مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

داعش ویروس جهش یافته تروریسم ایدئولوژیک دینی

اشتراک

 دکتر امیرحسین زارعی محمود آبادی

کارشناس مسائل خاورمیانه

 

چکیده

در سال های اخیر ابر قدرت های فرامنطقه ای برای مهار کردن قدرت و نشر اسلام واقعی اقدام به ترویج و حمایت از تروریسم دینی در بین کشورهای مسلمان و به ویژه در منطقه خاور میانه کردند با این تفاوت که این تروریسم جدید برخلاف گروه های تروریستی قبلی نظیر القاعده ، طالبان ، بوکوحرام و امثالهم حاوی ایدئولوژی بسیار خطرناکی است که همچون یک ویروس جهش یافته عمل می کند و مهار آن مستلزم اتحاد جهانی و تنها با مشارکت کشورهای به وجود آودنده است و همانطور که برای ساخت هر پادزهری به زهر ضعیف شده آن نیاز است در این مورد بخصوص باید حامیان این گروهک خطرناک قصد نابودی آن را داشته باشند در غیر این صورت نه تنها گریبان گیر خودشان می شود بلکه تنها مهار کردن داعش در برخی مناطق محدود امکان پذیراست.

یکی از پدیده های عجیب یا باید گفت مهلکی که چند سال اخیر دامن گیر تمام دنیا شده تروریسم ایدئولوژیک و یا بهتر بگوییم تروریسم دینی و رادیکالی است که در خاورمیانه شکل گرفت و اکنون پس از گذشت چند سال انسان های بی گناه بسیار زیادی را آواره دیگر کشورهای جهان کرده است و هم بسیاری دیگر را به کام مرگ کشیده است ، البته این مسائل ، نگاه به خسارات جانی و معنوی است که به بشریت وارد کرده است ولی در نگاه کلان تر در می یابیم که گروه تکفیری صیهونیستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش ضربات جبران ناپذیری را به اقتصاد و حتی احساسات عمومی بشر وارد کرده است.

بسیاری از ابرقدرت های فرا منطقه ای که هزاران مایل با خاورمیانه فاصله داشتند و دارند به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در شکل گیری و به وجود آوردن این گروه تروریستی نقش داشتند . نقشی که به روایت اسناد و مدارک کتمان ناپذیر است اما ، ویروس جهش یافته تروریسم ایدئولوژیک ؛ شاید بهترین نام برای این گروه تکفیری صیهونیستی باشد ! گروهی که اولین بار در پی به نتیجه رسیدن بهار عربی ظهور کرد بهاری که همان انقلاب کشورهای عرب منطقه خاورمیانه در برابر دیکتاتورهایی بود که برخی بیش از 40 سال در کشور خود به صورت نامشروع به حاکمیت رسیده بودند و با گذر زمان ظلم بیشتری روا می داشتند.

داعش و اخوان المسلمین

شاید یکی از مهمترین عوامل شکل گیری داعش به قدرت رسیدن حزب اخوان المسلمین در کشور استراتژیک مصر بود . هرچند اخوان المسلمین را می توان یک حزب اهل سنت و تاحدی تندرو دانست اما به قدرت رسیدن رئیس جمهور مرسی باعث شد دیگر کشورهای مرتجع عربی که مترصد چنین فرصتی بودند از فرصت حداکثر بهره را ببرند و اقدام به راه اندازی و تجهیز این گروهک تروریستی در منطقه بکنند ، هرچند در ابتدا به حرف اربابان غربی خود اقدام به چنین کاری کردند و حمایت مستقیم مالی ، تسلیحاتی و تأمین نیروی انسانی از سراسر جهان از سوی آل سعود ، قطر و ترکیه باعث گستردگی این گروهک تکفیری شد با این حال هم اکنون پس از گذشت تقریبا پنج سال نه تنها این گروهک تروریستی مورد حمایت کشورهای مرتجع خاورمیانه تبدیل به ویروسی خطرناک در جهان شده است بلکه اهرمی برای فشار به اربابان غربی هم به شمار می رود.

اخوان المسلمین از احزاب بسیار قدیمی اهل سنت در منطقه خاورمیانه محسوب می شود که با محوریت پاکستان و پس از آن مصر شکل گرفته است و نکته قابل توجه این است که در طول نزدیک به یک قرن که از عمر این حزب اسلامی می گذرد شاهد بنیاد گرایی و حرکات تکفیری از سوی عوامل آن هستیم که خود باعث شده است در طول تاریخ مصر ، نه تنها حاکمان به این حزب اسلام گرا اعتماد نکنند بلکه پس از رسیدن به قدرت در اندک زمانی با این حزب بخصوص عقاید و افکار آنها دچار مشکل شوند.

به گواه تاریخ از زمان حاکمیت جمال عبدالناصر و پس از آن انور سادات و چند دهه اخیر حسنی مبارک جنبش اخوان المسلمین در این کشور و برای به قدرت رسیدن دولتمردان نقش مهم و موثری داشته است اما پس از آن تبدیل به مخالفان حاکمیت هایی شده که خود در به قدرت رسیدن آنها نقش داشته است تا جاییکه حتی در برخی از این حکومت ها آنچنان برخوردهای قاطع و سلبی با جنبش تکفیری و بنیاد گرای اخوان المسلمین شد که نزدیک به یکصد نفر از اعضای اصلی و محوری اخوان المسلمین یا سر از زندان های رژیم حاکم درآوردند یا به چوبه دار سپرده شدند . هر چند این ضربات به بدنه اخوان المسلمین اثرگذار بود اما نمی توانست عقیده و تفکر بنیاد گرایی تکفیری را از اذهان طرفداران این حزب بزداید تا جاییکه هر بار پس از گذشت بیست تا سی سال دوباره احیا شدند و این سیر تاریخی حمایت از گروهی برای رسیدن به قدرت و در نهایت با مخالفت شدید جنبش اخوان المسلمین با سیاست های وی تکرار شد.

