مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحلیلی جامعه شناختی بر پنـج ابرچالش خارجی پیشِ روی ایران 

اشتراک

دکتر علی قلی جوکار

پژوهشگر مسائل  بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

 

مقدمه و بیان مسئله  

بی شک وضعیت داخلی ما شامل؛ تعامل مردم- حاکمیت ، حوادث و اتفاقات شدیداً موثر بر شاخص های زندگی سیاسی- امنیتی،معیشتی(رفاهی – اقتصادی و عمرانی)، فرهنگی– اجتماعی، مورد رضایت جمعی نبوده و کیفیت شاخص های مهمی از این قبیل ، هم اکنون کم ، و حرکت در راستای نیل به استاندارد های زندگی مطلوب جامعه در مدت زمانی کوتاه با توجه به شرایط محیط های خارجی حاکم بر ما ، آسان نیست . و شاید هم از این بابت است که جامعه کلان ما دچار یگ گسست فرهنگی، اجتماعی، رفاهی- اقتصادی ، و سیاسی- امنیتیِ نگران کننده است. هم اکنون چالش های بسیاری از جمله ؛ به خطر افتادن امنیت اجتماعی، فرهنگی،زیست اجتماعی ، ترکیب جمعیتی ناشی از مهاجرت های بی رویه به داخل و تغییر بافت ژنتیک مردم بومی کشور ما در آینده ی نه چندان دور در اثر خطای فاحش دولت سابق در اغماض توأم با حمایت از مهاجرت بدون منطق و کنترل ناشده، خارج از عرف و هنجار بین المللی و برخلاف تمامی منافع ملی کشور و مشکل و چالش اخراج تمام آنها بلحاظ واکنش های مردم کشور همسایه و بین المللی، در معرض خطر قرار گرفتن موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیک مرز ایران – ارمنستان و احتمال قطع ارتباط این مسیر و راه مواصلاتی اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و ژئوپلیتیکی ایران با جهان اروپا و کشورهای حوزه قفقاز که روزی بخشی از سرزمین مادری شان ایران بوده اند اما پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی سابق همچنان به عنوان بخشی از ایران فرهنگی اجتماعی باقی مانده بودند بخاطر عدم تفکر علمی، دور اندیشانه، استراتژیک در جهت منافع ملی و نبود مغز متفکر حاکم بر حوزه سیاست ، دستگاه و هدایت روابط خارجی و بین المللی حداقل در محیط خارجی نزدیک ، که می رود تا در آینده نه چندان دور تبدیل به چالشی دائمی و مخاطره آمیز با همسایه شمال غربی که تا همین حدود یکصد سال قبل بخشی از قلمرو سرزمینی،حاکمیتی و بخشی از جامعه ما بوده اند و امروزه هر از گاهی خبرهای ضد امنیتی ، تحریکات قومیتی که برای جامعه ما درست می کنند به گوش می رسد و شنیدن ادعای ارضی از بخش هایی از حاکمیت آن از رسانه های دولتی آن کشور ، چالش های کاهش یا مسدود شدن آب های جاری ورودی به مرزهای داخلی ما با منشأ کشورهای همسایه که خطرات خشکسالی، خشک شدن آبریزهای داخلی و دریاچه هایی که حیات آنها بسته به جریان برخی از این رودها بستگی دارد،گسترش روز افزون انتشار ریزگردها در بخش  های عمده ای از مناطق حاصلخیز و نابودی زمین های مرغوب و مستعد کشاورزی و باغداری ، و از بین رفتن حرفه های کشاورزی ، دامپروری و دامداری در بخش عمده ی کشور ، و کوچ جمعیت انبوه کشاورزان ، عشایر ، دامپروران و باغداران و هجوم آنها به مراکز شهری ، و بروز تبعات اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و امنیتی پس از آن در گذشته ، حال وآینده ، چالش ها و اختلافات با کشورهای همسایه برسرِ  مالکیت یا میزان و سهم بهره برداری از حوزه ها ومیادین مشترک منابع انرژی نفت و گاز به خصوص کشورهای خلیج فارس و به ویژه حوزه مشترک آرش با کشورهای کویت و عربستان سعودی بخاطر پیچیدگی های خطوط مرزی و با قطر و امارات متحده عربی، و بسیاری دیگری ، کشور ما را در معرض تهدید و تحت فشار قرار داده است که ضرورت دارد دولت چهاردهم به فکر و در صدد در انداختن طرحی نو برای مدیریت و موفقیت بر آن ها،باشد.

