مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ترس اروپا از اسلام به نام دفاع از هویت: پیامدهای منفی برای مسلمانان

اشتراک


نجمیه پوراسمعیلی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

بخش دوم: در بخش اول، به  بررسی اصطلاح اسلام هراسی و تعریف رایجی از آن پرداخته شد. همچنین، علل بروز اسلام هراسی نیز مورد واکاوی  قرار گرفت.در این باره، عواملی نظیر نگرانی از ورود و گسترش اندیشه و تفکرات سیاسی اسلامی و اقدامات خشونت آمیز از سوی قلیلی از مسلمانان تند رو که در ظهور و شکل گیری اسلام هراسی و در پی آن اسلام ستیزی اروپائیان در قبال مسلمانان ساکن در اروپا بسیار تأثیر گذار بوده است، مورد بررسی قرار گرفت.در این بخش، به منظور روشن تر شدن  و درک بهتر پدیده اسلام هراسی در اروپا، در ابتدا به این پرداخته می شود که به چه دلایلی اروپا از حضور مسلمانان در این قاره  نگران است. سپس به پیامدهای منفی ترس و هراس اروپائیان از اسلام برای جامعه مسلمانان اروپا پرداخته می شود.

تحلیل و تبیین رخداد

 

هراس و نگرانی  از حضور و افزایش جمعیت مسلمانان در اروپا

بحث بر سر چشم انداز آینده اروپا در پرتو حضور و گسترش اسلام و مسلمانان چندی است که در محافل اروپایی شکل گرفته است. اروپا هراسان از گسترش اسلام در این قاره به دنبال بازیابی روح و هویت خود می باشد. حتی تلاش شده از حضور مسلمانان در اروپا به عنوان انگیزه ای برای بازگرداندن اروپایی سکولار به روح مسیحی خود بهره برداری شود. در مورد افزایش نفوذ مسلمانان دو نگرانی عمده مطرح شده است:

اولین دغدغه این است که، اگر نفوذ اسلام در سر تا سر اروپا گسترده شود، برنامه های وحدت اروپا دچار خدشه خواهد شد. زیرا مردم این قاره بیشتر تقسیم خواهند شد و این بار نه فقط زبان، بلکه دین، نقش اصلی را در این تقسیمات ایفا خواهد نمود. در این صورت عامل وحدت بخش مسیحیت تأثیر خود را از دست خواهد داد.

 دغدغه دوم به سنت های مذهبی و فرهنگی اروپا مربوط می شود. این سنت هاست که ملت های اروپا را در قالب یک قدرت قوی و واحد در عرصه جهانی پیوند می زند. در همین راستا از حدود بیست سال پیش تا کنون واتیکان و پاپ تلاش نموده اند تا ملت های اروپا را از میراث مسیحی شان آگاه نموده و هراسان از گسترش نفوذ اسلام، به احیای معنوی اروپا در چارچوب مسیحیت اقدام نمایند. بحران جمعیتی اروپای آینده و جمعیت روز افزون مهاجران مسلمان در این قاره پیش بینی های متعددی را در مورد مرگ اروپای مسیحی نموده که تأکید می کند رشد جمعیت مسلمانان اروپا، هویت این قاره را دگرگون خواهد کرد. از نگاهی دیگر، نقش اسلام و مسلمانان در تشدید بحران هویتی اروپا و در عین حال به عنوان عاملی جهت مواجهه با این بحران هویتی مورد توجه قرار گرفته است. برخی تحلیل گران معتقدند که اروپا در حال تبدیل شدن به یک جامعه پسا مسیحی است که فهم خود از ارزش های تاریخی مسیحیت را از دست می دهد. اوریانا فالاچی روزنامه نگارمعروف ایتالیایی می گوید: «دژ مستحکم مسیحیت در اروپا به سرعت جای خود را به دین جاه طلب و مصمم اسلام می دهد. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، عنصر مشترکی که در طول تاریخ همه ی اروپایی ها را گرد هم جمع کرده مسیحیت است و این عنصر با حضور و نفوذ اسلام روز به روز تضعیف می شود.»

