حسن کریمی
دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
_ مقدمه:
با شکلگیری اقلیم کردستان در سال 2004 میلادی که نتیجه سالها مبارزه اکراد و از همه مهمتر تدبیر رهبران سیاسی کُرد در تعامل با نظام بینالملل و کمک به سقوط رژیم بغداد بود، کردها خوشحال بودند که پس از سالها مبارزه به حداقل خواسته خود رسیدهاند. تا سال 2012 م. در حالی که دیگر بخشهای عراق مملو از ناامنی، ترور و بمبگذاری بود، همه چیز در اقلیم کردستان خوب بود و بعضیها از این منطقه به عنوان «دبی دوم» یاد میکردند. این وضعیت نتیجه تعامل خوب میان دو چهرة اول اقلیم کردستان یعنی آقایان طالبانی و بارزانی بود. چرا که میان دو نفر از یک سو و اقلیم کردستان با دولت بغداد از سوی دیگر تعامل خوبی وجود داشت. اما طی چند سال اخیر بخصوص پس از مرگ طالبانی، نه تنها تعامل میان کُردها کم شد، بلکه امروز اعضای اتحادیه میهنی حضور در نشست دولت اقلیم کردستان را تحریم کردهاند. به طورکلی میزان اختلافات به حدی است که حتی نماینده سازمان ملل در امور عراق نیز در مورد تداوم موجودیت اقلیم کردستان به مقامات این منطقه هشدار داده است. حال سوال این است: جنگ قدرت در اقلیم کردستان ناشی از چیست؟ این اختلافات چه تاثیری بر نفوذ ترکیه در اقلیم کردستان داشته است؟
– بحث و یافتهها
در سال 2012 م. یک اتفاق بد روی داد و تصور بر این است که این اتفاق ناگوار نقش بسیار مهمی هم در سلطه داعش بر بخشهایی از عراق و هم از هم گسیختگی و جنگ قدرت در اقلیم کردستان داشته است. مرگ جلال طالبانی فقید و باهوش نه تنها ساختار سیاسی عراق را دچار گسل کرد، بلکه کردستان را از وجود ریش سفیدی دوست داشتنی که مایه خیرخواهی و برادری (یکیتی) کردها نیز باشد، محروم کرد. از نگاه بعضی اندیشمندان کرد و عرب، طالبانی دوراندیشتر از بارزانی بود و راه نجات کردها را در یک پروسه جستجو میکرد. اما بارزانیها از مرحوم ملامصطفی بارزانی گرفته تا خانوادهاش، از جمله جانشینش آقای مسعود بارزانی بسیار تمامیت خواه بوده و به دنبال حل مشکل کردها در سریعترین زمان ممکن بوده و هستند. همین خودخواهی باعث چالش و دو دستگی میان کردها شده است. تا زمانی که آقای طالبانی بود همه چیز آرام بود و اگر اختلافی هم بود بدون اینکه بازتاب رسانهای داشته باشد، فوری حل و فصل میشد. اما بیماری آقای طالبانی در سال 2012م. و بعد از آن مرگش در سال 2017م. باعث شد تا رهبران پارتی از خلا موجود حداکثر بهره را برده و تنها خود را شایسته تصمیمگیری در اقلیم کردستان بدانند و هرگونه اقدامی نهایتا با تصمیم آنها باشد. مسال دومی که تاثیر بسزائی در جنگ قدرت اقلیم داشته است؛ وزنه بارزانیها و هواداران آنها در اقلیم است. گذشته از استانهای اربیل و دهوک، آنها دارای طرفدارانی در دیگر بخشهای اقلیم کردستان، کشور عراق و حتی خارج از عراق هستند. این طرفداران که مورد لطف و موهبت پارتی هستند، در مواقع لازم که نیاز باشد به کمک بارزانی آمده و از آنها استفاده شده است. به عنوان مثال بعضی از مردم اقلیم معتقدند که پارتی با دادن تابعیت به عدهای از اکراد سوریه که ساکن اقلیم هستند، از حق رای آنها برای پیروزی خود در انتخابات اقلیم و بعضا عراق بهره جسته است. هرچند چنین ادعائی از سوی سران پارتی رد شده است، اما چندان دور از ذهن هم نیست. بدون شک همین برتری عددی باعث سلطه بارزانیها بر پارلمان، دولت محلی، شورای عالی امنیتی اقلیم و استفاده از ثروت نفت و گاز به نفع خود شده است. مساله سومی که جنگ قدرت در اقلیم را تحت تاثیر قرار داده است، تحزبگرائی در اقلیم است. وجود احزاب دیگری همچون گوران، نسل نو و جماعت اسلامی کردستان، اگرچه نشانگر کثرتگرائی و دموکراسی در اقلیم است. اما این احزاب با حمله به دو حزب اصلی اقلیم (یعنی احزاب دموکرات و اتحادیه میهنی) معتقدند که دو حزب مذکور از جمله پارتی دموکرات کردستان نه تنها برنامهای برای حکمرانی مطلوب در کردستان ندارند، بلکه با قدرت مطلقه و سلطه بر منابع طبیعی اقلیم در راستای منافع حزبی و جناحی خود، از رفاه مردم کردستان کاستهاند.
