مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحولات سوريه و سناريوهاي احتمالي : تحليل بر اساس مدل سناريو نويسي ادراكي

اشتراک

محمد صادق جوکار

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

چكيده:

تحولات سياسي سوريه به دليل ماهيت تاثيرات منطقه اي آن  و تاثيراتي كه بر توزيع قدرت منطقه اي(از جمله ايران) دارد، براي ساختار تصميم گيري ايران و  ارتقاء منافع ملي ايران ضروري است.  بدين منظور براي بررسي تحليل واقع‌بينانه  تحولات سوريه از مدل سناريو نويسي ادراكي كه بر  روند هاي گذشته و حال براي ترسيم سناريوهاي احتمالي آينده در يك حوزه موضوعي تاكيد مي كند‏، استفاده مي شود. در اين مقاله سعي مي شود با كاربست ٨ مرحله اي اين مدل سناريو نويسي و با استفاده از داده هاي گذشته و حال عوامل مستقيم و پيشرانهاي بحران سوريه به سناريوهاي احتمالي تحولات سياسي اين كشور بپردازد. يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه از ميان سناريوهاي ٥ گانه امكاني  ترسيم شده، سناريوهاي محتمل به ترتيب عبارتند از: سركوب و تداوم رژيم تا اطلاع ثانوي تلاقي بحران، اصلاحات مديريت شده و حفظ هسته اصلي رژيم و تداوم كليت رژيم با رفتار سازشگرانه با غرب(جذب سوريه).

كليدواژه ها: خاورميانه، سوريه، سناريو نويسي، سناريو نويسي ادراكي،  تاثيرات منطقه اي


١- مقدمه و طرح مسئله:

همانگونه كه جنبش اعتراضي در سراسر خاورميانه در جريان است، اما نشانه ها و فرصت هاي تغيير سياسي در برخي كشورها چون سوريه با قوت بيشتري وجود دارد. نقطه شروع اعتراضات از 15 مارس بود كه جمعيت زيادي از مردم خواستار دولتي پاسخگو و دموكراتيك بودند. بعد از اميد بخشي هاي اوليه دولت بشار اسد  مبنب بر انجام اصلاحات، معترضان با خشونت سركوب شدند. تداوم اعتراضات در سوريه علاوه بر پيامدهاي داخلي، تاثير گسترده اي بر تحولات منطقه اي چون ثبات لبنان و اردن و حتي ديگر كشورهاي عربي خاورميانه، درگيري اعراب- اسرائيل، نفوذ ايران و سازمانهايي چون حماس و حزب الله خواهد داشت. از اينرو تحليل درست و نزديك به واقعيت براي درك شرايط ممكن و محتمل وقوع در آينده هم براي پژوهشگران تحولات خاورميانه و هم براي دستكاههاي تصميم گيري سياست خارجي كشورهاي تاثيرگذار/تاثيرپذير تحولات خاورميانه ضروري است. در اين پژوهش سعي مي گردد كه ابتدا با توضيح روش سناريو نگاري به توضيح اين روش در تحليل هاي اتي پرداخته و سپس سعي شود تا با استفاده از روش سناريو نگاري شهودي-ادراكي و كاربست مراحل ٨ انه آن در مورد بحران سوريه به مهمترين سناريوهاي احتمالي در مورد آينده سوريه اقدام گردد.


٢- روش تحقيق: سناريونگاري

سناريونگاري روش بسيار مؤثر و مفيدي براي برنامه‌ريزي ميان‌مدت و بلندمدت در شرايط عدم قطعيت است. اين روش به واحدهاي تحليل كمك مي‌كند كه علاوه بر تهيه‌ي برنامه‌ريزي‌هاي متعدد براي رويدادهاي غيرمترقبه، جهت‌گيري درستي نسبت به سير رويدادهاي آينده داشته و بنابراين موضوعات مهم و درستي را در كانون توجه خود قرار دهند. اما بايد در نظر داشت كه سناريونگاري صرفاً ابزاري براي برنامه‌ريزي نيست. در واقع سناريوها ابزاري مؤثر براي يادگيري نيز هستند. با تفكر درباره سناريوهاي آينده، سازمان‌ها نسبت به منطق تغييرات، نيروهاي پيش‌ران، بازيگران و عوامل كليدي و مؤثر در محيط فعاليت خود درك بهتري كسب كرده و پتانسيل تأثيرگذاري خود را بهتر تشخيص مي‌دهند.[i] در حقيقت سناريوها را مي‌توان براي اهداف متعددي به كار برد. همانطور كه در شكل ذيل نشان داده شده است، گاهي اوقات سناريوها به طور واضح و آشكار براي برنامه‌ريزي به كار مي‌روند. در اين حالت رسيدن به نتايج عملي در كانون توجه است.. سناريوها شايد انگيزه‌بخش اكتشاف ايده‌هاي بهتر و جديد يا فيلتري براي ارزيابي ايده‌ها و پروژه‌ها باشند. در اين موارد، عملكرد سناريوها درون فرايند اقدامات جديد ظهور مي‌كند. اما سناريوها را مي‌توان براي ارزيابي نيز به كار برد. به عنوان مثال: ارزيابي استراتژي‌ها و رفتارهاي موجود يك واحد تحليل. در نگاه ديگر سناريوها ممكن است براي يادگيري يا ايجاد تغييرات به كار گرفته شود. سناريوها قدرت بسيار بالايي در به چالش كشيدن پارادايم‌ها و مفروضات موجود در ساختار تصميم‌گيري واحدهاي تحليل دارند. از اين رو، سناريوها ابزاري بسيار قدرتمند براي به چالش كشيدن پارادايم‌هاي موجود در سازمان و خلق ديدگاههاي مشترك درباره‌ي آينده به شمار مي‌روند. جايگاه واهميت سناريو نگاري در نمودار زير مشخص است.[ii]