آنچه که مسلم است بنیاد گرایی اسلامی در نهایت به سمت تکفیر می رود و خواه نا خواه مشکلات بسیار بزرگ فکری و عقیده ای را به وجود می آورد که نه تنها اصلاح پذیر نیست بلکه خطرناک نیز هست ! در طول تاریخ شاهد سرکوب پی در پی اخوان المسلمین از سوی دولت هایی هستیم که در مصر به قدرت رسیدند هرچند اغلب این دولت ها در ابتدا با این جنبش روابط حسنه ای داشتند و این سرکوب گری سبب شده است که یک رادیکالیسم تکفیری در بین اعضای اخوان المسلمین به ویژه سران جنبش شکل بگیرد . از سویی دیگر برای دولتمردان فقط توانسته است اهداف کوتاه مدت آنها را تامین کند بنابراین تنها راهکار برای مهار کردن این گروه تکفیری که در بسیاری از موارد با اقبال عمومی مردم مصر هم روبرو می شود تعامل برقرار کردن بین حاکمیت و این جنبش است.

این در حالیست که با قدرت گرفتن رئیس جمهور سابق مصر یعنی محمد مرسی این جنبش اسلامی و تند رو از اختیار کشورهای غربی خارج شد و تبدیل به یک گروهک بسیار خطرناک و تکفیری تروریستی شد و در این هنگام با توجه به احساس خطر ایالات متحده از مبارزه این گروه با فرزند نامشروع منطقه ای خود سرنگونی مرسی را در دستور کار خود قرار دادند و فورا با سرکوب و مصادره انقلاب مصر در قالب یک کودتای نظامی ، قدرت به ایالات متحده بازگشت اما این بار در دستان یک ژنرال دست نشانده !

آنچه مسلم است و در طول تاریخ 90 ساله مصر به وضوح با آن مواجه شدیم سرکوب کردن جنبش افراطی اخوان المسلمین است ولی این سرکوب کردن همیشه دارای دو دستاورد اصلی بوده است ؛ در مرحله اول دستاورد کوتاه مدت است و آن چیزی نیست جز جلوگیری از به قدرت رسیدن این گروه تندرو و پیشگیری از شکل گیری گروه های تکفیری در منطقه با توهم و بهانه شکل دهی خلافت اسلامی در جهان آن هم با کمک دلارهای نفتی سعودی و امثالهم اما دستاورد دوم که شاید خطرناک تر باشد و زمینه شکل گیری این گروه های تروریستی را فراهم می آورد وجود یک رادیکالیسم خطرناک دینی در بلند مدت است که هر زمان در هر مقطعی به قدرت برسد باعث به وجود آمدن شدیدترین تفکر تکفیری در منطقه می شود.

همین عوامل دست به دست هم داد تا زمینه توسعه و گسترش هرچه بیشتر تروریسم تکفیری در منطقه خاورمیانه به ویژه کشورهای هم مرز با رژیم غاصب صیهونیستی اتفاق بیفتد و گروهک های تکفیری که در مرحله اول به دنبال جنگ علیه رژیم غاصب صیهونیستی بودند تبدیل به متحد منطقه ای این رژیم نامشروع شدند و اوج جنایات و توحش غیر انسانی خود را در برابر کشورهایی که محور مقاومت و ایستادگی در برابر جنایات این رژیم بودند را در طول سال های اخیر به نمایش گذاشتند نمایشی که حتی شنیدن برخی از وقایع آن تاب تحمل از هر آزاد مردی می گیرد.

کاملا مشهود است که نزدیک به 700 گروهک تروریستی مسلح در عراق و سوریه در حال مبارزه علیه محور مقاومت هستند که با تبار شناسی آنها پی میبریم به علت حمایت مستقیم نظامی و مالی از سوی رژیم غاصب صیهونیستی و کشورهای مرتجع عربی نظیر عربستان و امارات متحده عربی شاهد این افزایش هستیم که بزرگترین گروهک های تروریستی شامل داعش ، الجیش الحرّ(ارتش آزاد)، جبهه نصره ، جیش الاسلام ، جیش الفتح ، جیش المجاهدین والأنصار ، حرکه احرار الشام ، جیش التوحید ، جبهه الاصاله و التنمیه و احفاد الرسول است که در این دو کشور اقدام به انواع حرکات تروریستی و جنایات بی رحمانه علیه بشریت می کنند و جای تاسف است که این جنایات و توحش انسانی را به پای اسلام و پیامبر رحمت می گذارند.