فرصتطلبی کشورهای همجوار
چنین وضعیتی در کردستان، فرصت مناسبی برای کشورها از جمله ترکیه برای پیشبرد اهداف ملی و منطقهای به وجود آورده است. اگرچه در آغاز شکلگیری منطقه فدرال کردستان ترکها به شدت مخالف شکلگیری آن بودند و بعدها هم حسرت میخوردند که چرا در مقابل ایجاد اقلیم کردستان کوچکترین اقدامی صورت ندادند، اما باید گفت که منافع منطقه فدرال کردستان برای ترکها بیشتر از زیانش بوده است.
در این ارتباط باید گفت: اولاً دولت ترکیه به واسطة پیوند خوبی که با حزب دموکرات کردستان دارد، بدون در نظر گرفتن حاکمیت سیاسی عراق تا 25 کیلومتری عراق و 50 کیلومتری اقلیم کردستان نفوذ کرده است و بالغ بر چند پایگاه نظامی، امنیتی و جاسوسی دارد. ارتش ترکیه و سازمان اطلاعاتی این کشور (میت) از این پایگاهها بر علیه حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک) در شمال عراق و اعضای حزب اتحاد دموکراتیک سوریه استفاده میکند. دولت ترکیه هرچند وقت یکبار به بهانه مبارزه با حزب کارگران کردستان، اقدام به بمباران شمال عراق میکند. اقدام ترکیه تنها محدود به مقر حزب کارگران کردستان در کوههای قندیل نبوده و شهرهای اقلیم کردستان را نیز به بهانه مبارزه با تروریسم مورد حمله قرار میکند. آخرین اقدام ترکیه حمله به فرودگاه سلیمانیه برای ترور مظلوم عبدی کوبانی رهبر نیروهای سوریه دموکراتیک بود که برای دیدار با مقامات اتحادیه میهنی به سلیمانیه سفر کرده بود. نگرانی اتحادیه میهنی از این مساله و پیامدهایی که میتواند بر اقتصاد استان سلیمانیه و اتحادیه میهنی داشته باشد، باعث شد تا قباد طالبانی از رهبران ارشد اتحادیه میهنی به توصیه دولتمردان بغداد به آنکارا سفر کند. هدف قباد طالبانی رسیدن به راه حلی برای بهبود اوضاع سلیمانیه است و درصدد است روابط میان ترکیه و اتحادیه میهنی کردستان را عادی کند.
دوم اینکه دولت ترکیه به واسطه رابطه خوبی که با حزب دموکرات کردستان دارد از این رابطه برای پیشبرد اهداف منطقهای خود در شمال سوریه بهره برده است. ترکیه که شکلگیری یک دولت خودمختار در شمال شرقی سوریه به رهبری حزب اتحاد دموکراتیک و یگانهای مدافع خلق _ که آن را شاخهای از پ ک ک میداند _ را تحمل نمیکند، درصدد جایگزین کردن شورای میهنی کُردهای سوریه و پیشمرگان روژ _ که رابطه نزدیکی با حزب دموکرات کردستان دارد_ به جای آنها میباشد. برخلاف شورای میهنی کردستان سوریه و پیشمرگان روژ که رابطه نزدیکی با حزب دموکرات دارند، حزب اتحاد دموکراتیک و یگانهای مدافع خلق از نظر ایدئولوژیکی نزدیک به اتحادیه میهنی کردستان هستند. چالش دولت ترکیه با اتحادیه میهنی و رهبران آن نیز به همین مساله برمیگردد. در سالیان اخیر شاهد سفر مقامات کرد سوریه به سلیمانیه و برعکس رهبران اتحادیه میهنی به منطقه تحت کنترل نیروهای سوریه دموکراتیک به رهبری مقامات کرد بودیم. تحولات سوریه از جمله منطقه تحت کنترل کردها همواره یک مساله استراتژیک برای دولتمردان ترک و دیگر احزاب سیاسی این کشور بوده است. دولت رجب طیب اردوغان در سالیان اخیر برای تحریک احساسات ملیگرایانه مردم ترکیه جهت حضور در انتخابات به نفع خود، حساب ویژهای روی این منطقه باز کرده و بیتاثیر هم نبوده است. عملیات شاخه زیتون و چشمه و تصرف مناطقی همچون تل ابیض (گری سپی)، راس عین (سری کانی) و عفرین طی سالیان اخیر در شمال سوریه شاهدی بر این مدعاست. هیچ بعید نیست که تا قبل از انتخابات آتی ترکیه شاهد حملة دیگری به منطقه تحت کنترل کُردها در شمال سوریه و یا ترور یکی از رهبران کُرد این منطقه نباشیم.