١-٢- روش تدوين سناريو با رويكرد منطق شهودي

در سناريونگاري روشهاي مختلفي چون منطق شهودي، منطق تأثير بر روندها و منطق تأثيرات متقابل وجود دارد كه ما در اين مقاله از روش سناريونگاري منطق شهودي استفاده مي كنيم كه مراحل آن عبارتند از:


١-١-٢- توصيف روش تدوين سناريو با رويكرد كشف از راه دل يا منطق شهودي

گام اول: گام اول در واقع تعريف موضوع يا تصميم‌هاي كليدي واحد تحليل است كه تأثيرات بلندمدتي دارد.

گام دوم: زماني كه موضوع يا تصميم‌هاي اصلي مشخص شد، فهرستي از عواملي كه بيشترين تأثير مستقيم را بر پيامد تصميم‌هاي شناخته شده دارند، تهيه مي‌شود. هر چقدر عوامل بيشتري شناخته شوند، كيفيت تصميم‌گيري در آينده بهتر خواهد بود.

گام سوم: در اين گام نيروهاي محيطي و پيش‌ران تغييرات، شناسايي مي‌شود. اين نيروهاي محيطي در واقع به عوامل كليدي و موثر شناخته شده در گام قبلي شكل بخشيده و وضعيت آن‌ها را مشخص مي‌كنند. اين نيروها مي‌توانند شامل نيروهاي پيش‌ران تغييرات اجتماعي، اقتصادي، سياسي، تكنولوژيكي، و زيست‌محيطي باشند.

گام چهارم: در اين گام هر يك از نيروهاي پيش‌ران تغييرات، تحليل مي‌شوند. اين تحليل‌ها براساس مطالعه و تشريح تاريخچه، روندها، عدم قطعيت‌هاي بحراني و تأثير متقابل نيروها بر يكديگر انجام مي‌شود. اين تشريح‌ها بايد از منظر كمي به صورت خلاصه، ولي از منظر كيفي به صورت گسترده باشد. اين تشريح‌ها در كمك به فهم نيروهاي پيش‌ران بنيادين و شكل‌دهنده به تغييرات بسيار موثر مي‌باشند.

گام پنجم: اين گام شامل منطق‌دهي به سناريوهاست كه به نظر بسياري از محققان گام اساسي و مهم اين رويكرد محسوب مي‌شود. منطق‌دهي به سناريوها در واقع سازمان‌دهي به موضوعات، اصول و مباني و مفروضاتي است كه به هر سناريو ساختاري منطقي يكپارچه، سازگار و قابل باور مي‌بخشد. منطق‌دهي به سناريوها بايد شامل تمامي شرايط و عدم قطعيت‌هاي شناخته شده در گام‌هاي قبلي باشد.

گام ششم: تشريح جزييات سناريوها، شامل تركيب منطق سناريوها با تحليل‌هاي به دست آمده از بررسي تغييرات محيطي است. در اين حالت تحليل‌هاي موجود بر اطلاعات موجود درباره‌ي عوامل كليدي و موثر براي تصميم، بيشتر تمركز مي‌كند. آنچه در اين حالت بسيار مهم به نظر مي‌رسد اين است كه سناريوها بايد به طور واضح و آشكار منطق ساختاري و مفروضات كليدي را نشان دهند.

گام هفتم: در اين گام تمركز اصلي بر مضامين هر يك از سناريوها در عوامل كليدي شناخته شده در گام دوم است. مهم‌ترين بخش اين گام، اطمينان از واضح و شكار بودن مضامين مورد بحث براي تصميم‌سازان است. اغلب تحليل‌هاي گسترده‌اي كه خارج از فرآيند تدوين سناريو انجام شده است، در اين گام به بحث و تبادل نظر گذاشته مي‌شود.

گام هشتم: تحليل مضامين سناريو براي استراتژي‌ها و تصميم‌ها به اجرا گذاشته مي‌شود. در اين مرحله سئوالات مهمي مطرح مي‌شود. نمونه‌اي از اين سئوالات عبارتند از:

– آيا اطلاعات به دست آمده درباره آينده (محتواي سناريوها)، مفروضات پايه‌اي را كه استراتژي‌ها و تصميم‌ها بر مبناي آن‌ها گرفته شده، تاييد مي‌كند؟

– سناريوهاي به دست آمده به طور تلويحي چه نوع ساختار و زمان‌بندي را براي استراتژي‌هاي مشخص القاء مي‌كنند؟

– چه تهديدها و فرصت‌هايي در هر يك از سناريوها وجود دارد؟

– چه موضوعات حساس و مهمي در سناريوها مشخص شده است؟

– چه موضوع خاصي به برنامه‌ريزي حساس و بحراني نياز دارد؟

– چه نيروها و عوامل كليدي نيازمند پايش مي‌باشند؟[iii]

٣- سناريونگاري تحولات آتي سوريه بر اساس منطق شهودي

١-٣- موضوعات تحليل در سوريه

در اين بخش موضوعات اصلي تحليل بيان مي شود كه عبارتند از:

تحولات سوريه منتج از چه عوامل مستقيم و غيرمستقيمي است و سويه تحولات به چه سمتي است؟

