مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جهانی شدن حقوق انسانی غزه در عصر رسانه های تصویری: (Video Age)

اشتراک

جهاني شدن حقوق انساني غزه در عصر رسانه هاي تصويري: (Video Age)

كنشگري بازيگران جامعه مدني فراملي

محمد صادق جوكار

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

www.peace.ipsc.org

مقدمه:

در عرصه تحوالات بين المللي رويدادها (Events) بخودي خود و مجزا گوياي عمق تحولات و سويه آتي آنها نيستند و حتي تحليل اين جداگانه اين رويدادها، گاه گمراه كننده است. بهترين رويكرد در بررسي اين رويدادها، تحليل آنها در چارچوب روندها (Trends) است كه سبب مي شود كه يك رويداد در تعامل و كناكنش با ديگر رويدادها يك جرياني را شكل مي دهند كه نه تنها فهم رويدادها ممكن ميگردد، بلكه سويه آتي آنها نيز مشخص شده كه مي تواند در تدوين سناريوهاي متعدد براي مواجهه با تحولات به كار برده شوند. اين مقاله سعي مي­كند يك رويدادهاي چون « اعزام كاروان دريايي آزادي غزه از فعالان بين المللي در حوزه صلح در ٣١ مي به غزه»، «حمله نظامي اسرائيل به اين كاروان و كشتن٢٠ نفر فعال بين المللي صلح»، «واكنش اعتراضي در همه جهان به كشتار غير نظاميان توسط اسرائيل»، «اعزام كاروان دوم آزادي غزه» و «مصادره و كنترل مجدد اين كاروان در شنبه ٥ ژوئن» را در يك روند نظامند بررسي كرده و تاثير معنايي و محتوايي آن بر تحولات صلح خاورميانه بررسي كند. استدلال اين مقاله اين است كه « شكل گيري عرصه عمومي بين المللي مبتني بر جامعه جهاني بين المللي در عصر رسانه تصويري (Video Age) سبب كنشگري سازمانهاي جامعه مدني فراملي (TCSOs) Transnational Civil Society Organizations بر سر موضوعاتي چون حقوق بشر، دموكراسي خواهي، مبارزه با تبعيض نژادي، حقوق زنان و كودكان، چند فرهنگ گرايي، محيط زيست و شده است و قضيه دفاع فعالان بين المللي صلح از نقض حقوق بشر در غزه نيز دقيقاَ يكي از اين موارد است». براي تحليل اين وضعيت: ١. به توضيح عرصه عمومي بين المللي و كنشگري سازمانهاي جامعه مدني فراملي؛ ٢. عوامل شكل گيري عرصه عمومي بين المللي در خصوص غزه؛ ٣. مكانيزم هاي تاثيرگذاري سازمانهاي جامعه مدني فراملي و ٤. جهاني شدن/عمومي شدن نقض حقوق بشر در غزه و سناريوهاي آتي ايفاي نقش فعالان بين المللي صلح در خصوص فلسطين با توجه به اقدامات ممانعت گرايانه اسرائيل مي پردازيم.

١)عرصه عمومي بين المللي و سازمانهاي جامعه مدني فراملي(TCSOs)

