مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روابط ایران و دنیای عرب در پرتو بهار عربی و یا بیداری اسلامی

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

روابط ایران و دنیای عرب از نیمه ی دوم قرن بیستم تا کنون فراز و نشیب بسیاری داشته است و از عوامل گوناگونی تأثیر پذیرفته است. یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده به روابط ایران و دنیای عرب، تغییر و تحولاتی بوده است که در داخل ایران و یا در داخل جوامع عربی به وقوع پیوسته است. برای مثال در دوران پهلوی دوم و پس از کودتای 1958 عراق، دولت ایران روابط دوستانه ای با عربستان، اردن و حتی مصر، به جزء مقطعی کوتاه، داشت، به گونه ای که این روابط دوستانه مانع شکل گیری یک اجماع عربی علیه ایران شد. اما در همین زمان، دولت هایی مانند عراق، سوریه، لیبی و یمن بیشترین موضع خصمانه را علیه دولت ایران داشتند و ایران را اسرائیل دومی می دانستند که بخشی از جهان عرب را در تنگه ی هرمز و خوزستان اشغال کرده است. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط نظام سیاسی جدید با عربستان و مصر رو به تیرگی گرایید و در مقابل روابط ایران با دولت های سوریه و لیبی بهبود یافت. همچنین در این زمان، حمله ی عراق به ایران باعث همراهی بسیاری از دولت های عربی با عراق شد، به گونه ای که می توان گفت در این دوران تمامی دولت های عربی بجز سوریه و لیبی، عراق را در جنگ علیه ایران یاری کردند و جنگ عراق و ایران را یک جنگ عربی- ایرانی نامیدند. با وقوع دگرگونی سیاسی در داخل عراق و روی کار آمدن شیعیان، بار دیگر روابط ایران و دنیای عرب تحت تأثیر قرار گرفت. این بار هر چند دولت عراق از در تعامل و دوستی با ایران وارد شد، اما خصومت دیگر دولت های عربی علیه ایران شدت یافت. با وقوع بهار عربی و روی کار آمدن اسلام گرایان  در کشورهایی مانند تونس، مصر و لیبی انتظار می رفت که روابط ایران با دنیای عرب در مسیر بهبودی و نزدیکی قرار گیرد. اما شواهد نشان می دهد که تحقق چنین وضعیتی محل ابهام است. امروزه دنیای عرب نه تنها در بحث سوریه در مقابل ایران قرار گرفته است، بلکه حتی در کشورهایی که بیداری اسلامی عربی نیز اتفاق افتاده است، ما شاهد مواضع غیر دوستانه ی آنها نسبت به ایران هستیم. با توجه به این که اشاره گردید، تغییر و تحولاتی که در داخل ایران و یا جوامع عربی اتفاق می افتد، قادر است روابط دو طرف را تحت تأثیر قرار دهد و آن را به سمت مواضع دوستانه یا خصمانه سوق دهد، سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که تحولات بهار عربی به عنوان یک تغییر داخلی در جوامع عربی، چه تأثیری روی روابط ایران و دنیای عرب خواهد گذاشت؟ در پاسخ به این سؤال، به دلایلی استدلال می گردد که مواضع خصمانه ی دنیای عرب در قبال ایران و متأثر از تحولات بهار عرب در آینده بیشتر خواهد شد.

کلید واژگان: ایران و دنیای عرب، بهار عربی و جمهوری اسلامی، بیداری اسلامی و ایران.