دغدغه هویت:اغراق یا واقعیت

طی هزاران سال گذشته، اسلام برای غربیان به مثابه «دیگری دور از اینجا» به حساب می آمده است. آنان، مسلمانان، شرقیان و بیگانه هایی دور از خود خطاب شده اند. برای مسلمانان نیز غربیان «دیگرانی» به حساب می آمدند که دور از سرزمین های آنان بوده اند و مسافت، آنان را با هم غریبه ساخته بود. از این منظر، تضاد و یا عدم همگونی میان غرب و مسلمانان مسئله ای امروزی نیست اما آنچه اکنون مسلمانان و غربی ها را در مقابل همدیگر قرار داده است، تضاد های جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی نیستند. امروزه چندین میلیون مسلمانان در اروپا زندگی می کنند و بنابراین «خود» و «دیگری» با عنصری جغرافیایی تعریف نمی شود. بلکه این دو در همدیگر فرو رفته اند. مسلمانان در جامعه غربی حضور دارند، کار می کنند و زندگی می کنند و در حوزه همگانی با همدیگر حضور دارند. بنابراین، آنچه اکنون مسلمانان را از مردمان مسیحی اروپایی دور می سازد، از جنس تضادهای گذشته نیست. عناصر پیشین تضاد معمولاً ایدئولوژیکی و جغرافیایی بودند. اما آن عواملی که اکنون اروپایی ها را نسبت به همشهری های مسلمانشان برانگیخته بیشتر هویتی هستند. در عین حال، عناصری ذهنی نیز باعث شده تا حضور مسلمانان در اروپا در وضعیت کنونی موجب واکنش شود. جمعیت مسلمانان اروپا اکنون به حدی رسیده که دیگر نمی توان آنها را در مقوله مهاجر گنجاند بسیاری معتقدند حضور مسلمانان در اروپا، چالش سهمگین را رویاروی وحدت اجتماعی( هویت) کشورهای اروپایی قرار داده است. بعضی از اروپایی ها نگرانی از حضور اقلیت های مسلمان و دگرگونی هویت غرب را بسیار جدی می دانند. از این رو چنین تحلیل و تبلیغ می کنندکه مهاجران مسلمان به طور جدی در صدد تغییر هویت جامعه اروپا می باشند. امروزه تحلیل گران سیاسی و اجتماعی هشدار می دهند که کاهش زاد و ولد در میان اروپاییان و افزایش پیری جمعیت و رشد تعداد افراد بازنشسته باعث ضرورت پذیرش مهاجرینی که غالباً مسلمان می باشند می شود.

برنارد لوئیس در مصاحبه ای که در سال 2004 با نشریه آلمانی «دی والت» داشت، اسلامی شدن اروپای غربی را در آینده پیش بینی کرد. وی در نشریه دی والت اظهار نمود که: « اروپا جزئی از غرب، عرب یا مغرب خواهد شد. مهاجرت و روند جمعیتی این را نشان می دهد. اروپاییان دیر ازدواج می کنند و کم بچه دار می شوند یا اصلاً بچه دار نمی شوند. اما روند مهاجرت نیرومند است. ترکها در آلمان، اعراب در فرانسه، پاکستانی ها در انگلیس، با توجه به روندهای موجود، حداکثر تا پایان قرن بیست و یکم اکثریت مسلمانان در جمعیت اروپا سکنی خواهند یافت.» بر همین منوال لوئیس با تسری این استدلال به اروپاییان چنین می گوید: «اگر اروپا نتواند با حضور اسلام و اعراب مواجه شود، یعنی رویارویی با ریاضیات رشد جمعیت مسلمانان و تعیین دستورالعمل هایی برای همگون سازی مسلمانان، آنگاه کنترل این موضوع به دست نژاد پرستان و فاشیست ها خواهد افتاد.» چنین تحلیل هایی اگر چه بر پایه احتمالات قرار دارد اما بستگی به آن دارد که جمعیت مسلمانان نیز به تبع دیگر گروه های قومی در اروپا کاهش نیابد، اما با این وجود نگرانی ها از حضور رو به افزایش مسلمانان در اروپا بسیار بالا است. در هر حال نگاهی به آمارها از حضور مسلمانان در اروپا نشان می دهد که اولاً رشد زاد و ولد مسلمانان در اروپا تقریباً رو به افزایش است. ثانیاً نسل جدید مسلمانان با اصل و نسب خارجی، گرایش بیشتری به اسلام و عمل به واجبات آن دارند تا نسل قدیم. این موضوع با بالا رفتن سطح تحصیلات، پیشرفت ارتباطات، بیداری نسل جوان، طبیعی به نظر می رسد. ثالثاً نسل های جدیدتر، مسلمانان را نسبت به تلاش برای احقاق حقوقشان جدی تر و اصولی تر کرده است. این جدیت در مطالبات، در نسل های گذشته یا وجود نداشته یا بسیار ضعیف بوده است.