واژگان کلیدی:ابرچالش خارجی نزدیک و دور ، تأمین منافع ملی در محیط های خارجی، آب های ورودی مرزی، آثار مهاجرت بدون قاعده افغان ها به کشور

 

الف- مهاجرت بدون کنترل، خارج از قاعده،و خلاف منافع ملی از افغان ها به درون کشور

طی چد دهه گذشته است که بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان درباره آثار و پیامدهای مختلف و غیر قابل جبران انبوه مهاجرت افغان ها به ایران هشدار داده اند اما متاسفانه دولت های قبل یا نتوانستند یا نخواستند خود را درگیر موضوع کنند چرا که احتمالا ممکن بوده است دولت آنها با مشکلاتی مواجه گردد .این مهاجرت ها آنقدر ادامه یافت تا این که احتمالا طی سه سال اخیر مورد حمایت بعضی جناح های قدرت حاکم نیز قرار گرفت تا این که وضعیت را  به وضعیت بحرانی امروز رسیده است که اگر مهاجرین مذکور به هر روش یا هزینه ای به کشورشان بازگرداند نشوند بر آینده کشور آثار وآسیب های جبران ناپذیری را وارد خواهد ساخت که برای همیشه نتایج آن مردم این سرزمین و نسل های آینده آن را درگیر خواهد کرد. به اعتقاد بسیاری از اصحاب رسانه و صاحب نظران امروزه تعداد مهاجران افغانی موجود در کشور ما احتمالا از مرز ده الی دوازده میلیون نفر گذشته و به پانزده میلیون نفر رسیده است. دیروز در فضای مجازی در تیتر رسانه انتخاب نوشته بود در بیمارستانی در استان فارس از تعداد 300 نوزاد تازه متولد شده ، 297 نفر آن افغانی بوده است . آیا دولتمردان ما و سیاستگذاران این کشور مفهوم و پیام این آمار را نمی دانند ؟اگرچه نگارنده در موقعیتی نیست که بتواند صحت و دقت این آمار را مورد بررسی و اعتباربخشی کند اما تأیید حتی احتمال نصف این میزان هم می تواند فاجعه بار باشد . این بدان معنی است که با توجه به کاهش باروری در جامعه ما و با میانگین حدود 2 نفر در مراکز شهری یا طبقه متوسط جامعه، و باروری و توالد و تناسل شدید و بالای آن در میان خانواده های افغانی به طور متوسط و احتمالی 5 الی 6 نفر،یکی از فاجعه بارترین پیامد آن طی 20 الی 50 سال آینده اکثریت جامعه ما را جمعیت مهاجرین افغانی تشکیل خواهند داد( حدود 40 الی 60 میلیون نفر) . شاید چنین برداشت شود این نگاه و پیش بینی بدبینانه است اما فرض کنید نصف این پیش بینی هم به تحقق بپیوندد بدان معنی خواهد بود که در این مدت بیش 20 الی 40 میلیون نفر جمعیت مهاجر خواهیم داشت( این البته از نظر نگارنده خیلی خوشبینانه و ساده نگرانه است) . پیامدهای چنین هجوم وحشتناک جمعیتی آیا می تواند به صورت اتفاقی باشد ؟ صرف نظر که هیچ دست پنهانی پشت این ماجرا نبوده و نیست، این موضوع به عنوان یک مسئله و چالش فرهنگی،اجتماعی و امنیتی آیا در شورای عالی امنیت ملی ما تا کنون چند جلسه درباره پیامدهای چنین وضعیتی در آینده دور و نزدیک برگزار شده و نتایج آن چه بوده است که از این افزایش مهاجرت بدون قاعده و کنترل نشده و خلاف منافع ملی چشم پوشی شده یا سهل از آن گذشته شده است  ؟ این یک مسئله ملی است آیا مسئولین این فاجعه مورد بازخواست قرار گرفته اند اند ؟ کشورداری و حکمرانی در دوره معاصر اصول و مبانی خاص خودش دارد با شعار پراکنی مطابقت ندارد و ضرورت دارد چاره ای اندیشیده شود وگرنه با ادامه این اشتباه استراتژیک در محاسبات برای جامعه متبوع بجز خسران ، بحران و فاجعه ، آثار مطلوب دیگری نخواهد داشت . بسیار شنیده ایم که کشورهای اروپایی مهاجرین ایرانی و غیر ایرانی را که به صورت غیرمجاز وارد آن کشور میشوند را در صورت داشتن تمام شرایط قانونی و رسمی و نیاز آن ها به نیروی انسانی آن هم در حدود چند ده نفر ، بیش از دو سال تحت آموزش های فرهنگی و اجتماعی و تحت ارزیابی ها و نظارت های امنیتی قرار می دهند تا آنها نسبت به فرهنگ پذیر شده  نسبت به آیین ها، عرف ها و ارزش های رسمی ، ملی ، منطقه ای و محله ای که قرار است جذب آنجا شوند ، جامعه پذیر شوند ؛ در این مدت و پس از آن ، مهاجرینی که این فرایندهای دشوار را طی کرده و با موفقیت پذیرفته شده اند تحت نظارت و ارزیابی عملی آموخته هایش قرار می دهند تا در صورت عدم رعایت این آموخته ها در زندگی فرهنگی اجتماعی و امنیتی شان ، به کشور متبوع شان عودت داده شوند.آن وقت ما معبر مرزهای مان را به روی ورود میلیون ها افغانی که از لحاظ ارزش های فرهنگی و زیست اجتماعی و سایر هنجارهای جامعه باز گشوده ایم و رها کرده ایم و شعار می دهیم ایرانی آنها باید افغانی ها چون انصار در خانه های خود پذیرا شوند ؟؟؟ بیش از چهل و چهار سال از عمر مبارک نظام جمهوری اسلامی ایران می گذرد و این زمان برای یادگیری حکمرانی عقلانیِ مطلوب برای حکمرانان یک جامعه، زمان بسیار زیادی است و متاسفانه ما موفق نبوده ایم.

