اردشیر پشنگ
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
نفت و چگونگی تعیین قیمت آن در بازار جهانی با توجه به وابستگی قبل توجه اقتصاد جهانی به این کالای استراتژیک همواره به گونه ای بوده است که چندان عنصر پیش بینی پذیری نبوده است. بطور مثال تمامی بررسی ها، برآوردهای استراتژیک و تحقیقات رخداده بر اساس متد آینده پژوهی توسط موسسات و پژوهشگران برجسته در پیش بینی قیمت نفت رخداده بود، همگی تاکید بر تداوم قیمت نفت در بالای شیب 100 دلاری در سال های 2014 و 2015 تاکید داشتند اما نزول ناگهانی قیمت نفت در پاییز 2014 باعث شده است تا یکبار دیگر این واقعیت مورد تاکید واقع شود که نفت چندان کالای پیش بینی پذیری نیست. یکی از عوامل موثر بر این پیش بینی ناپذیری رفتار سیاسی بازیگران اصلی حاضر در بازار نفت است که یکی از مهمترین آنها عربستان سعودی است. در بخش نخست از یادداشت مذکور به بررسی گذرای تاثیرگذاری گاه و بیگاه ریاض بر قیمت نفت در بازارهای جهانی اشاره شد، تاثیر گذاری که عربستان را به یکی از کلیدی ترین عناصر موثر بر بازار نفت و استفاده از آن به عنوان یک کارت و ابزار بازی جدی در عرصه بین المللی و منطقه ای کرده است. در بخش دوم و نهایی به چرایی کاهش قیمت نفت و اهداف احتمالی سعودی ها در این حوزه اشاره خواهد شد.
تحلیل رخداد
البته پیش از پرداخت به تحلیل چرایی این رخداد باید اشاره کرد در دیدار اخیر وزیر نفت عربستان سعودی با همتای اماراتی اش، وی علت سقوط قیمت نفت را عدم رعایت سهمیه تولید توسط کشورهای غیراوپکی دانست البته باید گفت این سخن وی هرچند چندان بیراه نبوده و نمی توان تولید گسترده و غیرتوافقی کشوری نظیر روسیه را نادیده نگرفت اما عمدتاً به مثابه نوعی خالی کردن شانه مسئولیت سعودی ها به شمار می رود. چرا که عمده تحلیل گران معتقدند که این سیاست سعودی هاست که بیشترین تاثیر را در کاهش قیمت نفت داشته است و آنان از این طریق بدنبال تحقق اهداف مختلفی هستند.
- تاکید بر ظرفیت سعودی ها بر رهبری بازار نفت
یکی از اهداف غیرمستقیم اما مهم از تحولات اخیر بازار نفت احتمالا تاکید مقامات ریاض بر تاثیرگذاری و توان مدیریتی و رهبری این بازار استراتژیک در جهان است. اهمیت این مساله بخصوص زمانی بیشتر پررنگ شود که دریابیم برخی کشورهای نفتی غیر اوپکی از جمله روسیه به هیچ عنوان توصیه های سعودی ها را رعایت نکرده و حاضر به هیچ نوع همراهی با این کشور و دیگر اعضای اوپک برای مدیریت بازار نفت نبوده و نیستند و اصولاً مستقلانه و بدون در نظر گرفتن منافع جمعی به سیاستگذاری و تولید و صادرات نفت خام دست می زنند. البته در کنار روسیه، می بایست کشور همسایه عربستان، یعنی عراق را نیز در زمره کشورهایی قلمداد کرد که به رغم عضویت در اوپک اما عمدتاً در سال های اخیر خارج از هماهنگی های این سازمان حرکت کرده است.