٢-٣- عوامل تاثيرگذار مستقيم در حوادث سوريه

عوامل تاثيرگذار سياسي عوامل تاثيرگذار  اقتصادي عوامل تاثيرگذار اجتماعي
بشار اسد/ نيروهاي نظامي/ علويان نابرابري اقتصادي سراسري كشور: بعث سالاري در اقتصاد سوريه تعارضات مذهبي( سلطه اقليت علوي بر اكثريت سني)
جبهه معترضين داخلي ( سكولارها/ اسلام گرايان/ كردها) نابرابري منطقه اي( توسعه نبافتگي مناطق شرقي و جنوبي) تعارضات قومي( سلطه عربها و سركوب كردها)

در اين مرحله ميتوان به تحليل و توضيح تك تك اين عوامل پرداخت كه به دليل گسترده شدن مقاله، به ذكر كليات آن در جدول فوق بسنده مي شود

٣-٣- شناسايي عوامل محيطي و پيشران تغييرات در سوريه

بعد و سطح پيشران پيشران داخلي پيشران بيروني
پيشران هاي سياسي سركوب و اخراج احزاب سياسي بهار عربي و موفقيت اعتراضات مردمي در كشورهاي عربي منطقه
سركوب اعتراضات داخلي تاثيرگذاري كشورهاي بيروني
پيشران هاي اقتصادي تشديد وضعيت بحراني اقتصاد داخلي تحريم هاي احتمالي
پيشران هاي اجتماعي رشد جمعيت جوان و بيكار  و مرتبط به جريان اطلاعات بين المللي، رشد آزاديخواهي عصر ارتباطات و شبكه اي شدن جهان
گسترش نقش نهادهاي حقوق بشري

٤-٣- تحليل عوامل محيطي و پيشران تغييرات در سوريه

١-٤-٣- پيشرانهاي سياسي داخلي

–     افزايش شمار كشته شدگان و تاثير بيشينه ساز سركوب هاي تدريجي به جاي سركوب هاي شديد و  يكباره

–       تزلزل سياسي بشار اسد، در حكومت هايي غيردموكراتيك كه رهبران حكومت را به ارث مي برند، معمولاَ تزلزل رهبران ديده مي شود مانند شاه ايران، شاه اردن

–       اتحاد ملي معترضين/ تفرقه بين معترضين

–     انشقاق در تصميم گيري بين رهبران سياسي و نظامي( سياسيون طرفدار اصلاحات و نظامي ها طرفدار سركوب)

٢-٤-٣- پيشرانهاي سياسي بيروني

١-٢-٤-٣- موفقيت انقلاب هاي اجتماعي در  تونس، مصر و يمن و محتملاً ليبي

٢-٢-٤-٣- مداخله يا عدم مداخله شوراي امنيت/ ناتو به دليل نقض حقوق بشر

٣-٢-٤-٣- تاثيرگذاري كشورهاي بيروني

تركيه: روابط سوريه و تركيه به طرز بسيار دراماتيكي به سردي گراييده است. تركيه كه سوريه را دروازه ورود اين كشور به خاورميانه عربي به حساب مي اورد، در ابتداي بحران از دولت سوريه حمايت نمود ولي در گفتگوههاي آشكار و مذاكرات دوجانبه ديپلماتيك خواستار انجام اصلاحات از سوي دولت اسد گرديد. با اتخاذ سياست سركوب بجاي اصلاحات توسط سوريه، تركيه نيز به سمت حمايت از معترضين چرخش يافت كه نمونه هاي آن احداث اردوگاه آوارگان و دعوت از همه گروههاي معترض از جمله حزب منحله اخوان المسلمين سوريه در نشست آوريل استانبول بود. برخي تحليل هاي مقامات كنوني سوريه بر اين است كه حزب حاكم اسلام گراي عدالت و توسعه تركيه سعي دارد كه با توسعه روابط با احزاب اسلام گراي سوريه و مصر، روابطي راهبردي جديدي برپايه منافع تركيه با سوريه و مصر ايجاد كند كه اين امر مي تواند با دفاع از شاخه فلسطيني اخوان يعني حماس به شيوه هاي نوين در عرصه بين المللي، هم در راستاي احياي نفوذ تركيه در جهان اسلام پس از فروپاشي امپراطوري عثماني است و هم در راستاي نتيجه بخش بودن اين استراتژي در دفاع از حقوق فلسطيني ها طبق قطعنامه ٢٤٢ سازمان ملل مبني بر تشكيل دوكشور بر اساس مرزهاي ١٩٦٧ مي باشد. در اين حال سوريه نيز ممكن است در صورت وقوع تشديد تعارض دو كشور اقدام به تحريك كردها و علويان در تركيه نمايد.[iv]

ايران: اظهارات مقام هاي ايراني در مورد اعتراضات سوريه، تعبير آن به اغتشاشاتي است كه توطئه آمريكايي- اسرائيلي است كه خواهان از بين بردن محور مقاومت در منطقه است. بنابراين هرگونه تضعيف اسد، تضعيف منافع استراتژيك ايران در منطقه است. در اين راستا اتهاماتي نيز بر ايران وجود دارد كه به سوريه كمك هاي تسليحاتي و نيز كمك  پرسنلي به سوريه در  مديريت بحران داخلي خود كرده است كه ايران آن ها را رد نموده است.[v]

كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس: با توجه به حمايت دولت سوريه از لشگركشي عربستان به بحرين و سركوب اعتراضات، موضعگيري كنوني اعضاي PGCC به طور رسمي « حمايت از حفظ امنيت سوريه و انجام اصلاحات به رهبري اسد» مي باشد. اما انگيزه هاي ديگر و واقع گرايانه تري در مورد اين كشورها وجود دارد. يكي ترس از سرايت ناآرامي ها به كشورهاي حوزه خليج فارس كه موفقيت گروههاي دموكراسي خواه در هر كشور عربي سبب تقويت معترضين در كشورهاي ديگر چون اردن و كشورهاي حوزه خليج فرس مي گردد و ديگري انگيزه جذب اسد به گروه كشورهاي عربي محافظه كار و نهايتاَ تضعيف ائتلاف سوريه- ايران- حزب ا.. مي باشد. بنابراين هدف كشورهاي PGCC نابودي دولت اسد نيست بلكه اقناع اسد به رهاكردن ايران است تا در اين صورت با چانه زني با قدرتهاي بزرگ متحد خود بخصوص امريكا، از اقدامات سركوبگرايانه بشار اسد در داخل چشم پوشي نمايند. در اين صورت كشورهاي PGCC هم از امواج دموكراسي خواهي در امان هستند و هم زمينه ساز تحليل روابط ايران- سوريه را فراهم اورده اند.[vi]

اردن: موفقيت معترضين در سوريه و بخصوص تقويت حزب اخوان المسلمين در اين كشور، زمينه ساز  شورشهاي داخلي در اردن خواهد گرديد كه موقعيت دولت عبدالله را به خطر خواهد انداخت. اعتراضات پيشين در اردن نشانه پتانسيل بالاي معترضين اسلام گرا در اين كشور است كه توانستند در اولين گام نخست وزير اين كشور را بركنار نمايند. در صورت سقوط دولت اسد، اردن بيشترين آسيب پذيري را خواهد داشت.

لبنان/ حزب ا.. : تحولات سوريه بر توازن قدرت بين ائتلاف ٨ مارس(طرفداران سوريه به رهبري حزب الله) و ائتلاف ١٤ مارس و سرنوشت دولت جديد نجيب مبقاتي(نخست وزير) تاثير عميقي خواهد گذاشت. گروه ٨ مارس كه به تازگي توانسته است دولت سعد حريري را ساقط كند، اكنون در وضعيت دشواري قرار دادر كه هرگونه تضعيف دولت بشار اسد به تضعيف جايگاه آنها خواهد انجاميد. جنگ داخلي و يا سرنگوني بشار اسد، سناريوی نا مطلوب براي اين حزب است.[vii]

فلسطين: در دولت دوپاره فلسطين هرچند حماس با تحولات مصر، متحدي تازه و قدرتمند را يافته كه ميزان وابستگي آن را به سوريه كمتر مي كند ولي افول دولت بشار در سوريه مي تواند سبب تقويت فتح گردد. با توجه به اينكه در مصر نيز به رغم قدرت اسلام گرايان، هنوز ابهام زيادي در سرنوشت روابط خارجي اين كشور با رژيم اشغالگر قدس  وجود دارد.

رژيم اشغالگر قدس: اسرائيل در مورد سوريه سياست مبهمب در پيش گرفته است. از يكسو نگران قدرتمندي اسلام گرايان در صورت تضعيف اسد مي باشد و از سوي ديگر موافق سياست هاي اسد در ائتلاف با ايران و حزب الله نيست. به نظر مي رسد كه اسرائيل در صدد تضعيف اسد در مقابل اسلام گرايان مانند تضعيف ملك حسين اردن در مقابل اسلامگرايان اردني در دهه ٨٠ و نهايتاَ با تشديد خطرات نسبت به اقتدار دولت است سعي در قانع كردن دولت اسد به اتخاذ گزينه صلح كمپ ديويد گونه با اسرائبل مي باشد كه در اين صورت بلندي هاي جولان غير نظامي، منابع آب آن تقسيم و كناره گيري دولت ضعيف شده اسد از ايران و حماس و حزب الله تشديد مي گردد. به نظر اسرائيل، سوريه با تضعيف گردد تا براي حفظ قدرت خود به سازش تن در دهد.

ايالات متحده/ اتحاديه اروپا: هرچند اين ايالات متحده از موضعگيري سوريه در مورد حوادث بحرين و سركوب اعتراضات اين كشور توسط عربستان استقبال نمود اما به شدت با روند سركوب اعتراضات توسط دولت سوريه مخالفت كرده است. آخرين موضعگيري آمريكا و اتحاديه اروپا در مورد سوريه اظهارات علني در مورد كناره گيري اسد از حكومت است. هرچند به نظر مي رسد ايده تشديد فشار براي جذب اسد با توجه به آينده نامطمئن پس از اسد، نيز در كانون توجه آمريكا و اروپاست.[viii]

روسيه/چين: مهمترين پشتوانه كنوني سوريه در سياست « سركوب احتياط آميز» كنوني خود، اميد به حمايت روسيه در عدم تصويب قطعنامه شوراي امنيت عليه اين كشور است. روسيه نيز به دليل اهميت استراتژيك سوريه در راهيردهاي اين كشور در مديترانه، تاكنون آشكارا از تصويب قطعنامه شوراي امنيت جلوگيري كرده است. روسيه خواهان تغييري در وضعيت سياسي متحد منطقه اي خود نيست.[ix]

