دکتر روح اله مدبّر
کارشناس مسائل بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
از سال 2010 به بعد روند تحولات فدراسیون روسیه در مناسبات بین المللی به ثمر نشستن تلاشهایی که توسط دولتمردان این کشور در عملیاتی کردن استراتژیهای کلان خود جهت حضور با ثبات و مؤثر در مناسبات بین المللی تدارک دیده بودند تحلیل میگردد.
به عبارتی پس از تدوین برنامههای مختلف راهبردی ویژه با مأموریتهای متعدد و چند وجهی شامل ابعاد: “اقتصادی، نظامی و فرهنگی” شاهد نقش پر رنگ فدراسیون روسیه در معادلات جهانی و ثبات به عنوان کارگزاری مؤثر در مناسبات بین المللی و جایگاهی تصمیم گیر و تصمیم ساز حتی برای ساختار نظام بین الملل هستیم؛ هر چند این ثبات و اثرگذاری به مذاق آمریکاییها و اروپاییها خوش نیاید؛ اما نمیتوان این اثرگذاری را کمرنگ نشان داد.
امروزه ساده اندیشی است که فقط روسیه را به دلایل صرف داشتن تسلیحات پیشرفته و اتمی، ذخایر انرژی ، وسعت سرزمینی و شرایط ژئوپولیتیک خاص آن بسنجیم. روسیه اکنون دوره آزمون و خطا را طی کرده و از اشتباهات و عدم شایسته سالاریهایی که سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی برای آن سرزمین را رقم زد به عنوان درسی برای تدوین آیندهای روشن و متفاوت استفاده کرده است.
عبور از بحران اقتصادی؛ افزایش نرخ رشد اقتصادی، توسعه سرمایه گذاری خارجی، جذب نخبگان دانشگاهی، حرکت در مسیر ایجاد اقتصاد و تولیدات مولّد در برابر خام فروشی و وابستگی به اقتصاد رانتیر، ورود به عرصه صنایع خودرو سازی مدرن و لوکس با قابلیت رقابت با اروپا؛ انجام برنامههای راهبردی فرهنگی با برنامه “هویت روسی در سرزمین بزرگ و یکپارچه”؛ انسجام گرایی با رویکرد مرکز گرایی ، جذب حداکثری و اتحاد آفرینی در میان جامعه در کشوری که تنوع فراوان قومیتی، نژادی و دینی را دارا است همراه با استفاده از این تنوع در توسعه همکاریها ، دوستیها و مشارکت حداکثری نسل جوان و آموزش دیده در عرصه کلان مدیریتی کشور از نمونه های قابل اشاره می باشد.
ورای موارد فوق حضور پر رنگ روسیه در دو منطقه “اوراسیا و اورآتلانتیک” با سیاست ” مرکز گرایی واقع گرایانه با ابزار عمل گرایی” که دکترین سیاست خارجی ولادیمیر پوتیین میباشد موجب شده تنظیم راهبردهای روابط بین المللی فدراسیون روسیه به عنوان کشوری دارای موقعیت تعیین کننده در معادلات استراتژیک جهانی در کنار آمریکا و با رقابت دوشادوش با ایالات متحده آمریکا سنجیده شود و این رقابت موجب محدودیت و کاهش ضریب عمق نفوذ و یکجانبه گرایی طرف آمریکایی گردد. این امر کارشناسان روابط بین الملل را بر آن داشته که نظریه جهان چندقطبی را با قوت بیشتری دنبال کنند.
همانطور که اشاره شد روسیه با گسترش همکاری های راهبردی با کشورهای حوزه اوراسیا در محدودیت نفوذ آمریکا در این منطقه مؤثر بوده؛ همچنین با حمایت از کشورهای شرقی و آسیایی در مسیر ارتقاء جایگاه خود در معادلات بین المللی کوشیده و با تقویت سازمان همکاریهای شانگهای، بریکس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کاسپین در رونق اقتصادی و ایجاد بازار بزرگ تجاری و مالی منطقهای با مشارکت کشورهای مذکور مناسب عمل کرده که برونداد آن موجبات ایجاد بازاری رقابتی در منطقه را فراهم کرده که کاملا مغایر با سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکایی ها در نگاه به شرق می باشد و اثرات مثبتی در بی اثر کردن تحریم های غیر قانونی و انحصارطلبانه ای که آمریکایی ها علیه کشورهای مستقل جهان مانند جمهوری اسلامی ایران وضع می کنند را پدید می آورد.
نمونه بارز این امر توافق بسیار مهم جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا برای ایجاد منطقه آزاد تجاری در دریای کاسپین به مدت سه سال می باشد که ظرفیت ویژه تجاری برای ایران در عرصه بازرگانی، اقتصادی و توریستی در پی خواهد داشت .
روسیه با بهره گیری از فرصت سرزمینی خود که پهنهای “اروپایی و آسیایی” است در شرایطی که اتحادیه اروپا با مسائل و اختلافات عدیده داخلی بویژه بعد از طرحهای یک جانبه گرایانه بریتانیا برای عملیای کردن برگزیت و یا مسائل حل نشده بحران مهاجرت و شوک های اقتصادی مواجه شده از این فرصت استفاده کرده و نفوذ خود را در محدوده سنتی گذشته خود، شرق اروپا را نیز افزایش داده؛ برای نمونه موفقیت قاطع “زلنسکی” در انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در مقابل شعارهای روس هراسانه و دو قطبی سازی رئیس جمهور سابق اوکراین ” پروشنکو” حاصل عمق نفوذ روسیه در این حوزه با وجود تبلیغات و فشارهای فراوان غرب میباشد. فارغ از موارد مذکور رویکرد روسیه در مواجهه با آمریکا در مسائل پیش روی در سوریه طی چند سال اخیر و عدم امکان یکه تازی آمریکا در سوریه بدون توجه به نقش روسیه و سایر بازیگرانمنطقه ای در این راستا است.
شایان ذکر است توسعه صنایع مولد نظامی استراتژیک و اقدام جدید این کشور در ساخت و به آب انداختن بزرگترین کشتی یخ شکن هسته ای جهان گویای برنامه ای مدون و راهبردی برای ورود به دریای شمالی که اهمیتی ویژه هم در عرصه امنیتی و هم اقتصادی دارد می باشد.
لذا با اتخاذ دکترین”ملی گرایی مرکز گرایانه” که شامل توجه به ملی گرایی مبتنی بر واقع گرایی جهت تبدیل شدن به یکی از کانونهای قدرت در جهان چند قطبی آینده همراه با توجه به منافع ملی به عنوان شاخص اصلی جهت گیری در تصمیم سازی ها و توسعه مناسبات با کشورهای حوزه ” اسلاو، جداشدگان از شوروی، قفقاز ، غرب آسیا و خاورمیانه و از همه مهم تر ایجاد نوعی موازنه خرد گرایانه بین تنظیم روابط با کشورهای شرقی و غربی، موجب شده است که جایگاه روسیه در آینده نظام بین الملل به عنوان کشوری مؤثر و تصمیم ساز پیش بینی گردد.
واژگان کلیدی: جایگاه، مؤثر، تصمیم ساز، فدراسیون روسیه ،آینده، نظام بین الملل، دکتر روح اله مدبّر