اتفاق بسیار نادری که در این میان رخ داد و باعث شگفتی شد این بود که مشخص گردید تمام کشتارهایی که تروریست ها از سال 2003 تاکنون در عراق مرتکب می شدند با حمایت مستقیم تجهیزاتی و آموزش های دولت سعودی بود آنهم در خاک کشور بزرگ و پهناوری چون عراق ! و این افراد تحت امر تکفیری ها و وهابیون سعودی که اهل سنت و شیعیان هردو نسبت به آنها برائت می جویند به لشکر مسلح و آماده تبدیل شدند که منتظر رمز عملیات بود و این اتفاق متاسفانه افتاد و بسیاری از مردم بی دفاع و مظلوع عراق و سوریه را به کام مرگ کشاند و خسارات جبران ناپذیر بشری را به آنها تحمیل کرد.

عوامل موثر در ایجاد داعش

بحث هایی درباره عوامل تاثیر گذار بر موفقیت داعش در کنترل بخشهایی از سوریه و عراق مطرح هستند. معمولا این موفقیت ناشی از چند عامل است؛ از جمله ضعف یا فروپاشی حکومت مرکزی، حمایت اولیه مالی و نظامی از سوی برخی از دولت های منطقه ای که از سوی مقامات ثروتمند در داخل منطقه از شبه نظامیان تکفیری صورت می گیرد، کنترل مرزی ضعیف که امکان تحرک مرزی را برای جذب نیرو می دهد، دسترسی عمدی یا ناخواسته به برخی از انبارهای تسلیحاتی در سوریه و عراق، کسب تجربه در زمان مبارزه با آمریکا در عراق در طول سالیان زیاد و حمایت مالی خوب از فروش نفت و قاچاق انسان.

 هر چند موارد ذکر شده در بالا همه در تقویت موقعیت داعش موثر بودند، عامل مهم دیگری در موفقیت داعش در تسخیر زمین موثر بود که نشان دهنده ماهیت این گروه است: نقش عمده اعضای گروه حزب بعث و وابستگان آن در عراق و سوریه؛ علت اولیه در موفقیت داعش در میدان های جنگ و نیز انتقال از یک گروه تروریستی انتحاری به  الگوی یک گروه مهاجم که بر سرزمین هایی نیز تسلط دارد، ناشی از ائتلاف آنها با شبکه بعثی های وفادار به صدام حسین است.

 این ائتلاف خود خواسته شیوه های تروریستی داعش را به شیوه های یک سازمان نظامی کلاسیک و ورزیده تغییر داد. در کنار ارائه تجربه های نظامی به داعش، بعثی ها همچنین شبکه قاچاقی را که در زمان دور زدن تحریم ها در دهه نود ایجاد کرده بودند، به میان آوردند. بعثی ها با این امید به داعش کمک کردند که نظام سیاسی سابق را که در آن شیعیان و کردها تحت حاکمیت سرکوبگرانه یک اقلیت قرار داشتند، بازگردانند. با این حال، جای شگفتی نیست که آنچه داعش انجام می دهد، یادآور شقاوتی است که در زمان صدام حسین روا داشته می شد. با این حال، با توجه به توازن قدرت در داعش، از بعثی ها در مدت زمانی خاص استفاده می شود و بعد از آن کنار گذاشته می شوند.

نظريه پردازان غربی و داعش

هانا آرنت (1906-1975) نظريه پرداز آلماني در کتاب “ريشه‌هاي توتاليتاريسم” در پي فهم دو واقعه هولناک سياسي در قرن بيستم، يعني نازيسم و استالينيسم بود و الگوي دولت توتاليتر را با آميزش ويژگي‌هاي اين دو نظام سياسي به دست مي‌دهد، منظور از حکومت توتاليتر، نظام اقتدارگرايي است که در پي الغاي اراده و آزادي‌هاي مشروع و قانوني مي باشد و طبق نظر آرنت توتاليتاريسم در قالب نازيسم و استالينيسم پديده‌اي مدرن است و ريشه‌هاي آن را بايد در تحولاتي تاريخي و فرهنگي جست . شايد بتوان اين گونه برداشت کرد که يکي از جلوه‌هاي توتاليتري در قرن بيست و يکم پديده‌ داعش با پشتوانه‌ فکري وهابي – سلفي باشد که قابل تطبيق با نظريه قرن بيستم آرنت مي باشد ، به گونه‌اي که آرنت ويژگي آشکار جنبش توتاليتر را اين مي داند که «از فرد فرد پيروانش وفاداري تام ، نامحدود ، بي چون و چرا و تغيير ناپذير مي خواهد.» که اين ويژگي به وضوح در جريان داعش قابل پيگيري است ، همچنين وي اظهار دارد که «براي فهم توتاليتاريسم بايد به روان شناسي توده‌ها روي آورد.» پس بر اين اساس ، جهت فهم علت پيوستن شهروندان غربي به توتاليتر قرن بيست و يکم يعني داعش به بررسي روان شناسي اين قشر بايد پرداخت ؛ آرنت معتقد است جنبش هاي توتاليتر محصول توده‌اي شدن جامعه و ذره‌اي شدن فرد در عصر مدرن است : «عامل تکان دهنده در پيروزي توتاليتاريسم همان بي خويشتني هواداران اين جنبش است. ويژگي اصلي انسان توده‌اي انزوا و نداشتن روابط اجتماعي به هنجار است و بنابراين جنبش‌هاي توتاليتر سازمان هاي توده‌اي متشکل از افراد جدا از هم است.» به عبارت ساده تر “فردگرايي” که مکتب ليبراليسم بر آن تاکيد مي‌کند و نتيجه عملي آن در جامعه‌ غرب امروز جز بي هويتي ، پوچي گرايي و گسست از روابط اجتماعي نيست ، يکي از عوامل شکل‌گيري جريان‌هاي توتاليتري مانند داعش مي باشد و افراد بيشمارِ بي هويتِ غربي را به خود جذب مي کند.

