نجمیه پوراسمعیلی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
به دنبال فروپاشی نظام دو قطبی و خاتمه جنگ سرد، فضای جدیدی جهت نقش آفرینی اتحادیه اروپا در سیاست بین الملل فراهم شد. پس از جنگ سرد این اتحادیه به تدریج به یکی از مهم ترین بازیگران بین المللی تبدیل شده است که تلاش دارد در محیط بین المللی جدید، علاوه بر گسترش نفوذ اقتصادی خود، در مقام یک قدرت بزرگ فراملی نیز ظاهر شود و از این رهگذر به دنبال پیش برد سیاست های خود در عرصه های منطقه ای و فرامنطقه ای می باشد. در راستای رسیدن به این هدف، اتحادیه اروپا همواره تلاش کرده است از یک سیاست خارجی منسجم و هدف مند برخوردار باشد. زیرا یکی از مؤلفه های قدرت برای بازیگر بین المللی، بهره مندی از چنین سیاست خارجی است و اروپا در این مسیر گام های مؤثری برداشته است. یکی از دستور کارهای سیاست خارجی اتحادیه اروپا، سیاست گسترش می باشد. برنامه گسترش اتحادیه به سوی شرق و جنوب اروپا از ماه مه 2004، با عضویت 10 عضو جدید و با در نظرگیری انجام تمام شرایط تعیین شده برای الحاق، عملی شد. لهستان، مجارستان، جمهوری چک، اسلوونی، قبرس، اسلواکی، استونی، لتونی، لیتوانی و مالت از اول ماه مه 2004 رسماً به اتحادیه اروپایی پیوستند و یک اتحادیه 25 کشوری را به وجود آوردند. بلغارستان و رومانی نیز در روز اول ژانویه 2007 به این اتحادیه پیوستند. پیوستن 10 کشور اروپای مرکزی، شرقی و جنوبی از اول مه 2004، بزرگترین و بی سابقه ترین روند وحدت اروپایی است.
اتحادیه اروپا روند گسترش را برای خود مهم دانسته و همواره در راه پیش برد آن تلاش می کند. در این میان، یکی از کشورهای نامزد برای عضویت در اتحادیه اروپا، ترکیه می باشد. تلاش ترکیه برای الحاق به اتحادیه اروپا یکی از اصلی ترین مبانی سیاست خارجی این کشور در سال های گذشته بوده است. در این راستا مذاکرات زیادی میان ترکیه و اتحادیه اروپا صورت گرفته که هم اکنون نیز ادامه دارد. این نوشتار در پی بررسی این پرسش است که الحاق ترکیه چه اهمیتی برای اتحادیه اروپا دارد؟ پاسخ موقتی به این پرسش این است که الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا موجب افزایش قدرت نرم و سخت اتحادیه اروپا می گردد و بدین طریق نه تنها فرایند گسترش آن تداوم می یابد، بلکه همچنین تسهیل کننده تحقق اهداف سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز می گردد. طبیعتاً این امر در نهایت نقش اتحادیه اروپا را به عنوان کنشگر بین المللی بالا خواهد برد.
کلید واژه: ترکیه، اتحادیه اروپا، قدرت سخت، قدرت نرم
تحلیل رخداد
الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا : تهدید یا فرصت
یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، سیاست گسترش است. زیرا به واسطه گسترش می تواند هنجارهای اروپایی خود را به پیرامونش گسترش دهد و بدین طریق بر دامنه قدرت مدنی خود بیفزاید. از آنجایی که توانمندی های نظامی الزاماً همواره مطلوب و راه گشا نیست، لذا اتحادیه اروپا به دنبال توسعه قدرت مدنی خود به منظور پیش برد منافع این اتحادیه در عرصه جهانی می باشد. قدرت اصلی اتحادیه اروپا بر طرح ریزی هنجارهایش و توانایی اش برای به وجود آوردن تغییر سیاسی در کشورهای پیرامونش قرار گرفته است. نکته اصلی اینجا این است که اتحادیه اروپا بر سیاست گسترش به عنوان یکی از مبانی سیاست خارجی خود تأکید دارد. این به خاطر آن است که اتحادیه اروپا به توسعه و متنوع ساختن ابزارهای سیاست خارجی خود برای موافقت نامه های تجاری، سیاست همسایگی اروپایی (ENP) و موافقت نامه های مشترک نیاز دارد.
