مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دیپلماسی عمومی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی: نمادسازی و اتهام سازی مداوم

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

به دنبال قطع روابط ایران و آمریکا، ایالات متحده جمهوری اسلامی ایران را در مقام یک بازیگر نامطلوب تعریف کرد و وظیفه ی خود را مقابله با این بازیگر به منظور اصلاح و یا تغییر رفتار آن، تعریف کرد. در این راستا، ایالات متحده اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی انجام داده است که این اقدامات ابعاد و زوایای مختلفی دارد. یکی از ابعاد مهم اقدامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی، دیپلماسی عمومی این کشور می باشد که دستورکار آن مکمل دیگر اقدامات این کشور می باشد. در دیپلماسی عمومی که مخاطب آن افکار عمومی در داخل و خارج از آمریکا می باشد، با تکیه بر قدرت رسانه ای و تبلیغاتی تلاش می شود ذهنیت و تصور خاصی از جمهوری اسلامی در دنیای بیرون شکل بگیرد. اگر محور دیپلماسی عمومی، القای تعریف و تصور منفی از کشوری باشد، در آن صورت هدف از بین بردن اراده و اعتماد به نفس کشور هدف می باشد. در این بین، ایالات متحده نیز تلاش دارد با دیپلماسی عمومی تهاجمی علیه جمهوری اسلامی، با از بین بردن اراده ی این کشور، آن را در موضع ضعف و دفاع قرار دهد. از جمله ی دیگر اهداف دیپلماسی عمومی آمریکا علیه جمهوری اسلامی می توان به زمینه سازی برای انجام اقدامات بعدی، ترساندن و همراه کردن دیگران و دستکاری افکار عمومی مطابق آنچه که آن را مطلوب می پندارد، اشاره کرد. در این نوشتار، تلاش می شود به محورهای مهم دیپلماسی عمومی تهاجمی آمریکا علیه جمهوری اسلامی در دنیای بیرون پرداخته شود. در این بعد از دیپلماسی عمومی، مخاطب اصلی افکار عمومی داخل آمریکا و نیز دیگر کشورهای دنیا غیر از خود افکار عمومی داخل جمهوری اسلامی است.

کلید واژگان: ایالات متحده و جمهوری اسلامی، دیپلماسی عمومی آمریکا علیه جمهوری اسلامی، نمادسازی و اتهام سازی علیه جمهوری اسلامی.

تبیین رخداد

در ادامه تلاش می شود به همه ی آنچه که ایالات متحده آمریکا در ارتباط با جمهوری اسلامی برای افکار عمومی دنیا بیان و تبلیغ می کند، پرداخته شود.

