اسماعیل بشری
کارشناس مسائل آسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
نتایج سفر اوباما به چین
در جریان برنامه نشست بین سران کشورهای آسیا پاسیفیک بسیاری از کشورها شرکت داشتند و آقای اوباما هم این سفر را انجام داد و به مناطق دیگر مثل برمه هم رفتند. آمریکا، به چین نگاه ویژه ای دارد و برای همین هروقت موقعیت را مناسب ببینند، یا رئیس جمهور چین به آمریکا سفر می کند یا رئیس جمهور آمریکا به چین سفر می کنند. اگر بخواهیم به مهم ترین نتیجه توجه کنیم، مهم ترین آن توافقی در زمینه ی تولید گازهای گلخانه ای است. هر دو کشور بزرگترین کشورها صنعتی دنیا هستند و چین از آلوده کننده های کشورهای محیط زیست از نظر گازهای گلخانه ای هست و تا کنون هم کم تر زیر بار این مسئله رفته است. فراموش نکنیم اوباما، یکی از اهداف اصلی خود در جریان مبارزات انتخاباتی خود، مسئله محیط زیست و گرم شدن کره زمین و مسئله ازدیاد گازهای گلخانه ای قرار داده بود. لذا برای اینکه بتوانند چین را راضی کنند، چین باید یکسری تغییرات در سیستم های گرمایشی خود در کارخانه ها ایجاد کنند. فیلترینگ هایی را در نظر بگیرد، تا میزان گازهای گلخانه ای چین کاهش پیدا کند، که متعاقب آن می تواند تاثیر بسیار زیادی بر وضعیت جوی بگذارد.
حوزه های همکاری چین و امریکا
اشتراک نظر چین و آمریکا در حوزه ای اقتصادی اشتراک نظر بیشتری نسبت به حوزه های سیاسی و امنیتی یا نظامی دارد. در مسائل اقتصادی، کمپانی آمریکایی سرمایه گذاری زیادی در چین کرده اند. آمریکا یکی از بزرگترین وارد کنندگان تولیدات چینی است وهمین طور چین برای آمریکا بازار بسیار بزرگی است. لذا می توانیم به عمق قضیه پی ببریم. هروقت دلار آمریکا با مشکلاتی مواجه می شود، چینی ها کمک می کنند، دلار ثبات خود را بدست می آورند. یعنی چین با خرید اوراق قرضه می تواند حتی اقتصاد بازار آمریکا را بالانس کنند. لذا بیشترین توجه دو کشور در زمینه های اقتصادی با هم است. اگرچه ممکن است در زمینه های سیاسی و امنیتی، با هم مشکلاتی را داشته باشند.
حوزه های تضاد و اختلاف دو کشور در حوزه های سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک
مسئله تایوان یک موضوع قدیمی است که هنوز حل و فصل نشده است. آمریکا از تایوان حمایت می کند و نمی گذارد تهدید عمده ای متوجه آن شود. در مقابل چین مایل است که همان طور که هنگ کنگ و ماکائو به چین برگشت، تایوان هم برگردد و جزء چین یکپارچه گردد. اما مسئولان کنونی چین مایل نیستند که تایوان را از طریق تهدیدات نظامی و مانور نظامی بدست آوردند و تایوان را دوباره به چین ضمیمه کنند. بلکه می خواهند این روند هم روند ملایمی داشته باشد و تایوانیها هم رضایت دهند و با چین یکی شوند.
رویکرد دو کشور به راهبرد سیاست خارجه آمریکا در شرق آسیا
هر چقدر قدرت چین از لحاظ اقتصادی افزایش پیدا می کند، متعاقب آن مایل است، تا نفوذ سیاسی و نظامی خود را در منطقه آسیا گسترش دهد و همین مسئله می تواند متحدین آمریکا درمنطقه را دچار تهدید کند و این کشورها احساس خطر کنند. کما اینکه چین یکسری ادعاهای ارضی، مخصوصا در محدوده های دریایی دارد، که تضاد منافع با کره جنوبی و ژاپن و بعضی کشورهای متحد آمریکا پیدا می کند. همین مسئله گاهی اوقات تنش های بین چین و ژاپن و کره جنوبی را افزایش می دهد. این موضوع باعث می شود که آمریکا مجبور شود، مواضع سخت تری راجع به چین بگیرد. چون به هرحال آمریکا به دفاع از کره جنوبی و ژاپن متعهد است و این مساله روابط را دچار تنش می کند. چین هر چقدر بر قدرت اقتصادی اش افزوده می شود می خواهد نفوذ خود را درحوزه های سیاسی دیگر اضافه کند. کما اینکه همین مسئله را در آسیای میانه هم دارند. مثلا با وجود اینکه چین و روسیه در پیمان شانگهای با یکدیگر هستند و با هم همکاری امنیتی دارند. ولی هر دو این کشورها در آسیای میانه رقیب هم هستند و یک کنش و واکنش بین آنها وجود دارد، ولی هنوز حاد نشده است.