به گفته اکبر احمد یکی از روشنفکران مسلمان اروپایی نسل اول مهاجران، برای کشورهای اروپایی هیچ گونه تهدیدی به شمار نمی آمدند. نسل اول همگرایی با مردم اروپایی را جست و جو کردند، اما اکنون نسل جدید بر خلاف نسل قبلی به دنبال کسب جایگاهی برای خود هستند و همین امر می تواند هویت را در نزد آنان تجدید کند. آنان تحصیل کرده تر از نسل قبلی هستند و در اجتماع، افزون بر این عناصر درونی و هویتی، وضعیت نظام بین الملل به خصوص بعد از 11 سپتامبر و با سر برآوردن مباحث مربوط به بنیادگرایی نیز سبب می شود تا مسلمانان نسبت به گذشته بیشتر دیده شوند. همه اینها به مثابه نوعی عناصر جدید هستند که ناهمگونی میان مسلمانان و مسیحیان را در اروپا تشدید می کند.

اما مشکلات زمانی بیش تر می شود که مسلمانان برخی حقوق ویژه را درخواست می کنند. از جمله گوشت حلال اسلامی در کارخانه ها و مؤسسه های آموزشی، تعیین وقت نماز یومیه و تعطیلات مربوط به مناسبت های شاخص اسلامی که همه ی این موارد به نوعی می تواند با هنجارهای صنعتی غرب تناقض داشته باشد. وقتی نوبت به آموزش های اخلاق و رفتار با نوجوانان، ازدواج و طلاق و سایر مسائل مشابه می رسد مشکل باز هم بیش تر می شود. برخی ملاحظات فرهنگی مسلمانان را می توان مجاز شمرد، ولی کشورهای اروپایی در پاسخ دادن به هر تقاضایی که انجام آن صدور مجوز رسمی و ویژه ای فراتر از قوانین کشوری را می طلبد با مشکل روبرو هستند. بسیاری از کسانی که درباره مسلمانان در اروپا تحقیق می کنند و یا راهکارهایی برای اروپایی ها ارائه می کنند، بر این مسئله انگشت می گذارند که اروپا نتوانسته است الگوی جامعه چند فرهنگی را با موفقیت اجرا کند.

یکی از سناریو هایی که برای آینده اروپا با توجه به حضور روز افزون مسلمانان در آنجا، ارائه شده است، «یورابیا» EURABIA  می باشد.

یورابیا از جمله واژه های سیاسی جدید است که در رابطه با حضور مسلمانان در اروپا ابداع گردیده است. یورابیا که متشکل از دو واژه یوروپ (اروپا) و عربیا (عربی) است. بر این مفروض اشاره دارد که در آینده، اروپا با گسترش بیش از پیش جمعیت مسلمانان، عمدتاً عرب، متحد دنیای عرب یا حتی زیر مجموعه آن قرار می گیرد. بر این اساس مسلمانان اروپا با توجه به تداوم مهاجرت و نرخ بالای زاد و ولد، طی چند دهه تبدیل به اکثریت خواهند شد. این واژه به وسیله بات یعور، نویسنده یهودی در کتابی که در سال 2005 منتشر نمود مطرح گردید و توسط افرادی چون اوریانا فالاچی، رابرت اسپنسر و … به طور گسترده استناد شده است.