تبیین رخداد:

در کشورهایی مانند تونس، مصر و لیبی که بهار عربی به وقوع پیوسته است، به طرق مختلف مواضع خصمانه ای در ارتباط با ایران و در قالب اتحادیه ی عرب اتخاذ کرده اند. در آخرین اظهار نظر، محمد مرسی رئیس جمهور اسلام گرای مصر، با فرض تهدید دانستن ایران برای کشورهای حاشیه ی خلیج فارس، اعلام کرد که امنیت کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس، امنیت مصر است و در این رابطه خواهان شکل گیری ناتوی عربی شد. از آن جایی که بحث شکل گیری ناتوی عربی پس از فرض گرفتن تهدید ایران، برای دیگر کشورهای عربی مطرح شد، لذا نمی توان گفت که ناتوی عربی مدنظر محمد مرسی علیه اسرائیل و یا دولت دیگری باشد. در ادامه به ذکر دلایلی در ارتباط با مواضع خصمانه ی دنیای عرب در قبال ایران علی رغم به وقوع پیوستن بیداری اسلامی در این کشورها پرداخته می شود.

  1. ریشه های تاریخی: یکی از اصلی ترین دلایل مشترک جوامع عربی برای اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران، ریشه های تاریخی تقابل شیعی- سنی و ایرانی- عربی است که این تقابل به مثابه ی یک گفتمان در تمامی جوامع عربی ریشه دارد و به مثابه ی یک سنت از قدرت بالایی در این جوامع برخوردار است، به گونه ای که حتی مدرن ترین و سکولارترین رهبران دنیای عرب نیز قادر نبوده اند برای لحظه ای از این باور تاریخی فاصله بگیرند. هر چند ممکن است به دلیل الزامات سیاست ورزی از بیان آن تقابل خودداری کرده باشند، اما در پس ذهن اکثریت مطلق آنها، اعتقاد به آن تقابل تاریخی وجود دارد و شکل دهنده ی رفتار آنها در عرصه ی عمل است. لازم به ذکر است که اذعان به تقابل یاد شده صرفاً محدود به نخبگان کشورهای عربی نیست و تحت تأثیر عوامل مختلف در بین مردم آنها نیز وجود دارد. حتی در زمان پهلوی دوم که ایران روابط دوستانه ای با عربستان، اردن، کویت و مصر داشت، باز کشورهای یاد شده به طرق مختلف بر روی آن تقابل تاریخی انگشت می گذاشتند. امروزه تأکید بر خلیج عربی در مقابل خلیج فارس، یکی از نمودهای اصلی اعتقاد جوامع عربی به تقابل ایرانی و عربی است. از طرفی جریانات مذهبی جوامع عربی که اکثراً اهل سنت هستند، نیز قائل به تقابل شیعه- سنی می باشند. لذا تا زمانی که این پس زمینه ی تاریخی وجود داشته باشد، تقابل دنیای عرب با ایران غیر طبیعی نمی باشد.
  2. هزینه های جدا بودن از دنیای عرب: کشورهای عربی به خوبی یادگرفته اند که اگر منافع و سیاست های خود را جدا از منافع و سیاست های دنیای عرب تعریف کنند، باید هزینه های بالایی را برای آن پرداخت کنند. به عبارت دیگر برخی از دولت های عربی می توانند جدا بودن از دنیای عرب را به عنوان یک گزینه و به صورت اختیاری برای خود در نظر بگیرند، اما مجبور به پرداخت هزینه های آن می باشند. امروزه در دنیای عرب چند کشور اصلی وجود دارد که شکل دهنده به سیاست ها و منافع دنیای عرب در قالب نهادهایی مانند اتحادیه ی عرب است و کشورهایی که قصد همراهی با آن سیاست ها را نداشته باشند، با مخالفت آن چند کشور و به تبع آن کل دنیای عرب روبه رو می شوند. در این ارتباط می توان سوریه را مثال زد که در مسائل منطقه ای حاضر به همراهی با سیاست های اتحادیه ی عرب نبود و امروز دنیای عرب یک جبهه ی واحد را علیه دولت دمشق شکل داده اند. همچنین دولت عراق نیز به دلیل تغییری که پس از صدام