در ادامه به مهمترین پیامدهای منفی  و سوءِ  مهاجرت بی رویه ،خارج از قاعده و خارج از منافع ملی توسط  افغانی ها به داخل کشور اشاره می کنیم .

1- اقتصادی 

در حالی که کشور ما طی ده ها سال گذشته گرفتار خشکسالی و کم بارشی ناشی از تغییر اقلیمی بوده ، و همزمان مورد تحریم اقتصادی بین المللی قرار داشته ، و طی ده ها سال دچار تورم های سرسام آور ِ انباشته شده، بوده ، و درگیر پیامدهای سنگین ناشی از حوادث غیر مترقبه و بحران های فراوانی ناشی از سیل های مهیب و زلزله های فاجعه بار بوده، پذیرش هزینه بیش از ده الی دوازده  یا پانزده میلیون نفر مهاجر آن هم فقط از یک کشور که از لحاظ فرهنگی، اجتماعی ، امنیتی و به خصوص اقتصادی با مردم ایران دچار تاخیر و تاخر است ، از ظرفیت و توان ملت ما خارج بوده و طاقت فرساست . این در حالی است که بسیاری از جوانان، مردان و زنان ما بیکار و فاقد شغل و درآمد مکفی برای گذران زندگی حداقلی خود هستند . درک این موضوع نباید برای مسئولان سیاستگذار ، قانون گذار و مجری حاکم بر ساختارهای جامعه سخت باشد.

2 فرهنگی- اجتماعی  

بسیاری از مهاجرین افغانی که بدون هیچ ضابطه ای وارد ایران شده اند و اکثریت مطلق آنها جوان هم هستند نسبت به ارزش های فرهنگی و اجتماعی جامعه ی ما  دارای تأخُّر فرهنگی و اجتماعی بوده و اصلا برای ورود به جامعه ما،جامعه پذیر و رواداری اجتماعی نشده اند. پیامدها و آثار این وضعیت در تعامل آنها با مردم و جامعه ما ، ایجاد تنش های فرهنگی و اجتماعی ، زد و خورد های فیزیکی و انواع کتک کاری ها، دزدی ها ، قتل های فجیع توسط این مهاجرین که هنوز زندگی شهری و تعامل مطلوب نیاموخته اند( مثل قتل های ناموسی) و دها و صدها جرم و بزهکاری اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و امنیتی و …. بوده است که بخش عظیمی از نیروهای انتظامی امنیتی کشور را به خود مشغول کرده ، هزینه های سرسام آوری را بر کشور ما تحمیل می کنند. این وضعیت باعث استمرار بحران های فرهنگی، اجتماعی و امنیتی در جامعه و … بوده و مدیریت آن ها را برای جامعه ما هزینه بر و دشوار می نماید .

3- تغییر ترکیب و بافت جمعیتی وبانک ژنتیکی جمعیت بومی و غلبه جمعیتی و ژنتیکی مهاجرین پُر زاد و ولد افغانی در آینده ای نزدیک بر جمعیت بومی

