اسلام ذوالقدرپور
پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc
نظام بین الملل بر بنیانهایی استوار است که در عمل بسیار متفاوت با اصول مفروض است. این بنیانها که در سیاستگذاری خارجی هر بازیگر تعریف میشوند، منافع راهبردی بازیگران را مشخص و اجرایی میسازند.
نظام جهانی به جای پیروی و اجرای اصول مفروض روابط بین الملل، بر روابط عجیب ذینفعان و بازیگران استوار است که در سیاست خارجی طرحریزی و در قالب تاکتیکها اجرایی میشوند. این روابط عجیب یا تاکتیکهای سیاست خارجی، شناسای دانش و هنر سیاستگذار و حکمران در نظام جهانی و روابط بین المللی برای تضمین بقا و نمایش هژمونی خویش است.
روابط عجیب و تاکتیکهای مخدوش میتواند مؤلفهای برای شکل گیری فضای آشوب و نابسامانی در نظام جهانی و بروز جنگهای منطقهای و جهانی باشد که گاه عامل این روابط عجیب تنها نظارهگر این جنگها هستند و به امید منافع آن نشستهاند!
اگر سیاستهای راهبردی یک بازیگر بر روابط عجیب یا شگفت استوار گردد، نهتنها گریزی از تنش نیست بلکه بروز جنگ نیز حتمی میگردد. برخی بازیگران رفتار عجیب خود را عامل بقای خویش میدانند و در همین چارچوب در مقابل پیدایش تنشها و جنگها، سکوت میکنند.
کشورهای اسلامی بهویژه دولتهای عربی ازجمله بازیگرانی هستند که سیاستگذاری خارجی و دفاعی آنان بر رفتارهای عجیب یا تاکتیکهای شگفت بنیان شده است. این دولتها بیشتر به دنبال تضمین بقای خود هستند، تضمین بقایی که در وابستگی به قدرتهای بزرگ بهخصوص ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و در چند سال اخیر گرایش به چین تعریف شده است!
وحشیگری فراگیر اسرائیل در منطقه که در تهاجم و کشتار بیسابقه مردم در فلسطین، تهاجم و کشتار مردم لبنان، حمله و کشتار مردم سوریه، عراق، یمن و … قابل مشاهده است، مؤلفه آشکار و پیامد زیانبار رفتارهای عجیب و سکوت خفتبار دولتهای عرب است. این الگوی سیاستگذاری دولتهای اسلامی و عربی را در محورهای زیر میتوان بررسی نمود:
یکم – رستاخیز عبری: یک سال از تهاجم عمیق اسرائیل به غزه و تهاجم همزمان به کرانه باختری در فلسطین و کشتار بیرحمانه شهروندان فلسطینی میگذرد. جنگ ویرانگری که اسرائیل علیه فلسطین دارد، دارای مؤلفههایی از انگاره جنگ آخرالزمان یا قیامت در اندیشه صهیونیسم است.
ویرانی بینظیر غزه همراه با کشتار مردم این منطقه، ویرانی کرانه باختری، ویرانی شدید جنوب لبنان و کشتار مردم، تهاجم هوایی و موشکی مکرر به سوریه، یمن، عراق و …، جلوههایی نمایان از انگاره رستاخیز صهیون دولت اسرائیل است که در سخنان بنیامین نتانیاهو برای تغییر نام تهاجم وحشیانه به کشورهای منطقه از جنگ ” شمشیرهای آهنین Iron Swords ” به” جنگ رستاخیز Resurrection War ” قابل ردیابی است.
جنگ رستاخیر یا همان برپایی قیامت در انگارههای موعودگرا، به معنای نابودی تمام دشمنان و برپایی یک حکمرانی بزرگ است که در مورد اسرائیل میتواند همان اسرائیل بزرگ موردنظر صهیونیزم جهانی باشد که از دریای مدیترانه تا مرزهای ایران را شامل میشود.