  1. جمهوری اسلامی کنشگری مداخله گر: بر مبنای این محور، آمریکا جمهوری اسلامی ایران را بازیگری می داند که به مداخله در امور دیگر کشورها می پردازد و این مداخله،  کاملاً بعد منفی، غیر سازنده و مخرب دارد. بر اساس این محور، تلاش می شود این تعریف از جمهوری اسلامی ارائه شود که این کشور به مبانی حاکمیتی و استقلال دیگر کشورها مطابق با معاهدات حقوق بین الملل احترام نمی گذارد و لذا یک کشور ناقض قواعد بین المللی است. آمریکا این اتهام را همواره در ارتباط با ایران و مورد کشورهای پیرامونش مطرح کرده است.
  2. ایران تهدیدی برای امنیت خلیج فارس: با توجه به منابع انرژی که در منطقه ی خلیج فارس واقع است، باید گفت که این منطقه دارای اهمیت بسیاری برای کشورهای مصرف کننده و افکار عمومی آنها است. زیرا تغییر در قیمت انرژی می تواند زندگی شهروندان کشورهایی که به منابع خلیج فارس وابسته هستند را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، با توجه به جذابیت امنیت انتقال انرژی برای دیگران، آمریکا تلاش دارد که جمهوری اسلامی ایران را بازیگری تعریف کند که به دنبال آن است با بهره گیری از موقعیت خود در خلیج فارس، امنیت انتقال انرژی و لذا امنیت اقتصاد جهانی و به تبع آن رفاه مردم دنیا را به خطر اندازد. در این بین، تهدیدات برخی از مقامات جمهوری اسلامی در ارتباط با تنگه ی هرمز، به کمک این محور تبلیغاتی آمریکا آمده است. بدین معنی که پذیرش آنچه که آمریکا در ارتباط با امنیت انرژی در صدد القای آن است را آسان تر می کند.
  3. جمهوری اسلامی حامی تروریسم: واقعیت آن است که این ذهنیت در افکار عمومی قالب شده است که تروریسم در خاورمیانه ناشی از بنیادگرایی اسلامی است. در این میان ایالات متحده در رسانه های تبلیغاتی خود همواره ایران را به عنوان پدر بنیادگرایی اسلامی در منطقه ی خاورمیانه و در قالب دولت معرفی می کند. طبیعتاً افکار عمومی قادر نیست تشخیص دهد که نمی توان هر گونه حرکت اسلام خواهی را ذیل عنوان بنیادگرایی اسلامی جا داد و حرکت های مختلفی از اسلام گرایی با مقاصد و اهداف متفاوت وجود دارد. بر مبنای این جهل، در دیپلماسی عمومی آمریکا، ابتدا بنیادگرایی اسلامی به عنوان پدیده ای منفی و خشن تبلیغ می شود و در گام بعدی مصداق های آن را به صورت عینی تر و در قالب بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی به افکار عمومی عرضه می شود.
  4. تهدید موشکی جمهوری اسلامی برای غرب: ایالات متحده همواره تلاش کرده است که این گونه وانمود کند که توانمندی های موشکی ایران به دنبال خلق تهدید برای اروپا در موقع نیاز است. از این رو، توانمندی ها و آزمایش های موشکی ایران با تبلیغات وسیع انعکاس داده می شود و از این طریق زمینه ی ترس در بین مردم نسبت به جمهوری اسلامی ایجاد می شود. امروزه ایالات متحده اصلی ترین دلیل خود را برای استقرار سامانه های دفاع موشکی در اروپای شرقی و ترکیه را مقابله با تهدیدات موشکی ایران علیه اروپا می داند. بر مبنای این محور تلاش می شود تصویری شبیه تصویر شوروی از جمهوری اسلامی برای اروپا ارائه شود مبنی بر این که نوک موشک های ایران به سمت اروپا نشانه رفته است.
  5. جمهوری اسلامی؛ تولید و گسترش سلاح های کشتار جمعی: واقعیت آن است که واژه ی سلاح و کشتار جمعی، واژه هایی هستند که قادر به ایجاد رعب و وحشت در دل شنوندگان این واژه می باشند. زیرا خطری که سلاح های کشتار جمعی قادر است برای انسان ها ایجاد کند، با سلاح های متعارف قابل مقایسه نیست. سلاح های کشتار جمعی که اشاره به سلاح های شیمیایی و اتمی دارد، به عنوان سلاحی بسیار مخرب در رسانه ها، کتاب ها و آموزش ها برای مردم جا افتاده است. از طرفی قواعد و مقرراتی در ارتباط با جلوگیری از تولید و گسترش آن در عرصه ی بین المللی وضع شده و مورد قبول بسیاری از کشورها واقع شده است. با توجه به این تعریف و  تصویری که از سلاح های کشتار جمعی در دنیا پذیرفته شده است، آمریکا تلاش دارد تعریفی از جمهوری اسلامی در ارتباط با سلاح های کشتارجمعی ارائه دهد که  این تعریف برخلاف آن چیزی است که افکار عمومی در ارتباط با سلاح های کشتار جمعی انتظار دارد. در دیپلماسی عمومی آمریکا، نه تنها این گونه عنوان می شود که جمهوری اسلامی به دنبال سلاح های کشتار جمعی است، بلکه این گونه نیز تبلیغ می گردد که جمهوری اسلامی ایران سلاح های کشتارجمعی را در اختیار بازیگران دولتی و غیر دولتی نیز قرار می دهند تا آنها بتوانند از آن علیه دشمنان خود استفاده کنند. در این میان آنچه که بیش از همه اهمیت دارد این است که دیپلماسی عمومی آمریکا بیان می دارد که ایران در صورت نیاز سلاح های کشتار جمعی خود را در اختیار تروریست ها قرار می دهد. طبیعی است که با توجه به تلقی و تعریفی که از تروریسم منبعث از بنیادگرایی اسلامی و نیز سلاح های کشتار جمعی برای افکار عمومی ارائه شده است، این محور دیپلماسی عمومی آمریکا سبب ایجاد ترس و نگرانی در بین مردم نسبت به جمهوری اسلامی شود.
  6. ایران و آمریکای لاتین؛ تهدیدی برای ایالات متحده: در محورهای یاد شده بیشتر این گونه به نظر می رسد که تهدید جمهوری اسلامی صرفاً برای مردم اروپا می باشد. به عبارت دیگر شاید بتوان گفت که پذیرش محورهای تبلیغاتی یاد شده برای افکار عمومی خود جامعه ی آمریکا، با توجه به فاصله ای که با جمهوری اسلامی دارند، دشوار باشد. اما تبلیغات منفی در ارتباط با نفوذ ایران در آمریکای لاتین، برای مردم آمریکا ملموس تر و عینی تر است. کنگره ی آمریکا اخیراً قانونی در جهت مقابله با نفوذ ایران در آمریکای لاتین وضع کرد که به تصویب رئیس جمهور نیز رسید. مطابق این قانون از نفوذ ایران در آمریکای لاتین به عنوان یک تهدید علیه آمریکا یاد شده است. در دیپلماسی عمومی آمریکا این گونه عنوان می شود که نیروهای وابسته به سپاه پاسداران و حزب الله با بهره گیری از اسناد کشورهایی مانند ونزوئلا و اکوادور از طریق مکزیک وارد آمریکا می شوند و در آنجا به عملیات علیه آمریکا دست می زنند. این روزها تعریفی که از تهدید نفوذ ایران در آمریکای لاتین ارائه می شود، مشابه تعریفی است که از تهدید نفوذ شوروی در دهه ی 1960 میلادی، در آمریکای لاتین ارائه شد.

دورنمای رخداد

دیپلماسی عمومی که عمدتاً دارای محتوایی غیرواقع بینانه است، به دنبال ایجاد شناخت کاذب در افکار عمومی در ارتباط با کشور خاصی می باشد تا از این طریق بتوان در صورت نیاز افکار عمومی و به تبع آن دولت ها را علیه کشور هدف بسیج کرد. دیپلماسی عمومی آمریکا علیه جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و آنچه که ایران باید انجام دهد، ارائه ی تصاویر و تعریف مثبت از ایران به افکار عمومی دنیا از طریق رسانه ها است. با توجه به محدودیت هایی که برای رسانه های برون مرزی ایران ایجاد شده است، این امر خود با چالش هایی مواجه است که ضرورت رفع آن احساس می شود. 

مطالب مرتبط