 اين ايدئولوژي و پروژه‌ي فردگرايي در غرب از طريق تکنولوژي که نمونه‌ بارز آن شبکه‌هاي اجتماعي مي باشد به اوج خود رسيده و جامعه‌ي غرب از اين طريق به شدت اتميزه شده است. به گونه‌اي که روزنامه گاردين در گزارشي نوشت ؛ طرفداران داعش در شبکه‌هاي اجتماعي در کشورهاي اروپايي و غربي همچون بلژيک ، انگليس و فرانسه بيش از طرفداران اين گروه تروريستي در شبکه‌هاي اجتماعي کشورهاي عربي همچون عراق و سوريه هستند . اين گزارش با اشاره به فعاليت زياد تروريست‌هاي داعشي در شبکه‌هاي اجتماعي تصريح مي‌کند که تروريست‌ها از طريق اين شبکه هاي اجتماعي با هزاران نفر از طرفداران خود در مناطق مختلف جهان گفت و گو مي‌کنند و پيام هاي آنها را باز نشر مي دهند.

ايدئولوژي توحش

شايد جاي سوال باشد که چگونه مي شود انسان غربي قرن بيست و يکمي که خود را در اوج رشناليسم(عقل‌گرايي) مي بيند ناگهان به جرياني مانند داعش که افکار وحشيگرانه اي که برگرفته شده از وهابيت و سلفيت است اقبال مي کند؟ آرنت در پاسخ مي گويد: توتاليتاريسم در نتيجه‌ تخريب عرصه عمومي پيدا مي شود و راهي نشان مي دهد براي گريز از تنهايي انسان توده اي و بي جهان به جهان قطعيت و ايمان ؛ و انسان را از جهان واقعي به دنياي افسانه مي برد . توده هاي مدرن به هيچ واقعيت تجربي اي باور ندارند و به چشم و گوششان بي اعتمادند و تنها به تخيلات خود ايمان مي آورند . به طور کلي گريز توده ها از واقعيت به اسطوره و خيال ، محصولِ از بين رفتن روابط اجتماعي است ، روابطي که پشتوانه ي واقع بيني و عقل سليم است. انسان توده اي واقع گريز و اسطوره گراست و ماده ي خام لازم براي توتاليتاريسم و ايدئولوژي آن را تشکيل مي دهد.

 به بياني ديگر وقتي انسان از هويت ، خانواده ، جامعه خود و ساير منابع هويت بخش و روابط اجتماعي منقطع شد نتيجه اش اقبال وي به تخيل و توهماتي خواهد بود که وي را آرامش بخشد و پاسخي براي اين پوچي گرايي اش فراهم آورد ؛ و جريان هاي توتاليتري مانند داعش از طريق ارائه ايدئولوژي هاي تخيلي ، اين خلاء را براي شهروندان غربي پر مي کنند ! به گونه‌اي که وعده‌ رفتن به بهشت از طريق کشتن زنان و کودکان بي گناه برايشان منطقي جلوه مي کند و اين ايدئولوژيِ توحش ، قابل قبول مي شود. حتي خشونت‌هاي کم نظیري که براي انسان غيرقابل تصور است به سادگي صورت مي گيرد ، آرنت در رابطه با خشونت هاي توتاليتاريسم اين گونه بيان مي کند که خشونت هاي توتاليتاريسم فقط با رجوع به خصلت ايدئولوژيک آن فهميدني است.

 ارعاب و تبليغات

جنبش‌هاي توتاليتر ، ايدئولوژي يک پارچه‌اي عرضه مي دارند که بيشتر متناسب با نيازهاي ذهن انسان توده‌اي است تا مطابق با واقعيت ! و لذا ايجاد “هراس” و “تبليغات” لازمه‌ ايدئولوژي توتاليتر است . آرنت در اين زمينه مي‌گويد:”تبليغات و ارعاب دو روي يک سکه را باز مي‌نمايد. در جهان توتاليتر ، توده‌هاي بي ريشه از راه تخيل محض ، احساس امنيت مي‌کنند و از ضربات بي‌پاياني که زندگي و تجارب واقعي بر انسان و آرزوهايش وارد مي‌کند رهايي مي‌يابند. نيروي تبليغات توتاليتر در توانايي آن در بستن درهاي واقعيت به روي توده هاست . ارعاب ، حتي پس از آن که رژيم توتاليتر به اهداف روان شناختي شان دست مي يابند، همچنان ادامه مي يابد ، وحشت واقعي ارعاب در اين است که مردمي يک سره مطيع حاکم مي شود.”

 اين دو عنصر يعني ارعاب و تبليغات در رأس اقدامات داعش قرار دارد و طبق نظريه آرنت اين دو عنصر لازمه ايدئولوژي اين نوع جريانات مي باشد به گونه اي که داعش بسياري از مناطق را از طريق اين دو عنصر اشغال کرده است و همچنين عنصر تبليغات هم در جذب شهروندان غربي جهت پيوستن به داعش بي تأثير نبوده است.