٣-٤-٣- پيشرانهاي اقتصادي داخلي

چالش هاي اقتصادي سوريه، دركنار عوامل ديگر سياسي، تغذيه كننده روند روبه رشد اعتراضات در سوريه است. عليرغم رشد اقتصادي مناسب كشور در 5 سال گذشته( ميانگين 5%) و روند آرام اصلاحات اقتصادي نشان دهنده گذار از اقتصاد دولتي به اقتصاد بازار محور و نويد بخش اتخاذ استراتژي تنوع بخشي اقتصاد سوريه است اما در حال حاضر اقتصاد سوريه با مشكلات اقنصادي- اجتماعي ساختاري روبرواست. نرخ فقر در اين كشور بالاست و تقريباً يک نفر از هر سه نفر در سوريه زير خط فقر قرار دارد و علاوه بر آن بي عدالتي هاي اقتصادي در مناطق مختلف در امتداد خطوط قومي روبه افزايش است. در اين راستا بسياري از تسهيلات اجتماعي دهه 80 و 90 چون تامين اشتغال اقشار تحصيل كرده و خدمات اجتماعي رايگان به مردم تداوم نداشته است كه اين خود باعث نارضايتي گشته است.[x] به هرحال در بعد اقتصادي، عوامل پنجگانه اي سبب تشديد بحران سياسي شده است كه عبارتست از:

–  رشد مداوم جمعيت با نرخ 5/2% سالانه، هر سال 250 هزار نفر به جمعيت جوياي كار در بازار كار افزوده مي شود. بخش دولتي از دهه 1990 تا كنون هر سال 20 هزار شغل ايجاد كرده است و هرچند بخش خصوص نيز هرسال دو-سه برابر آن فرصت اشتغال ايجاد كرده است، اما هنوز شكاف بسيار عميقي ميان نرخ رشد جمعيت جوياي كار و ظرفيت توليد فرصت شغلي در كشور وجود دارد. آمار رسمي  نرخ بيكاري را در كشور 10درصد اعلام كرده است  كه چندان قابل اعتنا نيست. علاوه بر آن حدود 30درصد جوانان كه مهمترين بخش گروههاي اعتراضي را تشكيل مي دهند، بيكار هستند.

– فصول متوالي خشكسالي در سالهاي گذشته سبب كاهش 25درصدي توليدات كشاورزي در اين بخش شده كه حدود 20درصد نيروي كار اين كشور را جذب كرده و 20درصد توليد ناخالص داخلي را تشكيل مي دهد. اين شرايط سبب شده است كه بسياري از مردم روستاها براي بهبود وضعيت معيشت خود به حاشيه شهرها مهاجرت نمايند. اين امر سبب شده است كه ميزان فقر در مناطق شهرنشين جنوبي سوريه در 5 سال گذشته 2برابر شود. اگرچه دولت اخيراً صندوق هاي براي كمك كالي به خانواده هاي كم درآمد تشكيل داده است، اما ميزان موفقيت آنها در كاهش فقر محدود بوده است.

– رويه هاي بروكراتيك طولاني وفقدان شفافيت قوانين سبب شده است كه بخش خصوصي سوريه كه توسط شركتهاي بزرگ اداره مي شوند به مقامات دولتي مرتبط باشند و فعاليت هاي اقتصادي در مقياس كوچك نيز مجبور به ارتباط با بخشهاي غير رسمي اقتصلادي- سياسي براي فرار از محدوديت هاي اداري باشند. فساد در سراسر بخشهاي اداري كشور گسترده شده و تصميمات كلان بر اساس رويه هاي دلبخواهانه و نه قانونمند اتخاد مي گردند. اين كشور در سال 2009 در جايگاه 124 از 180 كشور مورد بررسي قرار گرفته است.

علاوه بر مشكلات قانوني، بخش خصوصي سوريه با مشكل تامين اعتبار پروژه هاي خود نيز روبروست. اگرچه در سال 2010 نسبت به سال 2004 تعداد بانكهاي خصوصي از 3 به 14 بانك رسيده است اما دسترسي به وام هاي كلان بدون واسطه گري ممكن نيست. در سال 2010، بانك جهاني، سوريه را در جايگاه 181 از مجموع 183 كشور مورد بررسي از لحاظ دسترسي به اعتبارات قرار داد.

– با توجه به به سهم مهم درآمدهاي نفتي در GDP سوريه، كاهش اين اين درآمدها سبب كاهش توان بازتوزيعي دولت مي گردد. درآمد نفتي كه در سال اوايل دهه 2000 به 14% مي رسيد با توجه به كاهش منابع در آخر اين دهه(سال2010) به 4% رسيده است. با كاهش اين درآمدها، درآمد هزينه اي دولت نيز در زمينه خدمات اجتماعي كاهش پيداكرده است. از سوي ديگر دولت نيز نمي تواند كاهش درآمدهاي نفتي را با افزايش درآمدهاي مالياتي جبران كند. چون در يك روند تناقضي افزايش ميزان ماليات براي جبران درآمد هزينه اي دولت در زيمنه خدمات اجتماعي، سبب افزايش اعتراضات مي شود. در حال حاضر درآمدهاي مالياتي 11 درصد GDP  اين كشور است.[xi]

– نابرابري درآمدي در بين مردم در سوريه در دهه گذشته افزايش داشته است. اگرچه متوسط دستمزد ماهيانه حقوق بگيران در بين سالهاي 2006 تا 2009 بيش از 20% افزايش يافت ولي به دليل تورم گسترده تاثيرچنداني در رفاه مردم نداشته است. علاوه برآن افزايش دستمزدها بيشتر در مورد مشاغل با مدارج تحصيلات عاليه رخ داد تا شاغلان عادي و داراي مدارك پايين تر كه 60درصد نيروي كار را تشكيل مي دهند.

