سيد مهدي مدني
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
بيان رويداد
حدود يك ماه است كه خاورميانه عرب در تب و تاب است و شايد جمهوري هاي بدنيا آمده از دل امپراطوري عثماني تا اين حد با بحران هاي اجتماعي رو به رو نشده باشند. تونس، لبنان، الجزاير، اردن، الجزاير، يمن و تا حدي عربستان و كويت (كه در روزهاي اخير به اين نا آرامي ها اضافه شده) از جمله اين كشورها هستند و البته برخي از تحليل گران بر آنند كه اين نا آرامي ها به ديگر كشورها نيز سرايت كند و به همين جهت از آن تحت عنوان «دومينو جهان عرب» ياد مي كنند. در اين ميان سوريه علي رغم اينكه ساختاري مشابه با ديگر كشورهاي عربي دارد هنوز وارد اين نا آرامي ها نشده و به تعبير ديگر ويروس انقلابات و تغيير خواهي به سوريه سرايت نكرده است. این در حالی است که فعالان اجتماعی از طریق شبکه های اجتماعی اینترنتی مانند فیس بوک و تویتر در فاصله 4 روز از مردم خواستند تا در تجمع مسالمت آمیزی در مقابل ساختمان پارلمان در دمشق حضور یابند. آنها نیز به تبعیت از مردم مصر روز موعود را «روز خشم سوریه» نامیدند. فعالان توئیتر و فیس بوک، دلیل دعوت به تجمع اعتراض آمیز را «حکومت فردی، فساد اداری – مالی و استبداد» و زمان آن را پس از نماز جمعه در تمامی شهرهای سوریه اعلام کردند. همچنین «سایت سوریون نت» نیز از سوری ها خواست در اعتراض به اقدامات نظام بشار اسد علیه ملت سوریه و آزادی آنها ، تجمعاتی را برگزار کنند.با این حال میدانی که به عنوان محل قرار معین شده بود به مانند روزهای قبلی آرام و بی سر و صدا بود و حتی از نیروهای امنیتی نیز خبری نبود و مثل همیشه تنها چند پلیس راهنمایی رانندگی حضور داشتند. البته منابع غیر رسمی از حضور نیروهای امنیتی با لباس های غیر رسمی خبر دادند ولی در نهایت حرکت خاصی در دمشق صورت نپذیرفت. آنچه در اين نوشتار مورد بررسي قرار مي گيرد، نگاهي است به اين عدم وقوع نا آرامي ها در حكومت خاندان اسد و اینکه چرا سوریه از این بحران در امان مانده است.
تحلیل رویداد
اینک بیش از ده سال است که بشار اسد حکومت پدر را بدون درد سر تحویل گرفته و آن را اداره می کند. پیش از او نیز پدرش حافظ اسد 29 سال به عنوان رئیس جمهور حکومت کرده بود. حکومتی که در پی یک کودتا شکل گرفت و تا کنون نیز ادامه یافته است. اما سوال اینجاست که چرا این حکومت تداوم یافته است و هنوز با مانع جدی مواجه نشده است؟ این سوال مهمی است که شاید خود اسد بدان پاسخ گفته باشد. وی در مصاحبه ای که با روزنامه «وال استريت ژورنال» انجام داده، نكاتي را بيان كرده كه شايد بتواند بخشي از اين سوال مهم را جواب دهد. بشار اسد، در پاسخ بهاين سوال كه شرايط رخ داده در تونس، مصر، الجزاير و اردن را چگونه ارزيابي ميكنيد و اين براي سوريه بهچه معناست؟ ميگويد: اگر آبي بدون جريان وجود داشته باشد شما ميتوانيد آلودگي و ميكروب را در آن مشاهده كنيد و بهدليل اينكه شما اين راكد بودن را براي دههها داشتهايد اكنون شاهد تغييرات در چند سال اخير در خاورميانه و جهان هستيد. بهدليل اين راكد بودن شرايط، جهان با ميكروبهايي احاطه شده بود بنابراين آنچه را كه شما در منطقه ميبينيد نوعي بيماري بوده است. اين دقيقا چيزي است كه ما اكنون مشاهده ميكنيم. اگر ميخواهيد در مورد تونس و مصر صحبت كنم، ما خارج از اين موضوع قرار داريم. در نهايت ما تونس يا مصر نيستيم. ميتوانم در مورد شرايط منطقه در كل صحبت كنم، چون ما در يك منطقه هستيم كپي يكديگر نيستيم اما وجه مشترك زيادي داريم. فكر ميكنم اين موضوع در مورد نا اميدي در منطقه است. زماني كه شما يك ناآرامي را مشاهده ميكنيد مشخص است كه خشمي وجود داشته است. نااميدي دو عامل دارد يك عامل داخلي و عامل ديگر خارجي. عامل داخلي موضوعي است كه ما مقصر شناخته ميشويم و عامل خارجي موضوعي است كه ما يكسري عوامل را مقصر معرفي ميكنيم. اسد در مورد اصلاحات ميگويد: از زمان روي كار آمدنم روند اصلاحات در كشور را آغاز كردهام اما روشي كه ما بهاصلاحات نگاه ميكنيم متفاوت از روشي است كه مدنظر شماست.
