مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

حرکت بسوی تحقق رویای همگرایی در قفقاز جنوبی

اشتراک

 احسان شاه حسینی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

مقدمه :

قفقاز در طول تاریخ خود اشتراکات  فراوان ذاتی خود را بکناری نهاده و مجال را برای  مناقشات گوناگون باز نهاده  است.از این رو، همکاری اقتصادی در حوزه قفقاز جنوبی  می تواند سر منشا حرکت و روند رو به رشدی در این حوزه تمدنی باشد که دارای پتانسیل ها اقتصادی ، تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی بسزایی است که نیاز مبرمی به مدیریت و کانالیزه کردن آن دارد.

همگرایی در دیکشنری اکسفورد به معنی   (to make a whole) ساخت یک کل آمده است . کریستوفر موریس  هم همگرایی را ، همکاری اجزا مختلف یا واحد های مختلف در عملکردی  دسته جمعی می داند . وی در توضیح بیشتر آن می آورد که : پروسه ترکیب اجزا یا عمل های مختلف در داخل یک فعالیت کل انجام می گیرد.از سوی دیگر ، نظریات همگرایی برای شکل دادن به نوع و ایجاد همکاری و همگرایی در عرصه بین الملل مکانیسم های مختلفی را مورد بررسی قرار داده اند و تامین امنیت رفاهی و ایجاد صلح و همکاری های منطقه و جهانی درعرصه بین المللی مورد توجه هستند.

از این رو متن حاضر در پی تشریح روند شکل گیری همکاری اقتصادی میان سه کشور گرجستان ، ترکیه و آذربایجان در پی تحقق رویای همگرایی در قفقاز جنوبی می باشد.

 

کلید واژه :

همگرایی – همکاری اقتصادی – قفقاز جنوبی – خطوط انرژی –  ژئو استراتژیک

 

 

 

 

 

 تحلیل مسئله

اهمیت منطقه ای قفقاز

قفقاز منطقه ای است، حد فاصل دریا خزر و دریای سیاه، که شمال آن را روسیه و جنوب اش را ایران احاطه کرده است. در این حوزه جغرافیای سه جمهوری مستقل، هفت جمهوری خود مختار و نیز چهار استان خود مختار قرار دارد. در متون قدیمی جغرافیایی، قفقاز به مثابه جدا کننده اروپا (در شمال) و آسیا (در جنوب) عنوان شده است.

به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک قفقاز ازاهمیت بالایی برخوردار می باشد چرا که این منطقه دارای کثرت قومی بالایی در حدود 50 اقلیت قومی می باشد که آن را به موزائيك اقوام بدل کرده است و همچنین داراي وسعت جغرافیایی در حدود 440 هزار كيلومتر مربع است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این منطقه به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است که سه جمهوری مستقل آن در قسمت قفقاز جنوبی قرار گرفته اند که شامل کشور های گرجستان ، آذربایجان و ارمنستان می باشند.از سوی دیگر ، فروپاشی شوروی باعث بازیابی موقعیت ژئواستراتژیک وژئو پلیتیک این حوزه سیاسی گردیده است.

این منطقه به دلايل ژئوپلتيك، ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك نگاه جهان، قدرتها، بازيگران منطقه‌‌اي و بين المللي را به خود جلب نموده و اهميت فوق‌العاده تاريخي خود را بازيافته است. قفقاز كه  دیرزماني حياط خلوت و حوزه نفوذ بلادرنگ شوروري بوده، در  ادوار متمادي تاريخ نيز محل نزاع و رقابت بازيگران گوناگون بوده است.

به هر حال، مهمترين فاكتورها و ويژگي‌هاي برجسته منطقه قفقاز جنوبي بدین شرح می باشد:

  1. وجوذ ذخاير غني‌زيرزميني انرژي (نفت و گاز)
  2.  داشتن موقعيت جغرافيايي مهم بين درياي خزر و درياي سياه در حوزه اوراسياي جديد
  3. مسير و كريدور حمل و نقل و به ويژه انتقال انرژي درياي خزر به اروپا و غرب
  4. حلقه ی  وصال اروپا و آسيا
  5. قرار داشتن بين دو دين بزرگ اسلام و مسيحيت
  6. پل ارتباطي ميان شمال و جنوب و شرق و غرب
  7. محل تلاقي تمدنهاي بزرگ و كهن
  8. تبديل شدن از مسير تجارت شرق به غرب از لحاظ تاريخي به مسير توسعه و كريدور حمل و نقل و به ويژه ترانزيت انرژي از جنوب به شمال يا برعكس در تاريخ مدرن كنوني.