– علاوه بر نابرابري در سطح دستمزدها، در سوريه نابرابريهاي خدمات دولتي در مناطق مختلف كشور نيز وجود دارد. مناطق شرقي و جنوبي بيشتر درگير خشكسالي، ضعف زيرساخت هاي دولتي، كاهش فرصت هاي اقتصادي، افزايش نيروي كار كودكان و افزايش محروميت است.

– چالش مهم ديگر اقتصاد سوريه مربوط به گذار اقتصاد دولتي كشور به اقتصاد بازار و نياز به سرمايه خارجي است. دولت سوريه لازم است تا زمينه هاي اين امر را از طريق كاهش فساد و ايجاد زيرساخت هاي فيزيكي و فني كارآمد فراهم سازد. نهايتاً دولت سوريه لازم است تا بخش قابل ملاحظه اي از دارايي هاي خارجي (كه معادل 10 ماه هزينه واردات كشور است) را مصرف كرده و نيز بر ميزان بديهي خارجي كشور كه 27% GDP اين كشور است براي حل مشكلات كشور در طول دوره گذار افزوده مي شود تا صرف امور آموزش و بهداشت مردم گردد. به هر حال اصلاحات اقتصادي كشور يكي از زمينه هايي است كه مي تواند منجر به كاهش بخشي از ناآرامي هاي كشور گردد.[xii]

٤-٤-٣- پيشرانهاي اقتصادي بيروني:

–     حذف كمك هاي اتحاديه اروپا به سوريه

–       احتمال تحريم هاي غربي و بين المللي

–     كمك ٨/٥ ميليارد دلاري ايران به سوريه

٥-٤-٣- پيشرانهاي اجتماعي داخلي

–       رشد جمعيت جوان

–       رشد بيكاري

–      رشد جامعه تحصيلكرده و مرتبط با  جريان اطلاعات بين المللي همراه با گرايش آزاديخواهي

٦-٤-٣- پيشرانهاي اجتماعي بيروني

–       افزايش كنشگري بازيگران غير دولتي بين المللي چون  نهادها و سازمانهاي حقوق بشري و رسلنه هاي بين المللي

–     جهاني شدن حقوق بشر بخصوص در خاورميانه با توجه به حوادث اخير


٥-٣- منطق دهي به سناريوهاي آتي سوريه

در بررسي تحولات سوريه مي توان از تاثيرات عوامل و پيشرانهاي مختلف به سناريوهاي مختلفي رسيد.

–     سركوب شديد، يكباره و قطعي اعتراضات/ حمايت روسيه در شوراي امنيت/ حمايت حزب ا.. و ايران/ بهره گيري از درگيري و مشغله  ناتو در ليبي/ جلوگيري از انتشار اخبار سركوب= حفظ رژيم تا اطلاع ثانوي كه مجدداَ عوامل بحران با همديگر تلاقي نمايند.

–       سركوب احتياط آميز فعلي/ حمايت روسيه در شوراي امنيت/ حمايت حزب ا.. و ايران/ بهره گيري از درگيري و مشغله  ناتو در ليبي/ جلوگيري از انتشار اخبار سركوب=  تداوم بحران داخلي كنوني

–       اصلاحات مديريت شده/ انشقاق در معترضين/ حمايت روسيه در شوراي امنيت/ حمايت حزب ا.. و ايران/ بهره گيري از درگيري و مشغله  ناتو در ليبي/ جلوگيري از انتشار اخبار سركوب=  تداوم هسته اصلي رژيم

–       سازش بيروني با اسرائيل/ ميانجيگري عربستان براي كاهش فشار آمريكا/ كمك هاي غير رسمي اقتصادي براي حل بحرانهاي اقتصادي/ جدايي از ايران و حزب الله/ سركوب شديد داخلي و بي توجهي آمريكا و غرب به سركوب ها=  تداوم كليت رژيم با رفتار سازشگرانه با ايالات متحده و بخصوص اسرائيل چون دولت مصر ١٩٧٩

–       انشقاق در سيستم مديريت بحران بين سياسون و نظامي ها/تداوم سركوب داخلي/ موفقيت ناتو در ليبي/ اتحاد ملي كردها و سني ها و جذب علويان در امتداد اقدامات تركيه و عربستان/ گسترش مشكلات داخلي ايران ناشي از انتخابات مجلس پيش رو= فروپاشي دولت اسد در يك انقلاب سياسي

–     انشقاق در سيستم مديريت بحران بين سياسون و نظامي ها/تداوم سركوب داخلي با آهنگ نامنظم/  عدم موفقيت ناتو در ليبي/ اختلاف هاي قومي و مذهبي/ دخالت فعالانه ايران= جنگ داخلي

٦-٣- تشريح جزئيات سناريوهاي سوريه

سناريو اول: سركوب و تداوم رژيم تا اطلاع ثانوي تلاقي بحران

رژيم سياسي با اعمال خشونت سعي تلاش رژيم براي مديريت اعتراضات با قوه قهريه ممكن است تا مدتي موثر واقع گردد. (همانند اعتراضات در اردن، عربستان و يا سركوب اعتراضات 1982 شهر حما در خود سوريه) اما تجربه تاريخي نشان داده است كه سركوب نمي تواند سبب حل معضل گردد و در واقع بحران را به تعويق مي اندازد. در حال حاضر درگيري ناتو در ليبي و عدم توانايي غرب در تحليل گزينه نظامي و نيز مخالفت محكم روسيه در شوراي امنيت و كمك هاي مالي ايران و اختلافات در گروههاي معترض و عدم تشكيل يك اتحاد ملي زمينه ساز چنين تصميمي مي تواند باشد. اين سناريو محتملاَ با برخي ماجرجويي هاي امنيتي منطقه اي همراه خواهد بود.

