طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
ایران در دوران پهلوی دوم اگر چه متحد بلوک غرب به حساب می آمد، اما با این حال رابطه مناسبی بویژه در عرصه ی اقتصادی و تجاری با شوروی داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، که یک وجه آن ضدآمریکایی بودن آن بود، اگرچه با استقبال شوروی مواجه شد ولی انقلابیون ایرانی بر حسب الزامات ایدئولوژیکی و دینی خود نسبت به حضور شوروی در افغانستان و فعالیت های گرایش های چپ در ایران بدبین و مخالف بودند. لذا اگر در دهه ی 1980، روابط ایران با کشورهای غربی در سطح بسیار پایینی بود، روابط با شوروی در فضایی از بدبینی و بی اعتمادی همچنان ادامه داشت. با پایان یافتن جنگ هشت ساله و ضرورت بازسازی شرایط پس از جنگ از یک سو و نیز عدم روابط مطلوب جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران متمایل به روسیه شد. در ابتدا تعاملات ایران با شوروی و سپس با روسیه، صرفاً بعد اقتصادی داشت. با فروپاشی شوروی و جایگزینی روسیه، جمهوری اسلامی ایران برای از سرگیری فعالیت های هسته ای خود به روسیه روی آورد و لذا قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر میان دو کشور منعقد شد. اعمال فشارهای ایالات متحده سبب شد که روابط ایران و روسیه از حد و حدود خاصی فراتر نرود. در این دوره روسیه منبع اصلی واردات نظامی ایران نیز به حساب می آمد. با طرح جدی مسئله ی هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 1382، روسیه با تأکید بر ضرورت حل مسئله ی هسته ای ایران از طریق دیپلماسی، مخالف اعمال فشار شدید به ایران بود. روسیه تا نیمه ی دوم سال 1384، توانست بر این موضع خود تأکید کند و مانع ارجاع پرونده ی هسته ای ایران به شورای امنیت شود. اما در نهایت روسیه تحت فشارهای آمریکا از یک سو و نیز برخی از مواضع هسته ای ایران از سوی دیگر به ارجاع پرونده ی هسته ای ایران به شورای امنیت رضایت داد و به عنوان یکی از اعضای دائم این شورا، تصویب قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را مورد تأیید قرار داد. روسیه از یک سو مانع تصویب قطعنامه هایی علیه ایران شده است که دارای محتوای شدید و بسیار محدود کننده ای بودند و از سوی دیگر از طریق رایزنی با دولت های غربی درباره ی مفاد قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران به توافق رسیدند و لذا قطعنامه هایی با رأی مثبت روسیه علیه ایران تصویب شد. در راستای مفاد قطعنامه های شورای امنیت، روسیه از تحویل موشک های اس 300 به ایران خودداری کرد. پس به طور خلاصه باید گفت که روسیه از یک طرف مانع اعمال فشارهای شدید علیه ایران است، و از سوی دیگر در موارد زیادی در سیاست های خود با دولت های غربی هماهنگ است. سؤالی که این نوشتار قصد دارد به آن بپردازد این است که نوع نگاه روسیه به جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ در پاسخ به این سؤال استدلال می گردد که علاوه بر وجود اختلاف منافع و اختلاف دیدگاه در ارتباط با موضوعات منطقه ای و بین المللی، نوعی از فضای بدبینی و بدگمانی بویژه از طرف روسیه نسبت به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
کلید واژگان: روابط جمهوری اسلامی و روسیه، مسئله ی هسته ای ایران و روسیه، تعاملات روسیه و آمریکا و تأثیر آن بر ایران.
تبیین رخداد
با توجه به رقابت های روسیه و ایالات متحده، این گونه انتظار می رود که روسیه می بایست از شراکت استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران استقبال کند. زیرا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تقابل با ایالات متحده و بی اعتمادی به این کشور می باشد. از طرف دیگر با توجه به این که ایالات متحده از طریق ناتو مناطق غربی روسیه را در اروپای شرقی و حتی قفقاز تحت نفوذ خود در آورده است، این گونه انتظار می رود که روسیه می بایست با کمک کردن به مواضع جمهوری اسلامی ایران، تلاش کند که بقای جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهدیدات غرب تضمین شود تا از این طریق مانع از گسترش نفوذ ایالات متحده در مرزهای جنوبی خود نیز بشود. همچنین در ظاهر امر این گونه انتظار می رود که روسیه باید به جایگاه استراتژیک ایران در خاورمیانه و مشخصاً تنگه ی هرمز اهمیت دهد و اجازه ندهد که جایگاه این کشور در معادلات منطقه ای و بین المللی تضعیف شود. اما امروزه مشاهده می شود که سیاست های روسیه خلاف انتظارات یاد شده است. روسیه با عضویت ایران در سازمان شانگهای مخالفت می کند، از تحویل موشک های اس 300 به ایران خودداری می کند، به قطعنامه های شورای امنیت در صورتی که مفاد آن مورد رضایت روسیه باشد رأی مثبت می دهد و… . مشاهده می شود که مجموعه ی این اقدامات در نهایت می تواند به تضعیف جمهوری اسلامی ایران منجر شود. واقعیت آن است که روسیه با تضعیف جمهوری اسلامی ایران مخالف است، اما با این حال خود روسیه در سیاست خارجی خود دارای ملاحظات و الزاماتی است که مجبور است طبق آن عمل کند. یکی از نتایج عمل به الزامات در سیاست خارجی روسیه، نوع سیاست های روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران است. در ادامه به برخی از این ملاحظات پرداخته می شود.