توتاليتاريسم ، واقع گريزي ، اسطوره‌گرايي و ايدئولوژيِ توحّش ، بازتاب تنهايي و بي هويتي توده‌هاست که خود نتيجه ي تحولات تاريخي مهمي است ، تحولاتي که به بي ريشگي، انزوا و گسيختگي توده‌هاي عظيم مردم انجاميده است ؛ و تحقق سلطه‌ توتاليتري مثل داعش در شرايط احساس تنهايي ممکن مي‌گردد و اين احساس در عصر حاضر بيش از هر زمان در غرب گسترش يافته و شهروندان غربي به نحو فزاينده‌اي هويت خود را با مقولات موهومي مانند داعش باز تعريف مي کنند.

بر اساس اين نظريه ، چشم آبي‌هاي داعش نه تنها در سوريه و عراق بلکه در خود غرب هم در قالب هاي جديد و فراتر از عمليات انتحاري ، بحران‌هايي را خواهند آفريد که ريشه در فردگرايي ، بي هويتي ، پوچي گرايي ، انزوا ، پريشاني و بي ريشگي غربي دارد . البته بايد توجه داشت که اين بحرانِ بي هويتي در غرب خود را در جريان هاي ضد روشنگري ، پست مدرنيته و رمانتيسم به نمايش گذاشته است.

منابع مالی داعش

افراد مسلح داعش پس از تصرف شهر موصل، دست به غارت بانک‌های این شهر زدند. این گروه موفق شد حدود ۴۲۹ میلیون دلار را از بانک‌های موصل، غارت کند. بدین ترتیب می‌توان گفت داعش در آن زمان به ثروتمندترین گروه تروریستی در جهان تبدیل شد. پیش از تصرف موصل “دارایی نقدی داعش ۸۷۵ میلیون دلار” بوده است. بنا به گزارش گاردین پس از تصرف شهر موصل، دارایی‌های داعش احتمالاً بالغ بر چند میلیارد دلار شد. پس از غارت بانک‌ها و مؤسسات مالی و دست‌یابی به تجهیزات نظامی موصل باید به دارایی‌های پیشین داعش مبلغی حدود یک و نیم میلیارد دلار دیگر را نیز افزود.

داعش در ۱۴ تیر ۱۳۹۳ نخستین محموله‌های نفت را از میدان نفتی عجیل آغاز و آنها را از منطقه کردستان عراق صادر کرد. داعش ۱۰۰تانکر نفت خام را به قیمت حدود ۱۲ تا ۱۴ هزار دلار در هر تانکر برای تامین مالی عملیات‌های خود به فروش رساند. شلال عبدالبابان شهردار منطقه توزخورماتو در بیانیه‌ای گفت: افرادی که نفت را از این گروه می‌خرند از راه‌های تحت کنترل این گروه و از طریق شهرهای کِفری یا غدیرکرم به پالایشگاهها یا با هماهنگی ایست‌های بازرسی از طریق شهر مخمور به منطقه کردستان می‌رسانند. آنها همچنین در این زمان کنترل تمامی میدان‌های نفتی و گازی مهم سوریه را در استان دیرالزور که هم‌مرز عراق است، در دست داشتند.

تبلیغات و جنگ روانی

داعش در زمان اعلام خلافت در عراق و سوریه اقدام به تولید خبر و گزارش در اینترنت، تهیه فیلم‌های تبلیغاتی و حتی فروش تی‌شرت‌هایی با آرم «داعش» و تبلیغ گسترده آن در فضای مجازی در سطح دنیا کرد. استفاده و چاپ نقشه جهان، عبارات «الدولة الاسلامیة»، «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» بر روی پیراهن‌ها و تی‌شرت‌ها یک نمونه دیگر از این کارهاست. این تیشرت‌ها با آرم گروه تروریستی «دولت اسلامی عراق و شام، در برخی فروشگاههای ترکیه و کشورهای جنوب شرق آسیا دیده شده است.

این گروه از اینترنت به عنوان ابزاری برای تبلیغ و پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کند. بر طبق گزارش‌ها، از ۹ ژوئن که حملات نظامی این گروه شروع شده، تعدادی حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر و فیسبوک ایجاد شده که ادعا می‌کنند «نماینده داعش در عراق و سوریه» هستند و به منتشر کردن اخبار، تصاویر و فیلم‌های مرتبط با این گروه می‌پردازند که بعضاً به زبان‌هایی از جمله فرانسوی و انگلیسی هستند. البته این حساب‌ها به صورت رسمی از طرف داعش تأیید نشده است. تعداد قابل توجهی از این پیام‌ها، از کشورهایی همچون کویت،عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارسی منتشر شده است. دولت عراق برای جلوگیری از تأثیر این تبلیغات در فضای مجازی، دسترسی به این شبکه‌های اجتماعی را محدود کرده است.

گروه دولت اسلامی عراق و شام پس از اعلام خلافت و تغییر نام به “دولت اسلامی”،در مناطق تحت سیطره خود دست به چاپ اسکناس و گذرنامه‌های جدید زد. داعش پس از اعلام تشکیل خلافت اسلامی بلافاصله پرچم جدید خود را نیز به ۲۳ زبان زنده دنیا منتشر کرد. تعدادی از رسانه‌های محلی از چاپ اسکناس‌های جدید در یک، پنج و ده دیناری داعش در موصل و تکریت و برخی از مناطقاستان دیالی خبر دادند. تارنمای روزنامه ترکی “ینی شفق” ترکیه پیش‌تر از چاپ نخستین گذرنامه رسمی داعش برای ۱۱ هزار عضو این گروه در شهر موصل عراق خبر داد.

