مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تصميم گيري غيرواقع بينانه از يك تحليل واقعگرايانه: نقدي بر سخنان وزير امورخارجه ايران در مورد پيشنهاد جديد هسته اي روسيه

اشتراک

 

محمد صادق جوكار

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC


بيان مسئله:

در ساليان اخير، نوع تعامل ايران با روسيه در تحولات سياسي منطقه اي و بين المللي فراز و نشيب زيادي داشته است و از نظرگاههاي مختلف نيز تحليل شده است. اما انچه در اين مقاله تحليلي كوتاه مورد بررسي قرار مي گيرد، برداشت ايران از نظم حاكم بين المللي، برداشت از جايگاه روسيه در سلسله مراتب قدرت جهاني و موضوعات امنيت ملي آن و نهايتاً برداشت از جايگاه ايران در استراتژي امنيت ملي مسكو است. بهانه اين تحليل سخنان وزير امورخارجه ج.ا. ايران در خصوص طرح جديد روسيه به نام «طرح گام به گام» در مورد پرونده هسته اي ايران است. سخناني كه بيشتر از جنس يك تحليل نظري روابط بين المللي براي توضيح وقايع بين المللي از جمله اتحاد و ائتلاف ها و يا تعارضات است.

« آمریکا تلاش می کند سیطره خود را بر جهان گسترش دهد لذا می بایست تنها رقیب نظامی خود یعنی روسیه را محدود کند یا شکست دهد. به همین دلیل ناتو مناطق تحت نفوذ خود را در اطراف روسیه گسترش می دهد و به دنبال محاصره روسیه است. در این روند تنها ایران در مقابل این محاصره باقی مانده است که تحت نفوذ آمريكا نیست. غرب تلاش می کند بر ایران سیطره پیدا کند تا حلقه محاصره ناتو، علیه روسیه کامل شود. اگر ایران به فضای نفوذ غرب بازگردد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ روسیه در محاصره ناتو قرار خواهد گرفت… به همین دلیل ایران بعد حیاتی برای روسیه دارد و عکس این موضوع نیز صحیح است. به نظرم ایران و روسیه به یکدیگر نیازمندند. البته روسیه نگران است ایران دوباره به دامان غرب بازگردد که به روس ها می گویم این اتفاق نخواهد افتاد . من به آینده روابط ایران و روسیه بسیار خوشبین هستم.»(سخنان وزير امورخارجه ايران در واكنش به طرح جديد روسيه)[i]

با توجه به اينكه عاليترين مقام مسئول سياست خارجي ايران چنين تحليلي را ارائه كرده است و احتمالاً مبناي تصميمات آتي ايران در مورد روسيه چنين تحليلي است، در اين مقاله ابتدا به واكاوي نظري و نتايج سياست گذارانه چنين تحليل از سوي ايران از ماهيت نظام بين الملل و سپس به ارزيابي/اعتيارسنجي تحليل وزير امورخارجه ايران با رويكرد نظري از يكسو و تاكيد بر نگاه تاريخي روابط ايران – روسيه در سالهاي گذشته از سوي ديگر مي پردازيم.

تحليل مسئله: نگاه ايران به نظام بين الملل و تحولات بين المللي

سخنان وزيرامورخارجه ايران به زيان نظري مبتني بر نگاه نوواقعگرايانه (والتزي) بوده و نتيجه گيريهاي آن نيز در واقع مبحث ائتلاف هاي 6گونه استفان والت در دوران پسا جنگ سرد(تك قطبي) مي باشد. در واقع نوع رابطه مورد نظر وزير خارجه ايران از تعاملات ايران- روسيه در دوران كنوني، گونه توازن طلبي سخت(Hard Balancing) است. تحليل سخنان وزير خارجه ايران، نشان دهنده برداشت اين كشور از نظم جهاني و رفتارهاي ايالات متحده، روسيه و كشور خود است كه بعد نظري و برآبنده اي عملي آن در جدول زير ذكر گرديده است:

مولفه تحليل نوع نظام بين الملل رفتار ايالات متحده رفتار روسيه رفتار ايران

برداشت ايران

 

آنارشيك

سيطره جويي

(تك قطبي گرايي)

 

موازنه جويي

 

