مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تاخير در تشكيل كابينه دولت جديد لبنان (بررسي علل و پيامدها)

اشتراک

روح اله عبدالملکی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

بيان رويداد
در 12 ژانويه سال 2011 پس از اعلام شكست طرح عربستان و سوريه در جلوگيري از بروز تنش داخلي در لبنان با توجه به دادگاه رفيق حريري و در حالي كه سعد حريري در واشنگتن به سر مي برد، 11 تن از اعضاي گروه 8 مارس از دولت استعفا دادند و كابينه حريري با فقدان وزراي كافي روبرو و از نظر قانوني منحل شد. پس از آن، به منظور تشكيل دولت جديد، دو گروه 8 و 14 مارس نمايندگان خود، نجيب ميقاتي و سعد حريري را براي احراز مقام نخست وزيري به پارلمان معرفي كردند كه در نهايت، نجيب ميقاتي با 68 راي بر سعد حريري با 60 راي پيشي گرفت و گروه 8 مارس ائتلاف 14 مارس را شكست داد. متعاقب آن، در 25 ‍ژانويه ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان نجيب ميقاتي را به عنوان نخست وزير لبنان معرفي كرد و از وي خواست تا كابينه جديد را تشكيل دهد. از آن زمان تا كنون، موانع متعددي در شكل گيري كابينه خلل ايجاد كرده است به گونه اي كه اين عوامل در كنار موج بيداري اسلامي و خيزش هاي عربي كه در برخي موارد تحت تاثير سوء استفاده قدرت هاي استعماري واقع شده است، چشم انداز سياسي لبنان را با اما و اگرهاي گوناگوني مواجه ساخته است. نوشته حاضر به بررسي علل تاخير در تشکیل كابينه جديد و پيامدهاي آن مي پردازد.

تحليل رويداد
جستجو براي يافتن چرايي تعويق در تشكيل كابينه دولت جديد لبنان، به دليل سطح كلان و ملي موضوع، نيازمند تحليلي است كه ابعاد مختلف آن را به صورتي واضح پوشش دهد. تصميم گيري پيرامون مناصب و مسئوليت هايي كه هر يك از گروه ها و احزاب تحت قوميت ها و مذاهب متنوع در لبنان كسب مي كنند و نقشي كه در آينده لبنان ايفا خواهند كرد، نه تنها براي بازيگران داخلي موضوع قابل اغماضي نيست، بلكه براي كشورهاي منطقه و كشورهاي مداخله گر به ويژه بازيگراني كه منافع خود را به نوعي گره خورده با مسائل داخلي لبنان و سوگيري دولت آن مي دانند، از اهميت برخوردار است.
در همين راستا، ارائه تحليلي در دو سطح عوامل داخلي و خارجي – كه در زير ارائه مي شود- مي تواند برخي از ابعاد موضوع را در معرض مداقه قرار داده و به يافتن پاسخ چرايي اين تاخير نسبتاً طولاني مدت تا اندازه اي كمك كند.