داعش نخستین نشریه خود را به دو زبان انگلیسی و عربی در ماه رمضان در ۵۰ صفحه با نام دابق منتشر کرد، بر روی جلد آن عبارت «بازگشت خلیفه» خودنمایی می‌کند. به تیراژ این نشریه اشاره نشده است اما اعلام شده است که در دو نسخه اینترنتی و چاپی منتشر می شود. نسخه چاپی بین ساکنان مناطق تحت اشغال داعش در عراق توزیع و نسخه اینترنتی نیز از طریق ایمیل به گیرندگان ارسال شد. این نشریه با کیفیت حرفه‌ای بالایی تولید و هدف از آن ترویج «دولت خلافت» ادعا شده است.

شکست داعش و عواقب آن

یکی از مهمترین و پر چالش ترین بحث هایی که هم اکنون در کشورهای مختلف دنیا وجود دارد چگونگی مهار کردن این تروریست های تکفیری صیهونیستی است . به ویژه آنکه جمع زیادی از اعضای این گروه های تروریستی از کشورهای اروپایی و آمریکایی به دامان آنها سرازیر شدند و بالطبع با شکست خوردن این گروهای تکفیری صیهونیستی آنهایی که زنده می مانند فرار را بر قرار ترجیح داده و قصد عزیمت به دیار خود را می کنند . حال آنکه این افراد تکفیری و تروریست که دست یکایکشان به خون هزاران نفر آغشته هست در کشورهای مظلوم خاورمیانه به ویژه عراق و سوریه هر آنچه که توحش تاریخ بشریت به خود دیده بود را به منصه ظهور و نمایش گذاشتند و با خویی سرشار از توحش علیه بشریت به کشورهای خود باز می گردند و کاملا طبیعی و بدیهی است که یک حیوان وحشی را می توان در پاره ای از موارد اهلی کرد اما یک حیوان اهلی که از تمدن فاصله گرفته و به اوج توحش رسیده اهلی کردن محال است.

همین امر باعث شده است کشورهای غربی و اروپایی که زمانی حتی تصور شکست داعش در منطقه خاورمیانه را نمی کردند و با افتخار این تروریست ها را راهی این کشورها می نمودند بشدت با بازگشت آنها محالفت می کنند و حتی در صورت امکان آنها را به هلاکت می رسانند ! چرا که بسیاری از این افراد بیماران روانی محکوم به مرگ در اروپا و غرب بودند و با این تعهد برای جنگ در عراق و سوریه اعزام شدند که در صورت زنده ماندن در پایان زمان مقرر تبرئه می شوند و می توانند در کشوری ثالث اقامت کنند یا حتی با شرایط خاص به وطن خود بازگردند و با تجربه بازگشت اولین گروه از تروریست ها به زادگاهشان در کشورهای اروپایی و غربی شاهد فجایع و کشتار بی رحمانه مردم در این کشورها بودیم که همین مسئله نگرانی این کشورها را از بازگشت اتباع خود دوچندان کرده است.

جالب اینجاست که چند راهکار برای این ویروس خطرناک در نظر می گیرند در مرحله اول تداوم جنگی بی پایان در خاورمیانه و به دور از مرزهای کشورشان برای نگهداشتن این تروریست ها و کشته شدن تدریجی همه آنها در دستور کار قرار گرفت که با تدبیر و درایت رهبری جمهوری اسلامی ایران (مدظله العالی) این راهکار شکست خورد چرا که این تروریست ها در جبهه های مختلف متحمل شکست های سنگین می شدند و در صورت زنده ماندن اجازه تسلیم شدن براساس قوانین و رافت اسلامی به آنها داده می شد ، در این زمان متحدان غربی و اروپایی داعش به این نتیجه رسیدند که باید عوامل دست نشانده خود را از بین ببرند اما این کار هم تبعات بسیاری برای آنها داشت چرا که دو کشور اصلی عربستان سعودی و ترکیه که تروریست ها را آموزش ، تربیت و تجهیز می کردند نه توان این مقابله را داشتند و نه امکان آن را بنابراین این روند هم شکست خورد.

در نهایت تصمیم برآن شد که گروه داعش ماهیت و اهداف خود را حفظ کند اما با توجه به توحش بی سابقه این گروه تکفیری صیهونیستی و برای دور نگهداشتن آنها از مرزهای خود یک جنگ دوره ای در کشورهای مستعد خاورمیانه به راه بیاندازند تا این گروه به طور کامل تضعیف شود و شاید از بین برود هرچند یک فرزند نامشروع و بسیار کارآمد برای آمریکا است چون اهرمی برای تهدید اروپا و فشار به متحدان اروپایی خود نیز محسوب می شود.