انتخاب واژه رستاخیز برای جنگ کنونی اسرائیل علیه جهان مقاومت، نمادی از شکست بزرگ کشورهای اسلامی بهویژه دولتهای عرب است که خیال میکنند جنگ کنونی تنها به جهان مقاومت و تضعیف ایران منجر میگردد، بنابراین در مقابل اسرائیل سکوت یا همراهی نمودهاند!
دوم – زوال عربی: مهمترین پیامد روابط عجیب دولتهای عربی و اسلامی با رویدادهای منطقه بهویژه ستیزهجویی اسرائیل را میتوان زوال جهان عرب برشمرد که در رستاخیز عبری نمود خواهد یافت.
زوال جهان عرب، قرینه رستاخیز عبری یا همان قیامت صهیونیسم جهانی است که جلوههای آن در سکوت و بلکه همراهی برخی دولتهای عرب در مقابل تهاجم فراگیر اسرائیل به کشورهای عربی و کشتار بیرحمانه شهروندان عرب نمایان شده است.
رفتار عجیب و روابط شگفت دولتهای عربی در تعامل با اسرائیل و تقابل با ایران و جهان مقاومت، اساس جهان عرب، اتحادیه عرب، هویت و ملتسازی عربی را فرسوده و در حال فروپاشی قرار داده است. اسرائیل کشوری با حدود 9 میلیون نفر جمعیت، پیروز مطلق بر جهان عرب با بیش از400 میلیون نفر جمعیت است!
رفتار و روابط عجیب دولتهای اسلامی و عربی در چند دهه اخیر را میتوان مؤلفه اصلی برسازی هژمون اسرائیل در افکار عمومی و نظام جهانی برشمرد. روابط عجیبی که به جای حمایت از کشور و شهروندان عرب و مسلمان فلسطین، لبنان، سوریه و …، بر سکوت در مقابل جنایات اسرائیل بنیان شده و اصرار دارد.
سکوت در برابر اسرائیل و جنایت روزافزون آن در کشورهای عرب، روابط عجیب دولتهای عربی در سیاست خارجی و روابط بینالمللی نشان میدهد که این روابط عجیب یا سکوت را میتوان به همراهی و همکاری دولتهای عرب علیه برخی دولتها و گروههای مقاومت عربی و جهان مقاومت به رهبری ایران تفسیر نمود.
روابط عجیب دولتهای عرب که اثر بسیار سنگینی بر شهروندان جهان عرب داشته و هویت اسلامی و آرمان امت اسلامی را مخدوش ساخته است، به گونهای که شهروندان بسیاری کشورهای عربی نهتنها هیچ اقدام عملی برای دفاع از برادران خود در فلسطین، لبنان و سوریه نداشتهاند، بلکه اعتراض آنان نیز بسیار کوچکتر و کمتر از اعتراض شهروندان اروپایی و امریکایی بوده است!
روند سازش دولتهای اسلامی و عربی با اسرائیل در قالب توافق ابراهیم، سکوت در مقابل تهاجم وحشیانه به غزه و … سبب شد تا اسرائیل تهاجم خونبار به لبنان را اجرایی سازد و در یک سال به تنهایی نزدیک به 50 هزار شهروند مسلمان و عرب را قتلوعام نماید، پیامد روابط عجیب کشورهای عربی در همراهی با اسرائیل و تقابل با ایران و جهان مقاومت است.
نتیجه روابط عجیب دولتهای اسلامی و عربی در مقابل اسرائیل تنها به فلسطین، لبنان یا جهان مقاومت خلاصه نخواهد شد و در چارچوب اندیشه جنگ رستاخیز بنیامین نتانیاهو، همه کشورهای مسلمان و عرب منطقه را در بر گرفته و دچار بحران میکند. زیرا رستاخیز اسرائیل به معنای خیزش نهایی و قیامت صهیونیسم است که تمام رقیبان و دشمنان صهیونیسم جهانی و اسرائیل بزرگ را سرکوب و نابود میسازد.
روند کنونی روابط عجیب دولتهای عربی، انتقام بزرگ صهیونیسم از مسلمانان و عربها را امکانپذیر نموده، زوال جهان عرب و رستاخیر اسرائیل را نهایی خواهد ساخت.