رابرت كوهين(Robert Keohane) و جوزف ناي(Joseph S. Nye) در سال ١٩٧٢ كتابي را با عنوان« روابط فراملي و سياست هاي جهاني» (Transnational Relations and World Politics) منتشر كردند[1] كه برخلاف روندهاي حاكم بين المللي ناشي از سلطه بلامنازع دولتگرايي واقعگرايانه، مفهوم اوليه دورنماي كنشگري بازيگران فراملي را بيان نمودند. بازيگران فراملي يا چيزي كه هم اكنون از آن به عنوان«جامعه مدني بين المللي» گفته مي شود[2]، گستره و شيوه فعاليت خود را نسبت به موضوعات بين المللي افزايش داده است. از لحاظ حيطه فعاليت؛ بجاي پرداختن به مسائل برخواسته از مسئوليت ملي ، به مسائلي كه منشعب از مسئوليت ها و دغدغه هاي فراملي و انساني آنهاست نيز توجه مي كنند و به عبارت بهتر نقطه ثقل تمركز آنها موضوعات مشترك انساني در «زيست جهان» به هم پيوسته اي است كه برخواسته از «اخلاق مسئوليتي/وظيفه اي» است تا «اخلاق صدقه اي». دايره نقش هاي (Role) اين بازيگران فراملي كه گاه برحسب نوع فعاليت تخصصي نيز شده است نه فقط جنبه هاي مختلف حيات انساني چون حقوق بشر، حقوق زنان، عدم تبعيض نژادي، دموكراسي خواهي ورا دربرميگرد بلكه توجه به جنبه هاي حيات زيستي غير انساني چون حمايت از محيط زيست طبيعي(جنبش سبزها) را هم در بر ميگيرد. از لحاظ شيوه و سازوكار فعاليت نيز علاوه بر بهره گيري از ابزارهاي رسمي Formal چون نهادها و رژيم هاي بين المللي حقوق بشري(شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد)، از ابزارهاي غير رسمي چون كمپين هاي اعتراضي نيز سود مي جويند. به تعبير راگي اين سازمانهاي فراملي درگير مسايل حقوق بشري پس از دهه ١٩٩٠ و گسترش ارمانهاي ليبرالي بيشتر شكوفا شد كه نمونه برجسته آن را در رشد شبكه هاي بين المللي طرفداري از حقوق بشر و محيط زيست مي توان ديد.[3] اما روندهاي پس از دهه ١٩٩٠ نشان مي دهد كه اين موج تاثيرگذاري اين رسانه ها و حساسيت آنها به موضوعات حقوق بشري در همه نقاط گيتي رو به فزوني است كه نمونه بارز اخير آن حضور فعالان بيم المللي از ميليت هاي مختلف در كاروان «آزادي غزه» در ٣١ مي و كاروان دوم كمك رساني «كشتي راشل كوري» ايرلندي ديد. به راستي دليل اين خيزش جهاني فعالان بين المللي چيست؟

٢)عوامل شكل گيري عرصه عمومي بين المللي: رسانه تصويري و تعدد بازنمايي ها

عامل اصلي شكل گيري عرصه عمومي بين المللي را مي توان ارزشهاي مشتركي دانست كه در عصر رسانه هاي تصويري شكل گرفته اند. به نظر شاپيرو(Shapiro,1990)، بر خلاف رسانه هاي نوشتاري، عصر ويدئو مي تواند مخاطب را تا حد زيادي از سيطره اقتدار گوينده و مرجع بيان رويدادها خارج كند زيرا با آگاهي مخاصب از جزئيات تصويري رويداد، توانايي قضاوت بيشتري بر اساس نگرشهاي خود پيدا مي كند.[4] در اين عصر، در مقابل گفتمان ها و تبليغات رسمي متوليان قدرت از رويدادها، انواع مختلفي از بازنمايي هاي Representation غير رسمي و مردم نهاد در اختيار مخاطب قرار ميگيرد كه مي تواند از دروغ پردازي رسانه هاي رسمي حكومتي جل.گيري كند. اين رسانه ها مي توانند تمايلات همه انسانهاي سراسر گيتي بر اساس مولفه هاي آزاديخواهانه، مبارزه با تبعيض نژادي و اقدامات نژادپرستانه دولتها، نقض حقوق بشر و را به هم نزديك نمايد و تقويت كننده عرصه عمومي بين المللي گردد. تفاوت عصر ويدئو و نوشتاري را در تحليل رويداد حمله اسرائيل به قانا در سال 2006 را نشان مي دهيم:

سطر اول متن خبر روزنامه هاآرتض در سال 2006 بدون هيچ عكسي درباره كشتار قانا بدينگونه است:

«در حمله نيروي هوايي اسرائيل به شهري در جنوب لبنان 56 نفر كشته شدند‌‌»[5]

56 killed in IAF strike in south Lebanon town”

در خبر فوق با حذف جزئيات توسط گوينده خبر و نيز محدوديت هاي رسانه نوشتاري كه بايد وظيفه تصويرسازي ذهني را هم با متن انجام دهد، ميزان متاثرشدن مخاطب از سلطه گفتمانهاي رسمي بيشتر مي شود. مخاطب نمي داند كه سن، جنس و محل هدف كجا بوده است و عامدانه در بي خبري مي ماند. اما اگر همين فرد با آرمان اهميت حقوق بشر و ضرورت رعايت حقوق غيرنظاميان در جنگ، در يك فيلم جزئيات حمله هوايي اسرائيل به قانا را مشاهده كند كه:

محل هدف حمله هوايي اسرائيل= پناهگاه مسكوني

كشته شدگان= 37 كودك و تعدادي زن بوده است؛

ميزان توانايي اش براي قضاوت هاي فردي بر اساس آرمانهاي خود و ناقضين آرمانهاي خود در سراسر جهان را بيشتر مي كند. طبيعتاً با گسترش آرمان دفاع از حقوق بشر در سراسر گيتي، اين امر مي تواند به سازمان يابي دغدغه­مندان صلح و نقض حقوق انساني از سراسر جهان در دفاع از حقوق مظلومان كمك كند.