تکثیر داعش در شاخ آفریقا

یکی دیگر از شرایط بحرانی که در منطقه شمال یا به اصطلاح شاخ آفریقا روی داده است ظهور و تکثیر داعش در این منطقه است یا بهتر می توان گفت منطقه ای چون کشور لیبی به زیر یوغ داعش رفته است و این درحالی است که به علت اختلاف عمیق دولت نظامی حاکم بر مصر که با کودتا به روی کار آمد و حامی غرب است با گروه اخوان المسلمین که در اصل پدر معنوی این گروهک تروریستی محسوب می شود باعث شده است که سه اتفاق عمده در شمال آفریقا روی دهد . در مرحله اول خود کشور مصر که محل اقامت و زندگی بخش اعظم تئوریسین های گروهک صیهونیستی تکفیری داعش است از حملات تروریستی این گروه مصون بماند و به نوعی خودش را از درگیری نظامی دور نگه داشته است.

در مرحله دوم اقدامات نظامی بالفعل و تروریستی این گروه تمام قد در اختیار مخالفان حاکمیت فعلی یعنی جنرال السیسی است که از آن به عنوان یک اهرم فشار علیه وی استفاده می کنند و در بسیاری از موارد برای تحت فشار قرار دادن حکومت نظامی جنرال السیسی و تهدید وی در عرصه های مختلف از این گروهک تروریستی استفاده می کنند اما سومین اتفاق که شاید از همه مهمتر و خطرناک تر باشد این است که مصر به صورت غیر رسمی به پایگاهی برای صادر کردن تفکر تکفیری صیهونیستی داعش به کشورهای همسایه خود به ویژه لیبی تبدیل شده است.

هم اکنون شاهد به قدرت رسیدن و تصاحب بخش های بسیار وسیعی از کشور لیبی توسط گروه تروریستی داعش هستیم هرچند که برخی گروه های مردمی و ارتش از هم گسیخته لیبی پس از سقوط حکومت معمر قذافی در حال مقابله و مبارزه با این گروه تروریستی هستند اما آنچه واضح و مسلم است نه امکانات کافی و نه توان لازم برای مقابله با این گروهک تروریستی که همه جانبه مورد حمایت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای است را در اختیار ندارند چراکه سازماندهی مناسب نیز به صورت مشخص در بین گروه های مقاومت مردمی به چشم نمی خورد.

حضور داعش در لیبی خطرات بالقوه و بالفعلی را برای منطقه و حتی جهان به همراه دارد ، یکی از مهمترین خطرات آن دست یافتن این گروه تروریستی به انواع سلاح های نیمه سنگین و حتی سنگین در لیبی است سلاح هایی نظیر انواع موشک های دوش پرتاب و راکت های بازدارنده که امکان رهگیری و انهدام هواپیماهای مسافربری و غیر جنگنده را دارد که این مسئله خود هشدار بسیار مهمی برای کشورهای همسایه و حتی دیگر کشورهای جهان محسوب می شود . هرچند ایالات متحده مدعی نابود کردن یا غیر عملیاتی کردن و از کار انداختن این سلاح ها در اوایل حمله به لیبی است اما شواهد و قراین گواه این است که بخشی از این 20 هزار موشک نیمه سنگین با امکانات عملیاتی در اختیار داعش قرار دارد و در پاره ای از موارد نیز مورد استفاده قرار گرفته است ! البته باید امیدوار بود تجهیزات و ادوات نظامی داعش در لیبی منحصر به همین موارد مشخص باشد و ذرات خانه های موشکی و نظامی که پیش از این در اختیار معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی بوده است در اختیار این گروهک ضد بشری قرار نگرفته باشد.

از دیگر بحران های که در شمال آفریقا در حال وقوع است سرایت این گروه به مرکز این قاره پهناور و دیگر نقاط آنجاست تا جاییکه بسیاری از گروهک های تروریستی و تکفیری به اصطلاح مسلمان که پیش از این در این قاره با حمایت مستقیم تسلیحاتی آمریکا و دیگر متحدان غربی آمریکا حرکات و اقدامات تروریستی انجام می دادند با صراحت از این گروه تروریستی حمایت و حتی دست دوستی دراز کردند تا جاییکه در بسیار از موارد در حمایت از داعش اقدامات تروریستی انجام داده اند و یا دامنه حرکات وحشیانه خود را گسترش دادند.

اما آنچه به نظر می رسد این است که نزدیکی لیبی به اروپا از نظر بعد مسافت و در تیر رس بودن لااقل بخشی از جنوب کشورهای اروپایی از سوی داعش این بحران را اندکی جدی تر مطرح می کند ، به دو دلیل اول اینکه امکان دارد اعضای اروپایی تبار یا حتی دیگر اقوام این گروهک تکفیری صیهونیستی خودشان را به زادگاه های خود در خاک اروپا برسانند یا حتی برخی از اقدامات تروریستی از سوی اعضای غیر اروپایی در بخش هایی از اروپا اتفاق بیفتد و دوم اینکه امکان دارد با داشتن برخی تسلیحات نیمه پیشرفته با کمک قایق های مسلح یا حتی از خاک لیبی به اروپا حمله نظامی کنند . هرچند حضور داعش در زیر پای قاره سبز برای شریک غربی اروپا به عنوان اهرم فشاری علیه قاره سبز کاربرد دارد اما این خطر بسیار جدی و نزدیک می نماید.

