مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

«تحليلي بر تحولات جديد خاورميانه واستراتژي آمريكا»

اشتراک

مهدي كاردوست

کارشناس دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه)

 

چرا خاورميانه  مركز توجه قدرت هاي بزرگ قرار گرفته و درسال هاي اخير بي ثباتي و ناامني را تجربه مي كند؟ پاسخ دادن به اين پرسش بويژه با رويكردي ژئوپليتيك مي تواند با ايجادواقع نگري در برداشت هاي ما از رخدادهاي جاري،درتحليل تحولات خاور ميانه به ما كمك كند. دردوره گذار معمولا قدرتهاي بزرگ بر اساس توازن قدرت وبهره گيري از الگوهاي رقابت ،همكاري ياهردو به چگونگي تعيين جايگاه ها ومسوليت ها ي خوداقدام مي نمايند. هركشوري براساس فعاليت وموفقيت هاي بدست آمده در دوره گذار بي ثباتي، جايگاه ونقش خودرادرهرم قدرت جهاني تثبيت وتحميل مي نمايد. اما  دوره گذار ژئوپليتيكي معمولا با جنگ هاي بزرگ همراه بوده وموجب فروپاشي برخي قدرت ها وشكل گيري كشورهاي جديد وتغيير نقشه جغرافيايي سياسي جهان وجابه جايي جايگاه قدرت هاي برتر وحتي قدرت هاي منطقه اي مي شود. لذا به همين دليل است كه دوره گذارژئوپليتيك ازاهميت ويژه اي برخورداراست.

براين اساس نقاط جغرافيايي كه ازمزيت خاصي برخوردار باشندبيشتر دستخوش تحولات مي گردند. بنابراين خاورميانه پس ازجنگ جهاني اول ودوم وبالاخص پس از جنگ سرد به لحاظ مزيت هاي ويژه خود مركز توجه ومحور سياست هاي رقابتي وهمكاري قدرت هاي بزرگ قرار گرفت .

هم اكنون درآغازسده بيست و يكم موجي از ناامني و بي ثباتي ناشي از دوره سيال بودن ژئوپليتيك و رقابت قدرت هاي بزرگ بر خاورميانه سايه افكنده است. با اين تفاوت كه خاور ميانه بر خلاف ساير مناطق جغرافيايي جهان به ويژه به دليل منابع انرژي و ثروت وموقعيت ژئوپليتيكي از اهميت و حساسيت فوق العاده اي بر خوردار است و قدرت هاي جهاني نمي توانند با خويشتنداري نسبت به سرنوشت و آينده اين منطقه بي تفاوت باشند. به همين دليل همزمان با آغاز قرن بيست و يكم ايالات متحده آمريكا، افغانستان وعراق را اشغال نمود. سپس، پيشنهادهاي متعدد درمورد رابطه اعراب و اسرائيل نظير نقشه راه، ايده خاورميانه جديد، رؤياي خلع سلاح حزب اله لبنان كه جنگي 33 روزه را سبب شد، نيز همگي حاكي از شكل گيري موجي از بي ثباتي در دهه آغازين سده جديد در منطقه خاور ميانه مي باشد.

ازطرفي سازمان ملل به دليل ساختار ضعيف ونقش انحصاري قدرت هاي برتر بالاخص درشوراي امنيت، در حفظ ثبات وامنيت ناتوان بوده واين ناكارآمدي وعدم ايفاي نقش موثر پس از لشكركشي آمريكا به افغانستان وعراق بيشترنمايان گرديد. در عين حال مداخلات صورت گرفته توسط آمريكا درمنطقه (كه ازدکترین يكجانبه گرا و قلدرمابانه بوش ناشی می شد)در قالب جنگ در عراق و افغانستان ، رسوایی در گوانتانامو، ابوغریب و چشم پوشي ازموارد نقض حقوق بشر از طرف دولت اسرائیل و حمایت از دولت های استبدادی در جهان عرب، وجه قدرت نرم آمریکا را تضعیف نمود. اين امرموجب ازدست رفتن مشروعيت آمريكا نزد افكارعمومي كشورهاي منطقه وبعضا جهان گرديد وازطرفي هزينه هاي بسيار سنگين تهاجم نظامي براي آمريكا ومتحدين آن نسبت به نتايج حاصله توجه آنان را به استفاده از قدرت نرم براي پيشبرد اهداف خود در منطقه خاورميانه جلب نمود.  با اين توجه قدرت نرم اهميت جديدي در سياست خارجي آمريكا يافته و ” انقلاب جدید ارتباطات” ماهیت قدرت را تغییر و پراکندگی قدرت را افزایش داده است.