حسین در این کشور اتفاق افتاده است، حاضر نیست به همراهی کامل با سیاست های دنیای عرب بپردازد. به این خاطر مشاهده می شود که مخالفت دنیای عرب با عراق به عنوان یک عضو متمرد، بیشتر شده است. از این رو دولت هایی مانند تونس، مصر و لیبی نیز که دچار موج بیداری عربی شده اند، به خوبی می دانند که اگر خود را تافته ای جدا بافته از دنیای عرب تعریف بکنند، هزینه های بالایی برای آنها دارد. محمد مرسی اولین سفر رسمی خود را به عربستان انجام داد تا این گونه به پرنفوذترین دولت عربی نشان دهد که مصر راهی متفاوت را در پیش نخواهد گرفت.
  3. مزایای همراهی با دنیای عرب: همراه شدن کشورهای عربی با سیاست های دنیای عرب که توسط چند کشور خاص تعریف و تدوین می شود، مزایایی نیز به دنبال دارد که علاوه بر حمایت های سیاسی در مواقع ضرورت، می توان به مزایای اقتصادی آن نیز اشاره کرد. امروزه کشورهای حوزه خلیج فارس به دلیل برخورداری از ثروت های نفتی، نقش مرکز در دنیای عرب را دارند که قادرند دیگر کشورهای عربی را حول محور خود بسیج کنند. کشورهای عربی که حاضر به پیروی از محور دول عربی مرکز شوند، می توانند انتظار برخورداری از مزایای اقتصادی را داشته باشند. امروزه مصر به دلیل مشکلات اقتصادی که دارد، کمک های اقتصادی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای آن می تواند بسیار راهگشا باشد. به این خاطر قابل پیش بینی است که دولتی مانند مصر همراهی بیشتری با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در ارتباط با موضوعات مختلف و از جمله جزایر سه گانه ایرانی داشته باشد.
  4. جایگاه ایران در نظام بین الملل: واقعیت آن است که جایگاه و موقعیت بین المللی ایران در شکل دهی نگاه دنیای عرب به ایران بسیار تأثیرگذار بوده است. امروزه جمهوری اسلامی ایران به دلیل مبانی ارزشی و اسلامی خود به عنوان یک بازیگر معترض به نظام بین الملل تعریف می شود که به دنبال آن است در نظام بین الملل، دگرگونی ایجاد کند. این خط فکری و عملی سبب شده است که جمهوری اسلامی ایران با مخالفت کشورهای بزرگ مواجه شود و لذا از دیدگاه آنها جمهوری اسلامی یک بازیگر مطلوب نباشد. به این خاطر نظام بین الملل در ارتباط با موضوعاتی مانند مسائل هسته ای، حقوق بشر و تروریسم به دنبال ایجاد محدودیت و در تنگنا قرار دادن هر چه بیشتر ایران است و در این میان از کشورهای عربی نیز به عنوان یک ابزار در این راه استفاده می شود. در این شرایط کشورهای عربی از تقابل و دشمنی با ایران به عنوان ابزاری برای گرفتن امتیاز از دنیای غرب استفاده می کنند و ترسی از اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران ندارند.

دورنمای رخداد

واقعیت آن است که اسلام گرایی موجود در کشورهای دنیای عرب دارای ماهیتی متفاوت با اسلام گرایی حاکم در ایران می باشد و از این رو اسلام گرایی به عنوان یک وجه مشترک برای تعامل و دوستی میان ایران و دنیای عرب بسیار ناکافی می باشد. زیرا روابط دو طرف از متغیرها و مؤلفه های دیگری نیز تأثیر می پذیرد که در این نوشتار به مهم ترین آنها اشاره شد. بر این مبنا باید گفت که در آینده با فرض قدرت گرفتن اسلام گرایان در کشورهای مختلف عربی نباید انتظار تغییر و دگرگونی اساسی در روابط ایران و دنیای عرب و سوق پیدا کردن روابط به سمت دوستی و همکاری را داشت.

مطالب مرتبط