عوامل داخلي
الف) گروه 14 مارس
اصولاً شكل گيري گروه 14 مارس و مطالبات و شعارهاي سياسي آن از سال 2005 تا كنون به گونه اي بوده است كه بيش از هرچيز، يادآور منافع آمريكا و غرب در لبنان بوده است. با توجه به اينكه گروه 14 مارس در انتخابات پارلماني سال 2009 حائز اكثريت آراء شد و قسمت اعظم دولت لبنان پيش از سقوط كابينه سعد حريري برآمده از گروه متبوع وي بود، به طور طبيعي پتانسيل تاثيرگذاري در تشكيل كابينه جديد نخست وزير ميقاتي را دارا است. اين پتانسيل را مي توان در چندين مورد از حوادث لبنان مشاهده كرد، ‌هرچند همان حوادث نشان داد كه توانايي گروه 14 مارس در اعمال خواسته هاي خود در فضاي اجتماعي لبنان، با محدوديت هاي جديدتري روبرو است.
اولين مورد به روزهاي اوليه سقوط دولت حريري و معرفي نجيب ميقاتي به عنوان نخست وزير جديد باز مي گردد. هنگامي كه ميقاتي به عنوان نخست وزير به جاي سعد حريري انتخاب شد، حاميان حريري به خيابان ها ريختند و با آتش زدن و راه بندان تلاش كردند تا به اخلال دست زده و آن را گسترش دهند. اين قضيه در ابتدا با پوشش رسانه هاي خارجي و به گونه اي كه تداعي گر انقلاب مصر باشد، پيش رفت. اما در نتيجه عدم اقبال عمومي و بي توجهي به اين اعتراضات، طرفداران گروه 14 مارس در خيابان ها نماندند و در نهايت به خانه هايشان بازگشتند.
همچنين تعداد كم حاضران در مراسم 14 مارس به مناسبت سالگرد ترور رفيق حريري نسبت به آن چيزي كه انتظار مي رفت، نشان دهنده كاهش محبوبيت و قدرت نفوذ اين ائتلاف بود و زنگ خطري براي دولتي كه به تازگي اريكه را براي رقيب خالي كرده است، به شمار مي آمد.
در نهايت، هنگامي كه ميقاتي تلاش مي كرد تا يك دولت واحد شامل 24 تا 30 وزير تشكيل دهد، 14 مارس بار ديگر توانايي خود براي تاثيرگذاري در روند تشكيل كابينه را محك زد و اعلام كرد كه در تشكيل دولت مشاركت نخواهد كرد. نجيب ميقاتي در واكنش به اين اختلال صورت گرفته، اعلام كرد كه علي رغم امتناع گروه 14 مارس از مشاركت در دولت، وي مطمئن است كه در تشكيل كابينه موفق خواهد شد.

ب) سهم خواهي چهره ها و گروه ها
انتخابات با تمام محاسن خود، در برخي موارد به مشكلات خاصي برخورد مي كند كه تقريباً مختص نظام های دموكراتیک است. مشكلات برآمده از به اصطلاح بازي دموكراسي در لبنان نيز مسئله ساز شده و تا آنجا پيش رفته است كه بخشي از علت هاي تاخير در تشكيل كابينه به آن باز مي گردد. به علت نقش آرا در پيروزي يك جناح يا جريان و يا حزب و همزمان با آن، تركيب و توافق اين جريان ها و احزاب براي كسب بيشترين آرا، تقسيم مناصب و جايگاه ها از مشكلاتي است كه معمولا گريبانگير دولت هاي جديد مي شود.
در حال حاضر، تعداد وزرا و سهم احزاب و جريان هاي لبناني تقريباً مشخص شده است و فراكسيون تغيير و اصلاح كه يك فراكسيون مسيحي است، 10 وزير و جنبش امل 8 وزير را معرفي خواهند كرد. ساير وزراء توسط ميشل سليمان و وليد جنبلاط معرفي خواهند شد. هرچند به نظر مي رسد كه اختلاف نظر و مشكل خاصي در ارتباط با وزارتخانه ها وجود نداشته باشد، اما وزارت كشور بحث هايي را در لبنان به وجود آورده است. به عبارت ديگر، برخي از تحليل گران معتقدند كه مشكل اصلي تكميل كابينه دولت در حال حاضر، متوجه سهم خواهي ميشل عون پيرامون وزارت داخله است كه توافق نهايي بر سر آن صورت نگرفته است.
پ) نارضايتي هاي داخلي
از بعدي ديگر، اساس شرايط داخلي لبنان به گونه اي نيست كه خالي از هر نوع شكنندگي باشد. نارضايتي هاي مردم به دليل موج ساخت و سازهاي غيرقانوني دولتي ها و ديگران با استفاده از وجوه عمومي متعلق به مردم در جنوب لبنان و نيز رشد قيمت نان، عواملي هستند كه به نارضايتي دامن زده اند. در كنار اين مشكلات، كاهش قدرت خريد مردم و افزايش دائمي قيمت بنزين، موجب افزايش گلايه هاي مردم شده است به گونه اي كه گاهي اوقات هرج و مرج سياسي ناشي از عوامل انفجاري هشدار داده شده و شرايط امنيتي لبنان را با تهديد روبرو مي كند. در نتيجه دو سطح انقلاب هاي منطقه و نارسايي هاي داخلي موجب نگراني مقامات لبناني و تاثيرگذاري در روند تشكيل كابينه نجيب ميقاتي شده است.

