مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

حقوق بین الملل و حکمرانی هوش مصنوعی در عصر حاضر 

اشتراک

دکتر سعید بهبودی نژاد

دانش آموخته حقوق بین الملل و پژوهشگرهوش مصنوعی  درحقوق بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

 

بنا به تحقیق هوش مصنوعی  چیز جدیدی نیست و حداقل از دهه 1950، زمانی که آلن تورینگ چارچوب نظری هوش مصنوعی را ارائه کرد و اولین برنامه های رایانه ای حل مسئله «هوشمند» را ایجاد کردد، وجود داشته است. در طول دو دهه گذشته، هوش مصنوعی تعداد زیادی از فناوری‌های دیجیتال از جمله موتورهای جستجوگر، هواپیماهای بدون سرنشین، خودروهای خودران و سیستم‌های تشخیص چهره را تامین کرده است. اما بحث‌های قدیمی درباره هوش مصنوعی دوباره  با افزایش محبوبیت  اخیر و دسترسی به چت‌بات‌های جدید، که به عنوان «هوش مصنوعی مولد» نیز شناخته می‌شوند، دوباره مطرح شد و بحث‌های جدیدی پیرامون آن شکل گرفت .

مزایای بالقوه هوش مصنوعی بسیار زیاد است، از کمک به دانشمندان  برای مقابله با چالش های پیچیده مانند تغییرات آب و هوا و بیماری های جدی گرفته تا بهبود کارایی در محل کار، مورد استفاده قرار میگیرد. اما خطرات  این پدیده نیز به همان اندازه بزرگ هستند، از جمله استفاده از هوش مصنوعی برای تقویت اطلاعات نادرست، حملات سایبری قدرتمند، و تعصب و بی عدالتی بیشتر، و ادعاهای آخرالزمانی مبنی بر اینکه هوش مصنوعی از هوش انسانی پیشی خواهد گرفت.

در قلب این بحث ها یک  سوال  اساسی وجود دارد:  اینکه چگونه می توان از پتانسیل عظیم هوش مصنوعی برای بهینه سازی استفاده کرد و در عین حال خطرات آن را به حداقل رساند و دسترسی عادلانه به این فناوری را تضمین کرد؟ به نظر میرسد، این تعادل ظریف تنها با مدیریت صحیح هوش مصنوعی در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی قابل ایجاد است. نکته مهم این است که احترام به قوانین بین المللی باید نقطه شروع آن  باشد.

حکمرانی هوش مصنوعی به عنوان یک چالش جهانی

مانند سایر فناوری های دیجیتال، هوش مصنوعی هیچ مرز جغرافیایی نمی شناسد: این هوش مصنوعی بر زندگی انسان ها و ساختار جوامع در سراسر جهان به روش های اساسی تأثیر می گذارد. تأثیر هوش مصنوعی می‌تواند از امتیاز اعتباری افراد یا خوراک رسانه‌های اجتماعی تا توسعه سلاح‌ها و شکل‌دهی محیط اطلاعات جهانی متغیر باشد. بنابراین، حکمرانی هوش مصنوعی فقط یک تلاش شرکتی محدود  نیست، بلکه تجارت همه کشورها در همه ابعادهاست. به همین ترتیب، فهمیدن اینکه چگونه هوش مصنوعی را به بهترین نحو مدیریت  کنیم کار آسانی نیست و یک پدیده  پیچیده است که مستلزم اقدام هماهنگ توسط ذینفعان مختلف با پیشینه های گونه گون  فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و کارشناسی است. این بدان معناست که دولت ها و سایر بازیگران مرتبط  از جمله شرکت های خصوصی، جامعه مدنی و دانشگاه ها  باید با یکدیگر همکاری کنند. حقوق بین الملل زبان مشترک آزمایش شده ای را در اختیار آنها قرار می دهد که از طریق آن می توان حکمرانی هوش مصنوعی را در مقیاس جهانی توسعه داد.

برای مثال، حقوق بین‌الملل در بعد حقوق بشر فهرستی از حقوق و آزادی‌های اساسی را به رسمیت می‌شناسد که مورد توافق همه دولت‌ها در اسناد جهانی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین‌المللی اقتصادی، حقوق اجتماعی و فرهنگی و نیز حقوق بین الملل عرفی میباشد. اگر چه  دامنه دقیق هر حق در کشورهای مختلف با توجه به زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متنوع آنها متفاوت است. با این وجود، حقوق بین‌الملل حقوق بشر حداقل وجه مشترکی را منعکس می‌کند که می‌تواند به عنوان معیاری برای دولت‌ها و سایر ذی‌نفعان در هنگام بررسی نحوه حمایت از حقوق بشر بدون سرکوب نوآوری‌های فناوری عمل کند.