برخی دیگر همچون برنارد لوئیس و بروس باور نیز سناریوهای مشابهی را ارائه داده اند مبنی بر این که اسلام به عنوان تهدیدی بزرگ برای اروپا و ارزش های آن است. به گفته نیل فرگوسن، ایده یورابیا از زمان حادثه 11 سپتامبر اعتبار پیدا کرده است. مت کار در توصیف نگاه های بد بینانه و هراسان از چشم انداز جمعیتی اسلام در اروپا می گوید: «بر اساس بدترین پیش بینی های مبتنی بر تفکر یورابیا، در پایان قرن بیست و یکم اغلب شهرهای اروپا به وسیله مهاجران عرب زبان اداره خواهد شد. بخش اعظم اروپا زیر نفوذ شریعت اسلامی خواهد رفت و حیات مسیحیت متوقف یا بسیار محدود خواهد شد. در کابوس یورابیا، جای کلیساها و باروها را مساجد و مناره ها خواهد گرفت و بانگ اذان از پاریس تا روتردام و لندن خواهد پیچید و بقایای اروپای یهودی- مسیحی به محله هایی کوچک در دنیایی از عرب زبانان و زنان برقع پوش محدود خواهد شد.» برنارد لوئیس مطرح می کند که؛ «از دیدگاه بخش افراطی مسلمانان ساکن اروپا، موج سوم حمله به اروپا آغاز شده است.» به نظر وی این اشکال متفاوتی دارد که به خصوص در دو قالب تروریسم و مهاجرت قابل مشاهده است. لوئیس این سؤال را مطرح می کند که پس از دو هجوم مسلمانان به اروپا (موج اول فتح آندلس بود و موج دوم هجوم عثمانی به اروپا) که نهایتاً ناکام ماند. آیا این بار هم اروپا خوش شانس خواهد بود؟

از نگرانی های اصلی کسانی که نظریه یورابیا را مطرح می کنند این است که در حالی که روز به روز هویت مذهبی و حضور در مراسم مذهبی در کلیسا به سرعت در حال کاهش است و چهار هزار کلیسا طی 15 سال اخیر تعطیل شده است. در این فضا زنگ خطر برای هویت اروپایی در مقابل هویت اسلامی برای غربی ها به صدا در آمده است. اروپایی ها با تأکید بر هویت مسیحی قاره اروپا در طول تاریخ همواره این استراتژی را با تعصب دنبال کرده اند که در قاره اروپا حتی یک کشور هم به طور کامل در اختیار مسلمانان نباشد و نمونه آن سکوت و اقدام دیر هنگام در قبال قتل عام وحشیانه مسلمانان در بوسنی و کوزوو بوده است. طبیعی است حتی تصور برتری جمعیت مسلمانان در اروپای آینده، چقدر می تواند برای اروپایی ها هراس آور باشد. در خصوص چگونگی مواجهه با موج فزاینده اسلام در اروپای آینده، نظرات مختلفی ارائه شده است. برخی طرفداران ممنوعیت اسلام و برخورد مستقیم بوده اند. آیان حرسی علی، زنی اصالتاً مسلمان از اهالی سومالی که به ارتداد روی آورد و اکنون در هلند تحت حمایت دولت این کشور و تندرو های اسلام ستیز قرار دارد، در مقاله ای با عنوان «برخورد و نه مماشات» مطرح می کند که ضروری است در سطح اروپا یک سیاست منازعه در مقابل تهدید اسلام رادیکال اتخاذ شود. وی سیاست مبتنی بر ملایمت را با برخورد مبتنی بر مماشات چمبرلن با هیتلر مقایسه می کند.

 اما برخی از صاحب نظران و محافل مختلفی در اروپا، مفهوم یورابیا را اغراق آمیز و بدبینانه دانسته اند. مجله اکونومیست در گزارشی این دیدگاه را هراس آور و غیر واقعی دانست. بر اساس گزارشی اکونومیست، برخی از افراد از آمار به شدت اغراق شده استفاده می کنند تا هشدار دهند که نرخ زاد و ولد مسلمانان به زودی اروپا را به یورابیا تبدیل خواهد نمود. در حالی که بر اساس منابع مختلف چون فکت بوک سیا، در سال 2007 حدود 16 میلیون نفر مسلمان در اروپا ساکن بوده که بالغ بر 3 درصد جمعیت می شود. مت کار می گوید: «گسترش جمعیت مسلمانان از 3 درصد به 40 درصد طی بیست سال چیزی شبیه معجزه خواهد بود». از نظر ایوان یابلونکا نظرات افرادی چون رابرت اسپنسر و بات یعور فاقد جدیت و اعتبار علمی هستند و می خواهند که دشمنان جدیدی برای جنگ های آینده بتراشند.

