مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
تروریسم بد و یا خوب یکی از مهمترین وجوه نگاه امریکا در رویکرد به مساله تروریسم در خاورمیانه سالهای اخیر بوده است. در این راستا با آغاز انقلاب ها در منطقه این معیار با تغییرایت همراه شد واندک اندک همراه با تغییر رویکرد گروه های تروریستی در نگاه به شهروندان و دولت ها در منطقه و جهان تغییر یافت. به همین منظور برای بررسی بیشتر سیاست خارجی امریکا در مقابله با گروه های تروریستی خاورمیانه گفتگویی با دکتر مهدی فاخری داشته ایم:
واژگان کلیدی: رهبران اروپا، ، اتحادیه امریکا، نگاه امریکا به گروه های تروریستی، امریکا ، گروه های تروریستی خاورمیانه ، داعش در خاورمیانه
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با چه متغیرهایی ایالات متحده امریکا به گروه های تروریستی خاورمیانه در سه سال گذشته نگاه کرده است؟
بحث تروریست در فرهنگ سیاسی امریکا تعریفی کلی دارد. قاعده ی امر این است که این تعریف خیلی دستخوش تغییر و تحول نشود. اما از سال 2001 و 11 سپتامبر تعریف جمهوری خواهان در زمان جرج بوش با تعریفی که اوباما و دولت وی انجام می دهند، فرق کرد. تفاوت این بحث هم به دلیل شرایط روز است. یعنی در زمان جرج بوش، بحث القاعده و طالبان و عراق مطرح بود و طبیعتا در آن محور این گروه ها را تعریف می کردند، اما در زمان اوباما شرایط روز به موضوع بهار عربی ، تحولات سوریه و ظهور داعش مربوط می شود. یعنی نوع حرکت، تفسیر و طبقه بندی دموکرات ها و جمهوری خواهان دارند، مقداری متفاوت است. جمهوری خواهان براساس تحولات در داخل امریکا تعریف خود را شکل دادند، در حالی که دموکرات ها براساس تحولات بیرون امریکا و عمدتا در ارتباط با مباحث خاورمیانه این تعریف را شکل دادند و در این اواخر هم به سمت روسیه گسترش دادند. یعنی ملاک و میزان سنجش در دولت اوباما در ارتباط با تعریف از ترور متفاوت با زمان جمهوری خواهان است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم نگاه سیاست خارجه ی آقای اوباما به گروه های تروریستی در دو سال گذشته را بررسی کنیم، آیا می توان گفت تغییر و تحولاتی در این زمینه هم ایجاد شده است؟
تحول نسبت به زمان جمهوری خواهان و جرج بوش ایجاد شده. اما در داخل دولت دموکرات کمتر این تغییر را به صورت بنیادی می بینیم. می توان گفت تعریفی که دموکرات ها در ارتباط با حضور تروریسم داشتند، وسیع تر از تعریفی است که جمهوری خواهان داشتند. در این حال نگاه اوباما هم طی این دو سال، (مخصوصا در ارتباط با گروه هایی که در داخل سوریه علیه اسد می جنگیدند) به تدریج دچار چرخش شد. در درجه ی اول از جنبش های مقاومت در برابر نظام سوریه دفاع کرد، اما رویکرد آنها موجب شد یک علامت سوال بزرگ در ذهن اوباما و دولتش ایجاد شود. سپس امریکایی ها از ترس نیروهای مخالف اسد به یک بی تصمیمی رسیدند و به تدریج مایل شدند که خود اسد را نگه دارند. زیرا نگاه داشتن اسد، برای ثبات خاور میانه ممکن است بهتر باشد. بعد از آن این کار را در ارتباط با داعش کردند و به همین نظر هم درباره ی داعش رسیدند. یعنی نوعی تزلزل، در سیاست خارجی امریکا، نسبت به تعریف از ترور و حمایت از گروه های مسلح دیده می شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم به افزایش قدرت و خودنمایی بیشتر داعش در سوریه و عراق را بررسی کنیم، این امر چه تاثیری بر تغییر نگاه سیاست خارجه ی امریکا به گروه های تروریستی در خاورمیانه داشته است؟