رئيس جمهور سوريه، همچنين در پاسخ بهاين سوال كه آيا نگران نيستيد كه آنچه در مصر رخ داده بر شرايط سوريه تاثير بگذارد؟ ميگويد: اگر بهخاطر شرايط در تونس و مصر اصلاحاتي اعمال كنيد اين يك واكنش است نه اقدام واقعي. ما هميشه گفته ايم كه اصلاحات در كشور لازم است. اگر ميخواهيد ميان سوريه و مصر مقايسه كنيد بايد از زاويه متفاوت نگاه كنيد. اين سوال را بايد پرسيد كه بهرغم مواجهه با شرايط سخت چرا سوريه با ثبات است. مصر با كمكهاي مالي آمريكا روبهرو است اما سوريه با تحريمهايي مواجه است. بهرغم اينكه ما منابع تامين نيازهاي مردم را در اختيار نداشتيم اما با رشد اقتصادي مواجه بوديم. بهرغم تمامي اين مشكلات مردم شورش نكردند. بنابراين نارضايتيها بهتامين نيازهاي مردم و اصلاحات ارتباطي ندارد بلكه بهايدئولوژي و اعتقادات ارتباط دارد. وي با تاكيد بر اينكه سوريه برخلاف دولتهاي مصر و تونس وابسته بهعقايد مردمش است از اين رو دولتي باثبات است. اسد يكي ديگر از عوامل ثبات سوريه برخلاف مصر را عدم ارتباط اين كشور با اسرائيل می داند و معتقد است از آنجا که کشورش با اسرائیل سازش نکرده است، کشورش در امان مانده است.
شايد دلايلي كه اسد در اين مصاحبهبهآنها اشاره كرده تمام دلايلي نباشد كه سبب شده سوريه آماج اين تحولات بنيادين قرار نگيرد. به این موارد دلایل دیگری می توان اضافه کرد و تحلیل اسد را کامل تر کرد. بالبته این به معنای عدم تاثیر پذیری از شرایط منطقه ای نیست. حتی خود این مصاحبه اسد نشان می دهد که دغدغه هایی به لحاط امنیتی وجود دارد و در این میان حتی سوریه نیز دست به اقدامات اصلاحی مانند رفع فیلتر شبکه های اجتماعی اینترنتی در روزهای اخیر کرده است. بواقع آنچه گفته می شود آن است که هر چند شباهت هایی میان دولت اسد با دیگر دول عربی در حال تغییر وجود دارد اما می توان مولفه هایی را برشمرد که سوریه بدان وسیله نجات یافته است.
1- نبود آلتر ناتيو موثر براي حكومت فعلي
يكي از اصلي ترين تهديدات براي هر حكومتي وجود آلترناتيو هاي موثر ( چه به عنوان شكلي مانند تغيير راس حكومت بدون تغيير ساختار سياسي و چه به عنوان ماهوي يعني تغيير ساختار سياسي) است. هر چند در مقاطعي مخالفان بشار اسد مانند آمريكا تلاش مي كردند تا كمك هاي مالي را به مخالفان ارائه دهند ( مانند سال 2005 كه آمريكا اعلام كرد كه كمك هاي مالي خود به ميزان 5 ميليون دلار را برا كمك به آزادي و حقوق بشر به مخالفان سوريه مي دهد) اما با آمدن باراك اوباما و در پيش گرفتن سياست نزديكي به سوريه ( كه در چارچوب سياست كلان اوباما مبني بر طراحي سياست خارجي جديد و در پيش گرفتن راه دوستي با دشمنان آمريكا) اين آلترناتيوها نيز به حاشيه رانده شد تا جايي كه سفر اوباما به دمشق نيز مطرح شد. در نتيجه سوريه به علت عدم وجود اپوزوسيون با صلابت توانسته تا حدي از نا آرامي ها دور شود. اين در حالي است كه در تونس افرادي چون راشد الغنوشي و يا در مصر افرادي چون البرادعي را مي توان به عنوان آلترناتويو بالقوه نام برد.