میزان زاد و ولد مهاجرین افغانی به علت عدم آشنایی با فرهنگ مدیریت توالد و تناسل بر اساس درآمد سرپرست خانوار و پتانسیل اقتصادی، عدم در نظر گرفتن موقعیت و شرایط جامعه میزبان ، در یک نگاه عادی و بدون داده های آماری و بر اساس مشاهدات میدانی و تجربه زیسته، به طور میانگین حدود 5 تا 7 نفر بوده است. این در حالی است که این میزان در مناطق کلان شهری ایران که بیشترین جمعیت کشور مربوط به آنها است 2 نفر یا حداکثر 3 نفر می باشد.حال با این رشد توالد و تناسل جامعه مهاجر و جامعه میزبان، با یک حساب سرانگشتی طی 20 الی 50 سال آینده چه تصوری از جمعیت مهاجر و جمعیت جامعه میزبان می توان داشت ؟ آیا جمعیت جامعه مهاجر افغانی بر جمعیت جامعه میزبان ایرانی غلبه نخواهد کرد ؟ پیامدها و آثار متعاقب آن چه خواهد بود؟ حکمرانی در کدام کشور با ملت، جامعه و منافع ملی خود چنین می کند ؟ در صورت صحت، آیا پیامدهای چنین مدیریتی کمتر آثار و پیامدهای حمله مغول و یا اشغال ایران توسط اعراب در آینده خواهد بود ؟ این تحلیل به معنای دشمنی با هم زبانان و هم فرهنگ های ما یعنی مردم افغانستان نیست . اگر قرار است در پنجاه سال آینده پنجاه میلیون افغانی در ایران داشته باشیم آیا نباید خاک و سرزمین شان هم به سرزمین ما ملحق شود تا تعادل برقرار شود ؟ آیا مردم کشور همسایه و همزبان افغانستان از ما می پذیرند به نسبت جمعیت شان از خاک و سرزمین افغانستان جد گردیده و به خاک ایران ملحق گردد . یعنی نسبت جمعیت مهاجرین افغانی در ایران به کل جمعیت افغانستان ، از خاک و سرزمین افغانستان جداگردد و به سرزمین و خاک ایران الحاق و اضافه گردد. قطعا پاسخ شان منفی خواهد بود . در غیر این صورت آیا این به معنای اشغال سرزمین ما توسط کشور همسایه از طریق مهاجر فرستی نیست ؟

4 پیامدها و چالش های امنیتی  

بارها شنیده ایم و رسانه های معتبر جهانی و رسانه ملی نیز بارها بر این امرکرده اند که قبل از استقرار حاکمیت گروه طالبان، نمایندگان این گروه و ایالات متحده آمریکا بیش از یک سال در کشور قطر به مذاکره پرداخته اند که نتیجه آن توافق استقرار حاکمیت گروه طالبان بوده است. این نتیجه با نحوه سقوط برق آسای حاکمیت دولت مستقل و قانونی افغانستان، و جایگزینی آن با حاکمیت گروه تندرو و افراطی طالبان در پیش روی نگاه مبهوت جهانی و همسایگان این کشور وبر جایگذاری میلیاردها دلار پیشرفته ترین انواع سلاح های آمریکایی برای گروه طالبان، مطابقت دارد . بدان مفهوم که طی توافق پنهانی و سرّی میان ایالات متحده و گروه طالبان، با توجه به رویکرد ایدئولوژیک این گروه ، برای آینده ای طولانی برای منطقه، گروه طالبان می تواند مجری برنامه های ایالات متحده در منطقه و برای ایران باشد. در صورت صحت این دیدگاه، آیا برنامه ها مهاجر فرستی انبوه و ایجاد چالش های غیرقابل حل اجتماعی و امنیتی به کشور ما شامل برای تغییر ترکیب جمعیتی و بافت ژنتیکی جمعیت بومی، غلبه یابی جمعیت مهاجر بر جمعیت بومی و ایجاد تبعات و آسیب های اجتماعی و امنیتی پس از آن چون حقوق مکتسبه برای آنها در آینده شامل حقوق؛ داشتن نماینده در مجلس شورای اسلامی ، حق انتخاب به عنوان مدیران دستگاه های مختلف کشوری و لشکری و امنیتی، مدیریت شهری و…. نمی تواند از جمله برنامه هایی باشد که گروه طالبان مامور به انجام آن شده باشند؟ همچنین از جمله پیامدهای خطرناک و امنیتی جمعیت انبوه مهاجرین افغانی می تواند نفوذ در موقعیت ها و مراکز حساس مختلف اجتماعی، نظامی ، اطلاعاتی،استراتژیک ، و جاسوسی به نفع کشور همسایه و یا به ویژه برای ایالات متحده آمریکا باشد که طبیعتا این اطلاعات در اختیار رژیم اسرائیل نیز قرار خواهد گرفت تا علیه ما از آنها بهره برداری نماید. حال این سوال پیش می آید که آیا طی سه سال اخیر که این بحران به وجود آمده ، دولت و شورای عالی امنیت ملی ما در این خصوص جلساتی داشته اند ؟ اگر پاسخ مثبت است با چه توجیه منطقی و در نظر گرفتن کدام مصالح و منافع ملی، جلوی سرازیر شدن میلیون ها نفر مهاجر افغانی به داخل کشور گرفته نشده تا احتمال تحمیل این همه مخاطره را به جامعه تحت تحریم های گسترده و سخت قدرت های استکباری و بین المللی ما، هموار گردد؟

 