در این راستا، شمول ترکیه به فرایند گسترش در سال 1999 با شورای اروپایی هلسینکی آغاز شد. نقطه عطف تاریخی برای سیاست خارجی ترکیه در 3 اکتبر 2005، یعنی زمانی بود که شورای اروپایی به طور رسمی و به صورت اجماع مذاکرات الحاق با ترکیه را آغاز کرد. الحاق ترکیه حداقل از نظر جغرافیایی برای اتحادیه اروپا بسیار با اهمیت بود.
نقش ترکیه در سیاست خارجی اتحادیه اروپا را در سخنان جک استراو، وزیر امور خارجه بریتانیا، زمانی که اظهار داشت: «ترکیه متعلق به ماست و باید یک مسیر بلند مدت در پیش رو وجود داشته باشد چرا که وارد کردن ترکیه به اتحادیه اروپا یک سرمایه با ارزش برای ما می باشد»، می توان دید. همچنین الحاق ترکیه، تقویت سیاست گسترش به عنوان ابزار مدنی اتحادیه در دستیابی به اهداف سیاست خارجی اش را نشان می دهد. پر واضح است که اتحادیه اروپا بر سیاست گسترش به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمندش برای ارتقاء سیاست خارجی خود تکیه دارد. در خصوص اهمیت ترکیه برای اتحادیه اروپا را می توان سه نکته مطرح کرد: اول اینکه ترکیه کشوری است که دارای حداقلی از شاخصه های دموکراسی است که آن را با سکولاریسم ترکیب کرده است و با اینکه دارای جمعیت مسلمان است اما خود را به عنوان بخشی اروپایی تعریف می کند، دوم اینکه الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا خود سبب گسترش هنجارهای اروپایی به داخل ترکیه و مناطق پیرامونن اروپا می شود و سوم اینکه موقعیت جغرافیایی ترکیه که حلقه اتصال منطقه خاورمیانه با قفقاز و اروپا و نیز اروپا با آسیای مرکزی و قفقاز است و نیز ظرفیت های نظامی آن به قدرت سخت اتحادیه اروپا می افزاید. باید گفت که ترکیه تنها کشور نامزد برای عضویت در اتحادیه اروپا است که عضو ناتو، شورای اروپا و عضو سازمان کنفرانس اسلامی است. ترکیه جایگاه منحصر به فردی در اروپا دارد؛ کشوری اروپایی است و هم زمان بخشی از زیر مجموعه دولتهای خاورمیانه شرقی است.
نیروهای طرفدار اروپا در خاورمیانه، عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را به عنوان کلید ترقی در به وجود آوردن ثبات برای منطقه می بینند. به همین دلیل است که برخی از تحلیل گران در خاورمیانه، از جمله فیرز برایزت استدلال می کنند که: برای عرب ها، الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا این معنی را می دهد که ترکیه می تواند نقش اساسی برای اتحادیه اروپا در ارتباط با سیاست هایش نسبت به مناطق مسلمان و عرب بازی کند. حامیان عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا معتقدند که عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، توانایی فهم بهتر میان اروپایی ها و مسلمانان را تقویت می کند. در واقع ترکیه می تواند خود را به عنوان نماینده جهان اسلام در اتحایه اروپا ببیند و بدین طریق نوع نگاه کشورهای اسلامی را به غرب منتقل کند. از این دیدگاه الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا می تواند اروپا و خاورمیانه را محکم به یکدیگر پیوند دهد و بتدریج قدرت وسوسه بنیادگرایی در منطقه را کاهش دهد. ورود ترکیه به اتحادیه اروپا اعتبار استدلال برخورد تمدن های هانتینگتون در سال 1993 (یعنی تمدن غربی مقابل تمدن اسلامی) را کاهش می دهد: نقش منحصر به فرد ترکیه در این جنبه، توسط مشارکت فعالش در پروژه اتحاد تمدن های سازمان ملل نشان داده شده است. به طور جالبی، اتحاد تمدن ها پروژه ای بود که آغاز شد و مورد حمایت دولت ترکیه در سال 2005 قرار گرفت که پیش تر توسط سازمان ملل و پیشنهاد اسپانیا شکل گرفته بود.