پیامدهای اسلام هراسی در اروپا

از جمله پیامدهای اسلام هراسی در اروپا، می توان به احساسات منفی و آزار و اذیت نسبت به مسلمانان، اعمال محدودیت بر رفتار و عمل به اعتقادات دینی مسلمانان، سیاست های مهاجرتی دولت های اروپایی و اعمال فشار بر مهاجران مسلمان و نیز سیاست های دولت های اروپایی در مقابله با تروریسم و افراط گرایی اشاره نمود که در ادامه به بررسی هر کدام از آنها خواهم پرداخت.

  1. احساسات منفی و آزار و اذیت نسبت به مسلمانان در جوامع اروپایی: در این راستا می توان به برخی از رویدادهایی که علیه اماکن مذهبی و عبادی مسلمانان در فرانسه رخ داده است، همچون تبعیض، اهانت و تعرض و تخریب اماکن مقدس، اشاره نمود؛ از جمله؛ آسیب رسانی به قبرستان متعلق به مسلمانان در شهر لیل (آوریل 2002)، تلاش برای آتش زدن مسجدی در شهر لیون (دسامبر 2002)، آسیب رساندن به قبرستان متعلق به نظامیان مسلمان در هوت رین (آوریل 2003)، آتش زدن مسجدی در شهر آنسی (مارس 2004) و همچنین تلاش و مبادرت به آتش زدن شورای منطقه ای مسلمانان در شهر استراسبورگ (ژانویه 2005). همچنین، به نقل از هفته نامه مسلم نیوز بر اساس گزارش 306 صفحه ای مطالعات اخیر دانشگاه لیدن و بنیاد آن فرانگ، تعداد برخوردهای خشونت آمیز علیه مسلمانان در سال 2007، 82 مورد بوده که این تعداد در سال 2006، 62 مورد گزارش شده است. این آمار در سال 2008 به 187 مورد افزایش یافته است.
  2. اعمال محدودیت بر رفتار و عمل به اعتقادات دینی مسلمانان در جوامع اروپایی: کشورهای غربی مدعی هستند که افراد در رفتار و عمل به اعتقادات دینی خود آزادند و وظیفه دولت ها تأمین آزادی های مدنی و ایجاد جامعه ای تکثرگرا و چند فرهنگی است. اما وقتی قرار است این آزادی ها برای دیگران به مرحله اجرا درآید، دولت های غربی در برابر آن موانع زیادی ایجاد می کنند. به طوری که شعار جامعه چند فرهنگی غربی ها، عملاً اجرا نمی شود و آنها خواستار ادغام سایر فرهنگ ها در فرهنگ غرب می شوند. در قانون اساسی کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، انگلستان، هلند و بلژیک، آزادی دین و عقیده در معنی حقوقی آن تضمین شده است و صاحبان ادیان از نظر حقوقی می توانند عبادات و آیین های خاص خود را انجام دهند. لیکن به شکل حقیقی به آنان اجازه داده نمی شود که ابعاد فقهی و حقوق دینی خود را در عرصه زندگی اجتماعی بکشاند. امروزه وجود و تشدید اسلام هراسی در اروپا به ایجاد محدودیت بر رفتار و عمل به اعتقادات دینی مسلمانان در جوامع اروپایی را موجب شده است. علیرغم اقدامات مثبت و مهم برخی کشورهای اروپایی برای به رسمیت شناختن اسلام و نیز اعطای حقوق مدنی به مسلمانان، موانع و تنگناهای زیادی همچنان پیش روی مسلمانان وجود دارد و نسبت به برخی مظاهر اسلامی همچون حجاب، ساخت مسجد مشکلاتی به وجود آورده اند و همچنین برخی از دولت های اروپایی خواهان نظارت و حتی آموزش امامان مساجد در راستای ادغام و همگونی بیشتر جامعه مسلمانان با جوامع اروپایی برآمده اند.