3) جهاني شدن/عمومي شدن نقض حقوق بشر در غزه

گسترش آگاهي هاي جهاني از جنايات اسرائيل در 3دهه اخير سبب شده است كه موضوع نقض حقوق انساني شهروندان فلسطيني و لبناني به موضوع اول نقض حقوق انساني در نزد فعالان بين المللي بدل شود. كشته شدن 15 هزار نفر انسان در حمله اسرائيل به لبنان(1982)، كشته شده 106 زن و كودك در حمله اسرائيل به پناهگاه قانا(1996)، كشته شدن 1500 نفر غيرنظامي در حمله اسرائيل به لبنان(2006)، كشته شدن 1300 نفر غير نظامي در تجاوز اسرائيل به غزه(2006) همگي سبب جلب توجه افكار عمومي بين المللي به نقض حقوق انساني توسط اسرائيل در منطقه شده است كه به اذهان برخي تحليلگران« اسرائيل در محاطره افكار عمومي است»[6]

عليرغم اينكه اسرائيل و كشورهاي ناقض حقوق بشر سعي در كنترل رسانه هاي بين المللي در پوشش خبري حوادث فلسطين از گذشته و بخصوص از 3 سال پيش(محاصره غزه و حمله با آن در سال 2006 در طي عمليات سرب مذاب Cast lead))، اما ظهور مفهومي به نام «شهروندخبرنگاري»(Citizen-Journalism) توانسته است كه اين هژموني رسانه اي غرب را در عدم پوشش موارد نقض حقوق بشر بشكند.

شهروندخبرنگاري: همانگونه كه رابرت فيسك در مصاحبه با يك نشريه كانادايي اشاره ميكند[7]؛ كه اسرائيل در جنگ 2006 عليه غزه برخلاف راي دادگاه عالي اين كشور، از ورود خبرنگاران به صحنه درگيري براي جلوگيري نمود و رسانه ها را در 2مايلي محل درگيريها نگه داشت، اما در غياب رسانه هاي غربي، بسياري از خود شهروندان فلسطيني به تهيه اخبار و فايل هاي ويدئويي براي رسانه هاي غربي مي پرداختند. اين امر باعث مي شد كه هژموني اسرائيل در سكوت خبري جنايات خود شكسته شود. مثلاً بسياري از خبرنگاران شبكه الجزيره افراد عرب زبان شهروند فلسطيني بودند.



در حوادث اخير حمله نظامي اسرائيل به كاروان آزادي غزه در 31 مي 2010 نيز به رغم اينكه اين رژيم سعي در كتمان واقعيت تجاوز از طريق سكوت خبري و ادعاي مضحك دفاع شخصي سربازان اسرائلي از خود در برابر اقدام تهاجمي فعالان صلح! با سلاح هاي سرد داشت، اما اين تصاوير شهروندخبرنگاران بود كه به بازنمايي واقعيت اين رويداد برخلاف تبليغات رسمي رژيم اسرائيل پرداخت. تصاوير زير كه توسط دوربين هاي فعالان صلح گرفته شده است گوياي حمله كماندوهاي اين رژيم به كاروان دريايي آزادي غزه است.



4)سازوكار تاثيرگذاري سازمانهاي جامعه مدني فراملي(TCSOs)

الف) گسترش آگاهي هاي جهاني: اين سازمانها سعي مي كنند تا با شكست انحصار حاكميتي دولت هاي ناقض حقوق بشر در اطلاع رساني به تعميق هرچه بيشتر «اشتراك هويتي» بر سر موضوعات اساسي حقوق انساني در سراسر گيتي بپردازند. اين اشتراك هويتي به نوبه خود به بازتنظيم اهداف از اهداف خاص سياسي ملي/نژاد گرايانه به اهداف جهان وطن انگارانه شده كه سبب گسترش دايره عضوگيري خود به سطح جهاني مي شود. به همين دليل است كه شهرونداني از كشورهاي اروپايي، آسيايي، آفريقايي و آمريكا از نژادها و اديان مختلف و حتي يهوديان با هدف مبارزه با نقض حقوق انساني در غزه در كاروان صلح 31 مي و نيز كاروان صلح كشتي «راشل كوري» در 6 ژوئن جمع مي شوند.