 

 حرکت بسوی تحقق رویای همگرایی در قفقاز جنوبی :

همگرایی همچون رویایی دیرینه خواستگاهی  ذاتی در این حوزه جغرافیای داشته است اما در اثر تقسیم بندی های گوناگون انسانی ، دچار افتراق های قومی ، مذهبی ، زبانی و سیاسی شده است. مشکلات اقتصادی مسائلی چون حمل نقل برای کشور های این حوزه که تا حدودی دارای سرزمین های قفل شده ای هستند با عث کاهش هزینه ها ، افزایش صادرات و واردات غیر انرژی می گردد. از سوی دیگر، در برخی حوزه های اقتصادی می تواند مشکلات صنعتی و منابع اولیه یکدیگر را همپوشانی کنند. از لحاظ سیاسی باعث کاهش درگیری های منطقه ای و امکان بر طرف کردن مناقشات را مهیا می سازد. همچنین این همگرایی در شکل و شمایل والای خود امکان ایجاد قطب بندی منطقه ای جدیدی در این حوزه جغرافیایی را پدید می آورد.  که البته، این  همکاری میان بازیگران مختلف در سایه تغییر نگاه آنان امکان پذیر خواهد بود. از این رو، همکاری های اقتصادی بر پایه هدف های مشترک می تواند روزنه  ی برای حرکت به این سمت و سو را مهیا سازد.

 لذا ، امکان به حقیقت پیوستن این رویا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای کشور های حوزه قفقاز جنوبی تا حدود زیادی دور از ذهن و واقعیت بود چرا که تنش های قومی ، سیاسی و هویتی بسیاری مجالی برای همکاری و همگرایی را از آن کشور ستانیده بود اما در شرایط حاضر با اندکی تغییر ، در بازیگران این حوزه می توان رویای همگرایی را در قالب همکاری اقتصادی انجام شده دانست.

آذربایجان و گرجستان بعنوان دو کشور قفقازجنوبی  و ترکیه بعنوان همسایه جغرافیایی ، تاریخی و هویتی می توانند بازیگران این همکاری منطقه ای باشند. این همکاری اقتصادی می تواند حول سه محور حمل و نقل ، انرژی و تجارت منطقه ای قرار بگیرد. که این سه محور بر اساس فاکتور های گوناگون موجود در منطقه، بخصوص میان این سه کشور می تواند نقش آفرینی بسزایی داشته باشند که شامل:

  1. روابط تاریخی
  2. روابط منبعث از موضوعیت انرژی
  3. پیوند های فرهنگی
  4. فاکتور اجتماعی موجود در بازیگران این همکاری
  5. نزدیکی جغرافیای و قرار گرفتن تقریبی سه کشور در یک حوزه ی منطقه ای

اولین نشانه های تلاش برای افزایش همکاری را می توان در عرصه حمل و نقل و در روابط میان این سه کشور دید بویژه نیاز مبرم آذربایجان  به راه های ارتباطی ، که راه حلی برای فرار از LandLock  بودن سرزمینی است که عامل افزایش هزینه های واردات ،  صادارات  و انتقال منابع می باشد. تلاش برای تسهیل حمل و نقل میان دو کشور گرجستان و ترکیه  باعث ترغیب و یا بنوعی رقابت آذربایجان برای داشتن چنین روابط با ترکیه گردید.در سال 2008 طی توافق نامه ای میان دو کشور ترکیه و گرجستان با از میان برداشتن رویه گرفتن ویزا و مشکلات مربوط به آن، گامی روبه جلو برای افزایش تسهیلات مربوط به شرایط گردشگری ، تجارت و کسب و کار برداشته شد و این عامل موثری در جهت  بالا رفتن میزان تجارت ما بین ترکیه و گرجستان گردید .

از سوی دیگر، وضعیت ترکیه برای ورود به اتحادیه اروپا  و اروپایی شدن گرجستان تلاش گرجی ها برای نزدیکی هرچه بیشتر به ترکیه و همکاری های منطقه ای افزایش داده است از این رو، ترکیه نیز می تواند از طریق همکاری اقتصادی در این حوزه در کنار منافع اقتصادی از بهره سیاسی و افزایش نقش و قدرت خود در مناطق همجوار نیز بهره مند گردد.

آذربایجان و ترکیه نیز بدلیل مسائل قومی و استراتژیک دیر زمانی است که دارای روابط اقتصادی و سیاسی  نزدیکی می باشد که بدلیل مشکلات آذربایجان و ارمنستان بر سر مسئله ناگورنو قره باغ و همچنین موضوع نسل کشی ارامنه توسط حکومت عثمانی حلقه اتصال این دو کشور از طریق گرجستان قابلیت می یابد .