خيزش هاي جاري درمنطقه خاورميانه قطع نظر ازساير وجوه، ازمنظرتاثير و تاثرقدرت نرم وفضاي مجازي نيزمورد توجه قرارگرفته است به طوري كه  بسیاری از روایات وحشتناک و الهام بخش از مصر از طریق فیس بوک و توئیتر و ديگر وسايل ارتباط جمعي به جهان خارج ازكشورانتقال يافت. انقلاب مصر و تحولات سایر کشورهای منطقه همزمان نیازها و امکانات قدرت نرم وهم شرايطي كه بايستي براي آن چاره انديشي نمود را برای آمریکا مطرح کرده است. بنابراین ایالات متحده سعی مي نمايد با بهره گیری از قدرت نرم در تمامی اشکال آن خود را با تحولات منطقه همراه سازد تا همچنان بتواند نفوذ خود را در این منطقه استراتژیک حفظ نماید.

وجه ديگرمورد توجه دراين زمينه نقش‌آفرینی بنیادهای اعتقادی و الزامات عمومی در احیای مطالبات ارزشی و ایدئولوژیکی این جوامع است. دراين راستا از قيام مردمی و پیوستگی دامنه‌دار آن در مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا به یک موج بیداری اسلامی تعبیر مي شود که اساسا الگویی برگرفته وتاثيرپذيرفته از انقلاب اسلامی ایران بوده و در وضعيت کنونی نیز موجب شکل‌گیری فرهنگ مقاومت بمنظور مقابله ومبارزه با هرگونه سلطه‌ بیگانگان وحاکمیت آل ها،دیکتاتوری‌هاي خانوادگی قلمروهاي عربی در منطقه شده و خود پایانی شوق‌انگیز بر استبداد موروثی خواهد بود.

براين اساس چشم‌انداز تحولات کنونی حاکی ازسرآغاز انقلاب‌های مردمی و لرزش‌های ژئوپلیتیکی گسترده‌ در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد شد و تغييرات ودگرگونی‌های وسيعي را در صحنه‌های سیاست جهانی و مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی به همراه خواهد داشت.  یکی از نتایج مطلوب این تحولات، می‌تواند تضعیف شدید و انحلال عمق استراتژیک رژیم اشغالگر قدس به عنوان مرکز ثقل حضور و توجه قدرت‌های غربی در منطقه باشد. تحقق اين مهم ضمن معکوس نمودن نتایج طرح‌های استراتژیک غرب در منطقه موجب امیدواری در تحقق خاورمیانه جدید بر محور مبانی اسلامی شود.

