دکتر ابراهیم آقامحمدی
استاد دانشگاه اراك
در هفته ای که گذشت ایران به همراه کشورهای 5+1 در وین دو روز با یکدیگر دیدار و در خصوص برنامه هسته ای ایران گفتگو کردند. چنین نشست هایی در طول نزدیک به یک دهه توسط هیات های متفاوتی از شورای امنیت ملی تا وزارت امور خارجه و در مقرهای گوناگونی از استانبول گرفته تا وین برگزار شده که هرکدام با افت و خیزهایی همراه بوده است. دیدار اخیر وین اولین دوره ای است که در دولت یازدهم و توسط وزارت امورخارجه آغاز شده است که با دوره های قبلی دارای تفاوت هایی دارد. یکی از ویژگی هایی که آن را با گفتگوهای گذشته متفاوت می نماید محرمانه بودن محتویات گفتگوها است. چون طرفین توافق کرده اند که محتویات مذاکرات محرمانه باقی بماند و جزئیات آن به بیرون درز نکند. این موضوع نظرات مختلفی را چه به صورت موافق و چه مخالف برانگیخته است. با این پیش فرض این سوال مطرح می شود که چه لزومی به محرمانه بودن مذاکرات است و چرا تا این زمان چندان به این موضوع پرداخته نمی شد؟
واژگان كليدي: دیپلماسی محرمانه، تحقق منافع ملی، ديپلماسي پنهان، نقش ديپلماسي پنهان، روابط ايران با غرب، پرونده هسته اي ايران
این مساله یکی از مباحث مورد توجه در حوزه روابط بین الملل است که با عنوان دیپلماسی محرمانه شناخته می شود و در مورد مزیت و مضررات آن مباحث گوناگونی مطرح است. دیپلماسی محرمانه را می توان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد و علت اینکه چرا هیات دیپلماتیک ایران آن را انتخاب کرده و چه مزایایی می تواند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد را تحلیل نمود. بطورکلی هنگامی که در حوزه روابط بین الملل سخن از دیپلماسی محرمانه به میان می آید ناخودآگاه اعلامیه 14 ماده ای ویلسون رییس جمهور ایالات متحده به ذهن متبادر می شود. وی به سال 1919 در پایان جنگ جهانی اول در یکی از مفاد اعلامیه مذکور در کنار تشکیل یک نهاد بین المللی بر دیپلماسی آشکار به جای دیپلماسی پنهان تاکید می کند و می گوید که دیپلماسی آشکار بیشتر به صلح نزدیک است. تاکید بر عنصر آشکار دیپلماسی از ویژگی های آرمانگرایان در روابط بین الملل می باشد که به زعم برخی ویلسون نیز در این چارچوب قرار می گیرد. اما عصر آرمان گرایی در نظام بین الملل چندان نپایید چرا که تحولات بعدی مانند بحران اقتصادی اروپا و وقوع جنگ جهانی دوم نشان داد که تصور ایده آلیستی از نوع بشر در روابط بین الملل موجود چندان پخته نیست و عناصر تفکر ایده آلیستی مانند نقش نهادهای بین المللی، امنیت دسته جمعی و دیپلماسی آشکار مربوط به زمانی است که جهانی آرمانی شکل گرفته باشد. به گفته ای.اچ.کار اگر همگان واقعا خواستار دولت جهانی یا امنیت دسته جمعی باشند تحقق آن آسان خواهد بود اما مشکل آن است که چنین اتفاق نظری وجود ندارد. اکثر قدرت های بزرگ مانند ایالات متحده و بریتانیا که در اوایل قرن بیستم تصورات آرمانگرایانه داشتند به سوی جهان واقع گرا سوق پیدا کردند و چندان بهایی به عناصری چون دیپلماسی آشکار در روابط خارجی خود ندادند. چراکه بخش زیادی از اسناد دیپلماتیک وزارت امور خارجه این کشورها پس از گذشت حدود نیم قرن که اعتبار سری آنها کاهش می یابد فاش می شود و در اختیار