در همین راستا، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، نیز اظهار داشته است که: «عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی، فرصتی خواهد بود برای تقویت اتحاد تمدن ها و موانع فرهنگی و مذهبی را که همچون سنگهایی در یک دیوار مسیر روشنایی را مسدود می کنند، بر می دارد.» نقش منحصر به فرد ترکیه در اروپا از کنار هم آوردن فرهنگهای مختلف حول فهم مشترک به وجود می آید که مهم است اگر کسی این واقعیت را در نظر بگیرد که یکی از منابع بحران های معاصر در سیاست های بین المللی، از فقدان فهم مشترک میان فرهنگها و مذاهب مختلف ناشی می شود.
ترکیه که از سال 1952 عضو ناتو شد، همواره شریکی قابل اطمینان برای دولت های اروپایی بوده است. ترکیه یکی از پایه های تامین امنیت در شرق مدیترانه در طول دوران جنگ سرد بود. اهمیت استراتژیکی ترکیه برای اروپا به خاطر جایگاه نظامی ترکیه و موقعیت حافظ دروازه ای اش برای مناطق دیگر است. ورود ترکیه برای منافع استراتژیک اتحادیه اروپا، ضروری است. برای مثال طبق سند کاری پرسنل کمیسیون اروپایی در خصوص ترکیه، ژئوپلیتیک ترکیه برای اتحادیه اروپا جهت پی گیری منافعش اساسی است. ترکیه در تقاطع مسیرهای منطقه ای مهم استراتژیکی برای اروپا، یعنی بالکان، قفقاز، آسیای مرکزی، خاورمیانه و شرق مدیترانه واقع شده است. خاکش مسیر ترانزیتی برای حمل و نقل هوایی و زمینی با آسیا، حمل و نقل دریایی با روسیه و اوکراین است. همسایگانش تدارکات کلیدی انرژی برای اروپا فراهم می کنند و منابع آب قابل توجهی دارد.
موقعیت ژئواستراتژیکی و ظرفیت های نظامی ترکیه کلیدی برای قدرت اتحادیه اروپا در سیاست های بین المللی است. ترکیه کشوری است که معیارهای عضویت در ناتو را داشته و دارد و این مهم برای اروپا مفید است. علاوه بر این، الحاق ترکیه موجب افزایش مساحت و عمق استراتژیکی اتحادیه اروپا خواهد شد و ظرفیت های نظامی اتحادیه افزایش پیدا خواهد کرد. الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا، همکاری EU-NATO را محتمل تر و معتبرتر خواهد ساخت و فعالیت های عملی اتحادیه اروپا را در محیط پیچیده امنیتی افزایش خواهد داد.
البته در این بین دیدگاه مخالفی نیز وجود دارد که معتقد است؛ الحاق ترکیه یک چالش عمده برای سیاست خارجی اتحادیه اروپا به شمار می رود. اختلافات داخلی درون اتحادیه اروپا در خصوص الحاق ترکیه، موانع و محدودیت هایی را برای سیاست گسترش به وجود می آورد. مخالفین معتقدند در صورت عضویت ترکیه، اتحادیه اروپا با مجموعه متفاوتی از مسائل در سیاست خارجی خود مواجه خواهد شد، مسائلی مانند گره خوردن اتحادیه به تنشها در خاورمیانه، مشکلات کردها، ناآرامی های مداوم در عراق و کشمکش ها در قفقاز.
الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا از یک طرف مرزهای این اتحادیه را به عراق، سوریه و قفقاز می رساند و بدین ترتیب اتحادیه اروپا با کشمکش های موجود در این مناطق همسایه می شود و از سوی دیگر اتحادیه اروپا، خود به دنبال یافتن ابزارهای جدیدی برای مواجه شدن با این کشمکش ها است که الحاق ترکیه خود ابزاری برای مواجهه بهتر با آن به دست می دهد. بنابراین الحاق ترکیه می تواند از منظرهای متفاوتی دیده شود. از یک سو می توان استدلال کرد که الحاق ترکیه به جهت افزایش محدودیت های همگرایی اروپایی و به وجود آوردن حوزه های تعارض عمده در دستور کار اروپایی، بسیار پر هزینه است و از سوی دیگر می توان استدلال کرد که الحاق ترکیه منافع آشکاری برای سیاست خارجی اروپایی دارد.
یکی دیگر از دلایلی که در مخالفت با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا مطرح می شود این است که ترکیه یک کشور مسلمان است که با ورود به اتحادیه اروپا فرهنگ نسبتا یکدست اتحادیه اروپا در معرض چالش قرار می دهد و بدین خاطر است که جریان های محافظه کار و راست گرا در اتحادیه اروپا با عضویت ترکیه در اتحادیه مخاف هستند. طیف های محافظه کار و راست گرا همواره نسبت به حفظ ارزش های فرهنگی جامعه خود حساس بوده اند و بدین خاطر ارزش های اسلامی ترکیه را تهدیدی برای ارزش های خود می پندارد. سارکوزی یکی از افرادی بود که بر همین مبنا با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا مخالف بود.
علیرغم همکاری نزدیکی که هم اکنون میان ترکیه و اتحادیه اروپا وجود دارد، روشن است که با عضویت ترکیه ارزش افزوده ای برای اتحادیه اروپا حاصل گردد. برخی معتقدند در صورت شکست فرایند الحاق، میزان همکاری های فعلی میان ترکیه و اتحادیه اروپا ادامه پیدا نمی کندعدم عضویت ترکیه، یک شکست برای سیاست گسترش اتحادیه اروپا به شمار می رود. یعنی سیاستی که بر مبنای آن قسمتی از قدرت هنجاری اش را طرح ریزی کرده است.
نتیجه گیری
این نوشتار استدلال کرد که الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا هم چالش و هم فرصتی برای سیاست خارجی اروپایی است. علاوه بر آن استدلال گردید که ترکیه وزنه قابل توجهی برای سیاست خارجی اتحادیه اروپا به شمار می رود. زیرا ترکیه نقش قابل توجهی برای ایجاد بازوی نظامی اتحادیه اروپا دارد و نقش نمادی منحصر به فردی در کنار هم قرار دادن فرهنگ های اروپایی و شرق خاورمیانه بازی می کند. با فهم فزاینده فرهنگی و ارتباط، ترکیه می تواند نقش اساسی در امنیت بخشی اروپا بازی کند. این موارد، سرمایه های محسوسی هستند که ترکیه برای اتحادیه اروپا با عضویت احتمالی اش به وجود می آورد. مختصراً اگر ترکیه به اتحادیه اروپا الحاق گردد، به طور قابل توجهی ظرفیت قدرت سخت اتحادیه اروپا را می افزاید و ابزارهای قدرت نرم اتحادیه اروپا را بالا خواهد برد. از این رو، الحاق ترکیه گام مهمی برای سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواهد بود. این الحاق، همچنان که مرزهای اتحادیه را به خاورمیانه خواهد رساند، چالش های جدیدی را برای سیاست خارجی اروپایی نیز به وجود می آورد. الحاق ترکیه توانایی اتحادیه را برای تامین امنیت خود افزایش می دهد و محیط پیرامونش را طبق اهداف سند استراتژی امنیت 2003 با ثبات می کند. برای مثال خاویر سولانا بیان داشت که، «ترکیه به طور هم زمان در خاورمیانه، قفقاز و بالکان واقع شده و نفوذ زیادی بر منطقه خواهد داشت و می تواند به برقراری ثبات کمک کند…».