مهرداد علی پور
پژوهشگر مسائل بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان از آن، بنا به دلایلی همچون عوامل هویت بخش مشترک، اهمیت اقتصادی، ژئوپلتیکی وامنیتی، مقامات جمهوری اسلامی ایران درصدد برقراری رابطه حداکثری با این جمهوری تازه استقلال یافته برآمدند، در عین حال و با وجود برخی مؤلفه های فرصت ساز برای ارتقای سطح روابط دو کشور، در عمل روابط تهران ـ باکو تحت تأثیر عوامل چالش زای داخلی و خارجی در سطح مطلوبی قرار نداشته و با فراز و نشیب هایی همراه بوده است که این عوامل به نوبه خود تهدیدهای فرا روی دو طرف را افزایش داده و منجر به تعمیق و تشدید واگرایی میان دو کشور شده است.
حال با توجه به مقدمه ای که از نظر گذشت، یادداشت پیش رو در صدد آن است تا با نگاهی اجمالی به چالش های صلح و امنیت میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان به این پرسش پاسخ دهد که با وجود تجانس جمعیتی، وابستگی ژئوپلتیکی و جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی، تاریخی و مذهبی میان دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان، چرا روابط دو کشور به جای همگرایی و همکاری رو به سردی نهاده است؟ و اینکه با توجه به مقدورات و محذورات پیش روی هریک، فضای حاکم بر روابط دو کشور در آینده به چه سمت و سویی در حرکت است؟در مقام ارزیابی پرسش فوق می توان چنین استدلال کرد که برخی عوامل داخلی و خارجی به نوبه خود موجب ساخت یابی یک ساختار واگرا در روابط دو جانبه ایران و جمهوری آذربایجان شده است که مهمترین آنها عبارتند از: 1) مسئله پان ترکیسم در جمهوری آذربایجان؛2) تأکید ایران بر اسلام و مذهب در روابط با کشورهای همسایه؛ 3) مسئله صدور انقلاب و ارزش های آن از سوی جمهوری اسلامی ایران؛ 4) مناقشه قره باغ و طرفداری ایران از ارمنستان؛ 5) گرایش های غرب گرایانه جمهوری آذربایجان و تهدید امنیت ایران؛ و 6) دخالت عوامل خارجی از جمله آمریکا و اسراییل.
الف) عوامل داخلی مؤثر بر روابط تهران ـ باکو
1ـ مسئله پان ترکیسم در جمهوری آذربایجان: این عامل یعنی وجود گرایش های ملت باورانه در جمهوری آذربایجان عاملی بازدارنده و منفی بر سر راه همگرایی و روابط دو کشور بوده و به گونه ای عمل کرده است که روابط ایران و جمهوری آذربایجان با آن سابقه مشترک تاریخی، سرزمینی، فرهنگی و مذهبی تحت تأثیر این مسأله دوستانه نبوده است. نمونه عینی و افراطی این مورد را می توان در زمان ریاست جمهوری «ابوالفضل ایلچی بیگ» به خوبی مشاهده کرد. وی پس از روی کار آمدن به شکل رسمی تمامیت ارضی ایران را مورد تهدید قرار داد؛ بدین ترتیب که در تلوزیون رسمی جمهوری آذربایجان بیان داشت که “هرشب خواب تبریز را می بینم”، “آرزو دارم حتی با زانو هم شده روزی به تبریز بروم”. “پس از استقلال آذربایجان به دنبال اتحاد با آذربایجان ایران هستیم”. و حتی نقطه اوج تمایل های شدید ترکی ایلچی بیگ تا جایی پیش رفت که از”اتحاد مجدد” آذربایجان “شمالی” و “جنوبی” سخن راند که مقصود از آذربایجان جنوبی تمامی استان های آذری نشین شمال غربی ایران بود. با رفتن ایلچی بیگ هرچند از شعارهای ملی گرایانه توسط «حیدر علی اف» و پسرش «الهام علی اف» کاسته شد؛ اما اصل جریان همچنان به قوت خود باقی است.
2ـ تأکید ایران بر اسلام و دین در روابط با کشورهای همسایه به خصوص جمهوری آذربایجان:این مورد پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، به یک منبع نگرانی برای برخی کشورهای منطقه تبدیل شد. این امر به ویژه در مورد کشورهایی که دارای جمعیت بزرگی از مسلمانان به ویژه شیعیان بودند، مصداق داشت. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری آذربایجان به عنوان کشوری با اکثریت شیعه، بسیار نگران بود و تهران را به برانگیختن شورش در این دولت جدید متهم می کرد.رهبران ایران در روابطشان با جمهوری آذربایجان به صورت آشکاری بر اسلام تأکید دارند. توضیح اینکه بعد از استقلال جمهوری آذربایجان بسیار ادعا می شد که ایران تلاش کرده است تا انقلاب اسلامی خود را به این کشور صادر کند و تاکنون برای این هدف خود در جمهوری آذربایجان میلیون ها دلار هزینه کرده است. از اين ديد ایران برای تبلیغات دینی در جمهوری آذربایجان، از روحانی هایی که در ایران آموزش دیده اند بهره می گیرد، در مقابل جمهوری آذربایجان که خود را یک نظام غیر دینی می داند تبلیغات و فعالیت های ایران بر روی شیعیان آذربایجان را تهدیدی برای حاکمیت خود به حساب می آورد و هرچند وقت یکبار نارضایتی خود را نشان می دهد. از نگاه باكو مثال های فراوانی از تلاش ایران برای نفوذ در آذربایجان وجود دارد. برای نمونه روزنامه صدای اسلام که در جمهوری آذربایجان چاپ و توزیع می شود، توسط ایران حمایت می شود و یا شبکه سحر که برای مناطق تالشی نشین جمهوری آذربایجان برنامه دارد از نزدیکی زیاد آنان با ایران صحبت می کند.
3ـ گرایش های غرب گرایانه جمهوری آذربایجان و تهدید امنیت ایران: از نظر ایران امنیت در منطقه باید توسط خود کشورهای منطقه ایجاد شود. بین المللی کردن مسائل در منطقه به حل آن کمکی نخواهد کرد. ایران مایل به تنظیم معادلات منطقه ای به دست کشورهای منطقه است و حضور و نفوذ قدرت ها و ساختارهای فرامنطقه ای از جمله غرب را به ویژه در حوزه امنیتی متناسب با واقعیت های قفقاز ندانسته و آن را برضد صلح وامنیت منطقه می داند. اما نظر مقامات جمهوری آذربایجان نقطه مقابل نظر مقامات جمهوری اسلامی ایران است به نحوی که جمهوری آذربایجان امنیت خود را در محور پیوستن به غرب و ساختارهای یوروآتلانتیکی(اروپایی ـ آمریکایی) به ویژه ناتو جست و جو می کند و این درحالی است که ایران در محور پیوستگی منطقه ای و دوری از محور آمریکا حرکت می کند. بنابراین در این زمینه جمهوری آذربایجان با سمت وسوی حرکت ایران موافق نیست.
واژگان کلیدی: بستر, اختلاف زا, داخلي , خارجی ,روابط, تهران, باکو