مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دوگانگی ساختاری در مصر و چالش های پیش رو

اشتراک

 طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

انقلاب های اجتماعی زمانی اتفاق می افتد که معترضان به وضع و ساختارهای موجود در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی موفق می شوند که آن وضعیت را کاملاً به هم بریزند و زمینه را برای شکل گیری و ظهور یک ساختار جدید فراهم سازند. در ساختار جدید در حال ظهور پس از وقوع انقلاب انتظار این است که ساختارهای منسجم و مکمل همدیگر شکل بگیرند، هر چند با دور شدن از انقلاب به لحاظ زمانی احتمال انحراف و یا پیدایش ساختارهایی وجود دارد که الزاماً به موازات همدیگر عمل نمی کنند. بر مبنای این گزاره های نظری باید گفت که تحولات موسوم به بیداری اسلامی را در مصر نمی توان انقلاب نامید و آغاز از بین بردن ساختارهای سابق و زمینه ساز ساختارهای یکدست و منسجم در عرصه ی اجتماعی دانست. زیرا ساختارهای سابق با محوریت نظامیان کماکان در مصر حاکم است، هر چند نمی توان منکر ایجاد چالش هایی برای آن در اثر تحولات موسوم به بیداری عربی شد. تحولات مربوط به بهار عرب زمینه ساز ظهور و پیدایش یک ساختار جدید در مصر شده است. این تحولات چون تاکنون منجر به از بین بردن ساختارهای سابق نشده است، لذا خود سبب پیدایش یک دوگانگی و تضاد ساختاری با محوریت ارتش از یک سو و محوریت اسلام گرایان از سوی دیگر شده است. بررسی و تضاد این دوگانگی ساختاری و چالش های آن برای آینده مصر هدف اصلی این نوشتار است.

کلیدواژگان: مصر، ساختار، دوگانگی، ارتش، سیاست

تحلیل رخداد

مصر هم اکنون دارای دو ساختار متفاوت و متضاد در عرصه ی اجتماعی این کشور است که شامل ساختار سابق با محوریت ارتش و ساختار در حال ظهور با محوریت اسلام گرایان اعم از شاخه های مختلف اخوان المسلمین و سلفی ها می باشد که خود سبب پیدایش یک دوگانگی ساختاری عمیق در این کشور شده است.

الف: ساختار سابق با محوریت ارتش: در سال 1954 جمعی از نیروهای نظامی مصر تحت عنوان «افسران آزاد» با تکیه بر مشی ملی گرایی عربی علیه ملک فاروق اول پادشاه مصر کودتا کردند و با پایان دادن به نظام پادشاهی این کشور، و تأسیس نظام جمهوری، سکان امور را در دست گرفتند. در اثر این کودتا ساختارهای مبتنی بر نظام پادشاهی از  بین رفت و ساختارهای جدیدی  ظهور کرد که ارتش مصر در طراحی و تدوین آن نقش اصلی را ایفا کرد.

ارتش مصر در ابتدا با ترویج و تبلیغ مشی پان عربیستی، ملی گرایی عربی را به عنوان یک ایدئولوژی و یک ساختار فکری در مصر پرورش داد که تقابل با اسرائیل و تلاش برای آزادی فلسطین سبب تقویت هر چه بیشتر این ایدئولوژی و ساختار فکری شد. در ملی گرایی عربی بر اهمیت وحدت دول عربی با مرکزیت مصر و نفی دیگر عناصر وحدت بخش مانند اسلام تأکید می شد. در واقع باید گفت که ارتش و حتی بخشی از جامعه ی مصر با این ایدئولوژی پرورش داده شد.

در کنار پرورش مبانی فکری ملی گرایی عربی، ارتش مصر به ترویج و تبلیغ مبانی فکری سکولاریسم و مدرن گرایی پرداخت. به گونه ای که این مبانی امروزه نه تنها در ارتش بلکه در بخشی از جامعه ی مصر نیز به عنوان ارزش و هنجار پذیرفته شده است. این امر به خاطر آن بود که ارتش مصر از ابتدا نیروهای اسلام گرا را به عنوان اصلی ترین دشمن داخلی خود معرفی کرد. لذا برای حذف و به حاشیه بردن آنها تلاش کردند که سکولاریسم در مقابل اسلام سیاسی و مدرنیسم را در مقابل آنچه که آن را بنیادگرایی اسلامی نامیدند تبلیغ کنند. لذا باید گفت که ارتش مصر با این مکتب فکری پرورش یافته است.

علاوه بر تقویت روحیه ی ملی گرایی عربی، ارتش مصر باعث شکل گیری و تدوین یک ساختار بروکراتیک در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شد که بر اساس الزامات نظام ارتش کاملاً سلسله مراتبی بود. نظام بروکراسی طراحی شده توسط ارتش مصر، مکانیسم اصلی هدایت و مدیریت امور این کشور بود. این نظام بروکراسی که به اندازه حکومت نظامیان در مصر از سال 1952 تا کنون قدمت دارد، هنوز هم تنها ساز و کار اداره و مدیریت این کشور می باشد که خود قدرت فوق العاده ای را به ارتش مصر داده است.