فرجام سخن

با توجه به مباحث مطرح شده و تحلیل های صورت گرفته در مورد داعش یا همان ویروس جهش یافته تروریسم ایدئولوژیک دینی می توان با صراحت و به جرات گفت پایان دادن به این توحش در عصر مدرن تنها با مهار کردن حامیان اصلی آن ممکن است ؛ چرا که در بین کشورهای مرتجع منطقه شاهد حمایت از این تروریست ها هستیم و این حمایت بیشتر در قبال کسب موقعیت سیاسی و پرستیژ منطقه ای روی داده است و به نوعی شیوه جدید رقابت و نفوذ سیاسی و رقابت تسلیحاتی کشورهای مرتجع عرب منطقه و حتی ترکیه با جمهوری اسلامی ایران است ! وقتی این کشورها در رقابت و نفوذ سیاسی و به ویژه تسلیحاتی باز ماندند راهی جز حمایت از این تروریست ها برای کسب آبرو و پرستیژ نداشته اند . هرچند در سرقت نفت دو کشور عراق و سوریه ، یکی از حامیان اصلی داعش یعنی ترکیه اندکی سود به دست آورد اما این کشورها بیشتر به دنبال قدرت نمایی کاذب با توحش داعشی هستند.

براساس برنامه های زمان بندی شده کشور ابر قدرت منطقه ای چون ایران اقدام به برپایی مانورهای انفرادی و رزمایش های بزرگ موشکی ، زمینی ، دریایی و هوایی می کند آن هم با تسلیحات کاملا بومی که این خود اقتدار عمل را از کشورهای منطقه به کلی سلب می کند ! چرا که اغلب این کشورها با تجهیزات غربی مسلح شدند و امکانات ساخت تسلیحات نظامی در آنها بسیار ضعیف و پایین است و حتی فاقد توان ساخت ابتدایی ترین تسلیحات نظامی هستند از سویی دیگر قرار گرفتن ایران و متحدانش در منطقه ای راهبردی و کلیدی باعث افزایش این تنش ها در عرصه های مختلف سیاسی و درگیری نظامی با داعش شده است.

جالب اینجاست که کشورهایی که از حامیان اصلی داعش به شمار می روند نظیر ترکیه و عربستان سعودی از اهرم داعش برای به وحشت انداختن و امتیاز گیری سیاسی یا همان باج سیاسی در تمام دنیا استفاده می کنند . شاید پیش از این به علت تأکید متحدان آمریکایی و صیهونیست خود برای انزوا و از بین بردن محور مقاومت ایران در منطقه حمایت می کردند اما اکنون ورق به کلی برگشته و با جنگ های تخصصی نامتقارن و چریکی پارتی زنی نیروهای مقاومت به رهبری ایران در منطقه این کشورها در حمایت از داعش در موضع ضعف قرار گرفته اند و همین امر باعث شده است که دنیا را با صادرات تروریسم از اروپا گرفته تا آمریکا و حتی استرالیا را به آتش بکشند.

آنچه مسلم است تاریخ نشان داده که عربستان سعودی به خاطر ترس دیرینه از ایران و دنیای غرب همیشه گوش به فرمان حامیان غربی خود بوده و هست اما تجربه نشان داده است که ترکیه با داشتن یک حکومت افراطی و رادیکال که همچنان توهم داشتن امپراطوری عثمانی را در سر می پروراند در بسیاری از موارد از دستورات اربابان غربی خود سرباز میزند و هم اکنون هم شاهد هستیم که این کشور با داشتن اهرم داعش علنی و رسمی اروپا را تهدید می کند.

فرجام سخن آنکه برای ریشه کن کردن این ویروس جهش یافته و دست ساز بشر که نطفه نامشروع آن از یک سو ریشه در تکفیر و صیهونیست دارد و از سویی دیگر در تفکر غرب ! هیچ راهی جز اجماع جهانی برای سرکوب ترکیه نیست چرا که تنها کشور حامی تروریست ها داعش در حال حاضر ترکیه است و این حمایت تا جایی ادامه پیدا می کند که ترکیه حامیان اصلی خود را درکنار خود نبیند و قطعا عدم حمایت آمریکا و اروپا از تروریسم و تروریست خوب برای خاورمیانه و بد برای اروپا و آمریکا می تواند پایان این مناقشه باشد . هرچند تجهیز تمام عیار اردن در این روزها شاید خبر از واقعه ای بزرگتر در منطقه بدهد چرا که ترکیه برای عدم حمایت از داعش امتیازهایی را از اتحادیه اروپا طلب می کند.

منابع

1-  قوام ، سید عبدالعلی ، 1390 ، اصول سیاست خارجی و روابط بین الملل ، 3000 نسخه ، چاپ هفتم ، تهران ،انتشارات سمت

2- عنایت ، حمید ، 1392 ، خرمشاهی ، بهاء الدین ، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر ، 3300 نسخه ، چاپ ششم ، نشر خوارزمی

3- اسپوزیتو ، جان ، وال ، جان ، احمدوند ، شجاع ،1391 ، جنبش های اسلامی معاصر ، 1000نسخه ، چاپ سوم ، نشر نی

4- ظریف ، محمد جواد ،1394 ، تکفیری ها و داعش ، هاروارد اینرنشنال ریویو ، صفحه 6

7- سلفی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره نوزدهم، صص 174-143

8- پایگاه اطلاع رسانی www.daesh-news.com

9- پایگاه اطلاع رسانی www.daesh.ir

واژگان کلیدی: داعش، ویروس، جهش یافته، تروریسم، ایدئولوژیک دینی

مطالب مرتبط