معمولا کشورها محیط کلان و منافع ملی کلان خود را مورد بررسی قرار می دهند و برنامه ریزی هایی براین اساس صورت می دهند. به همین دلیل ممکن است در یک مقطع مشخصی، یک حرکت در یک نقطه از جهان در جهت اهداف و منافع آنان باشد و از آن حمایت کنند، اما بعد که متوجه سایر ابعاد می شوند، قضیه فرق می کند. داعش در ابتدا گروه مسلحی در سوریه بود.بعد در عراق حرکت هایی را انجام می داد، اما داعش با دستیابی به قدرت مالی ، دسترسی تکنولوژیکی و وسیله های مدرن در دو سال گذشته طبیعتا می تواند منافع بلندمدت امریکا و کشورهای غربی را به خطر بیندازد . به همین دلیل هم نگرانشان کرده است. مسئله این نیست که داعش در سوریه توانسته حوزه ای را فتح کند، یا در عراق یک پالایشگاه، شهر موصل و پادگان را بگیرد بلکه بحث این است که آیا ثبات خاور میانه با وجود داعش تحکیم می شود یا متزلزل می شود. اگر امریکایی ها در دو سال پیش به این نتیجه رسیده بودند که داعش می تواند در جهت تحکیم خاورمیانه به شکلی که امریکا و اسرائیل فکر می کنند موثر باشد، الان برداشت متفاوت شده و فکر می کنند ممکن است کل ثبات منطقه را به خطر اندازد. لذا برنامه ریزی های متفاوتی را بر روی آن انجام می دهند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم به پیامدها و تاثیرات نگاه کنونی دولت واشنگتن به گروه های تروریستی خاور میانه به ویژه در عراق و سوریه نگاهی داشته باشیم، این امر چه پیامدهایی بر نوع روابط امریکا با دولت سوریه و عراق دارد؟
نتیجه ی اول قضیه این است که امریکا در مقابل انتخاب مجدد اسد کوتاه آمد و مسئله را به نوعی پذیرفت. نتیجه ی دوم حمایت از تغییر آقای نوری المالکی بود. نتیجه ی سوم شاید بتوان در جنگ غزه بود. یعنی به هر حال بخشی از موضوع پذیرش آتش بس در غزه، از سوی اسرائیلی ها و امریکایی ها، همین اثرات کلان تحرکات داعش در منطقه ی خاور میانه به وجود آمده است . شاید هم بعدا در قسمت های دیگری مانند یمن و یا بحرین شاهد به وجود آمدن شرایط جدید باشیم. چون اگر موضوع القاعده و داعش را در یک مسیر و هم سو ببینیم طبیعی است که اثرات خشونت های سیاسی در منطقه، با هم دیده شود و طبیعتا تحرکاتی که صورت می گیرد در واکنش به این حرکت ها باشد. یعنی تغییراتی که اشاره شد ممکن است ناشی از تعریفی امریکا و غرب از تروریست ها در منطقه باشد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: تعریف جدیدی که در رابطه با تروریست و گروه های تروریست از سوی دولت امریکا صورت گرفته است، چه تاثیری در روابط دولت امریکا با دولت هایی مانند ایران، عربستان و ترکیه دارد؟
در تعریف بلند مدت امریکا ممکن است احتمالا تبعات منفی در روابط امریکا با کشورهایی که از این نوع تروریسم و نیروهای مسلح حمایت کردند داشته باشند. نکته ی دوم این است که امریکا ممکن است در واگذاری نقش منطقه ای به این دولت ها تجدید نظر نماید. اما در ارتباط با ایران اثر بلندمدتی ندارد، یعنی هرچند که یک نقطه ی نگرانی مشترک ایجاد کرده و این نقطه ی نگرانی مشترک ممکن است باعث نوعی همکاری هایی شود. اما با توجه به پرونده ی هسته ای و گروه 1+5 ممکن است امریکایی ها علارغم میل خود، دچار محدودیت هایی باشند. از طرف دیگر بی اعتمادی متقابلی در سالها روابط با هر حرکتی دوباره به یاد می آید. اکنون ظرف یک هفته ی گذشته موضع گیری های مقامات ایرانی حکایت از بی اعتمادی و حتی ناامیدی به نتیجه ی مذاکرات دارد. لذا روابط بین ایران و امریکا عمیق تر از این است که فقط تحت تاثیر داعش یا گروه دیگر و یا کشور دیگری انحصارا به یک نتیجه ی تعیین کننده برسد. بنابراین داعش می تواند باعث نزدیکی در ارتباط با دغدغه های امنیتی بین ایران و امریکا بشود، اما الزاما به بهبود روابط دو کشور منجر نخواهد شد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا ممکن است دغدغه های امریکا موجب حمله ی مشترک امریکا و سوریه ضد گروه های تروریستی داعش در سوریه شود؟
کمی بعید است. ممکن است سوری ها به داعش حمله کنند، امریکایی ها هم حمله کنند، اما اینکه با یک برنامه و تحت یک فرماندهی حمله کنند، کمی بعید است. در سوریه هم مثل ایران این اشعه های بدگمانی در روابط بیشتر از برنامه های مشترک به چشم می خورد. به هر حال خیلی نمی توان به طور قاطع این موضوع را رد کرد. فکر می کنم همکاری مشترک و با برنامه در این زمینه صورت نگیرد، اما احتمال عملیاتی که جداگانه صورت بگیرد و در یک جهت باشد هست.