موازنه جويي

نتيجه عملي برداشت ايران  

ضرورت تشكيل

ائتلاف ها

تعارض رفتار ايالات متحده با اهداف روسيه

(تعارض آمريكا- روسيه)

در خطر بودن اهداف روسيه از سوي اقدامات آمريكا

(تعارض روسيه/آمريكا)

تعارض رفتار آمريكا با اهداف ايران و همسويي اهداف ايران با اهداف روسيه

(ائتلاف ايران-روسيه عليه آمريكا)

اين تحليل هرچند به زبان علمي تر از زبان وزيرامورخارجه كنوني ايران بيان شده است، اما به نوعي مبناي رفتاري ايران پس از انقلاب( دوران جنگ سرد از 1979 تا 1991) بوده كه در دوره پس از فروپاشي شوروي(دوران پس از جنگ سرد) نيز تداوم يافته است. از نظر ايران، در نظام بين الملل آنارشيك كنوني ايالات متحده به دنيال چيرگي بر جهان بوده و كشورهاي آسيب پذير بايد در جستجوي ائتلاف با همديگر باشند. در اين معنا ائتلاف( يا صف بندي) تعهدات رسمي يا غير رسمي بين دو يا چند كشور براي همكاريهاي امنيتي است كه خواستار افزايش قدرت، امنيت و يا نفوذ هر عضو است. واژه امنيت در اين تعريف، معنايي موسع دارد كه با توجه به سيطره رويكرد دولت محوري در آن ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، محيط زيستي، فرهنگي و اجتماعي را دربر مي گيرد. اگرچه ترتيبات مشخص در ائتلاف هاي مختلف به نحو گسترده اي متفاوت است، اما عنصر مبنايي مشترك در هرنوع ائتلاف، تعهد به پشتيباني دوجانبه در مقابل تهديدات بيروني است. به دليل اينكه چنين ترتيباتي، هم بر قابليت ها اعضاي ائتلاف تاثير مي گذارد كه چارچوب رفتاري خود را تنظيم مي كنند و هم بر مخالفين ائتلاف، هميشه در عرصه بين المللي چنين ترتيباتي(ائتلاف ها) عنصر كليدي بوده و نقش مهمي در محاسبات هر تصميم گير سياست خارجي ايفا مي نمايند.[ii]

برداشت ايران از موضع روسيه نيز اين است كه روسيه نيز از هژمونيك گرايي ايالات متحده احساس تهديد امنيتي دارد. اين برداشت ايران از وضعيت روسيه نيز از نظرگاه رئاليستي معنا دار است. چون « به اين خاطر كه قدرت برتر براساس نظر خودخواهانه خود عمل كند، تمام دولتها بايد نگران باشند كه قدرت برتر چه اقدامي انجام مي دهد و چگونه اقدامات وي بر ديگر كشورها تاثير مي گذارد. حتي اگر قدرت برتر، دشمن ديگران نباشد و يا موجد تهديد وجودي اكثر كشورهاي ديگر نباشد، بازهم اقدامات وي ممكن است به منافع ديگر كشورها آسيب وارد سازد[iii] با اين تحليل، ايران روسيه را متحد طبيعي خود مي پندارد.

سابقه رفتاري ائتلاف گرايي ايران با روسيه طبق تحليل فوق داراي ابعاد مختلفي است.  رويكرد نگاه به چين و روسيه در سياست بازسازي توان نظامي ايران بعد از دوران جنگ تحميلي (67-1359)، ادبيات محور شرق(آقاي لاريجاني؛رئيس وقت شوراي امنيت ملي در سال 1385)، تلاش براي عضويت در سازمان همكاري شانگهاي(SCO)، تلاش براي تشكيل يك كارتل گازي با همكاري روسيه، اتكا به حمايت روسيه در شوراي امنيت در موضوع هسته اي،  همگي نشان از اين رويكرد ائتلاف گونه ايران به روسيه دارد. اين رويكرد ائتلافي براي ايران محدوديت هايي زيادي نيز ايجاد كرده است. از جمله بي تفاوتي ايران به سركوب مسلمانان چچن، عدم محكوميت حمله روسيه به گرجستان، عدم اعتراض رسمي به موافقت نامه هاي دوجانبه رژيم حقوقي درياي كاسپين (بين روسيه-قزاقستان و روسيه – آذربايجان كه 49 درصد درياي كاسپين هم اكنون تقسيم شده است) بر خلاف تعهدات خود با ايران مبني بر تعيين اجماعي رژيم حقوقي درياي خزر و… .