سناريو دوم: اصلاحات مديريت شده و حفظ هسته اصلي رژيم

بشار اسد(رئيس جمهور) بعد از تعارضات خونين روزهاي اخير، به سمت گفته هاي اوليه خود در مورد اجراي اصلاحات سياسي برگردد. اجتماع گروههاي معارض تحت عنوان « ابتكار ملي براي تغيير» در اواخر آوريل دستورالعمل هاي خود براي اصلاحات را اعلام نمود كه شامل؛ آزادي تمام زندانيان سياسي، شروع گفتگو با گروههاي معترض و مخالف، انحلال د ادگاههاي نظامي، بازنويسي قانون اساسي بر اساس حقوق اوليه شهروندي و نهادهاي دموكراتيك، تصويب قانون فعاليت آزاد احزاب سياسي دموكراتيك و قانون انتخابات، تشكيل دولت موقت و برگزاري انتخابات مجدد رياست جمهوري وپارلمان. گروههاي معارض بيان كرده اند كه تنها جايگزين اصلاحات، شورش گسترده مردمي است كه نهايتاً رژيم را ساقط گرداند. بسيار محتمل است كه دولت اسد سعي كند با برخي اصلاحات شكلي . نويد بخشي به مردم در مورد اجراي كامل آن بتواند از آسيب هاي شدت اعتراضات مردمي در امان ماند درحاليكه مولفه هاي اصلي خواسته هاي اصلاحي مردم را انجام ندهد. بسياري از منتقدين نيز برآن هستد كه برخي از شخصيت هاي اقتدارگرا و با نفوذ اصراف بشار اسد اجازه چنين رويكرد كمينه اصلاحي را هم نمي دهند. در چنين شرايطي رژيم سوريه  در وضعيتي شبيه وضعيت تونس و مصر قرار بگيرد كه عناصر و نهادهاي حاكم تصميم بگيرند كه  عناصر مهم و تاثيرگذار رژيم را براي حفظ آن قرباني نمايند. در چنين سناريويي، رهبران نيروهاي نظامي يا ديگر نهادهاي تاثيرگذار ممكن است درصدد حذف برخي از عوامل سركوب و يا فساد برآيند. آنها ممكن است كه به مردم سوريه پيشنهاد يك معامله جديد(همانند آنچه در تونس و مصر رخ داد) برپايه نويدهاي اصلاح قانون اساسي و انتخاب مقامات سياسي از طريق انتخابات بدهند اما همراه با تداوم نقش قدرتمند نيروهاي نظامي باشد. اكنون شواهدي دال بر چنين برنامه اي وجود ندارد اگرچه «ابتكار ملي براي تغيير» آشكارا از ميانجيگري ارتش دعوت كرده و برخي گزارشات از امتناع برخي از واحدهاي ارتش از مشاركت در سركوب مردم خبر داده است.

سناريو سوم: جنگ داخلي

اين سناريو شامل تشديد روند اعتراضات و سركوب با همديگر است كه در امتداد انشقاقات مذهبي و قومي گسترش يافته و نهايتاً منجر به يك جنگ فراگير داخلي و فروپاشي دولت گردد. درصورتي كه شعله هاي  آشوب و بي نظمي زبانه كشد، اختلافات شديد ميان علوي ها و سني ها(مسيحي ها از فروپاشي دولت مي ترسند كه مبادا مورد هدف قرار بگيرند) و نيز ميان اعراب-كردها مي تواند افزايش يابد. پيشتر جنگ داخلي در كشور همسايگان  سوريه (عراق و لبنان) رخ داده است و با توجه به تنشهاي قومي و مذهبي اين كشور دور از انتظار نيست هرچند در حال حاضر گروههاي معترض بر وحدت ملي همه گروههاي قومي- مذهبي تاكيد مي نمايند.

سناريو چهارم: تداوم كليت رژيم با رفتار سازشگرانه با غرب(جذب سوريه)

در اين سناريو دولت سوريه با درك اينكه هرگونه اصلاحات منجر به تضعيف جناح حاكم نظامي/ بعث و علويان خواهد شد و نيز درك اين نكته كه آمريكا و اسرائيل در دغدغه امنيتي منافع مل يخود دارند تا دغدغه حقوق بشري سعي مي كند با ميانجيگري عربستان با اسرائيل توافق كرده و با توافق نهايي در مورد واكنش آمريكا و غرب در مورد سركوب ها به سركوب خشونت بار داخلس دست مي زند و در عوض با كناره گرفتن از ايران و حزب الله، در موضوع بلنديهاي جولان به توافق مي رسد تا بدين وسيله كليت رژيم خود را حفظ كند. در چنين سناريويي دغدغه اسرائيل از آينده مبهم پس از اسد در صورت تشديد بحران و سرنگوني اسد رفع مي شود و عربستان نيز به هدف خود كه تضعيف اتهاد سوريه و ايران و جذب سوريه و نيز كاهش احتمال تسري موج دموكراتيزاسيون به كشورهاي عربي مي رسد. لازمه اين سناريو تشديد فشارها و تهديدات تا زماني است كه آستانه مقاومت دمشق شكسته شود.

