طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
از جمله مسایلی که از سالها پیش از وقوع انقلاب اسلامی همواره مورد عنایت و حساسیت انقلابیون بود بحران اعراب و اسراییل بود که نیروهای انقلابی خصوصاً آیتالله خمینی رهبر آن همواره با توجه و نگاه ویژه به آن نگریسته و دولت اسراییل را در این موضوع اشغالگر و غاصب سرزمین و عامل آوارگی ملت فلسطین میدانستند و این عامل از عوامل دخیل در مواجهة ایشان با رژیم پهلوی به شمار میرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و خلع محمد رضا پهلوی از سلطنت مسئله اعراب و اسراییل در کانون توجه رهبران انقلابی قرار گرفت. این تحقیق در پی آن است که آثار و بازتاب انقلاب اسلامی ایران را بر بحران اعراب و اسراییل را مورد مطالعه قرار دهد. سوالی گه نگارنده در این نوشتار قصد بررسی آن را دارد این است که وقوع انقلاب اسلامی در ایران چه تاثیراتی بر منازعه اعراب و اسراییل گذاشته است؟در پاسخ به این سوال نگارنده قائل به این است که انقلاب اسلامی پنج تاثیر عمده بر این منازعه داشت که عبارتند از:
1- اول اینکه انقلاب اسلامی ایران باعث دگرگونی در روابط ایران با اعراب و اسراییل گردید.دوم اینکه وقوع انقلاب اسلامی ایران باعث ظهور ایدئولوژی اسلامی در عرصة منازعة اعراب و اسراییل شد. سوم اینکه وقوع انقلاب اسلامی در ایران باعث تحول در روشهای مبارزاتی در منازعة اعراب و اسراییل گردید.چهارم اینکه انقلاب اسلامی باعث ورود بازیگران غیردولتی به منازعة اعراب و اسراییل گردیدو پنجم اینکه انقلاب اسلامی سبب ورود پدیده شیعه به عرصة منازعة اعراب و اسراییل گردید. نگارنده در ادامه برای اثبات هر کدام از این تاثیرات به استدلال می پردازد.
تحلیل رخداد
1- دگرگونی در روابط ایران با اعراب و اسراییل؛
همزمان با تلاش برای حفظ و تقویت انقلاب در داخل، صدور آن به خارج از هم اهداف نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت به گونهای که «در قانون اسلامی جدید ایران تداوم بخشیدن به انقلاب در داخل و خارج» مورد اهتمام قرار گرفت. امام خمینی رهبر انقلاب «ایالات متحده آمریکا را به منزله دشمن اسلام در همه سیاستهایش محکوم نمود به نظر ایشان ماهیت این دشمن مخصوصاً در حمایتش از اسراییل و نفوذش در ایران آشکار میشد». انقلاب اسلامی، ایران را از یک متحد استراتژیک غرب و یک همکار محتاط اما مطمئن اسراییل به کشوری چالش برانگیز در مقابل منافع جهانی و منطقهای امریکا، و خصم دائم صهیونیسم تبدیل ساخت.
از نظر ایران انقلابی «اسراییل یک بیگانه به شمار میآمد که اساساً عنصر استعمار غرب در منطقه و ژاندارم حفظ وضع موجود بود» ایران انقلابی به عنوان پدیدهای معترض و تحول خواه احساس میکرد که برای نشان دادن جوهر اعتبار اسلامی خود باید یک موضع ضد اسراییل محکم اتخاذ کند. انقلاب اسلامی در ایران قضیة فلسطین را بار دیگر در کانون توجهات قرار داده و موجودیت اسراییل را مورد انکار قرار داد و بر حقوق فلسطینیان تأکید کرد.. ایران از موضع یک رابطة کاری آرام با اسراییل در دوران شاه به موضع خصومت شدید با اسراییل روی آورد و در قبال موجودیت دولت اسراییل، دستور عملی را در پیش گرفت که تندتر از مواضع خود دولتهای عربی بود.
یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یاسرعرفات، رهبر ساف به عنوان نخستین شخصیت خارجی وارد تهران شدو به گرمی از سوی نیروهای انقلابی مورد استقبال قرار گرفت در دیدار او بود که امام خمینی جمله تاریخی خود « امروز ایران فردا فلسطین» را بر زبان آورد. سفارت فلسطین در محل سفارت سابق اسراییل گشایش یافت. در طی روزهای آینده به نشانه همبستگی با ملت فلسطین امام خمینی اخرین روز ماه رمضان را به عنوان روز قدس نامگذاری کردند که همه ساله در آن روز تظاهرات گستردهای در حمایت از ملت فلسطین برپا میگردد. اولین و دومین عملیات مهم ایران در طول جنگ با عراق با عنوان طریق القدس و بیتالقدس انجام گردید، و این همه بیانگر جایگاه فلسطین در نزد انقلابیون ایران بود. در بعد دیگر منازعة اعراب و اسراییل امام خمینی در تاریخ 11/2/1358 در نامهای به دکتر ابراهیم یزدی اعلام کردند با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید. مصر بعد از مرگ ناصر و روی کار آمدن انورالسادات تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان همپیمان استراتژیک ایران در منطقه محسوب ميشد. اما پس از پیروزی انقلاب و پناه دادن مصر به شاه و نیز امضاء پیمان های کمپ دیوید میان مصر و اسراییل روابط دو کشور به دستور امام قطع گردید. همچنین سادات دیدگاههای خصمانهای نسبت به انقلاب ایران اتخاذ کرد او به ندرت از اعتقاد خود دربارة انقلاب ایران به عنوان یک مصیبت، هم برای ایرانیان و هم برای مسلمانان عقب نشینی کرد. او مکرر اعلام کرد که الگوی خمینی اسلام حقیقی نیست و امام خمینی خود اغفال شده است.
در کنار مصر و اسراییل، روابط ایران با اردن نیز رو به تیرگی نهاد. از جمله عوامل تکدر روابط ایران و اردن «حمایتهای اردن از عراق در طول جنگ با ایران، تهدیدات سوریه متحد ایران بر ضد اردن و نگرانی این کشور از صدور انقلاب ایران و در نتیجه گسترش خطر اسلامگرایان را میتوان نام برد. مورد استثناء در میان کشورهای درگیر در منازعة اعراب و اسراییل روابط ایران با سوریه بود. روابط دو کشور در زمان رژیم شاه به واسطه روابط ایران با اسراییل و نزدیکی این کشور به اردوگاه شرق روابطی عداوت آمیز و خصمانه بود. لذا سوریه برای سالها به عنوان یکی از پایگاههای آموزشی نیروهای مخالف رژیم شاه عمل میکرد و لذا سوریه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به گرمی استقبال کرد و از جمله اولین کشورهایی بودک که نظام جدید ایران را به رسمیت شناخت. لبنان عرصة ملموس ترین و جدیترین تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی بود.
2- ظهور ایدئولوژی اسلامی در عرصة منازعة اعراب و اسراییل:
یکی از مهمترین تاثیرات انقلاب اسلامی ایران رویکرد به اسلام به عنوان یک منبع ایدئولوژیک الهامبخش از سوی نیروهای مقاومت در مقابل اسراییل بود. ایدئولوژی منبعث از انقلاب اسلامی خود را به عنوان الترناتیو مناسبی برای ایدئولوژیهای پان عربی و چپگرایی در میان مبارزان عرب به خوبی مطرح کرده بود «شکست اعراب از اسرایل در جنگ 1967 ، مرگ جمال عبدالناصر در 1970 ، زمینه زوال سریع تفکرات پان عربیستی و تلاش جدید برای یک ایدئولوژی جانشین را فراهم کرد.از سوی دیگر نیروهای چپگرا نیز عملاً توفیقی بدست نیاورده بودند و لذا احساس نیاز به وجود ایدئولوژی جدیدی که بتواند تهییج عمومی اعراب را بدنبال داشته باشد – قوت گرفت. وقوع انقلاب اسلامی ایران نشانة معناداری برای توسل به دین جهت مقابله با اسراییل بود. موج گرایش به اسلام در میان نیروهای مبارز روزافزون بود. در فلسطین دو گروه نوظهور جهاد اسلامی و حماس هر دو از ریشههای قوی اسلامگرایی برخوردار بودند و مبارزات ضد اسراییلی وارد مرحلة نوینی نمودند پیش از آن اکثر گروههای فلسطینی، ناسیونالیست یا چپگرا بودند. اما آغاز انقلاب ایران در لبنان از همه جا ملموستر بود،بدین معنی که جبهة پرحرارت جدیدی در جنوب لبنان از نیروهای دینی اعم از شیعه و سنی شکل گرفت.