- روسیه دیگر شوروی نیست: اگر شوروی یک قدرت جهانی بود و دامنه ی منافع و سیاست های خود را در عرصه ی جهانی تعریف می کرد، واقعیت آن است که روسیه امروزه خود را یک قدرت بزرگ منطقه ای می داند که مسئولیت اولیه و اصلی آن تأمین امنیت روسیه در منطقه ای است که در آن قرار گرفته است. وقتی که تعریف روسیه از جایگاه خود یک قدرت بزرگ منطقه ای باشد، طبیعی است که دیگر وارد رقابت های پرهزینه با ایالات متحده در مقام یک قدرت جهانی نشود. از این رو روسیه اگر چه مایل است که برخی کشورهای دوست را در اطراف خود نگه دارد، اما این بدان معنی نیست که برای نگه داشتن دولت های دوست آمادگی پرداخت هزینه ها را نیز دارد.
- هزینه بر بودن روابط با جمهوری اسلامی ایران برای روسیه: روسیه تمایل ندارد با کشوری روابط استراتژیک و گسترده برقرار کند که مورد خصم و دشمنی ایالات متحده است. زیرا روسیه به خوبی می داند اگر به دنبال اتحاد استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران باشد، ایالات متحده اقدام روسیه را مثبت ارزیابی و تفسیر نمی کند و همین خود سبب خلق هزینه هایی برای روسیه خواهد شد. اصلی ترین دلیل مخالفت روسیه با عضویت ایران در سازمان شانگهای، به این عامل بر می گردد. بدین معنی که عضویت ایران در شانگهای خود می تواند به معنی ایجاد حریم امن برای ایران، یارگیری روسیه و نیز تمایل این کشور به رقابت با آمریکا تفسیر شود.
- بازیگر برون سیستمی و درون سیستمی: پس از فروپاشی شوروی، روسیه جایگاه خود را در مقابل آمریکا پذیرفت و لذا تلاش کرد که در چارچوب نظام بین الملل موجود و با پذیرش قواعد آن به کنش سیاسی بپردازد. به عبارت دیگر فروپاشی شوروی سبب شورش و مخالفت روسیه با نظام بین الملل نشد. به این خاطر روسیه یک بازیگر درون سیستمی است. اما جمهوری اسلامی ایران، به صراحت مخالفت خود را با نظام بین الملل موجود و قواعد ناعادلانه ی آن ابراز داشته است و به این خاطر از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر برون سیستمی یاد می شود. روسیه مایل نیست با سیاست های خود نشان دهد که گرایشات برون سیستمی ایران را مورد تأیید و پذیرش قرار می دهد.
- ایران اتمی مطلوب نیست: روسیه اگرچه خود در دست یابی ایران به انرژی هسته ای نقش داشته است، ولی به شدت با هسته ای شدن ایران مخالف است. به زعم روسیه، در صورت دستیابی ایران به بمب اتم، جمهوری اسلامی ایران می تواند به یک تهدید جدی برای روسیه تبدیل شود. فرمانده ی ارتش روسیه سال گذشته اعلام کرد در صورتی که ایران به بمب اتم دست پیدا کند، روسیه مجبور است برخی از موشک های خود را به سمت ایران نشانه رود. دلیل اصلی همراهی روسیه در تصویب قطعنامه های شورای امنیت و نیز مذاکرات 1+5، همین عامل است.
- ایران در نهایت دوست غرب خواهد بود: در نظرسنجی که خبرگذاری ریانووستی وابسته به وزارت خارجه ی روسیه انجام داده بود، بیش از 70 درصد رأی دهندگان ایرانی، روسیه را به عنوان یک کشور دوست به حساب نیاورده بودند و در مقابل دولت های اروپایی و آمریکا را دوست ایران می دانستند. این نظرسنجی پیش تر توسط خبرگزاری عصر ایران نیز انجام شده بود. از طرفی در مسائل پس از انتخابات 88 ایران، برخی از شعارهای جنبش سبز علیه روسیه بود. همچنین جناح اصلاح طلب ایران که یکی از جریان های اصلی سیاسی ایران است، نگاه به غرب دارد. مجموعه ی این عوامل سبب شده است که مراکز تحقیقاتی روس و نیز دولت مردان این کشور به این نتیجه برسند که ایران در نهایت به زعم آنها به یکی از متحدین غرب تبدیل خواهد شد و لذا سرمایه گذاری کردن روی ایران بازخورد مثبتی نخواهد داشت.
دورنمای رخداد
دولت روسیه برای تأمین امنیت ملی خود در درجه ی اول به قابلیت ها و توانمندی های خود اتکا می کند و تلاش می کند که امنیت خود را به امنیت کشور دیگری گره نزند. بر این مبنا هر چند روسیه قائل به اتحاد استراتژیک با ایران نیست، ولی با این حال به دلیل منافع مشترکی که با جمهوری اسلامی ایران دارد، مخالف این است که این کشور در اثر فشارهای غرب تضعیف شود و یا جای خود را به یک دولت متمایل به غرب بدهد. ولی این بدان معنا نیست که روسیه حاضر است دست به هر اقدامی برای جلوگیری از اعمال فشار ایران بزند. بدون شک روسیه مخالف فروپاشی یوگوسلاوی، سقوط صدام حسین و سقوط قذافی بود و امروزه نیز با حذف نظام سیاسی سوریه مخالف است اما روسیه برای عملی کردن این سیاست خود دارای آستانه ی خاصی از مقاومت است.