داريوش درويشي
کارشناس مسائل شبه جزیره
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
برنامه هستهای عربستان سعودی؛ نیاز انرژی یا هجمه به منافع ایران
عربستان سعودی در سال 1988.م با فشار امریکا به پیمان NPT پیوست ولی پروتکل الحاقی را هنوز امضا نکرده است. شورای اصلی توسعه انرژی هستهای این کشور در «شهرک انرژی اتمی و تجدیدپذیر ملک عبدالله» متمرکز شده است که در تاریخ 23 آوریل 2010 ساخته شد. در این شهرک فعالیتهای علمی، تشکیل تیمهای کارشناسی و امضای توافقنامههای همکاری با سایر کشورها دنبال میشود. برنامههای هستهای عربستان را باید در لابهلای سندهای بالادستی این کشور دنبال کرد:
چشمانداز 2030 عربستان که در تاریخ 25 آوریل 2015 اعلام شد هیچ اشارهای به برنامهریزی برای تولید انرژی هستهای ندارد و صرفاً بحث انرژیهای تجدیدپذیر را بیان کرده است. در برنامه تحول ملی 2020 نیز که 7 ژوئن 2016 و به عنوان یکی از برنامههای اجرایی چشمانداز 2030 ابلاغ شد، تنها به تأمین امنیت و سلامت و بومیسازی بخشی از تجهیزات و امکانات صنعت هسته ای و ایجاد شغل از این طریق اشاره شده است. علاوه بر این شورای وزیران عربستان در 24 ژولای 2017 اجرای «برنامه ملی انرژی اتمی» را به شهرک انرژی اتمی و تجدیدپذیر ملک عبدالله ابلاغ کرد. این برنامه تبیین روشنتری از آنچه قرار است عربستان سعودی در حوزه انرژی هستهای بدان دست یابد ارائه داده است؛ در این برنامه حرکت در راستای اهداف صلحآمیز و مقید به توافقات و معاهدات بینالمللی چندجانبه و دوجانبه و تحت راهنمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شده است و به برنامهریزی جهت ساخت رآکتورهای کوچک و بزرگ و بومیسازی تکنولوژی استخراج و تولید اورانیوم خام و نهایتاً تولید کیک زرد(اکسید اورانیوم) تأکید شده است. درواقع تولید کیک زرد جزو مراحل ابتدایی و بسیار ساده در مقایسه با سایر مراحل چرخه سوخت هستهای بهشمار میآید و تولید آن حتی نیازمند غنیسازی یا تکنولوژی و دانش بالا نیست!
شورای وزیران سعودی همچنین در 13 مارس 2018 «سیاستهای ملی برای برنامه انرژی اتمی» را نیز تصویب کرد که در آن بر شفافیت در همه ابعاد ساختاری و اجرایی این صنعت تأکید شده است و چنین آمده است: «همه فعالیتهای توسعهای اتمی محدود به اهداف صلحآمیز و در چارچوب و حقوقی است که قوانین، تعهدات و توافقات بینالمللی مشخص کرده است.» این سیاستهای ملی در حقیقت با هدف ارائه تصویری مثبت و مسئولانه از اقدامات هستهای عربستان ارائه شده است تا مانع بروز سوءتفاهم و مانعتراشی در مسیر اهداف آن در عرصه جهانی شود.
مجله اکونومیست اخیراً به بررسی ادعاهای حکومت سعودی در مورد صنعت هستهای پرداخته و در گزارشی نوشته است که هستهای شدن عربستان انگیزه اقتصادی ندارد! هنری سوکولسکی، مدیر اجرایی مرکز آموزش سیاست منع گسترش تسلیحات هستهای نیز معتقد است: «تنها در حالتی غنیسازی در داخل عربستان و توسط حکومت صرفه اقتصادی دارد که حداقل 12 رآکتور بزرگ داشته باشد»، بهعبارتدیگر در شرایطی که عربستان در حال حاضر تنها برای ساخت 2 رآکتور برنامه دارد، سخن گفتن از صرفه اقتصادی غنیسازی در داخل کشور حرفی بیهوده است. از طرف دیگر کارشناسان حوزه انرژی معتقدند در یک کشور صحرایی رفتن به سمت انرژی خورشیدی خیلی بهصرفهتر است. لذا به نظر میرسد عربستان سعودی با طرح این مسائل صرفاً قصد رقابت با ایران و کسب مجوزهایی در سطح ایران را دارد. هستهای شدن عربستان برای حکومت این کشور جنبه رسانهای و فضاسازی در رقابت با ایران دارد و عربستان حتی به صرفه اقتصادی این موضوع هم فکر نمیکند.
از طرف دیگر بهنظر میرسد جنجالآفرینیهای عربستان بر سر برنامههای هستهایاش احتمالاً ابزار فشاری بر امریکا و اروپا برای خروج از توافق برجام نیز بوده است. حتی این احتمال نیز وجود دارد که بین عربستان و امریکا هماهنگی برای طرح چنین ادعاهایی توسط عربستان صورت گرفته باشد تا بدین طریق ترامپ برای هماهنگ کردن اروپا علیه برجام اهرم لازم را داشته باشد. همچنان که «امریکن کانسرواتیو» بهتازگی در مقالهای از لابیهای خاموش سعودی در امریکا علیه برجام سخن گفته است.
اما اگر واقعاً عربستان در طرح ادعاهای هستهایاش صادق بوده باشد، ترامپ با خروجش از برجام شرایط را برای پذیرش درخواستهای هستهای عربستان بسیار سخت و محدود کرده است و اگر به عربستان چراغ سبز نشان بدهد استراتژی منطقهایاش ضربه میخورد. ضمن آنکه میان شرایط کنونی عربستان و شرایط جمهوری اسلامی ایران که منجر به توافق برجام شد تفاوتی مهم وجود دارد؛ ایران به هر طریق خودش به دانش هستهای و غنیسازی اورانیوم دست یافته بود و امریکا فقط ادامه فعالیتها را با شرایط و محدودیتهایی تأیید کرد ولی در مورد عربستان مسئله همکاری و انتقال تکنولوژی مطرح است.
واژگان كليدي: علل ، بستر، عربستان هسته ای ، ابعاد نظامی صنعت هسته ای