ب) فشار بر فرايند تصميم گيري داخلي. سازمانهاي فراملي به دليل توان بسيج آگاهانه نيروههاي فراملي هم­انديش در سطح داخلي مهمترين عامل تاثيرگذاري بر فرايند تصميم گيري دولتها در سيستم هاي دموكراتيك هستند.[8]

پ)پيگيري سياست شرمنده سازي دولت هاي ناقض حقوق بشر ملت ها

سياست شرمنده سازي از سوي اين سازمانهاي فراملي سبب مي شود كه پرستيژ كشورهاي ناقض حقوق بشر ملت ها كه مهمترين بعد قدرت نرم كشورها در عرصه بين المللي است تحليل رود. مهمترين شكل اين سياست شرمنده سازي بوسيله اعتراضات شبكه هاي مختلف حقوق بشري در سراسر گيتي صورت مي گيرد. در حادثه اخير حمله اسرائيل به كاروان آزادي، سازمانهاي جامعه مدني فراملي بسيار فعالانه به شرمنده سازي اسرائيل پرداختند. تظاهرات 4000 نفري در گوتنبرگ، تظاهرات 3500نفري در آتن جلو سفارت اسرائيل، تظاهرات 2000 نفري در جلو سفارت اسرائيل در پاريس، تظاهرات دهها هزار نفري در استانبول، باكو[9] و تظاهرات مردم در ادمونتون كانادا همگي نشان دهنده هدف گيري اين سازمانهاي فراملي براي شرمنده سازي اسرائيل به دليل ارتكاب جنايت هاي متعدد عليه حقوق انسان ها در غزه است.

5) سناريوهاي آينده وضعيت صلح در فلسطين

موازي جريان جهاني شدن محاصره غزه به طور خاص و تضييع حقوق انساني فلسطيني ها به طور عام، روند ديگري از سوي اسرائيل سعي در تروريست معرفي كردن گروههاي مقاومت فلسطيني در جهان دارد تا بدينوسيله بتواند هر جنايتي را عليه اين فلسطيني ها به انجام برساند. اين مسئله به طور مكرر مشاهده مي شود كه تندروهاي اسرائيلي و حتي برخي ژوزناليست هاي مشهور و طرفدار اسرائيل چون دانيل پايپز سعي دارند كه گروههاي مقاومت را در امتداد خط تروريستي القاعده تعريف كرده و اسرائيل را به عنوان خط مقدم مبارزه عليه تروريست هاي بنيادگرا به جهان بشناسانند تا بتوانند با انحراف افكار عمومي به اهداف اشغالگرايانه خود در فلسطين تثبيت بخشند. در 2 دوره اين اتفاق براي جريان مقاومت فلسطيني رخ داده است. الف) در دهه 70 و 80 كه كه گروههاي فلسطيني به اقداماتي چون هئاپيما ربايي دست مي زدند و ب) در دوره پس از 11 سپتامبر.

در چنين شرايطي تاكيد گروههاي فلسطيني بر پيگيري آرمانهاي سياسي خود در قالب نرم ها و هنجارهاي بين المللي، علاوه بر اينكه موفق به خنثي سازي سياست اسرائيل در تروريست جلوه دادن گروههاي مقاومت مي شود، مي تواند سبب جهاني كردن هرچه بيشتر نقض حقوق انساني در فلسطين شود. اين امر مي تواند حمايت بيشتر شبكه هاي حقوق بشري فراملي در عصر اطلاعات را فراهم مي آورد كه منجر به فشار هرچه بيشتر افكار عمومي جهاني در احقاق حقوق نقض شده فلسطيني ها گردد.


راهكارها:

پوشش گسترده رسانه اي موارد نقض حقوق انساني در فلسطين از طريق رسانه هاي تصويري در سراسر گيتي. مواردي چون نقض حقوق زنان و كودكان، موارد نقض كنوانسيون هاي حقوق جنگ در مورد منع كاربرد برخي سلاحها چون بمب هاي خوشه اي و نيز بمب هاي حاوي اورانيوم ضعيف شده وبه منظور شكستن انحصار رسانه اي غرب

غير دولتي ماندن رهبري روند اعتراضات جهاني

تهیيج شخصيت هاي سياسي  با مقبوليت بين المللي در دفاع از فلسطين. شخصيت هاي موجهي چون خاتمي در ايران، ماهاتير محمد در مالزي، اردوغان در تركيه از اين موارد.