ب- مسئله گذرگاه زنگزور و پیامدهای احتمالی ایجاد آن برای ایران 

همان طور که می دانیم مرز زنگزور میان ایران و ارمنستان، یکی از راه های مواصلاتی بسیار مهم و استراتژیکی است که ایران را از طریق کشور ارمنستان به قفقاز ، اروپا و دریای سیاه متصل می کند. این کریدور در طول تاریخ و هم اکنون یکی از محورهای مواصلاتی و ترانزیتی بسیار مهم برای کشور ما بوده و هست و حفظ آن از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان دارای اهمیت حیاتی است. با توجه به ماهیت قومگرایی و  تهاجمی رژیم جمهوری جعلی باکو و دولت ترکیه، بسته شدن آن از طریق جدایی مرز ایران و ارمنستان در استان سیونیک آن کشور می تواند راه تنفس اقتصادی و روابط فرهنگی و اجتماعی ایران با حوزه فرهنگی ایران در قفقاز را مسدود کرده ، و مرزهای شمال غربی ایران با کشورهای آذربایجان و ترکیه را درگیر چالش های امنیتی طولانی مدت با باکو نموده و ارتباط فرهنگی ایران با کشورهای حوزه قفقاز را به کلی قطع کند. با سفر اخیر پوتین رئیس جمهور روسیه به باکو و دیدار با الهام علی اف ، و سپس سخنان چالش برانگیز سخنگوی وزارت خارجه روسیه و تایید آن توسط وزارت خارجه آن کشور مبنی بر تمایل آن کشور بر موافقت ایجاد گذرگاه زنگزور در استان سیونیک ارمنستان که در نتیجه آن احتمال از بین رفتن مرز مشترک ایران – ارمنستان، و حمایت ترکیه از آن ، به نظر می رسد توافق نظر بر برنامه از پیش طراحی شده ای برای مرز مشترک ایران و ارمنستان در حال شکل گیری و تکمیل است . اگر سیاستگذاران و مجریان سیاست خارجی دیر بجنبد( یعنی در صورت فشار بر ارمنستان برای توافق در این خصوص) چیزی جز تماشای اجرای توافق چندجانبه مذکور از دست ما بر نخواهد آمد. تحقق این امر یک تهدید استراتژیک برای آینده تنفس اقتصادی ، فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی برای ما به شمار می رود  که نتیجه خطا، عدم دوراندیشی، و آینده نگریِ ناقصِ استراتژیکِ سیاستگذاران خارجیِ ما در قبال تحولات منطقه بخصوص کنگرانی چون روسیه و قربانی کردن منافع کشور ما توسط آن ، که سابقه ای بس طولانی و در حدود سه قرن دارد اما سیاست گذاران ما علی رغم هشدار نخبگان و دلسوزان کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی را هرگز نخواسته اند بشنوند و به آن بیندیشند. ظاهرا باید یک بار دیگر تاریخ تلخ ما و روسیه تکرار شود. از طرفی همین هفته قبل مسئولین کرملین درست در بحبویه بحث وشایعه توافق مسکو با ایجاد گذرگاه مذکور اعلام کردند که قرارداد جامع میان ایران و روسیه آماده امضاء تهران است و بزودی امضاء می شود. به نظر می رسد هم اکنون، زمانی است که در این توافق جامع آورده شود که منبعد مسکو هیچ قرارداد و توافق یا عملی را که ناقض منافع ملی، ارضی، اقتصادی و امنیتی ایران باشد را در کنش و قراردادهای منعقده دو یا چند جانبه با کنشگران منطقه ای و فرامنطقه ای امضاء نخواهد کرد و احترام خواهد گذاشت وگرنه ایران می تواند تمام تعهدات یا بخشی از تعهدات خود با روسیه را منفسخ خواهد شد. اگر قرار است روسیه مرتباً در منطقه و بین الملل با کارت ایران بازی کند و هر گاه منافعش اقتضا کند منافع ملی ، اقتصادی و امنیتی ما قربانی خود کند و زیر پای ما را در مواقع حساس خالی کند، این حق و تلافی آن و حق مقابله به مثل برای ما نیز باید به رسمیت شناخته شده و عینا در هر قرار داد و تعاملی با روسیه آورده شود ولو این که روابط ما با این کنشگر غیرقابل اعتماد همین زمان اتفاق بیفتد؛ چرا که ما می توانیم با یک نرمش قهرمانانه و توافق با غرب و به خصوص ایالات متحده، هم کلیه ی کشورهای عربی را سرجای خودشان بنشانیم و  منافع خودمان را از جمله در خلیج فارس تامین کنیم ، با رژیم صهیونیستی به ثباتی بی ضرر یا رعایت منافع متقابل برسیم ، از نیروهای مقاومت در منطقه حمایت بیشتر و متعادل تری نماییم، هم گذرگاه و معبر زنگزور آن در خاک خودمان را حفظ کنیم و فضای تنفس مان از طریق مرز ارمنستان را حفظ کنیم ، هم در روابط با باکو به تعادل در روابط دیپلماتیک برسیم ، و هم با بی نیازی از شرّ برادر بزرگتر غیر قابل اعتماد و متجاوز به حقوق مان در طول تاریخ و برقراری روابط و تعامل متعادل با آن ، رها گردیم و منافع ملی مان حفظ نماییم . چرا ما باید برای همیشه با غرب مشکل و چالش غیرضروری و برخلاف ملی داشته باشیم و در عوض همیشه روسیه با استفاده از کارت ما برای حفظ و توسعه منافع خارجی و ملی خود بازی کند و یا در مواقع حساس  از پشت به مردم ما خنجر بزند ؟ همان طور که گفتیم با این کار ما هم ارمنستان و هم مرز مشترک مان را حفظ خواهیم کرد، هم روابط مان با مردم باکو، و هم روابط مان با قفقاز را علی رغم مخالفت روسیه ادامه خواهیم داد و عطای برادر بزرگتر غیرقابل اعتماد و همسایه قلدر را هم به لقایش خواهیم بخشید و روابطی منطبق بر منافع ملی برد – برد با او برقرار خواهیم کرد نه بیشتر.