 نقش بسیار پر اهمیت خطوط حمل و نقل در شکل گیری همکاری اقتصادی:

پروژه های انجام شده و در حال اجرای حمل و نقل  در قفقاز جنوبی به شکل چند وجهی  در حوزه های حمل و نقل ، انرژی و تجارت اهمیت بسزایی را در منطقه بجای گذاشته ،  که می توان بدان ها اشاره داشت :

1-   INOGATE   مسیر حمل و نقل اروپا- قفقاز – آسیا

2-   BTC   باکو –  تبلیس  –  جیهان 

3-   BTE    باکو – تبلیس – ارزروم

4-   BTK   باکو – تبلیس – کارز

خطوط حمل و نقل مشروحه هرکدام مبتنی بر هدفی و با توجه منافع خود کشور های حوزه قفقاز جنوبی و کشور غربی و تا حدودی آسیای مرکزی بنا شده اند.

اولین خط حمل و نقل  INOGATE   با تکیه سبقه ی تاریخی جاده ابریشم در پی ایجاد جاده ابریشم جدیدی برای افزایش همکاری اقتصادی و ساخت مسیر جدیدی بر روی سنگ فرش های جاده کهن ابریشم ما بین اروپا ، قفقاز و آسیا مرکزی است که با همکاری سه کشور قفقازی و همچنین 5 کشور آسیای مرکزی دنبال می شود که از نتایج آن می توان به تلاش کشو رهای آسیای مرکزی برای خروج از سرزمین های قفل شده خود اشاره کرد. در کنار آن تسهیل مسیر انتقال منابع و ذخایر کشور های آسیای مرکزی و قفقاز بسوی غرب است که افزایش همکاری های اقتصادی میان کشور های این حوزه را بدنبال خواهد داشت. از دیگرسو، این مسیر درون دولتی راه را برای تسهیل ایجاد خطوط انرژی جدید فراهم ساخته و باعث حمایت  سرمایه گذاری خارجی و جذب سرمایه می گردد.

BTC   و  BTE  به ترتیب خطوط نفت و گازی هستند که از دو مسیر در پی انتقال منابع انرژی دریای خزر و آسیای مرکزی به اروپا می باشند. که در این بین مورد حمایت آمریکا، بدلیل سیاسی و پشتیبانی اروپا بدلایل  اقتصادی ، سیاسی قرار گرفته اند.از سوی دیگر برقراری این خطوط نقش بسیار مهمی را نیز در افزایش توان اقتصادی و بالا آوردن سطح درآمدن کشور این حوزه و همچنین ایجاد جریان و حرکت در عرصه اقتصاد این کشورها را دارد.

در کنار این موارد، ورود بازیگران جدید اقتصادی  به بازار کشور های قفقاز و آسیای مرکزی بویژه منطقه مورد مطالعه انحصار گرایی و تک قطبی بودن بازارها را از بین برده و عرصه رقابت را فراهم می سازد که لزوم آزاد سازی تجارت را در بر خواهد داشت که منتج به افزایش همکاری های اقتصادی منطقه ای خواهد شد .

BTK  نیز خط راه آهنی است که گرجستان و آذربایجان را به آسیای مرکزی و چین از شرق و ترکیه و اروپا از غرب وصل می نماید.

توسعه اخیر همکاری های اقتصادی میان سه کشور مذکور از طریق توافق نامه های دو جانبه است که میان کشور های گرجستان ، ترکیه و آذربایجان صورت پذیرفته است که می توان به توافق نامه های شراکت و همکاری آذربایجان و ترکیه در نوامبر 2006 ، خطوط هوایی گرجستان و ترکیه ، آسان سازی روادید ویزا میان گرجستان و ترکیه و همچنین عضویت گرجستان در WTO   را از نمونه های توسعه حرکت های اقتصادی بسوی همکاری دانست.

دور نمای رخداد :

بطور کلی در یک نگاه جامع بر روند و چگونگی این همکاری مابین کشور های ترکیه ، گرجستان و اذربایجان و جدا از بررسی تطبیقی  از مقیاس های اقتصادی و آمار و ارقام ریاضی میزان ، حجم  و مقدار مبادلات و تجارت در این سه کشور، آنچه که در این گفتار بدنبال آن بودیم، تحلیل روایتی روند حرکتی همکاری میان این سه کشور بوده است. برای نتیجه گیری از داده های ارائه شده ابتدا پیش شرط ها ایجاد همکاری میان بازیگران مختلف  و فاکتور های موثر در تقویت همکاری و آماده کننده ی همگرایی را بصورت کلی بیان نموده که در آخر ماحصل چیدمان نکات ، تحلیل این همکاری را روشن می سازد. از پیش شرط های ایجاد همکاری اقتصادی میان بازیگران مختلف می توان به موارد ذیل اشاره داشت :

1-   نزدیکی تقریبی سطح توسعه یافتگی اقتصادی کشورهاست.