عوامل خارجي
الف) دخالت هاي خارجي و اهرم هاي تاثيرگذار
يكي از برهه هايي كه آسيب نفوذ جريان هاي خارجي و قدرت هاي منطقه اي در يك كشور نمايان مي شود، دوران انتخابات است. زيرا براي شكل دادن به دولت و مشخص كردن سهم گروه ها و نفراتي كه قرار است سمتي دريافت كنند، بايد برخي توافقات با مداخله گران خارجي تاثيرگذار صورت پذيرد. از اين منظر، تشكيل دولت در لبنان با تجربه هاي تاريخي دخالت بيگانگان و بازيگران با نفوذ بين المللي در زمين لبنان، متقارن است. برای نمونه، گلايه ميشل عون در سال 2009 از دخالت بيگانگان در سياست هاي داخلي لبنان و عدم توافق در مورد تشكيل كابينه در همان سال و نيز هشدار نبيه بري در مورد دخالت سفير آمريكا در بيروت در امور داخلي لبنان، از جمله اين موارد بوده است.
در اهميت دخالت عناصر خارجي كافي است كه به اين نكته توجه كرد كه بزرگترين و اصلي ترين دليل سقوط كابينه سعد حريري را مي توان در دخالت آمريكا در دادگاه ترور پدر وي دانست. پس از استعفاي دسته جمعي وزراي 8 مارس، در پاسخ به پرسشي مبني بر چرايي قرار دادن سعد حريري در چنين شرايطي، محمد فنيش وزير مستعفي توسعه امور اداری لبنان اظهار كرد كه سعدحریری باید میان بیروت و واشنگتن یکی را انتخاب می کرد. در واقع با توجه به اينكه تاثيرگذارترين دشمن اصلي آمريكا در لبنان، حزب اله مي باشد و روند پرونده ترور رفيق حريري به گونه اي چيدمان شده است كه با دست اندركاري و تلاش آمريكا در نهايت به محكوميت حزب اله بينجامد، سفر حريري به واشنگتن پس از اعلام عدم نتيجه دهي پروژه سين-سين (سوریه-سعودی)، ممكن بود لبنان را از نظر داخلي با بحران مواجه كند و خروج وزراي 8 مارسي، فرصت مداخله آمريكا از طريق حريري را باطل كرد.
پس از سقوط دولت حريري،‌ آمريكا و عربستان تلاش كرده اند تا بار ديگر وي به قدرت بازگردد تا بتوانند سياست هاي خود را در لبنان به طور عام و پرونده ترور رفيق حريري را به طور خاص ادامه دهند. اعلام عدم مشاركت گروه 14 مارس در كابينه ميقاتي با اين برنامه آمريكا و عربستان مرتبط است. اين تلاش هاي خارجي براي تاثيرگذاري در تشكيل كابينه جديد كه البته بيشتر به صورت پنهان است، همچنان ادامه دارد.
سوريه نيز به عنوان اهرم تاثيرگذار در امور لبنان مطرح است. هرچند حمايت سوريه از حزب اله همانند حمايت ايران،‌ به تقويت حزب اله و پررنگ تر شدن نقش آن در لبنان منجر شده است، اما اين تاثيرگذاري حداقل تاكنون جنبه سلبي از خود نشان نداده است، به اين معنا كه سوريه مانعي در شكل گيري كابينه جديد دولت لبنان نبوده و اساساً‌ موضع حزب اله لبنان و نماينده آن نجيب ميقاتي در درخواست از حضور 14 مارس در كابينه جديد لبنان، اگر نشان از نقش ايجابي دولت هاي حامي حزب اله نداشته باشد،‌ قطعاً ايده مداخله منفي آنها را رد مي كند.