برای سالهای متمادی اعراب مسئله فلسطین را به عنوان آرمانی عربی مطرح کرده بودند. یقیناً ورود کشورهای عربی به مسئله فلسطین نیز در راستای دفاع از وطن عربی بود اما انقلاب اسلامی ایران فراتر از آن مسئله فلسطین را آرمانی اسلامی که همة مسلمانان باید برای رهایی آن مجاهدت نمایند مطرح کرد.. در واقع اعراب از این نکته غافل ماندند که کشور اسراییل میراث مذهبی خود را با قدرت نظامی و تکنولوژیک ترکیب کرده است و از این رو مذهب یک منبع قدرت بخش برای اسراییل درآمده است.
3 – دگرگونی در روشهای مبارزاتی
پس از عدم کامیابی اعراب در جنگ رمضان در سال 1973 در مقابل اسراییل جبهة درگیری مستقیم اعراب و اسراییل دچار رکود و نوعی بن بست گردید و نومیدی حاصل از احتمال موفقیت در مقابل ماشین نظامی اسراییل که بتدریج سلاحهای غیرمتعارف را بر زرادخانة خود میافزود کشورهای عربی را به فکر سازش و مصامحه با اسراییل انداخت. این بار نیز مصر که خود سالها رهبری جبهة اعراب را بر عهده داشت پیشقدم شد و با سفر انورالسادات به اسراییل و متعاقباً امضاء قراردادهای کمپ دیوید عملا امکان رویارویی مستقیم نظامی کشورهای عربی با اسراییل را منتفی نمود. اما دیری نپایید که اعراب دریافتند که از طریق سازش و مصالحه نیز امتیاز چندانی نصیبشان نخواهد شد در چنین اوضاع و احوالی پیروزی انقلاب اسلامی ایران با روش مبارزاتی خاص خود الگوی نوینی از مبارزه را ارائه داد.. شیوة مبارزة متکی به تودههای مردم، کارآمدی خود را در جریان انقلاب ایران نشان داد در زماني کوتاه آموزهها و روشهای مبارزاتی این انقلاب ترجمة عملی خود را در منازعة اعراب و اسراییل نشان داد. بارزترین شکل تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران در قالب استراتژی مقاومت جلوهگر شد «استراتژی مقاومت که راهی جدید در مبارزه بود، پس از انقلاب اسلامی ایران و با تأثیرپذیری از آموزههای امام خمینی (ره) به عنوان راهی نو در صحنه مبارزه با اسراییل رخ نمود.لبنان اولین نماد اثرپذیری از انقلاب اسلامی ایران بود جایی که نیروهای مقاوت با محوریت حزباله و امل اسلامی توانستند به روایت گراهام فولر »پیروزی بزرگی را در مقابل دو دشمن شیطان امریکا و اسراییل بدست آورند و شیوة جدیدی از مقاومت را در مقابل سایر نیروهای مبارز قرار دهند از سوی دیگر این استراتژی عرصة درگیری اسراییل و فلسطینیان را نیز دگرگون کرد و با آغاز انتفاضه 1987 آغاز دوران افول رابه اسراییلیها تفهیم نمود و در مصر گروههای اسلامگرا با استعانت از انقلاب اسلامی ایران خواستار ایجاد خیزشهای مردمی در دانشگاهها و خیابانها بودند. مبانی استراتژی مقاومت عبارت بودند از« 1- تکیه بر نیروی عظیم ملت و بسیج همه امکانات آن برای رویارویی با دشمن 2- هدف قرار دادن نقاط ضعف دشمن و پرهیز از ورود به درگیری با نقاط قوت 3- پرهیز از هرگونه درگیری جانبی به گونهای که همه تلاشها فقط به تقابل با دشمن معطوف شود 4- تکیه بر ایدئولوژی اسلامی که میتواند مردم را بر محور ایثار و شهادت بسیج کند. به عقیدة شیخ عبدالله شامی از مبارزان فلسطینی «پس از انقلاب اسلامی ایران بود که مردم فلسطین دریافتند که برای مبارزه به قرآن و تفنگ نیاز دارند.این در شرایطی بود که تا آن زمان حرکتهای انقلابی عمدتاً در حیطه گروههای مارکسیستی بود.