حال پس از بيان برداشت ايران از وضعيت نظم جهاني و برداشت اين كشور از جايگاه خود و روسيه به ارزيابي اين برداشت مي پردازيم. اين ارزيابي از آن جهت مهم مي باشد كه منجر به تصميم گيريهاي خارجي ايران در ن جهت ضروري است كه اين برداشت منجر به تصمتصميمت آينده مي شود.

ارزيابي: آيا ايران و روسيه به عنوان دو متحد در يك ائتلاف ضد يكجانبه گرايي هستند؟

در ارزيابي برداشت ايران از وضعيت كنوني جهان  و جايگاه تصوري خود و روسيه به عنوان دو متحد يك ائتلاف توازن گري در كنار متحداني از كشورهاي مخالف هژموني آمريكا چون چين بايد به موارد زير اشاره شود:

1-    روسيه در ارزيابي كلان نظامي خود در برابر ايالات متحده از رويكرد توازن گري بهره مي جويد كه در دوره هاي مختلف اين توازن طلبي سخت و يا نرم بوده است. اين استراتژي كلان در مورد موضوعات مختلف سياسي- اقتصادي كاملاً متغير بوده است و گاه تبديل به بيطرفي و گاه تبديل به  سياست همراهي(Bandwagonig) شده است. به عنوان مثال در موضوعاتي چون تروريسم كه به دليل گروه استقلال طلب چچن با ايالات متحده در سركوبي اين گروهها داراي اهداف مشترك است، سياست همراهي در پيش گرفته است. در مورد پرونده هسته اي ايران، كشور روسيه در بسياري از مولفه ها چون عدم تكثير سلاح هاي هسته اي و يا خودكفايي فني كشورهاي جهان سوم در زمينه هسته اي كاملاً با ايالات متحده سياست همراهي دارد. بنابراين اگر وزير خارجه ايران بنا به يك تحليل واقعگرايانه قصد اين نتيجه گيري دارد كه به دليل مخالفت هر دو كشور ايران و روسيه با يكجانبه گرايي مي توان تشكيل يك ائتلاف داد، به دليل احساس تهديدهاي متفاوت اين دو كشور(ايران و روسيه) از منبع تهديد(ايالات متحده) و نيز اختلافات اهداف استراتژيك دو كشور، تشكيل ائتلاف روسيه و ايران امري بسيار غير واقعبينانه است. به سخن ديگر روسيه سعي كرده است كه از ناگزيري ايران در يارگيري هاي جهاني، از ايران به مثابه يك كارت بازي در سياست هاي خود استفاده كند و به هيچ عنوان به ايران به عنوان يك متحد استراتژيك نمي نگرد. نشانه اين امر مخالفت اين كشور با عضويت كامل ايران در سازمان همكاري شانگهاي مي باشد.(ايران در حال حاضر عضو ناظر اين سازمان است)