ب) ناآرامي هاي منطقه
ناآرامي هاي منطقه اي در دو سطح بر اوضاع داخلي لبنان تاثيرگذارند. يك سطح آن، كشورهاي منطقه و تحريكات قدرت هاي خارجي به منظور شكل گيري انقلابات مشابه عربي را در بر مي گيرد و سطح ديگر، مشكلات داخلي لبنان و كمبودها و كاستي هايي داخلي اين كشور و در نتيجه امكان تحريك مردم براي انجام تظاهرات مشابه را شامل مي شود.
از نظر منطقه اي، همانطور كه سوريه با توجه به برخي از كاستي هاي داخلي و نيز دخالت هاي آمريكاييان و تحريك و برنامه ريزي هاي همپيمانان آن با روزهاي سختي مواجه شد، ممكن است لبنان نيز به همان شكل بهاي خيزش هاي كنوني در جهان اسلام را پرداخت كند. به عنوان مثال يكي از پايگاه هاي اينترنتي وابسته به حكومت سوريه طي گزارشاتي با توجه به نوع سلاح ها، وسايل و ادوات و نحوه جذب نيرو توسط  شورشيان سوري،‌ مداخله عربستان در اين كشور را گوشزد كرده است. در سال 2008 نيز بندر بن سلطان از در واقع، از طرفي حمايت سوريه و ايران از حزب اله و اقتدار آن در عرصه سياسي لبنان و انتخاب نخست وزير مورد حمايت حزب اله و از طرفي ديگر دشمني برخي از كشورهاي عربي، آمريكا و غرب با حزب اله لبنان و به تبع آن نخست وزير مورد حمايت آن، مسئله اي است كه نشان مي دهد ناآرامي هاي سوريه هرچه باشد، بر اوضاع لبنان تاثيرگذار است. از اين زاويه، تاخير در تشكيل دولت شايد چندان هم غيرمنطقي به نظر نرسد.
پيامدهاي تاخير در تشكيل دولت
هرچند چندپاره بودن قومي و مذهبي لبنان و وجود انواع احزاب و جريان ها طول كشيدن فرايند تشكيل كابينه را امري نسبتاً اجتناب ناپذير و يا حداقل طبيعي مي نماياند، اما تعويق در تشكيل كابينه اساساً‌ از آن جهت كه كشور را در درجه اي از بلاتكليفي نگه مي دارد، امري برخلاف مصالح ملي به شمار مي رود. ناراحتي مردم در شرايط نه چندان مناسب اقتصادي و اين ديدگاه كه تاخير در فرايند تشكيل كابينه نشانه اي از تاثيرپذيري از دخالت هاي خارجي تصور مي شود، به معناي اين است كه درنگ در تشكيل كابينه ممكن است بحران امنيتي،‌ اقتصادي و سياسي براي لبنان به بار آورد.
برخي معتقدند كه اكنون با توجه به فرار و خروج سرمايه ها و دارايي هايي كه به واسطه خيزش هاي اسلامي–عربي در كشورهاي منطقه اتفاق افتاده است لبنان مي توانست با تشكيل يك دولت و كابينه متحد، به جذب اين سرمايه ها و رونق بخشي از اقتصاد خود كمك كند.
البته از منظري متفاوت، اين تاخير تلخ ممكن است به نتيجه اي كمابيش متفاوت منتهي شود. در صورتيكه تحولات منطقه با بهار عربي به نفع اسلامگرايان پيش رود و لبنان بتواند برون رفتي از برخي مشكلات داخلي و خارجي تعريف كند، تااندازه اي ناگواري مشكلات كنوني تسكين مي يابد. به عنوان نمونه، خروج دولت كنوني سوريه از حوادث ناگوار آن كشور و توانايي در خاموش كردن ناآرامي ها، بازگشت سعد حريري به مشاركت در تشكيل كابينه، همدلي سران لبناني در نتيجه توافق بر سر وزارتخانه ها و برخي موارد ديگر (در صورتي كه به وقوع بپيوندد) در كنار تضعيف آمريكا و اسرائيل و متحدان آنها در منطقه متعاقب خيزش هاي اسلامي، مي تواند اين تاخير را به يك پايان متفاوت و تشكيل كابينه را به سرانجام برساند.

مطالب مرتبط