بنابراين، اكنون آمریکا راهکارهای مطلوب بمنظور حفاظت و تأمین بهینه منافع استراتژیک خود را در مقابله با این خيزش هاي مردمی از طریق تدوين و اجرای نوعی استراتژی بی‌نظمی پیگیری می‌کند تا در یک فراگرد قابل کنترل و مدون به روند هژمونی منطقه‌ای در شمايل و نقش جدیدتر تداوم بخشد.
پايه اصلی این استراتژی بر محور تجزیه در مجموعه مبانی ژئوپلیتیکی کشورهای هدف قرار گرفته که مشتمل بر کلیه امور داخلی و خارجی و در ابعاد سیاسی، جغرافیایی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیکی آنان است. اهداف مهم و اولویت‌دار این استراتژی را عناصري چون الف– انجام اقدامات گسترده و متنوع برای ممانعت از هرگونه تصمیم‌گیری مردمی و اجماع عمومی و یا به عبارتی،کنترل و هدایت برنامه‌ریزی شده هرگونه تحرک اجتماعی و مصادره قیام‌های مردمی؛  ب– حفظ امنیت و تقویت منافع رژیم صهیونیستی؛  ج– تداوم تسلط برمنابع نفتی مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا و نیزسيطره بر مجموعه مجاری و مسیرهای تولید، توزیع و مصرف منابع انرژی که ضمن رویکردهای اقتصادی با هدف ایجاد تعادل استراتژیکی در مناطق حساس و حوزه‌های نفوذ دیگر قدرت‌های بین‌المللی از جمله چین وروسيه صورت می‌گیرد؛  د– جذب منابع مالی دول عربی نفت‌خیز با ترفندهای گوناگون از قبیل ایران هراسی در میان حکام مستبد با هدف فروش گسترده تسلیحات نظامی و ايجاد جنگ ها ودرگيري هاي داخلي دركشورهاي منطقه و فرسايشي نمودن جريان انقلاب ها (ليبي- يمن ) که برای ممانعت از فروپاشی نظام اقتصادی غرب كه هم اينك دجار بحران مالي است، تشكيل مي دهند.
دراين راستا، انجام هرگونه برنامه‌ریزی اجرایی برای تحقق این استراتژی در کشور عربستان سعودی صورت می‌گیرد و آل سعود نیز با همه امکانات لازم، به عنوان مرکز ثقل اجرایی منویات اتاق فکر استراتژی بی‌نظمی آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا قرارگرفته است.(سركوب قيام مردم بحرين وارائه طرح پيشنهادي براي انتقال قدرت در يمن درزمره اين ابتكارهاي رژيم سعودي قابل ذكر هستند.).

درواقع به گمان آمریکایی ها خيزش هاي مردمي که در سراسر خاورمیانه به راه افتاده است، مي تواند موفقیتی برای سیاست خارجی اين كشور در زمینه اعمال قدرت نرم در این منطقه به حساب آيد. اما درنقطه مقابل قدرت نرمی که از طریق رسانه ها و دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی مبادله ایجاد شد نقش مهمی در بوجود آوردن مطالبات مردم خواهان دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اقتصادی و اجتماعی،داشته و اين پديده در جهان اسلام وكشورهاي عربي قدرت سخت آمریکا رابه چالش کشیده است. اکنون مردم خواهان سرنگونی حکومت های استبدادی هم پیمان آمریکا درمنطقه(مانند بن علي و مبارك و شايد در آينده، ديگر حكام موروثي منطقه) هستند كه نقش مهمی در پيشبردسیاست های نظامی آمريكا ایفا می کردند. سكوت وهمراهي ایالات متحده در قبال سركوب نارضايتي ها دربحرین، اردن، یمن ، عربستان و سایر كشورهاي متحد خود در منطقه فرآيند تضعیف قدرت نرم آمریکا در خاورمیانه را تشديد نموده است.

برحسب ديدگاه برخي تحليل گران،آمريكا برای رویارویی با تحولات اخیر در منطقه دو راه پیش رو دارد ابتدا اینکه این کشور با استفاده از ابزار اقتصادی و نظامی خود به تقویت انقلابیون و تثبیت دموکراسی های با ثبات در منطقه خاورمیانه کمک کرده تا از این طریق بتواند بر اساس ارزش های مشترک دموکراتیک متحدان جدیدی در منطقه خاورمیانه ایجاد کند؛ و راه دوم دنبال کردن سیاست قدرت مابانه این کشور در خاورمیانه است که عمدتاً متکی به حمایت از دولت های دیکتاتور و هم پیمان خود در منطقه مانند عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به منظور پیشبرد اهداف امنیتی و اقتصادی خود در منطقه است.