2-    برداشت غيرواقعي از جايگاه خود در استراتژي كشور ديگر سبب محاسبه اشتباه حمايت ها و پشتيباني ها در موقعيت هاي بحراني مي شود. وزير امور خارجه ايران بايد بداند كه روسي ديگر شوروي نيست كه ايران هم مرز آن ارزش استراتژيك گذشته براي روسيه داشته باشد. روسيه اي كه در خارج نزديك خود با تهديد فوري گسترش ناتو در اوكراين، آذربايجان، گرجستان و قزاقستان روبروست، خطر سيطره غرب بر ايران را  تهديد درجه دوم مي داند. به همين دليل حاضر نمي شود به خاطر ايران هزينه هاي مقابله با هژمون بين المللي را بپذيرد. همانگونه كه حاضر نشد بخاطر دفاع از يوگسلاوي در مقابل ناتو و  عراق متحد خود در برابر ايالات متحده وارد رويارويي نظامي گردد. بسياري از كارشناسان نظامي معتقدند كه حتي در سال 1991، شوروي نيز از ارائه اطلاعات ماهواره اي در اختيار خود در مورد جابجاي لشگر زرهي فرانسه از جبهه السلمان كه غرب لشگريان صدام را در عراق محاصره مي كرد، سربار زد. خطري كه برداشت وزير خارجه ايران از اهميت كشور خود در استراتژي امنيت ملي روسيه ايجاد مي كند، زماني مهلك تر مي شود كه ايران به پشتوانه حمايت هاي تصوري روسيه در شوراي امنيت و در بعد نظامي،  وارد رويارويي نظامي با آمريكا و متحدانش گردد. تجربه تحولات چند سال اخير در مورد همراهي با قطعنامه هاي شوراي امينت عليه ايران، عدم تحويل سلاحهاي دفاعي اس 300 كه طبق همين قطعنانه ها ي موجود هم مي توانست به ايران تحويل دهد، مخالفت با طرح مبادله هسته اي تركيه –برزيل نشان دهنده 2 موضوع است كه الف) يا روسيه از عدم تغيير موضع ايران نسبت به غرب در مورد تنش زدايي مطمئن مي باشد و براي ايران چاره اي جز كسب حمايت روسيه قائل نيست و ب) يا حل معضله سياسي- امنيتي ايران با غرب و بخصوص امريكا را تهديدي عليه منافع ملي خود نمي داند. تحليل ها نشان مي دهد كه با شكست طرح مبادله هسته اي تركيه-برزيل، روسيه هم مطمئن است كه ايران چاره اي جز تكيه به روسيه ندارد و هم تغيير وضعيت سياسي ايران نسبت به غرب تهديدي عليه اين كشور نيست. در چنين شرايطي اگر اين ارزيابي جناب وزير خارجه ايران منجر به تصميم گردد، يقيناً سبب ايجاد بحران براي ايران خواهد گرديد.

 

3-    در ادبيات ائتلاف ها، متحدان استراتژيك سبب هم افزايي قدرت يكديگر و ايجاد توان مقابله با دشمن يكجانبه گرا مي شوند. اما در حال حاضر كشور روسيه، همكاري با ايران را هزينه اي براي خود مي داند تا عاملي جهت افزايش قدرت خود. در اين شرايط سعي در قرباني كردن ايران و امتياز گيري از حريف مي نمايد. به نظر مي رسد كه ايران، با توجه به شرايط خود براي حذف فشارهاي آمريكا، در سياست اعمالي، جاي پيگيري ائتلاف خيالي با روسيه به گزينه هاي خودبسندگي امنيتي با تكيه بر بازدارندگي غيرمتعارف تكيه كند، هرچند مي تواند در سياست اعلامي از همگرايي سخن بگويد.

 

4-    نكته نهايي مربوط به اختلاف منافع ايران در حوزه هاي مختلف با روسيه مي باشد كه زمينه هاي ائتلاف را سست مي گرداند. يكي موضوع احياء صنعت انرژي ايران در صورت حل بحران هسته اي است كه مي تواند مهمترين بازار انرژي  صادراتي روسيه يعني اتحاديه اروپا را با تهديد روبرو كند. ايران با 28TCM غول خفته گازي جهان است كه به سبب تحريم هاي مالي و فني نتوانسته است سهمي از بازار مصرف جهان را به خود اختصاص دهد. موضوع ديگر مورد اختلاف، مبحث ناسيوناليسم فني ايراني در زمينه گسترش تكنولوژي هسته اي است كه ممكن است انحصار تكنولوژيكي باشگاه دارندگان فن آوري هسته اي را به خطر اندازد.

 

با توجه به موارد فوق نگارنده انتظار دارد كه سخنان وزير خارجه ايران در مورد اهميت حياتي و متقابل ايران – روسيه را بيشتر نوعي تعارف ديپلماتيك(سياست اعلامي) باشد زيرا اگر سياست اعمالي ايران براساس اين ارزيابي است، در آينده با وضعيت هاي شديد بحراني در عرصه بين المللي مواجه خواهيم شد.

 


[ii]. See Modelski, “the Study of Alliances: A Review,” Journal of Confict Resolution 7 (April 1963); and Morgenthau, “Alliances in theory and Practice,” in Arnold Wolfers, ed., Alliance Policy and the Cold War (Baltimore: Johns hopkins University Press, 1959).

 

[iii] . Walt,  Stephen(2009). Alliances in the Unipolar World. World Politics. Vol.61, NO.1, PP.86-120.

مطالب مرتبط