 

پیمایش در عدم قطعیت و رقابت

خطرات و تأثیر واقعی فناوری‌های هوش مصنوعی بر بخش‌های مختلف جامعه هنوز ناشناخته است و به سرعت در حال تکامل است. با این حال، شرکت ها و دولت ها به طور یکسان – به ویژه بازیگران بزرگی مانند ایالات متحده، بریتانیا، اتحادیه اروپا، چین و هند  در یک مسابقه بی وقفه برای توسعه و دستیابی به فناوری های هوش مصنوعی هستند. مخاطرات بسیار زیاد است. حقوق بین‌الملل با وضع قوانین جدید می‌تواند به شفافیت، قابل پیش‌بینی، اعتماد و اطمینان در میان کشورها و سایر ذینفعان در این محیط نامطمئن، سریع در حال توسعه و رقابتی کمک کند.

به عنوان مثال، استانداردهای بررسی دقیق ممکن است نشان دهد که چه رفتاری از دولت ها و شرکت ها برای جلوگیری یا کاهش آسیب های هوش مصنوعی انتظار می رود. به همین ترتیب، اصل عدم مداخله، دولت ها را ملزم می کند که در امور داخلی یا خارجی سایر کشورها، از جمله با استفاده از هوش مصنوعی برای تأثیرگذاری بر فرآیندهای انتخاباتی یا سازماندهی عملیات سایبری مخرب علیه بخش های مهم آن کشور، مداخله نکنند. مانند هر نظام حقوقی، حقوق بین الملل  مشکلات خاص خود را دارد  و یا مکانیسم‌های اجرایی آن  ضعیف هستند. اما قوانین و اصول بین‌المللی که آزادانه توسط دولت‌ها مورد توافق قرار گرفته‌اند، مبنایی برای رفتار مسئولانه دولت و شرکت‌ها در محیط دیجیتالی است. آنها به ایجاد سطحی از صلح، امنیت و رفاه کمک کرده اند که نمونه آن  قبل از دوره پس از جنگ جهانی دوم دیده نشده بود. به همین دلیل است که آنها هنوز هم در عصر هوش مصنوعی ارزش دنبال کردن چه بصورت  آنلاین و چه آفلاین را دارند .

 

قوانین بین المللی  قبلی و اعمال آن دربرابر هوش مصنوعی

در حال حاضراستفاده  از حقوق بین الملل  برای استفاده از فناوری های هوش مصنوعی توسط دولت ها و تا حدی افراد و شرکت ها اعمال می شود. کشورها به معاهدات متعدد، حقوق بین الملل عرفی و اصول کلی حقوق  بین الملل ملزم هستند. شرکت ها در رعایت حقوق بشر مسئولیت اجتماعی دارند و افراد نباید مرتکب جنایات بین المللی شوند.

حقوق بین الملل از نظر فناوری خنثی است. این بدان معنی است که قوانین و اصول آن در مورد فناوری های قدیمی و جدید اعمال می شود. برای مثال، دیوان بین‌المللی دادگستری تأیید کرد که ممنوعیت استفاده از زور و قوانین بشردوستانه بین‌المللی در مورد انواع سلاح‌ها صرف نظر از فناوری پشت آن اعمال می‌شود. البته  این بدان معنا نیست که هوش مصنوعی یک سلاح است و همانطور که برخی پیشنهاد کرده اند باید با این  نگاه تنظیم شود. از پتانسیل عظیم هوش مصنوعی می توان برای امور خیر یا شر استفاده کرد. نکته  مهم این است که این فناوری کاربردها و استفاده های   متعددی توسط دولت ها و سایر بازیگران دارد، به این معنی  که قوانین بین المللی هر زمان که به رفتار مورد نظرآنها  مربوط باشد واعمال آنها ذا موجه سازد ، اعمال می شود.

اگر چه  در حال حاضر قوانین بین المللی خاصی در مورد کالاها یا فناوری های خاص مانند پخش رادیویی اعمال می شود. با این حال، در اکثر موارد، قوانین و اصول بین‌المللی به اندازه کافی کلی یا انعطاف‌پذیر هستند تا با پیشرفت‌های فناوری جدید سازگار شوند. این در مورد تفسیر قوانین موجود به پدیده های جدید اجتماعی  – چیزی که آن را “تفسیر تکاملی” می نامند نیز صادق است . بسیاری از آن قوانین در زمان های مختلف و با در نظر گرفتن پدیده های مختلف توسعه یافته اند. بنابراین، حقوق بین‌الملل باید  و احتمالاً می‌تواند  با هوش مصنوعی از طریق درک دقیق ویژگی‌های منحصربه‌فرد این فناوری، از جمله تطبیق پذیری، سرعت، و مقیاس آن سازگار شود. این امر مستلزم مشارکت چندجانبه و تعامل چند رشته ای است.