 

پ ستیز غیر ضروری طولانی با غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا 

یکی از چالش های اساسی که پیامدها و آثار سوء فراوانی را بر کشور ، جامعه و مردم ما تحمیل کرده است سیاست های خارجی و بین المللی ما بوده است که نه تنها باعث شده کشور ما از قافله توسعه و رشد همه جانبه نسبت به کشورهایی که همزمان با ما شروع به اجرای برنامه های توسعه کرده اند، عقب بمانیم بلکه آثار سوء استراتژیکی را هم برای کشور ما به دنبال داشته باشد تا بازیگرانی در منطقه بتوانند جای خالی ما در کنش های منطقه ای و فرامنطقه ای دیپلماتیک و تعامل و تبادل انرژی در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای را پُر نمایند . به عنوان مثال رویکرد غرب ستیزانه ما با جهان غرب و تحریم های سنگین اقتصادی علیه ما ، باعث گردید بخاطر استفاده از حق وتوی چین و روسیه، امتیازاتی غیر قابل جبران را به این دو کشور واگذار کنیم . بازار و اقتصاد کشورمان را بر روی چین باز کردیم تا هزاران شغل مردم ما از دست برود و بسیاری از افراد شاغل و صاحبان حِرَفِ ما شغل ها و حرفه های خود را از دست بدهند و به خیل بیکاران پیوسته، و درآمد خانوار آن ها دچار مشکل شود.همچنین بسیاری از اعضای طبقه متوسط به بالای جامعه ما به طبقات ضعیف تر جامعه سقوط کنند. از طرفی با دادن امتیازات زیادی به این دو کشور، به جای توجه به مردم آزاد شده ی ناشی از انحلال اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای تازه استقلال یافته ، و استفاده از فرصت ها و سرمایه های فرهنگی، اجتماعی،سیاسی– امنیتی به وجود آمده ، این احتمال وجود دارد که  این فرصت ها به تهدیدی علیه ما تبدیل گردد. به عنوان مثال می توان به نگرانی صاحب نظران و فعالان در حوزه سیاست خارجی در ارتباط با چالش ها و تعاملات غیرسازنده و غیردوستانه جمهوری آذربایجان(استان آرانِ سابق ایران)و تلاش آن برای ایجاد گذرگاه زنگزور با حمایت روسیه و ترکیه(که احتمال تبدیل آن به تهدید دائمی آن بخاطر منافع کشورهایی چون روسیه، ترکیه ، و حمایت و تلاش آنها از این موضوع) اشاره کرد. در این ارتباط همچنین ما نتوانستیم از فرصت بدست آمده ناشی از چالش بوجود آمده میان جمهوری های باکو و ارمنستان به نفع منافع ملی خود استفاده کنیم تا تبدیل به تهدیدی احتمالی در آینده نگردد . بی خیالی و ندانم کاری ما در سیاست خارجی و بین الملل باعث میشود تا دیگر کنشگران منطقه ای و دارای منافع ، مثل ما بی خیال بنشینند تا مشاهده کنند که ما به چه کنشی می پردازیم؟ مثال مهم دیگری که ناشی از سیاست اشتباه ما در سرگرم شدن با ستیز با غرب در سیاست خارجی،می توان به آن اشاره کرد این است که در حالی که در حال بد آب کردن مرکب استکبار جهانی بودیم، سرکرده ی استکبار جهانی راحت و زیر گوش ما سال ها با گروه افراطی مخالف ایدئولوژیکی ما یعنی گروه طالبان قبل از حاکمیت آن ها بر افغانستان، در حال مذاکره برای تعیین آینده حاکمیت کشور همسایه شرقی و مهم و تاثیر گذار بر مردم و کشور ما یعنی افغانستان بود ، و ما ، یا خبر نداشتیم و یا کاری از دست ما بر نمی آمد . امروزه اولین آثار و پیامدهای آن مذاکرات با طالبان، حضور حدود دوازده الی پانزده میلیون نفر جمعیت مهاجر افغانی در بخش های مختلف صنعت ، اقتصاد ، خدمات ، کشاورزی و باغداری و سایر حوزه های داخلی کشور ماست که معلوم نیست تا یکی دو دهه ی آینده چه بلای اقتصادی ، فرهنگی، اجتماعی ، امنیتی و تغییر ترکیب جمعیتی و ژنتیکی بر جامعه و مردم ما تحمیل خواهند کرد؟ دومین آثار و پیامدهای مخرب آن چالش انسداد آب های ورودی رودخانه هایی است که از منشأ آن کشور وارد کشور ما می گردد که بر اقتصاد مردم و کشاورزان ، دامداران و باغداران بخش های شرقی و جنوب شرقی کشور ویرانگر بوده است. همه این ها و صدها چالش دیگر و پیامدهای ناشی از آن ها حاصل سیاست های غرب ستیزی افراطی و غیر ضروری ما طی دهه های گذشته و عدم استفاده و بهره بری ما از فرصت های خدادادی و ظرفیت های عظیم موقعیت عالی کشور ما در منطقه بوده است چه مسئولیت آن ها را بپذیریم و چه نپذیریم .