2- ساختار قوي امنيتي سوريه و اشراف اطلاعاتي:
حافظ اسد زماني كه قدرت را در دست گرفت تمام مخالفان را به حاشيه راند. حافظ حتي در سال 1982 تمام مخالفان خود در شهر حماء را از دم تيغ گذراند. در سوريه احزاب منتقد اجازه فعاليت ندارند و اگر حزبي در كنار بعث عرض اندام مي كند به عنوان بخشي از حاكميت تلقي مي شوند و به تعبير بهتر در حكم سوپاپ اطمينان هستند. اگر در مصر احزابي چون الغد، الوفد، الكفايه فعاليت دارند در سوريه ما چنين فعاليتي را شاهد نيستيم. در بعد مطبوعات از رسانه مستقل و منتقد خبري نيست. استفاده از اينترنت نيز با مشكلاتي مانند فيلترنگ شبكه هاي اجتماعي رو به روست. ضمن اينكه سوریه در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی در مصر، اینترنت را در این کشور قطع کرد. زماني كه فعالان اجتماعي كوشيدند تا مردم را در برابر پارلمان جمع كنند، در واکنش به آنها، برخی از اس ام اس ها در تایید بشار اسد، برای مشترکان موبایل ارسال شد. متن یکی از این اس ام اس ها این بود: ملت ها برای تغییر رئیس شان، خود را به آتش می کشند و ما جهان را آتش می زنیم تا رهبرمان باقی بماند. مقامات سوریه همچنین در اقدامات متنوعی سعی کردند تجمعات مردمی حمایت از معترضین مصری را متوقف کنند.
3– بهتر بودن رفاه اقتصادي سوريه نسبت به ديگر كشورها
دليل ديگری که سبب شده تا سوریه وارد فاز نا آرامی ها شود رفاه اقتصادي نسبي اين كشور نسبت به مصر و یا اردناست. به هر حال سوریه کشوری بوده است که با تحریم های یک جانبه از سوی آمریکا مواجه بوده است. اما سوريه بهرغم اعمال این تحريمها، به لحاظ اقتصادی بهتر از جوامعی که اینک در ناآرامی به سر می برند عمل کرده است. نرخ تورم در سال 2010 با كاهش مواجه شده است(از 9/4 به 0/4 درصد). علاوه بر این برخي كارشناسان معتقدند كه سوریه به کمک های اقتصادی ایران و عربستان ( در راستای مقابله با اسرائیل) مستظهر است. البته بايد گفت رفاه موجود در سوريه نسبت بهمصر يا تونس و ديگر كشورها بهتر است و اين بهمعناي بالا بودن شاخصهاي اقتصادي در سوريه نيست.
آنچه كه قابل اشاره است توزيع بهتر ثروت در سوريه است. هرچند به لحاظ آمارهاي اقتصادي مصر از درآمد سرانه بالاتري برخوردار است. درآمد سرانه مصر در سال 2010، ٦٢٠٠ دلار بوده است. اين در حالي است كه درآمد سرانه سوريه ٤٨٠٠ دلار در سال 2010 بوده است. اما آنچه قابل توجه است توزيع ثروت در دو كشور است. ميزان جمعيت زير خط فقر مصر %٢٠ است و حال آنكه اين رقم در سوريه معادل %٩/١١ مي باشد. اين امر نشان مي دهد كه فساد موجود در حكومت حسني مبارك و اختصاص يافتن موهبات اقتصادي به گروه هاي خاص، فقر را در مصر نهادينه كرده و نارضايتي اجتماعي را گسترانده است. به عبارت ديگر درست است كه مصر درآمد سرانه ببيشتري از سوريه دارد ولي بالا بودن جمعيت زير خط فقر نشان از فاصله طبقاتي و توزيع ناعادلانه ثروت در مصر دارد.
