مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

به دول عربی متذکر شویم خطر اصلی منطقه، اسرائیل است نـه ایران

اشتراک

 

به دول عربی متذکر شویم خطر اصلی منطقه، اسرائيل است نـه ايران:

 

دکتر سید سلمان صفوی

مرکز بین المللی مطالعات صلح- لندن

Director@peace-ipsc.org

پروژۀ ایران هراسی غرب با هدف واگرایی بیشتر بر همکاری کشورهای منطقه طراحی شده است.در حال حاضر اکثر دول عربی از ترس ایران، به آمریکا و برخی از آنها نیز به اسرائیل پناه برده اند. این موضوع علاوه بر تبعات بسیار خطرناک؛ تهدید جدی برای صلح، امنیت و ثبات در منطقه خواهد بود. بسیاری ازدولتهای منطقۀ خلیج فارس و خاورمیانه به ایران اعتماد ندارند و به اشتباه معتقدند جمهوری اسلامی با حمایت از گروه های اپوزیسیون، به دنبال تغییر رژیم های کشورهای منطقه است؛ متقابلا ایران نیز به شریک استراتژیک کشورهای عربی یعنی آمریکا بی اعتماد است و آمریکا و اسرائیل را مهمترین خطر صلح و امنیت منطقه خاورمیانه میداند.


اکثردولتهای عربي گمان می كنند ايران به دنبال ایجاد هژمونی منطقه ای وحمايت از مخالفین آنهاست. نکتۀ مهم طرح شده در کنفرانس آناپولیس که متأسفانه با بی‌توجهی مسئولین ایرانی مواجه شد؛ رقم خوردن پروژۀ همگرایی آمریکا، اسراییل و طیف کثیری از کشورهای عربی در مقابل ایران بود. در این پروژه ایران در جایگاه اسراییل، به عنوان بزرگ ترین خطرمنطقه‌ای معرفی شد. علاوه براین آمریکا در فاز جدید فعالیت های خود، پروژۀ دفاع موشکی و ارسال تجهیزات این طرح را با کشورهای منطقۀ خلیج فارس نهایی کرد. البته قبل از این موشک‌های پاتریوت در کویت،امارات، عربستان، قطر و بحرین مستقر شده بود و براساس همکاری‌های جدید، تعداد این سلاح ها افزایش یافت.

از سوی دیگر بی اعتمادی اعراب نسبت به ایران موجب شده با این آرایش جدید نیرو، منطقۀ خلیج فارس و خاورمیانه بحران خیز با بی ثباتی بیشتری موجه شود. ایران با دولت سعودی و مصر در منطقۀ خلیج فارس و خاورمیانه در رقابت است. این دولت‌ها، نقش ایران در مسأله فلسطین را در منافات با نفوذ خود در این کشور و به طور کلی در منطقه قلمداد می‌کنند و مایل نیستند ایران نقش مؤثری در خاورمیانه داشته باشد. حضور و نفوذ ایران در لبنان و حمایت از حزب‌الله نیز در تضاد با منافع عربستان سعودی و مصر است. این دولت ها معتقدند موضوع خاورمیانه همچون مسائل فلسطین، حزب‌الله و عراق مسأله ای عربی است و ایران حق دخالت در این مسائل را ندارد. در مقابل پاسخ جمهوری اسلامی به اظهارات دول عربی این است که اگر موضوع فلسطین مسأله ای صرفا عربی است چگونه دولت مصر هماهنگ با اسراییل، علیه مردم غزه اقدام کرده و این منطقه را به محاصره درآورده است؟ چگونه دولت سعودی که خود را خادم‌ الحرمین معرفی می‌کند؛ در برابر بمباران های غزه، هیچ اقدامی علیه اسراییل انجام نداده است؟ اگر موضوع فلسطین یک مسأله عربی است، نقش اعراب چیست؟ چرا فلسطینی ها را تنها گذاشته‌اند؟ و اگر صرفا یک مسأله اسلامی و انسانی است؛ همۀ کشورها از جمله ایران باید در رسیدگی و حل آن مشارکت کنند .

مسأله دیگری که برخی از دولت های عربی بر اساس تصور کاملا غلط، گاه و بیگاه طرح می کنند ایجاد یک کمربند از دولت های شیعی توسط ایران و همچنین حمایت از جنبش های آزادیبخش مسلمان در راستای توسعۀ شیعه گرایی است. در حالی که مهم ترین حمایت ایران معطوف به مبارزات ملت فلسطین است که سنی مذهب اند و ایران همواره به خاطر حمایت از فلسطینی های سنی مذهب در قبال اسرائیل و غرب، متحمل هزینه های بسیار سنگین شده است. لذا توهم خطر تفوق شیعه در منطقه تصور باطلی است. اصولا طرح رقابت شیعه و سنی، یک طرح استعماری است که منافعش نصیب استعمارگران غربی می شود. حمایت ایران از دو ملت سنی مذهب بوسنی در گذشته و افغانستان در گذشته و حال نیز در تعارض آشکار با توهم باطل فرضیۀ مذکور است. در قضایای لبنان نیز حمایت ایران در چارچوب حمایت ازمنافع ملت لبنان صورت می گیرد. ایران مخالف فرقه گرایی های مذهبی و قومی است و با اکثر بازیگران صحنۀ لبنان ورای از گرایشات مذهبی شان دارای روابط سازنده است. در مسائل عراق امروز نیز حرکت ایران در راستای حفظ تمامیت ارضی عراق و به دور از نگاه فرقه ای است. ایران دارای روابط حسنه با کردهای سنی مذهب و همچنین عرب های مستقل از استعمارگران آمریکایی، فارغ از مذهبشان است.