سناريو پنجم: فروپاشي دولت اسد و انقلاب سياسي- اجتماعي

عواملي چون حصول زودتر موفقيت ناتو در ليبي،  درگيري ايران در مسائل انتخابات مجلس آتي خود،  عدم موافقت روساي ارتش با اصلاحات، چانه زني آمريكا با روسيه و مهمتر از همه شكل گيري اتحاد ملي گروههاي قومي و مذهبي در سوريه همراه با شكست اقتصادي دولت سوريه سبب مي شود كه اين دولت نتواند در مقابل امواج مردمي مقاومت كرده و سقوط كند.

٧-٣-  مضامين سناريوها تحليل آنها در سوريه

سناريو اول، سركوب و تداوم رژيم تا اطلاع ثانوي: ناديده گرفتن عوامل اقتصادي، اجتماعي و انشقاقات و تاكيد بر عوامل امنيتي-سياسي حاكمه داخلي و عوامل سياسي بيروني حامي(حمايت روسيه‏، ايران، حزب الله و…)

سناريو دوم، اصلاحات مديريت شده و حفظ هسته اصلي رژيم: برجستگي عوامل تاثيرگذار مستقيم سياسي داخلي(مخالف و موافق) در اين سناريو و كنترل تدريجي عوامل تاثيرگذار اجتماعي و اقتصادي

سناريو سوم: جنگ داخلي: تعميق و انفجار تعارضات بين عوامل سياسي مستقيم سياسي(موافق و مخالف)و عدم سازش آنها با مداخله عوامل سياسي بيروني، همراه با پشتيباني عوامل اجتماعي و اقتصادي داخلي از تعارضات

سناريو چهارم: تداوم كليت رژيم با رفتار سازشگرانه(جذب سوريه) برجستگي تاثيرگذاري بخشي از عوامل تاثيرگذار مستقيم سياسي داخلي(موافق بشار اسد) با عوامل سياسي بيروني

سناريو پنجم: فروپاشي دولت اسد و انقلاب سياسي- اجتماعي: تعميق تعارض ميان تمام عوامل تاثيرگذار داخلي همراه با كناره گيري ارتش يا تسليح مخالفان داخلي

٨-٣- نتيجه گيري و محتمل ترين سناريو

از نظر نگارنده، سوريه در ابتدا سعي مي كند با نمايش ظاهري اطلاح طلبي به سناريوي حفظ كليت رژيم با اندكي اصلاحات دست بزند و در صورت ناكارآمدي اين سناريو به سناريوي سازش متمايل مي گردد. بررسي وضعيت كنوني عوامل مستقيم و پيشرانهاي تاثيرگذار در سطوح مختلف اين نتيجه گيري كه شاخص هاي آن و توضيح ان در بخش هاي پيشين آمده است را توجيه مي كند.


[i] . ليندگرن، ماتس و ياندهولد، هانس(١٣٨٦) تدوين سناريو: پيوند بين آينده و راهبرد. ترجمه عزيز تاتاري. تهران: مركز آينده پژوهي علوم و فن آوري دفاعي. ص ٣٨.

[ii] . علیزاده، عزیز ‎؛ وحیدی مطلق، وحید و ديگران(١٣٨٧) سناریونگاری یا برنامه ریزی بر پایه سناریوها. تهران: موسسه مطالعات بین المللی انرژی. فصل چهارم – بخش اول.

[iii]. پيشين و  نپوري زاده، بهنام(١٣٨٨). سناريو: ابزاري براي برنامه ريزي بلند مدت. در  بي نا. آينده پژوهي: مفاهيم و روشها( صص ١٦٠-١٤٢) تهران: مركز آينده پژوهي علوم و فن آوري دفاعي. صص ٤-١٥١.

[iv] . George Protopapas(20.07.2011) Turkey’s Geopolitical Interests and Middle East Revolts.

At:< Turkey’s Geopolitical Interests and Middle East Revolts>

And;  Nasr, Vali (July 13, 2011) Unrest in Syria Tests Turkey’s Role as Regional Power.

At:< http://www.bloomberg.com/news/2011-07-13/unrest-in-syria-tests-turkey-s-role-as-regional-power-vali-nasr.html>

[v]. Singh, Michael(May 27, 2011) Iran’s Syria Strategy: Heavy Meddle.

At:< http://online.wsj.com/article/SB10001424052702304066504576345834172798592.html>

[vi]. Seale, Patrick(2011-03-29)The Regional Implications of Syria’s Crisis.

At:< http://www.middle-east-online.com/english/?id=45204>

[vii]. Constantin, Zoi( April 30, 2011) Lebanon highly concerned over Syria’s destabilizing effect.

At:< http://www.lebanonwire.com/1104MLN/11042928TN.asp>

[viii] . CNN News (August 19, 2011)  EU panel calls for embargo on Syrian oil as reports of deaths mount. At:< http://www.cnn.com/2011/WORLD/meast/08/19/syria.unrest/>

[ix]. dp-news(08/19/2011). Russia opposes Western calls for Syria’s President to Leave. At:< http://www.dp-news.com/en/detail.aspx?articleid=93717>

[x]. The World Factbook(2011) Syria Economy 2011. Available At:<http://www.theodora.com/wfbcurrent/syria/syria_economy.html >

[xi]. Economy Watch: Economy, Investment & Finance Reports(2011) Syria Economic Statistics and Indicators. At:<http://www.economywatch.com/economic-statistics/country/Syria/>

[xii]. Day, Alan(2011) Syria Economy. In Dean Lucy. Europa Regional Surveys: The middle East and North Africa. London: Routledge. PP. 1037-1047.

مطالب مرتبط