومت ایران خواهد داشت. این مساله به طرز قابل توجهی توازن قوای منطقهای را علیه ایران تغییر خواهد داد و موجب انزوای بیشتر ایران در سطح منطقه خواهد شد. ایرانیها و روسها، با آگاهی از پیامدهای سقوط اسد، خواهان حفظ حکومت سوریه از خطر سقوط هستند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: از پاسخ ها و همکاری شما سپاسگذاریم.
گفتگو از: ولی کوزهگر کالجی
1. Stella Orientis: Centre for Inter-civilisational Research and Dialogue
2. Russian and Post-Soviet Politics
3. University of Kent at Canterbury
4. Revolution and Reform in Russia and Iran: Modernisation and Politics in Revolutionary States
5. Rosatom
6. Chernomyrdin agreement
7. Stockholm International Peace Research Institute