چین هم به دنبال این است که هم ناوگان دریایی خود را تقویت کند و هم موشک های پر قدرت تری داشته باشد. به هرحال چین می خواهد قدرت هوافضایی و دریایی خود را هم، هم طراز با قدرت زمینی ، که پر تعداد ترین نیروی زمینی ارتش های جهان را دارد، تقویت کند. همین تقویت اگر از حد خاصی بگذرد، می تواند تهدید قابل توجهی را متوجه متحدین امریکا کند. همین مسئله است که آمریکا در قرن بیست و یکم میلادی بیشتر توجه نظامی خود را معطوف به آسیا پاسیفیک کرده است.
چشم انداز روابط چین و امریکا و عوامل و متغیرهایی در آینده روابط چین و آمریکا
عمده ترین مسائل همین مسائل اقتصادی است، البته در درجه بعدی هم تنش هاست. اگر چینی ها به به سمت تنش زدایی بروند ومسائل خود را درخیلی مناطق حل کنند و به مهار کره شمالی کمک کنند. قاعدتا روابط بین آمریکا و چین از نظر سیاسی و نظامی به هم نزدیک می شود و اگر با هم همکاری نکنند، حداقل رو در روی هم قرار نمی گیرد.
در مسائل اقتصادی هم اختلافاتی بین آنها وجود دارد . البته این اختلافات از خصیصه اساسی اقتصاد است و آمریکا همیشه گلایه دارد، که در صادرات چین، طراز تجارت بین آمریکا و چین به نفع چین است و این مسئله برای اقتصاد آمریکا زیان آور است و می خواهد این طراز را بالانس کند. این مسئله تا اندازه ای در روابط آنها تاثیر می گذارد . مساله دیگر قیمت و ارزش پول چین است. چینی ها، به طور مصنوعی ارزش پول خود را ثابت نگه می دارند و در مقابل دلار، نوسان خود را در سطح بازار بین المللی دارد و همین مسئله به اقتصاد آمریکا در مقایسه با چین لطمه می زند.
بازیگران منطقه بین المللی و نگاهی به روابط چین و آمریکا
بعضی از کشورها برای اینکه روابط خود را با آمریکا بالانس کنند، روی دوستی چین حساب می کنند و زیاد مایل نیستند که آمریکا و چین در یک راستا قرار بگیرند وحرکت کند. بلکه این تضاد روی روابط آمریکا و چین را به نفع خود می دانند. وقتی که مسئله ی تحریم های غرب علیه روسیه به خاطر مسئله اوکراین اتفاق افتاد. روسیه گرایشی به سمت چین نشان داد و خواست تا با بستن قراردادهای نفتی و گازی ، توجه چین را به سمت خود جلب کند و توجه چین را ازسمت خاورمیانه که تحت نفوذ غرب است کم کند و توجه چینی ها را که مصرف کننده ی بزرگ انرژی هستند را جلب کند. در واقع خیلی از کشورها به چین به عنوان بالانسر نگاه می کنند تا توازنی بین خودشان و آمریکا می خواهند بوجود آورند، لذا از حربه چین استفاده می کنند.اما چینی ها بیشتر آدمهای کاسب کاری هستند و معمولا دراین بازیها کمتر شرکت می کنند و منافع خود را به منافع بقیه کشورها ترجیح می دهند و سعی نمی کنند، با ورق چین دیگران بازی می کنند، بلکه سعی می کنند با ورق دیگران بازی کند.
واژگان کلیدی: حوزه های تضاد چین و امریکا، چین و امریکا، تضاد و اختلاف چین و امریکا، همکاری چین و امریکا