انقلاب اسلامی ایران همچنین اشکال نوینی را در پیش چشم مبارزان فلسطین قرار داد. برای اولین بار اماکن مذهبی اهمیت ویژهای در مرکزیت مبارزه پیدا نمودند به طوری که انتقاضه از مساجد آغاز گردید از همین رو انتقاضه را انقلاب مساجد نیز میگفتند. شعارنویسی به شیوة مبارزان انقلابی ایران نیز یکی دیگر از اشکال مبارزه بود که به تأسی از انقلاب اسلامی ایران مور توجه مبارزان عرب قرار گرفت. به عنوان مثال «مردم مصر در مخالف با رژیم مبارک ، شعارهای لاالله الا الله محمد رسولالله و آیات قرآن را بر دیوارها مینوشتند. در فلسطین این موضوع در کلام عبدالعزیز الرنتیسی از رهبران حماس مشهود است که میگوید «انتقاضه در حماس اغاز شد که شعار واحد و ثابتی را میداد و آن الله اکبر بود، انتقاضه از مساجد آغاز شد.شاید بتوان مؤثرترین و فراگیر ترین نمونة مبارزة اعراب را در انتقاضه فلسطین جستجو نمود تکیه بر مردم و اشتیاق به فداکاری و شهادت از مشخصههای این جنبش بود در کنار «نومیدی از دولتهای عرب، انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن مبارزات جنبش حزب الله لبنان را میتوان بسترهای زایشی انتقاضه دانست. تأثیر انقلاب اسلامی ایران در انتقاضه را بسیاری از دوستان و دشمنان انقلاب از جمله نیکسون از رؤسای جمهور آمریکا مورد اذعان قرار دادهاند.
4- ظهور گروههای مردمی و غیردولتی در عرصه مبارزه:
شکست اعراب در طول سه جنگ با اسراییل و تقویت روزافزون این رژیم از سوی قدرتهای غربی بتدریج کشورهای عربی را از دستیابی به اهداف خود ازطریق نظامی مأیوس کرد و عملاً جبهة اعراب و اسراییل دچار حالتی از رکود و بنبست گردید. در چنین شرایطی وقوع انقلاب اسلامی ایران در 1979 عملاً منشأ ورود بازیگران جدیدی به عرصة بحران گردید. تصریح نیروهای انقلابی در ایران به تعهد برادرانه در برابر همه مسلمانان و دفاع از حقوق مسلمانان از سویی و التزام انقلاب اسلامی ایران به پیوند با ملتها به جای دولتها به عنوان یک اصل ثابت سیاست بینالمللی انقلابها، انقلابیون ایرانی را به فکر برقراری ارتباط با گروههای مردمی انداخت. به زعم انقلابیون ایرانی حکومتهای اسلامی حکومتهایی محافظه کار و وابسته به شرق و غرب بودند که به مثابه زنجیر بر پای ملتهای مسلمان خود مانع از ایجاد انقلاب و نهضت جهانی اسلام میگردیدند در حالی که ملتها متأثر از ارزشهای دینی خودخواهان حاکمیت دین در جامعه بودند. در چنین فضایی احیاء طلبی انقلاب اسلامی ایران بتدریج مخاطبان خود را در میان کشورهای اسلامی طرف منازعه با اسراییل پیدا کرد. در مصر دو گروه التحریر الاسلامی و التکفیر و الهجره پس از پیروزی انقلاب ایران فعالیت خود را به شکل زیرزمینی آغاز کردند و در دهه 1980 چنین به نظر میرسید که این گروها و دیگر گروههای اسلامگرا انقلاب اسلامی ایرا را الگو قرار دادهاند. همچنین وقوع انقلاب اسلامی ایران، اخوان المسلمین مصر را نیز وارد دورة جدیدی از فعالیت خود کرد.