این که قوانین  قدیمی بین‌المللی برای هوش مصنوعی اعمال می‌شود به این معنی است که معاهده بین‌المللی برای هوش مصنوعی مشخص نیست. هوش مصنوعی در خلاء قانونی وجود ندارد .قبل از تصمیم گیری در مورد نیاز یا عدم نیاز به معاهده، کشورها باید بهتر درک کنند که چارچوب حقوقی بین المللی موجود هنگام اعمال بر هوش مصنوعی چگونه است. هنگام بررسی مزایا و معایب چنین معاهده ای، سؤالات مربوطه عبارتند از: آیا چارچوب قانونی موجود کافی است؟ آیا در حفاظت از ارزش ها یا گروه های خاص، به ویژه افراد آسیب پذیر، شکاف و اختلاف  ایجاد می کند؟ آیا پرداختن به چالش ها و خطرات جدید ناشی از هوش مصنوعی کافی است؟ آیا برای رسیدن به تعادل مناسب به  طبقه بندی بیشتری نیاز دارد؟ آیا انجمن مناسب موجود برای بحث های جهانی در مورد هوش مصنوعی وجود دارد؟ چگونه می توان از همان ابتدا تنوع افکار را به طور معناداری در مذاکرات هوش مصنوعی گنجاند، از جمله نسل بعدی، رهبران زن، و دیدگاه های جهانی جنوب؟ همچنین خطر این است که در تلاش برای دستیابی به یک اجماع، استانداردهای قانونی موجود برای هوش مصنوعی کاهش یابد.

همچنین توجه به این نکته مهم است که بحث‌های مشابهی در مورد اعمال قوانین بین‌المللی در عملیات سایبری در داخل و خارج از سازمان ملل متحد در حال انجام است که می‌توان از آن درس‌هایی گرفت. در سازمان ملل متحد، به عنوان مثال، گروه کاری باز برای امنیت و استفاده از فناوری های اطلاعات و ارتباطات (OEWG) و کمیته تبلیغات در مورد جرایم سایبری و پیمان جهانی دیجیتال وجود دارد. برای مثال، فراتر از سازمان ملل، کتابچه راهنمای تالین در مورد حقوق بین‌الملل قابل اعمال در عملیات سایبری و فرآیند آکسفورد در مورد حمایت از حقوق بین‌الملل در فضای سایبری، به تشریح خطوط حقوق بین‌الملل قابل اجرا در عملیات سایبری کمک کرده‌اند. چندین کشور نیز بیانیه‌ها یا مواضع ملی منتشر کرده‌اند که توضیح می‌دهند چگونه فکر می‌کنند قواعد یا اصول مختلف حقوق بین‌الملل در این زمینه اعمال می‌شوند. تا حدی به لطف این تلاش ها، پیشرفت قابل توجهی در کاربرد بین المللی در فضای مجازی حاصل شده است. بحث در مورد هوش مصنوعی می تواند هم با سایبر (در مواردی که اشتراکات یا همپوشانی وجود دارد، مانند استفاده از هوش مصنوعی در امنیت سایبری) ادغام شود و هم از آن موفقیت ها در زمینه سایبری استخراج شود.

 

نتیجه

حقوق بین الملل نقش محوری در حکمرانی هوش مصنوعی دارد. واژگان مشترک و همچنین وضوح، پیش بینی پذیری و اطمینان بیشتری را برای رسیدگی به این چالش جهانی و پیچیده برای کشورها فراهم می کند. قوانین و اصول بین‌المللی از قبل برای فناوری‌های هوش مصنوعی اعمال می‌شوند: می‌توان آن‌ها را به گونه‌ای تفسیر کرد که کاربردهای  مختلف فناوری هوش مصنوعی توسط بازیگران مختلف در سراسر جهان را در بر گیرد. وظیفه تفسیر قوانین بین‌المللی در زمینه هوش مصنوعی آسان نیست و نیازمند تلاش جمعی است که ذینفعان و حوزه‌های تخصصی مختلف را گرد هم می‌آورد. در این مرحله سوالات بیشتری نسبت به پاسخ  ها وجود دارد. با این حال، با توجه به سرعت سریع توسعه هوش مصنوعی و خطر پیشی گرفتن از هر مقرراتی، واضح است که حکمرانی هوش مصنوعی باید انعطاف‌پذیر و پویا باشد و تمام مراحل توسعه هوش مصنوعی را پوشش دهد. در حالی که این انعطاف پذیری در کلیت حقوق بین الملل ذاتی است، دولت ها و سایر ذینفعان هنوز باید به طور جمعی در مورد چگونگی اعمال آن در عمل، از جمله از طریق فرآیندها، انجمن ها یا نهادهای موجود یا جدید، فکر کنند. این جایی است که گفتگو در مورد دولت جهانی هوش مصنوعی باید انجام شود.

 

 

 

مطالب مرتبط