2-   نزدیکی تقریبی جغرافیایی کشور ها ، که اغلب دارای مشترکات مرزی و اقتصادی هستند. به تجربه تاریخی نشان داده شده است که اکثر همگرایی های وبخصوص همکاری های متحد میان کشور های همسایه  و مجاور بنا شده که در این میان اشتراکات زبانی ، حمل ونقل و ارتباطی نقش مهمی را به خود اختصاص داده است.

3-   داشتن دغدغه های مشترک چون مشکلات اقتصادی مشتابه و دیگر انواع مشکلاتی چون توسعه یافتگی  ، مالی ، مقررات اقتصادی ، همکاری های سیاسی و موضاعاتی دیگر.

از سویی دیگر، همکاری های اقتصادی مابین کشور های مختلف بر اساس اهداف مشترکی بنا می شود که همکاری میان سه کشور فوق الذکر نیز جدا از این اهداف نمی تواند باشد:

1-   استفاده از مزایای اقتصادی چون گسترش بازار و کاهش هزینه ها و دیگر مخاطرات اقتصادی که در اثر همکاری کاهش می یابد.

2-   ایجاد محیطی امن از شرایط سیاسی، که هدف اصلی در این خصوص، تلاش برای همکاری در یک منطقه  برای حفظ و نگهداری از همکاری و روابط میان کشور های شریک در حوزه های سیاسی، نظامی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی است.

3-   هدفمند کردن سیاست ها تجاری کشور های خواهان همکاری در قالب همکاری ها و در نتیجه همگرایی های منتطقه ای است که خود این همگرایی منبع بسیار مهمی برای موقعیت یافتن اهداف و سیاست های تجاری کشور هاست.

4-   تحول ساختاری موثر در اقتصاد کشور هایی که دارای توسعه اقتصادی نامتقارنی هستند که در اثر مشارکت های اقتصادی باعث افزایش یافتن سرعت شکل گیری اصلاحات مربوطه در حوزه هایی چون بازار آن کشور ها خواهد بود.

5-   حمایت از برخی بخش های صنایع ملی در هر کشور را بصورت هدف مند بدنبال خواهد داشت.

از دیگر سو، همکاری های اقتصادی در وهله اول نیازمند فاکتور هایی در پیشبرد روند همگرایی میان کشورهایی است که خواهان افزایش روند توسعه و حرکت بسوی همکاری میان کشور ها خواهان است این فاکتور های شمل موارد ذیل می باشد:

1-   فاکتور ایدئولوژیک

2-   فاکتور های اقتصادی

3-   فاکتور های تاریخی

4-   فاکتور های جغرافیایی : شامل موقعیت جغرافیایی ، شرایط آب و هوایی، اندازه کشور، سبک زندگی مردم آن کشوراست.

5-   فاکتور های جمعیتی : تغییر و جابه جایی جمعیتی ، مهاجرت ها و اقلیت های قومی مشترک میان چند کشور خواهان همکاری را مد نظر دارد.

6-   فاکتور های روانی : این فاکتور شامل ویژه گی های روانی و روانشناسانه ی جامعه است که نسبت به کشوری که در صدد ایجاد همکاری است چگونه احساس و نظری دارند مانند غرور ملی که بیشتر منبعث از پیشینه ی سیاسی تاریخی یک کشور محسوب می شود.

7-   فاکتور های جناح بندی های سیاسی : مبنی بر نقش گروه های حاکمه بر سیاست کشور ها که در تعیین و چگونگی ایجاد سیاست های تجاری نقش مهمی را بر عهده داراست.

با توجه به همه آنچه که در بخش پایانی برای تحلیل همکاری اقتصادی در منطقه قفقاز جنوبی، بخصوص میان سه کشور ترکیه، گرجستان و آذربایجان ارائه داده شد می توان روند همکاری شکل گرفته شده در این حوزه ، میان کشور های ذکر شده را، روندی مطلوب و در حال پیشرفت دانست. که بر اساس فاکتور های عنوان شده در بخش پایانی و اهداف مد نظر برای رسیدن به همکاری و همچنین تاحدودی پیش شرط های امکان تداوم و تقویت همکاری میان آنها وجود دارد. در نتیجه دور نمای این روند با مدیریت و محوریت ترکیه در سه حوزه انرژی، حمل ونقل و تجارت منطقه ای روند رو به حرکتی را در پیش خواهد  داشت.

 

 

مطالب مرتبط