4- مقابله با اسرائیل
از سال 1948، جهان عرب با پدیده ای مواجه شد که هویت عربی – اسلامی کشورهای عرب منطقه را تحت تاثیر قرار می داد و آن مقوله ای بود به نام تاسیس اسرائیل و به رسمیت شناختن آن از سوی دول غربی. از آن زمان به بعد چندين جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفت.( جنگ ۱۹۴۸ (جنگ استقلال)، جنگ ۱۹۵۶ (کانال سوئز)، جنگ ۱۹۶۷ (جنگ ۶ روزه)، جنگ ۱۹۷۳ (اصطکاک)، جنگ اسرائیل و لبنان (۲۰۰۶) و حمله به غزه در سال 2008). حاصل این جنگ ها در نهایت با پیروزی اسرائیل همراه شد و این اعراب بودند که علی رغم برتری عددی مغلوب شدند.( در اين ميان مقاومت حزب ا… لبنان را بايد مستثني كرد). مصر اولین کشوری بود که از در صلح با اسرائیل درآمد و در سال 1979 در کمپ دیوید قرارداد صلح را به امضا رساند. این امر سبب شد تا دولتهای دیگر عرب نیز در بعد مقابله با اسرائیل سست شوند. امضاي توافقنامه صلح مصر با اسرائيل سبب شد كه انگارههاي اسرائيل ستيزي جهان عرب كه در اوج رويكردهاي انقلابي بهسر ميبرد بهيكباره فرو كش كند و از طرفي كشورهايي كه بهاين مصالحه تن ندادند و بهمقابله با اسرائيل تداوم بخشيدند بهعنوان قهرمان مورد تجليل قرار بگيرند. سوريه نيز در دسته دوم قرار ميگيرد. سوریه از آن جهت که همچنان بخشی از خاک خود را ( بلندی های جولان) در اشغال اسرائیل می بیند، همچنان با اسرائیل روابط خصمانه را دنبال می کند. علاوه بر این سوریه کوشیده تا از طریق حمایت از جنبش هایی مانند حماس، مقاومت لبنان و امل و همچنین برقراری رابطه استراتژیک با ایران مقابله با اسرائیل را عینیت بخشد. این امر سبب شده که اسرائیل در افکار عمومی جهان عرب و همچنین در بعد داخلی با بحران سازش در برابر اسرائیل مواجه نباشد.
علاوه براين بايد گفت كه تهديد خارجي در برخي جوامع عامل موثري براي فرافكني مشكلات و ناكارآمدي ها و از طرفي عاملي براي افزايش ثبات در داخل است. ضمن اينكه بايد توجه داشت كه بروز جنگ سبب فراموشي اختلافات داخلي و تحكيم پروسه ملت سازي مي شود. (همانطور كه چنگيز پهلوان اين نظريه را در مورد جنگ ايران و عراق در فرداي انقلاب بكار مي برد.)سوريه از اين مهم به خوبي بهره برده و همواره خطر اسرائيل را براي داخل جدي نشان داده است و از اين طريق توانسته بخشي از مشكلات را به آن سوي مرزها حوالت دهد.
5– استقلال نسبي در سياست خارجي و عدم وابسته بودن بهقدرتهاي خارجي
حافظ اسد که سوریه نوین را پایه گذاری کرد، نوعی سیاست خارجی را در پیش گرفت که تا کنون سبب شده سوریه به مثابه یک مدل موفق مورد بررسی قرار بگیرد. مدرسه سياسي حافظ اسد در سياست خارجي بهنوعي تعريف شد كه سوريه در حداقل وابستگي بهقدرتهاي بزرگ بهايفاي نقش بپردازد. سوریه مدلی را در پیش گرفته که علی رغم نداشتن موقعیت خاص استراتژیک توانسته خود را در کنار عربستان و مصر و ایران خود را مطرح کند. بواقع میزان نفوذ پذیری سوریه از قدرت های بزرگ در مقایسه با تونس ( که فرانسه در آن نفوذ داشته) و یا مصر ( که آمریکا در آن بسیار نفوذ دارد) در آن بسیار کمتر است و همین امر سبب شده که اسد مانند حسنی مبارک مدام در معرض تماس های سفارشی و تعیین برنامه از خارج از مصر نباشد.
دورنمای آینده
مواردي که در بالا بدان اشاره شد مولفه هایی هستند که سبب شده سوریه خود را در برابر ناآرامی های فعلی خاورمیانه حفظ کند. آنچه مسلم است آن است که پديدههاي اجتماعي اموري گذرا و ناپايدار هستند و نميتوان براي آنها حكمي قطعي صادر كرد و ميتوان انتظار داشت كه دامنه تغييرات مانند يك ويروس بهتمامي كشورهاي عربي منطقه سرايت كند و سوریه نیز از آن مستثنی نیست. لذا می توان انتظار داشت که سوریه رو به یک سری اصلاحات سیاسی و اجتماعی کنترل شده حرکت کند. کما اینکه در روزهای گذشته و پس از ناکامی تظاهرات روز خشم دولت سوریه اقدام به رفع فیلتر شبکه های اجتماعی اینترنتی کرده است و یا همان طور که اسد وعده داده اصلاحات را جلو ببرد. در غیر این صورت می توان انتظار داشت که سوریه نیز وارد فاز ناآرامی شود.