تعداد گروههای اسلامی به طور قابل توجهی در اوایل دهه 1980 رو به رشد بود به طوری که «مقامات مصر در سال 1982 تعداد کل گروههای اسلامگرا را نود و نه گروه میدانستند. همچنین متأثر از انقلاب اسلامی ایران در فلسطین نیز در همان سال پیروزی انقلاب ایران گروه جهاد اسلامی که دارای گرایشات شیعیانه بود از اخوان المسلمین منشعب شد و فراتر از آن حرکت مقاومت اسلامی (حماس) فلسطین در سال 1987 ظهور یافت که عامل اصلی آغاز انتفاضه بود این دو گروه با توسل به مقاومت در مقابل اسراییل عملا نقش سازمان ساف را کمرنگ کردند. در مورد تأثیر پذیری گروه جهاد اسلامی از انقلاب ایران زیاد ابو عمرو مینویسد «انقلاب اسلامی برای این گروه منبع الهام فکری و عملی» بوده است. اما لبنان از این حیث بیشترین میزان تأثیرگذاری از انقلاب اسلامی را داشت ملهم از انقلاب گروههای امل اسلامی منشعب از حزب امل و حزبالله لبنان با مقابله رو درو با دشمنان خارجی سنگینترین ضربه را به اسراییل و آمریکا وارد آوردند حزب الله هم از لحاظ سیاسی و هم عقیدتی از انقلاب ایران درس گرفته بود و همواره به عنوان حامی انقلاب اسلامی در لبنان مطرح بوده است.
همانطور که گفته شد در اثر ظهور گروههای جدید به مثابه بازیگران فعال در منازعه اعراب و اسراییل مدل بازیگر واحد یعنی دولتهای رسمی در این منازعه بشدت خدشهدار گردید و حضور گروههای مردمی و غیردولتی تعدد بازیگران دخیل در منازعه را به همراه داشت .
5- ورود پدیده شیعه به عرصة منازعة اعراب و اسراییل:
انقلاب اسلامی ایران بشدت از فرهنگ شیعی ایرانیان متأثر بود تعبیر رهبران انقلاب از اسلام عمیقاً با بنیانهای مذهب شیعه آمیخته بود در واقع انقلابیون ایران، حرکت خود را ادامة راه امام حسین و قیام عاشورا میدانستند به طوری که امام خمینی انقلاب اسلامی را با تأنی به قیام عاشورا پیروزی خون بر شمشیر میدانستند. در حوزة منازعة اعراب و اسراییل نیز اقلیت شیعی در لبنان حضور پررنگ و بارز خود را به زودی به نمایش گذاشت. شیعیان به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت لبنان جامعهای فقیر و منزوی را در این کشور تشکیل میدادند. شیعیان لبنان از فقدان تشکیلاتی انسجام بخش که بتواند آنها را درمسایل داخلی و خارجیا ین کشور سهیم کند محروم بودند نگاه آنها به منازعة اعراب و اسراییل توأم با بیتفاوتی بود «اصولاً شیعیان لبنان نسبتاً منافع خود را در مبارزة اعراب و اسراییل یا حقوقی فلسطینیان مشخص نکرده بودند چرا که این قبیل امور مقولاتی سنی و مربوط به آرمانهای سنی بودند.
نتیجه گیری
انقلاب ایران علاوه بر تقویت مشی اسلامگرایی، در زمینة روشها و تاکتیکهای مبارزه نیز دستاوردهای مهمی را برای مبارزان عربی به همراه آورد. مقاومت لبنان و انتقاضه فلسطین که اولی توانست ضربات سنگینی را بر نیروهای امریکایی و اسراییلی وارد اورد و دومی مرکزیت مبارزه را در سرزمین های اشغالی مستقر کرد هر دو علنا از انقلاب ایران تأثر بودند. بر اثر انتقاضه فلسطین بود که شمار تلفات اسراییلیها و فلسطینیها تقریباً به هم نزدیک گردید. از این رو روند سازش اعراب و اسراییل مختل گردید و بحران به صورت فاحشی شدت وحدت بیشتری پیدا کرد این انقلاب همچنین آرایش نیروها را در بحران اعراب و اسراییل دگرگون کرد و عرصه را برای حضور گروههای مردمی و غیردوتی هموار کرد.