در حوزۀ خاورمیانه ایران با دولتهای مصر و عربستان در رقابت است. کشورهای دیگر منطقه نیز دارای ظرفیت و قدرت اقدام علیه ایران نیستند. کشورهای کوچک عربی به دلیل قرار گرفتن بین سیاست‌های ایران و عربستان، رویکردهای متفاوتی در قبال سیاست های این دو کشور دارند. به عنوان مثال قطر به خاطر مشکلات فراوان‌ با عربستان؛ هم زمان با آمریکا و اسراییل، با ایران نیز رابطه برقرار کرده و سیاستش ایجاد توازن بین این ســه کشور مهم در برابر عربستان است. کویت نیز عمدتا سیاست‌های هماهنگ با عربستان دارد و در مقابل اعتماد شکننده ای به ایران دارد. باور بحرین این است که برخی در ایران، استقلال این کشور را به رسمیت نمی‌شناسند و هر بار بحرین را به عنوان بخشی از خاک خود می‌خوانند و با حمایت از اپوزيسیون بحرین، درصدد به حاکمیت رسانیدن شیعیان در این کشورند. از این رو بحرین با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر به خاطر ترس از ایران به آمریکا و سعودی پناه برده است در عین حالی که اخیرا حکومت بحرین کوشش کرده است که روابط مودت آمیزش با حکومت ایران را توسعه دهد. و آمد وشد مرتب مقامات دو دولت نشانه میل طرفین به بهسازی روابط می باشد.

لابی های کشورهای عربی، آرایش اين كشورها در سازمان ملل و مجامع جهانی و همچنین شبکه‌های رسانه‌ای این کشورها از اهمیت بسیار برخوردارند و نباید از آنها غفلت شود. ایران و اعراب می بایست توجه داشته باشند که خطر اصلی در منطقۀ خلیج فارس و خاورمیانه؛ امریکا و اسرائیل هستند. اسرائیل از سال 1948 تا کنون شش جنگ بزرگ علیه کشورهای عربی و مسلمان به راه انداخته، در حالی که ایران هرگز علیه اعراب آغازگر جنگ نبوده است و حتی در قبال اشغال کویت توسط صدام، از ملت و دولت کویت حمایت کرده است. آمریکا در همۀ منازعات اسرائیلی – فلسطینی – عربی همواره از منافع نامشروع اسرائیل حمایت یک جانبه کرده؛ در حالی که ایران پس از انقلاب اسلامی، همیشه در کنار ملت عرب بوده است. متأسفانه دوری دولت های عرب از ایران با نزدیکی آنها به محور اسرائیل – آمریکا همراه بوده است. نخبگان منطقه و فعالان صلح بایستی با یک دیپلماسی هوشیارانه و مدبرانه مضرات همگرایی اعراب، آمریکا و اسراییل را به دولت ها و ملت های عرب متذکر شوند. از جانب دیگر دولت های عربی از جنگ ايران و آمریکا وحشت دارند؛ چرا كه می دانند اولین قربانیان منازعۀ نظامی این دو قدرت همین دولت ها هستند. البته براساس شناخت اینجانب، اعراب مشوق ایالات متحده برای حمله نظامی علیه ایران نیستند. تفاوت اصلی سیاست اسراییل با اعراب نیز در همین نکته است؛ چرا که به نظر اسراییل، ایران مشکل اصلی در منطقۀ خاورمیانه است و در صورتی که آمریکا به جای عراق، به ایران حمله می‌کرد کلیۀ مسائل منطقه ای حل و فصل می شد. البته کشورهای عربی، اسراییل و آمریکا در مسأله جلوگیری از توسعۀ فعالیت‌های هسته ای ایران اتفاق نظر دارند. متأسفانه دستگاه دیپلماسی ایران نیز تا کنون در راستای خنثی کردن طرح های کشورهای غربی و آگاهی بخشی به اعراب، نسبت به مواضع دوستانۀ خود اقدام مؤثری انجام نداده است. کشورهای عربی سال هاست با آمریکا در ارتباط اند و نمی توان در کوتاه مدت آنها را از واشنگتن جدا کرد؛ اما می توان آنها را متوجه خطرات اسراییل کرد و به این موضوع توجه داد که ایران در صدد تغییر حکومت در این کشورها نیست. ايران موجودیت مستقل دول عربی را به رسمیت می شناسد و قصد تسلط بر این کشورها را ندارد. بنابراین کشورهای مسلمان منطقۀ خلیج فارس و خاورمیانه می توانند با گفتگوهای صریح، شفاف و سازنده و دیپلماسی هوشیارنه، عقلایی و علمی و براساس منافع متقابل، مشکلات فیمابین را کاهش داده؛ رقابت های مخرب را به همگرایی سودمند تبدیل کنند. در چنین شرایطی همگی از شرایط جدید بهره مند شده؛ ضریب صلح، ثبات و امنیت برای منطقه افزایش خواهد یافت.

مطالب مرتبط