بهره گيري از شخصيت هاي برجسته ادبي، ورزشي، فرهنگي جهاني در تعميق عمومي كردن/جهاني كردن موارد نقض حقوق بشر توسط اسرائيل در فلسطين.

بهره گيري حداكثري از شرايط «دسپاچگي سياسي» اسرائيل و عدم وجود استراتژي منسجم در اين كشور در مورد نحوه برخورد با كشتي هاي حامل كمك هاي فعالان صلح به غزه، از طريق تكرار مداوم فعاليت ها.

در شرايط كنوني به نظر مي رسد كه اسرائيل در يك وضعيت متناقض قرار گرفته است. از يكسو شكست محاطره غزه از طريق اجازه دادن به كاروان هاي فعالان صلح سبب شكست طرح استراتژي غزه براي نابودي جبهه مقاومت فلسطيني(حماس) است و از سوي ديگر تكرار مخالفت اسرائيل با ورود كشتي هاي فعالان صلح با غزه منجر به تهييج افكار عمومي بين المللي عليه اين كشور مي شود. در اين وضعيت تكرار روانه كردن كاروانهاي صلح با محوريت كشورها و افراد خوشنام بين المللي در شرمنده سازي هرچه بيشتر اسرائيل و نهايتاً شكست محاصره غزه تاثيرگذار است.

نكته نهايي اينكه نبايد نقطه ضعفي كه هميشه در انحراف جهاني شدن نقض حقوق بشر درتحولات فلسطين روي داده است غافل شد و آن تندروي هاي برخي بازيگران برخلاف نرم هاي بين المللي است. محتمل ترين گزينه آتي امكان همكاري جبهه سازش با اسرائيل در حل مسئله كاروانهاي صلح به سود اسرائيل است. اجازه محدود ورود محموله ها از خاك اسرائيل و بازگشايي كوتاه مدت و محدود گذرگاه رفح از سوي رژيم مبارك با همكاري اسرائيل، مي تواند محتمل ترين سناريوي آتي براي نجات اسرائيل از بحران كنوني باشد ولي خوشبختانه روندهاي كلان حاكي از جهاني شدن نقض حقوق انساني در فلسطين به عنوان مهمترين مورد نقض حقوق انساني در جهان است كه نويد بخشي اعاده حقوق فلسطيني ها را به همراه دارد.

منابع:

1


[1]. Keohane, Robert . and Joseph S. Nye, Jr (1972) Transnational Relations and World Politics. Cambridge, MA: Harvard University Press.

[2]. Ruggie, John Gerard.(2004) Reconstituting the Global Public Domain: Issues, Actors, and Practices. European Journal of International Relations, Vol. 10, No.4,PP. 499–531(p:499)

[3]. Ibid,p.501.

[4]. Shapiro, Michael. Strategic DiscourseflMscursive Strategy: The Representation of “Security Policy” in the Video Age. International Studies Quarterly, Vol. 34, No. 3, Special Issue: Speaking the Language of Exile: Dissidence in International Studies (Sep., 1990), 327-340.

[5]. See : www.haaretz.com(July30,2006) At:< http://www.haaretz.com/news/israel-curbs-iaf-in-lebanon-rice-says-truce-can-be-forged-this-week-1.194050>

[6]. Fisk, Robert. ( 2010).Israel feels under siege, Like a victim; An underdog. (February2,2010)

At:<http://www.independent.co.uk/opinion/commentators/fisk/robert-fisk-israel-feels-under-siege-like-a-victim-an-underdog-1886332.html>

[7]. Christoff, Stefan. Robert Fisk on Gaza and the Media. At:< http://www.rabble.ca/news/robert-fisk-gaza-and-media>

[8] . بنگريد به: کیت نش.(1388)جامعه شناسی سیاسی معاصر: جهانی شدن، سیاست و قدرت. ترجمه محمدتقی دلفروز . تهران: انتشارات كوير

[9]. Macintyre, Donald (June1, 2010) In Pictures: Israeli slaughter on the Med provokes global outrage. At:< http://www.belfasttelegraph.co.uk/news/world-news/in-pictures-israeli-slaughter-on-the-med–provokes-global-outrage-14826909.html?service=Print>


مطالب مرتبط