به زعم اين دسته ازتحليل گران،ایالات متحده با پذیرش دموکراسی واقعي در منطقه خاورمیانه می تواند قدرت نرم خود را افزایش و هزینه های نظامی را کاهش دهد. اما باید به این نکته توجه داشت که با توجه به گفته” نای” قدرت نرم یک کشور از ارزش ها، فرهنگ و سیاست خارجی آن کشور ناشی می شودو باید ارزش ها فرهنگ و سیاست خارجی یک کشور هر سه مورد قبول سایرین باشند تا بتواند در ایجاد قدرت نرم سهیم باشد.اما سیاست های عملی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه از جمله حمایت از دولت اسرائیل، مداخله نظامی در کشورهای عراق و افغانستان، وجود زندان های گوانتانامو و ابوغریب و حمایت از دولت های استبدادی منطقه ، همگی درتناقض باارزش های ادعايي آن کشور هستند.

لذا به نظر نمی رسد که قدرت نرم آمریکا در منطقه خاورمیانه به موفقیت چندانی دست یابد، در واقع  تا زمانی که سیاست های عملی ایالات متحده در منطقه تغییر نکند قدرت نرم و دیپلماسی عمومی آمریکا در نظر مردم منطقه چیزی جز یک ابزار تبلیغاتی در دست مقامات آمریکایی برای رسیدن به اهداف و منافع آن کشور و فریب مردم منطقه نخواهد بود.البته در همین راستا و با توجه به کنترل و نظارت گسترده‌ای که در مسیر انقلاب مصر صورت گرفته است، به نظر می‌رسد که غرب در تلاش است تا با در پیش گرفتن تدابیری جامع‌تر، شرایط تثبیت حاکمیت جدید در کشور مصر را به الگوی راهبردی مطلوب و متناسب برای مجموعه کشورهای حوزه عربی ـ اسلامی تبدیل نماید.

استمرار روندها و فرآیندهای تکمیلی این خیزش‌های عمومی مستلزم هشیاری داخلی و حمایت‌های تبلیغی و عملی صمیمانه سایر ملت‌های اسلامی و نهادهای بین‌المللی مستقل از جمله سازمان کنفرانس اسلامی است تا با تثبیت حاکمیت‌هایی مشروع و اسلامی زمینه‌های رشد و ثمردهی درخت تنومند اسلام در میان دیگر كشورهاو ملت‌های مسلمان نیز فراهم گردد.

به این ترتیب، در صورت پیروزی قاطع انقلابیون و ایجاد حکومت‌های مردمی، این مهم نه تنها بيانگرتحقق آموزه‌ای عملی از فرهنگ مقاومت و رویارویی ملت ایران اسلامی با استبداد شاهنشاهي درانقلاب اسلامي سال 1357است، بلکه احیاگر شئون انسانی و بیداری اسلامی ـ سیاسی دیگر ملل مسلمان برای فروپاشی حاکمیت‌ها و دیکتاتوری‌های موروثی و خانوادگی در دیگر سرزمین‌های عربی ـ اسلامی است.اين امرمی‌تواند نوید دهنده شکل‌گیری جامعه‌ای گسترده و یکپارچه بر محور مبانی امت اسلامی در سرتاسر جهان اسلام باشد و نکته ديگراین‌که این انقلاب‌ها یک راه بی‌بازگشت در مسیر تحقق دموکراسی‌های برگرفته از ارزشهای ملی، بومی و اعتقادی است که به تدریج در سایر ملل و کشورهای منطقه بویژه در عربستان سعودی نیز توسعه پيدا خواهد كرد.

تحولات جاري درصورت يافتن سامان درست مي تواند زمينه سازبرقراري ترتيبات امنيت منطقه اي تازه اي بامشاركت كشورهاي حوزه خليج فارس گردد.دراين ارتباط وجود قدرت منطقه اي مهم وثبات بخشي چون جمهوري اسلامي ايران مورد توجه مي باشدكه مي تواند ضمن فراهم آوردن زمينه هاي خروج تدريجي نيرو هاي بيگانه از خليج فارس محور همكاري هاي درون منطقه اي قرار گيرد.وضعيتي كه در پرتو آن يك نظام پايدارامنيتي ازجمله با مشاركت عراق در آن وخروج آن ازفضاي بسته ژئوپلتيك مشكلات منطقه اي راحل وفصل نمايد.

 

 

مطالب مرتبط