به عنوان مثال می توان مشکل حجاب را که در عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اروپای غربی بروز می کند به سه دسته تقسیم بندی نمود:

–     درخواست دختران مسلمان برای داشتن حجاب هنگام آموزش.

–     درخواست شرکت نکردن در کلاس درس هایی مانند شنا در مدارس به دلیل نامناسب بودن شرایط آن و یا درخواست فراهم شدن شرایط لازم و متناسب با خواسته مسلمانان.

–     درخواست محجبه بودن در محل کار.

یکی دیگر از موضوعات و موانعی که مسلمانان در اروپا در انجام و عمل به اعتقادات دینی خود با آن مواجه هستند، ساخت عبادت گاه های مذهبی است. یکی از برجسته ترین موارد از اشکال تبعیض دینی بر مسلمانان، به ساخت مساجد در فرانسه مرتبط است که بحث های گوناگونی را در سطح محلی و ملی و افکار عمومی در دو دهه اخیر در این کشور به وجود آورده است. برای وجود اسلام هراسی و اسلام ستیزی در فرانسه در قبال ساخت مساجد تنها به گفته شهردار شهر نایس اکتفا می کنیم که وی در مصاحبه ای اظهار داشته بود که: « اعطای جواز ساخت برای مساجد در جمهوری لائیک فرانسه قابل تحمل نیست.» کشورهایی همچون نروژ در سال 2004 و فرانسه در سال 2005، امامان و رهبران مذهبی را ملزم به شرکت در کلاس ها و یادگیری زبان و فرهنگ خود نموده اند. همچنین آنان را ملزم به احترام به ارزش های اروپایی کرده اند و مقرری و حقوق امامان و رهبران مذهبی را محدود به مؤسسات خیریه و اعانات جامعه مسلمانان مقیم محدود نموده اند. دولت های دانمارک و هلند، هم اکنون، امامان را ملزم به ارائه و اثبات کارایی خود بر این که آنان آموزش های لازم را در امور دینی گذرانده اند نموده اند. برخی کشورهای اروپایی همچون آلمان، هلند و کشورهای اسکاندیناوی ترجیح می دهند امامانی را از کشور ترکیه سکولار دعوت به کار کنند که به زعم این کشورها این امامان، دارای دیدگاه معتدل و مدرن می باشند.

  1. سیاست های مهاجرتی دولت های اروپایی و اعمال فشار بر مهاجران مسلمان: بر اثر تبلیغات سوئی که علیه اسلام و مسلمانان در اروپا توسط برخی رسانه ها و گروه ها صورت گرفته، این تصورشکل گرفته که اگر چه همه مسلمانان تروریست نیستند اما اکثر تروریست ها مسلمان هستند. در نتیجه این طرز تفکر قوانین ضد تروریستی زیادی در کشورهای اروپایی تصویب شد. به عنوان مثال دولت فرانسه در سال 2004 اعلام کرد، دولت تمایل  دارد که نیروی پلیس ویژه ای را در 22 منطقه کشور برای کنترل و مراقبت از مساجد و امامان ایجاد کند. این نظارت بر رستورانها، کتابخانه ها، قصابی های حلال تسری می یابد. دولت فرانسه اغلب روحانیونی که گمان می رود رادیکال و افراط گرا می باشند را اخراج می کند. در سال 2004 بنا به گزارش ها دولت فرانسه 12 نفر از روحانیون مسلمان از جمله عبدالقادر بوزیان امام مسجد شهر لیون را اخراج نمود. امروزه در فرانسه مسلمانان پیش از دیگران مورد کنترل و بازرسی قرار می گیرند. بیش از 500 مورد بررسی اوراق هویت افراد در یکی از ایستگاه های ترانزیت پاریس نشان می دهد مسلمانان 7/5 بار بیش از سفید پوستان اروپایی مورد بازرسی قرار گرفته اند. این وضعیت،  در سایر کشورهای اروپایی از جمله آلمان و انگلیس و ایتالیا نیز به چشم می خورد.