افکار عمومی قرار می گیرد. مثلا اسناد مربوط به کودتای 28 مرداد 1332 تازه در سال های اخیر ارایه شده است. اگر سپهر سیاست را بتوان به حوزه های گوناگون تقسیم کرد هر چه قدر از عرصه داخلی به عرصه بین المللی به پیش می رویم اهمیت و پیچیدگی مسایل افزون تر می شود. لذا حوزه سیاست خارجی تخصصی ترین و پیچیده ترین عرصه سیاست است که این ویژگی ها باعث می شود که فاصله آن از عرصه افکار عمومی بیشتر باشد و آداب دیپلماتیک مخصوص خود را داشته باشد. پس هرچه قدر بر پیچیدگی و اهمیت دیپلماسی افزوده می شود فاصله آن با رسانه ها بیشتر می شود. زیرا از یک سو سطح شناخت از پیچیدگی های سیاست خارجی نزد افکار عمومی نسبت به سایر حوزه های سیاسی اندک است و از سوی دیگر ممکن است مجادلات متعدد عرصه افکار عمومی بار اضافی بر وزارت امورخارجه وارد کند. مگر اینکه از دیپلماسی به عنوان ابزار تحریک افکار عمومی استفاده شود و مشی پوپولیستی دنبال گردد که ممکن است آسیبی به منافع ملی وارد کند. همچنین ممکن است حضور نیروهای آشوب گر در طرفین دیپلماسی محرمانه بودن آن را اجتناب ناپذیرکند. جرج کنان دیپلمات معروف امریکایی می گوید همان گونه که در روابط میان افراد روابط شخصی غیر پیچیده وجود ندارد . . . روابط بین الملل میان دولت های حاکم نیز فارغ از عناصر تضاد و ابعاد رقابت آمیز نیست. کشورها و گروه های مخالف با موثر بودن دیپلماسی اتخاذی ممکن است با استفاده از اطلاعات افشا شده و وارونه کردن آنها اقداماتی را برای به شکست کشاندن سیاست خارجی انجام دهند. در این راستا نقش رسانه های غیر همسو در عرصه بین المللی و داخلی از یک طرف و نفوذ لابی ها در عرصه سیاست گذاری کشورها دارای اهمیت است. مثلا اسراییل با نفوذی که در رسانه های بین المللی دارد می تواند از اطلاعات فاش شده برای ضربه زدن به مذاکرات هسته ای سود ببرد و یا از طریق لابی هایی که در ایالات متحده مانند ایپک و سایر کشورها دارد بر تصمیم سیاست گذاران تاثیر بگذارد. همچنین بکارگیری دیپلماسی محرمانه دسترسی به توافق و سرعت مذاکرات را افزایش می دهد. البته معنای دیپلماسی محرمانه پاسخگو نبودن نیست بلکه هدف آن است که در زمان انجام مذاکرات دیپلماتیک عناصر مداخله گر در تصمیم گیری به حداقل رسانده شود تا سطح منطق و عقلانیت تصمیم گیر و تمرکز فکری افزایش یابد. چراکه هیات دیپلماتیک هم پیش از انجام مذاکره و هم پس از آن می بایست پاسخگو باشد مهم زمان این پاسخگویی است که نباید با زمان مذاکره تداخل پیدا کند. روند منطقی تصمیم های دیپلماتیک چنین است که از سیاست داخلی آغاز می شود و در این عرصه ابتدا راهبرد کلی در سطح سران و با اجماع میان نخبگان و در نظر گرفتن افکار عمومی جامعه تعیین می شود. سپس مذاکرات در چارچوب مورد نظر فارغ از موضوعات حاشیه ای به هیات دیپلماتیک واگذار می گردد. هیات مذکور در فرایند انجام مذاکرات ارتباط دائمی خود را با نخبگان تخصصی داخلی مانند کادر تخصصی وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی کشور حفظ می کند اما با سایر حوزه های عمومی ارتباطی ندارد. در نهایت با پایان مذاکرات بخشی از مسایلی که ممکن است در آینده به سایر مسایل دیپلماتیک آسیب نرساند در اختیار افکار عمومی قرار می گیرد.