 

ت چالش آب های ورودی مرزی با منشا کشورهای همسایه 

بسیاری از رودهای جاری که در کشور ما جریان دارند و سهمی بسیار زیاد و حیاتی در سرزندگی، ادامه حیات و پویایی محیط زیست و سلامت آن، جلوگیری از آثار خشکسالی های کوتاه و بلند مدت در کشور ما، سیراب نمودن و تأمین آب آشامیدنی بخشی از مردم و تامین نیازهای بخش کشاورزی ، دامپروری و باغداری های داخل و استان های مرزی ما تاثیری غیر قابل جایگزین دارند، معمولا از کشورهای همسایه و همجوار ما سرچشمه می گیرند. مهمترین این کشورهای همسایه شامل ؛ ترکیه ، عراق ، ارمنستان ، افغانستان و پاکستان هستند که این رودها  از مرزهای فی مابین ما و آن ها وارد خاک ما می گردند . آب این رودها عنوان منابع با ارزشی برای تأمین نیازهای پیش گفته بخش های کشاورزی ، باغداری ، دامداری و مورد مصرف قرار می گیرند و یا به عنوان منابع حیاتی ادامه حیات دریاچه ها و آبگیرهای داخل کشور به شمار می روند که خود موجب سرزندگی و ادامه حیات اکوسیسم های داخلی می گردند . اما از گذشته نسبتاً دور میان ما و برخی اندک  از همسایه های ما که این رودها از آنها عبور می کنند و یا سرچشمه می گیرند بر سر میزان سهم یا حق آبه اختلاف نظر یا چالش هایی وجود داشته است و بعضاً با عث جنگ های خونین و طولانی مدت بین ما و برخی از کشورهای همسایه چون عراق گردیده است که آخرین آن جنگی هشت ساله و تحت عنوان دفاع مقدس بود که بخاطر اختلاف نظر دیرینه عراق از سهم و مرز آبی خود در رودخانه مهم مرزی فی مابین یعنی« اروند رود» ، صورت گرفت که آثار و پیامدهای آن شامل کشته شدن میلیون ها جوان دو طرف و میلیون ها مجروح و معلول جنگی از دو طرف بوده ، و هزاران میلیارد دلار خسارت اقتصادی ، مادی و به میزان غیرقابل جبرانی از زیان های معنوی، اجتماعی و امنیتی را بر هر دو کشور تحمیل کرد، بوده است .

همچنین با توجه به مجموعه اقداماتی که ترکیه در مسیر رودخانه ارس در خاک خود انجام می دهد احتمالا ورودی این رودخانه نیز به خاک ما در آینده کاهش یافته و سرزمین های کشاورزی و باغداری  و دامپروری را تحت تاثیر شدید خود قرار داده ، و این احتمال که دریاچه ارومیه را کاملا خشک و تبدیل به منشا ریزگردها کرده، و باعث انتشار آن ها به داخل کشور گردیده ،و اختلال در آب و هوای کشور و آلودگی آن و تبدیل بسیاری از زمین های حاصلخیز غرب کشور به کویر و نمکزار ،را به همراه داشته باشد را نباید از ذهن دور داشت. لذا ضرورت دارد مسئولین کشور از هم اکنون به فکر چاره ای باشند تا همانند انسداد آب رود هیرمند به وسیله حاکمیت طالبان بر افغانستان ، غافلگیر نشویم و کشور دچار بحران ناخواسته دیگری نگردد .