مساله سوم به بهرهبرداری ارزان ترکیه از انرژی اقلیم کردستان و بازار آن برمیگردد. میزان درآمد ترکیه از انرژی اقلیم کردستان در سالیان اخیر به حدی بوده است که دولتمردان ترک برای تضمین این درآمد هر بار مقامات دولت اقلیم کردستان از جمله بارزانیها را به ترکیه دعوت کرده و از آنها بسان رهبران یک کشور مستقل استقبال به عمل آوردهاند. دولت ترکیه در سال 2014م. بدون توجه به قراردادی که با دولت مرکزی عراق داشت، به اقلیم کردستان اجازه داد روزانه 450 هزار بشکه نفت از طریق خط لوله به بندر جیهانی صادر کند و از این طریق درآمد سرشاری کسب کرد. از سوی دیگر دولت اقلیم کردستان نیز از این بابت درآمد زیادی بدست آورد. اما مشکل اینجا بود که اولاً معلوم نبود که این پول کجا پسانداز و هزینه میشود؟ تاثیر آن بر معیشت مردم اقلیم معلوم نبود؟ دولت اقلیم نیز که در حاکمیت بارزانیها بود، توضیح روشنی ارائه نمیداد؟ همین مساله باعث شد تا دیگر احزاب کردستانی از جمله اتحادیه میهنی، نسل نو و…. اتهاماتی را بر علیه دولت اقلیم کردستان وارد کنند. آنها میگفتند، ترکیه با سوءاستفاده از اختلاف میان کردها، منابع اقلیم را تاراج میکند. شکی نیست که بعضی از احزاب و شخصیتهای کرد نیز در شکایت بغداد علیه دولت اقلیم و ترکیه نقش داشتند. دولت مرکزی عراق هم در دادگاه فدرال عراق و هم در کشور فرانسه علیه حکومت اقلیم کردستان و ترکیه بابت صادرات غیرقانونی نفت شکایت کرد. شکایتی که به نفع دولت مرکزی عراق تمام شد. اگرچه با احکام صادره، فعلا صادرات نفت کردستان به ترکیه به حالت تعلیق درآمده است، اما با مذاکراتی که میان آقای مسرور بارزانی نخستوزیر اقلیم کردستان و آقای السودانی نخستوزیر عراق صورت گرفت، قرار است این صادرات تحت مدیریت شرکت ملی نفت عراق موسوم به «سومو» مجدداً از سرگرفته شود و دولت ترکیه به عنوان «هاپ انرژی» منطقه مجدداً هم از انرژی کردستان و هم از مزایای عبور خط لوله از خاک خود استفاده خواهد کرد. ناگفته نماند ترکیه بخش اعظم بازار کردستان را نیز در اختیار دارد و بالغ بر 1500 شرکت ترکی در کردستان عراق مشغول به فعالیت هستند. بیشتر پرسنل این شرکتها تابعیت ترکیه دارند و به واسطه ارتباط مدیران این شرکتها با بعضی از دولتمردان اقلیم، از یکسری معافیتها و مزایای کار برخوردار هستند.
_ نتیجهگیری
میزان اختلاف در حکومت اقلیم کردستان که نتیجه نبود رهبری کاریزماتیک، دوستداشتنی و خیرخواه ملت همچون آقای جلال طالبانی، برتری عددی بارزانیها و هواداران آنها و تحزبگرائی مخرب است، به حدی زیاد است که نه تنها موجودیت اقلیم و در ادامه پیشرفت آن را با مشکل مواجه کرده است، بلکه حتی زمینه سوء استفاده دیگر کشورها را فراهم ساخته است. مهمترین کشوری که بیشترین سوءاستفاده را از اختلافات داخلی کردها کرده است، ترکیه است. ترکها با ایجاد یک پیوند به اصطلاح راهبردی و یا شاید هم تاکتیکی با حزب دموکرات کردستان توانسته با نفوذ در عمق استراتژیک کردستان و ایجادهای پایگاههای نظامی و جاسوسی به مقابله با عناصر پ ک ک در کوههای قندیل، تعقیب و یا بعضاً ترور آنها در شهرهای اربیل و سلیمانیه بپردازد. علاوه بر این، ترکها به کمک حزب دموکرات کردستان، به اختلاف میان کردهای واقع در منطقه شمال شرق سوریه دامن زده و شورای میهنی کردستان سوریه مورد حمایت بارزانیها را در برابر حزب اتحاد دموکراتیک کرد مورد حمایت حزب کارگران کردستان قرار داده است. نهایتاً ترکیه بیشترین بهره را از بازار و انرژی کردستان برده است. بنابراین میتوان گفت اقلیم کردستان از همگسیخته بیشترین نفع را برای ترکیه داشته است.
واژگان کلیدی: جنگ قدرت, اقلیم کُردستان, عراق, فرصتطلبی ترکیه