ارتش مصر علاوه بر این که در عرصه ی بروکراسی، ایدئولوژی و نظام های ارزشی موجب خلق ساختارهای خاصی در مصر شد که تا به امروز نیز ادامه دارد، وارد فعالیت های اقتصادی نیز شد و بدین ترتیب محوریت را در عرصه فعالیت های اقتصادی نیز به عهده گرفت. بعد از دوران مبارک، ارتش مصر به تدریج وارد فعالیت های اقصادی نیز شد و از این طریق فعالیت های اقتصادی مصر را کاملاً وابسته به ارتش کرد.

از آنچه که آمد باید گفت که ارتش مصر از سال 1952 تا کنون سبب طراحی و شکل دهی به ساختارهایی در جامعه ی مصر شده است که این ساختارها امروزه منابع اصلی قدرت و ثروت در مصر هستند که کاملاً در اختیار ارتش قرار دارد. به واسطه برخورداری از این منابع ثروت و قدرت، ارتش مصر امروزه یکی از مهمترین و اصلی ترین نیروهای شکل دهنده به حیات سیاسی و اجتماعی مصر است و شاید به خاطر برخورداری از همین منابع ثروت و قدرت بود که تحولات بهار عرب نتوانست آن را از بین ببرد، بلکه تنها توانست آن را به چالش بکشد. ساختار سابق با محوریت ارتش، امروزه در جامعه ی مصر چنان احساس قدرت می کند که از طریق نظام بروکراسی خود پرورش داده است به راحتی پارلمان مصر را منحل می کند.

بیداری اسلامی و ظهور ساختار جدید: در جریان تحولات موسوم به بهار عربی مصر، نیروهای اسلام گرا مهمترین و اصلی ترین نیروی سیاسی بودند که سهم 62 درصد در انتخابات پارلمانی نشان از جایگاه آنها در فرایند بیداری در مصر می باشد. جریان اسلام گرای مصر با محوریت اخوان المسلمین و سلفی ها که در جریان بهار عربی موفق به حذف و کنار زدن ساختارهای سابق نشدند، زمینه را برای شکل گیری یک ساختار جدید در مصر فراهم کردند که در مقایسه با ساختار سابق بسیار نو پا و در نتیجه شکننده و آسیب پذیر است.

ریشه و قدمت جریان اسلام گرایی و اخوان المسلمین هر چند بسیار بیشتر از ارتش مصر است، اما در عرصه ی پرورش ساختاری و نهادمندی از نیروهای نظامی مصر بسیار عقب تر هستند. در یک کلام عینی و ملموس باید گفت که بسیاری از سنگرهای محکم و مهم در اختیار ارتش مصر است. اما نیروهای اسلام گرا تازه در حال ساختن سنگر هستند. این تأخیر و عقب افتادگی به خاطر این است که اسلام گرایان همواره در اثر سیاست نظامیان مصر در حاشیه قدرت بودند و چون به دلیل غیر قانونی بودن فعالیت آنها، اقدامشان به صورت زیرزمینی و مخفیانه بوده است، لذا فرصت مناسبی برای پرورش اقدامات نهادی و سازمانی مانند ارتش نداشته اند که امروزه با اتکای به آن بتوانند در مقابل رقیب قدرتمندی مانند ارتش به مانور قدرت بپردازند. البته باید گفت که نیروهای اسلام گرا نیز از منابع قدرتی چون حمایت اکثریت جامعه ی مصر از خود برخوردار هستند. اگر منابع ثروت و قدرت دو منبع اصلی حامی نیروی ارتش مصر است، باید گفت که پشتیبانی اکثریت جامعه ی مصر از مواضع اسلام گرایان اصلی ترین حامی نیروهای اسلام گرا می باشد.

از آنچه که آمد به خوبی روشن می گردد که چگونه هم اکنون در مصر دو ساختار متضاد در مصر حضور دارند. این دوگانگی ساختاری و تداوم تضاد و تقابل آن حاوی پیامدهایی برای جامعه ی مصر است که در ادامه به آن پرداخته می شود.

دورنما: دو گانگی ساختاری و پیامدها

دوگانگی موجود در ساختار مصر، این کشور را در وضعیت تقابل مداوم و ایستایی قرار داده است و به نظر می رسد که این وضعیت تا زمان غلبه کامل یکی از این دو ساختار بر دیگری، ادامه پیدا خواهد کرد. دوگانگی ساختاری موجود در مصر نه تنها دستیابی این کشور را به سطوح توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دشوار خواهد کرد، بلکه در اثر نبود اجماع و پیوستگی این احتمال وجود دارد که مصر وارد درگیری های بی پایان جریان های سیاسی و در نتیجه بی ثباتی سیاسی شود. همچنین، این وضعیت خود سبب تضعیف جایگاه مصر در معادلات منطقه ای خواهد شد. درباره تأثیر دوگانگی ساختاری موجود در مصر بر مردم این کشور باید گفت که این وضعیت، یا سبب می شود که مردم مصر از فرایند تغییر ناامید شوند و یا این که به سمت ایجاد تغییرات بنیادین اجتماعی حرکت خواهند کرد که الزاماً مسالمت آمیز نخواهد بود.

مطالب مرتبط