در ژانویه 2003 پلیس ایتالیا 28 نفر از اتباع پاکستانی را در شهر ناپل بازداشت کرد. وقتی نیروهای پلیس ایتالیا مهاجران غیر قانونی پاکستانی را بازداشت کردند، مقامات آن کشور مدعی شدند موفق به اضمحلال یکی از هسته های القاعده شده اند که مترصد حمله به تأسیسات ناتو در نزدیکی ناپل بوده اند. آنها اعلام کردند که نیروهای پلیس، موفق به یافتن مواد منفجره، چاشنی های انفجاری، نقشه های محلی، کارت های شناسایی جعلی، کتابها و متون مذهبی، عکسهایی از شهدای جهاد و ده ها تلفن همراه هم شده اند. اما تنها دو هفته بعد همه مظنونین به دلیل فقدان ادله و شهود قابل استناد آزاد شدند.

  1. سیاست های دولت های اروپایی در مقابله با تروریسم و افراط گرایی و اعمال فشار بر مسلمانان: با نگاه اجمالی به مجموعه قوانین کشورهای اروپایی سه نکته در تمام آنها دیده می شود:
  2. چند برابر کردن مراحل آزمون پرونده مهاجرتی به منظور رد درخواست ها پیش از بررسی نهایی.
  3. مانع تراشی و عدم دریافت فوری پرونده در مرکز پلیس به منظور محدود کردن تعداد درخواست ها.
  4. افزایش تعداد رد درخواست ها به منظور ایجاد مانع روانی برای متقاضیان پناهندگی.

سارکوزی راجع به قانون دوم ضد مهاجرتی موسوم به « قانون مهاجرت و همگرایی» اظهار داشت: «مهاجران می بایست زبان فرانسه را بیاموزند و به قانون فرانسه حتی اگر ناسازگار با بینش آنان باشد باید احترام بگذارند چرا که عامل همگرایی آنان با جامعه فرانسه است. آنان بایستی انتقادات را بپذیرند حتی انتقادهایی که در قالب کاریکاتورهای مذهبی در روزنامه ها منتشر می شوند و زنان نیز باید از عکس های بدون پوشش حجاب، برای کارت های شناسایی خود استفاده کنند و آنان باید معالجه خود توسط دکترهای مرد را بپذیرند.».

جیران توینی سر دبیر روزنامه النهار یکی از کسانی است که پیامدهای اسلام هراسی را مورد بررسی قرار داده است. وی  می گوید: پیامدهای حوادث تروریستی توسط مسلمانان تند رو بر اقلیت مسلمانان در کشورهای غربی را می توان در چهار مورد خلاصه کرد:

1. ارائه چهره خشن و غیر واقعی از مسلمانان

 2. کسب بهانه ای برای افزایش فشار بر مسلمانان و جلوگیری از فعالیت گروه های مسلمان در کشورهای اروپایی

 3. محدود کردن حقوق اقلیت های مسلمان و افزایش کنترل مسلمانان

 4. به دست آورن بهانه لازم برای افزایش فشار علیه گروه های جهادی و مقاومت واقعی.

دورنمای رخداد

گسترش و حضور روز افزون مسلمانان در قاره اروپا از قرن گذشته و پیامدهای ناشی از حضور آنان در این قاره منجر به گسترش اسلام هراسی و در نهایت اسلام ستیزی و اعمال فشار و تبعیض بر مسلمانان گردیده است. اما با این وجود حضور پر رنگ مسلمانان در اروپا باعث شده اسلام در حال حاضر به واقعیتی در اروپا تبدیل شود که دیگر نمی توان آن را انکار کرد.

بعضی معتقدند مسلمین اروپایی به تدریج جذب فرهنگ و جامعه اروپایی خواهند شد و فرهنگ اروپایی نیز متقابلاً اسلام را در درون خود خواهد پذیرفت. در این رابطه ، رئیس کمیسیون اروپا معتقد است که: «حضور اسلام و مسلمانان در میان شهروندان اروپایی چشمگیر است و امروزه اسلام بخشی از جامعه اروپا است و درک این موضوع برای همگان بسیار حائز اهمیت است و ما نباید به اسلام به عنوان پدیده ای بیگانه نگاه کنیم.» بعضی دیگر خلاف این را نظر دارند و از افزایش جمعیت مسلمانان در اروپا به عنوان تهدید یاد می کنند.لذا در آینده، مطابق این دیدگاه باید انتظار اعمال فشار و محدودیت بیشتر بر مسلمانان را داشت.

مطالب مرتبط