 

ث چالش مالکیت و بهره برداری از میادین و منابع انرژی نفت و گاز با کشورهای همسایه بخصوص خلیج فارس : 

بر اساس نتایج برخی از منابع علمی و کارشناسی، کشور ما دارای بیش از 30 میدان انرژی هیدروکربنی اعم از منابع و میدان های نفتی و گازی مشترک با کشورهای همسایه و همجوار از جمله کشورهای عراق ، عربستان سعودی، کویت ، قطر ، امارات متحده عربی، عمان و ترکمنستان است که از این 30 میدان ، 13 میدان آن در مرزهای آبی مشترک با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس ، 2 میدان در دریای مازندران ، و 15 میدان دیگر در خشکی قرار گرفته اند ، که بزرگترین میدان گازی جهان یعنی میدان گازی پارس جنوبی ، و بزرگترین میدان نفتی و عظیم جهان نیز در این فهرست قرار دارند . برای بهره برداری هرچه بیشتر از این میادین مشترک داشتن ابزار فناوری های بروز و جدید ، حرف اول را می زند که متاسفانه به لحاظ تحریم های گسترده بین المللی کشورمان، میزان بهره برداری ما همراه با عقب ماندگی و تاخیر و کم بوده است که این امر ضرر و زیان های غیرقابل جبران مالی و اقتصادی برای ما در پی داشته است . از طرفی دیگر؛ مسائل بین المللی ، وقایع تاریخی ، اختلافات منطقه ای و جنگ ها، کشور ما را در بهره برداری به میزان سهم و حق مالکیت خود از منابع مشترک، ناکام گذاشته، و از این لحاظ منافع ملّی ما به شدت در معرض خطر به خاطر برداشت های بیشتر توسط کشورهای شریک به خصوص در خلیج فارس در این میدان های انرژی قرار گرفته است .

از طرفی به خاطر تسلط طولانی مدت انگلیس در قرون 19 و20 بر منطقه خلیج فارس ، و خلق و جعل کشورهای کوچک در خلیج فارس، با ایجاد مرزهای جعلی میان ایران و کشورهای مجعول یاد شده، این استعمارگر پیر برای مردم ما استخوان لای زخمِ مشترک با این کشورها را به ارمغان گذاشت، به نحوی که امروزه با وجود این مرزهای جعلی و قرار گرفتن میادین و منابع انرژی مشترک نفت و گار با این کشورها با توجه به پیچیدگی جغرافیایی مرزهای مورد مناقشه که این منابع در آن ها قرار گرفته، ده ها اختلاف مرزی و اختلاف در میزان سهم و حق در این منابع مشترک انرژی، را  به وجود آورده است. یکی از مهمترین و شاید پیچیده ترین آنجایی است که میدان عظیم نفتی آرش در آن قرار داشته ، و از لحاظ مرزی مورد مناقشه و اختلاف میان ایران و کشور کویت است که همچنان چون استخوانی لای زخم باقی مانده است. این اختلاف در نظر در باره میزان مالکیت و سهم طرفین از این میدان نفتی عظیم با ویژگی های پیچیده جغرافیایی مرزی ، بهره برداری از این منابع نفتی برای دو طرف به تعویق انداخته و اختلافات همچنان باقی است که نیاز به دور اندیشی و مدیریت چالش برای بهره وری حداکثری منافع ملی، از ضروریات حل این چالش با این کشور همسایه است .

 

منابع و مِؤاخذ 

الف- مقالات 

– آتش افروز ، افسانه (1401) ، میادین نفت و گاز؛ مناقشه یا مصاله ، موسسه پترو ویو ( petro view) ، جامعه اندیشکده ، شهریورماه 1401 .

– سلیمی ، رسول( 1403) ، یک بام و دو هوای مسکو : ائتلاف برای حمایت از دیپلماسی ایران در پروژه موهوم زگزور/ واکنش رسانه ها و شخصیت های سیاسی ، خبرآنلاین ، 19شهریور 1403 .

– محمودیان ، حسین( 1386)، مهاجرت افغان ها به ایران : تغییر در ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی و انطباق با جامعه مقصد، نشریه انجمن جمعیت شناسی ایران، دوره 2 ، شماره 4 ، تابستان 1386 .

– عبدالله شاهی، رامین( 1402) ، ریشه اختلاف در میدان آرش چیست ؟ آرش نیازمند کمان دیپلماتیک ، خبرگزاری مهر ، 20 تیرماه 1402 . 

– عطاری، جلال و آوریده، فریبا ( 1396) ، بررسی تحلیلی قراردادهای آب های مرزی ایران با همسایگان ، فصلنامه پژوهشی مطالعات حقوق انرژی ، دوره 3، شماره 2 ، پاییز و زمستان 1396 ، صص 308-285 .

ب – سایت های رسانه ها 

 – تین نیوز ، بررسی ابعاد اصرار روسیه برای ایجاد کریدور زنگزور و نگرانی ایران از تهدیدات حوزه قفقاز ، 16شهریورماه 1403 .

– روزنامه آرمان ، کودتای ژئوپولیتیک روسیه علیه ایران ، آرمان امروز ، 14 شهریور 1403 .

– خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ( 1403) ، معادله زنگزور ؛ از خطر تجزیه ارمنستان تا هشدار احتمال درگیری تهران و باکو ، خبرگزاری دانشجویان ایران ( ایسنا) ، پنجشنبه 22 شهریور 1403 .

 

مطالب مرتبط