- به صرفه نگه داشتن نفت به عنوان بهترین انرژی قابل دسترس
یکی دیگر از اهداف بلند مدت عربستانی ها این است تا همچنان نفت بهترین انرژی، ارزانترین آنها و قابل دسترس ترین در مقایسه با انرژی های رقیب موجود و آتی باقی بماند. در حقیقت وقتی قیمت نفت از 100 دلار فراتر رفت بسیاری از کشورها از جمله آمریکا برنامه های تحقیقاتی گسترده ای برای یافتن و تولید انرژی های جایگزین را در دستور بررسی خود قرار دادند که این انرژی ها اگر نفت همچنان بالای 100 دلار باشد می توانند به صرفه شده و تبدیل به یک رقیب جدی برای نفت شوند و در نتیجه از اهمیت استراتژیک نفت بکاهند. لذا اتخاذ چنین سیاستی برای کشوری نظیر عربستان سعودی و یا کشورهایی از جمله ونزوئلا، ایران، عراق و … که دارای ذخایر اثبات شده نفت در بازده های زمانی بیش از 100 سال و کمتر از 300 سال هستند، می تواند یک اقدام منطقی و راهبردی به نظر آید.
- خارج کردن رقبای نفتی از جمله نفت شیل
یکی دیگر از اهداف اصلی عربستان سعودی در افزایش تولید نفت برای کاستن قیمت نفت و سقوط آن به زیر 60 دلار، به یک هدف بلند مدت این کشور برای خارج کردن رقبای نفتی در حوزه نفت های شیل در آمریکا، کانادا و کشورهای اسکاندیناوی است. منظور از نفت شیل، نفتی است که استخراج آن بسیار سخت تر بوده و عمدتاً در میان سنگ ها و شن ها قرار داشته و لذا هزینه استخراج آن بسیار بالا است. طبق برآوردها هزینه تولید یک بشکه نفت شیل در سال 2014 رقمی در حدود 65 تا 75 دلار است. لذا طبیعی است وقتی قیمت نفت به زیر این قیمت سقوط کند دیگر تولید این نفت به صرفه نبوده و آمریکا و … را وادار خواهد کرد به سمت خرید و واردات نفت حرکت کند. (لازم به ذکر است میانگین هزینه تولید هر بشکه نفت در عربستان سعودی 1 دلار، عراق و ایران 2 تا 3 دلار، نفت دریای خزر بیشتر از 15 دلار است)
- وابسته کردن غرب و آمریکا به نفت خود:
آمریکا و غرب تا یک دهه پیشتر از امروز بیشترین خریدار نفت عربستان سعودی بودند واردات دست کم 4 میلیون بشکه نفت در روز عربستان را در یک اهمیت راهبردی از نظر تامین انرژی برای واشنگتن تبدیل کرده بود. اما این وابستگی به مرور زمان کاهش یافت و آمریکایی ها با در پیش گرفتن سیاست متنوع سازی منابع نفت وابستگی خود را به حدود یک میلیون و گاه چند صد هزا بشکه در روز کاهش داده اند. (بخشی از این کاهش وابستگی ناشی از سرمایه گذاری آمریکا در استخراج نفت شیل است).
از طرفی ظرفیت تولید آمریکا بر اساس ذخایر اثبات شده تنها 9 تا 11 سال پیش بینی می شود لذا کاستن از قیمت نفت برای عربستان در خصوص آمریکا (متحد استراتژیک سعودیها) از یکسو باعث خارج کردن تولید نفت شیل از چرخه تولید، کاستن از منابع متنوع آمریکایی ها و افزایش تدریجی وابستگی نفتی واشنگتن به ریاض در یک بازده زمانی میان مدت خواهد بود. اما در این بین یک سوال مهم پیش می آید و آن این است که با توجه به شرایط فعلی بین المللی و منطقه ای و اتحاد قابل توجهی که در میان دولتمردان عربستانی و آمریکایی وجود دارد، آیا طبیعی است که ریاض در چنین وضعیتی به فکر افزایش فشار علیه واشنگتن باشد؟!
- تحت فشار قرار دادن رقبای غیراوپکی از جمله روسیه
همانطور که اشاره شد تحت فشار قرار دادن روسیه یکی دیگر از نتایج اصلی بحران کاهش قیمت نفت در زمان فعلی است. شاید بتوان پاسخ سئوال پیشین را در اینجا جستجو کرد یعنی در جایی که آمریکایی ها خود متضرر از کاهش قیمت نفت می شوند اما چندان ناراضی هم به نظر نمی رسند! علت آن را شاید باید در تاثیرپذیری بیشتر روسیه از کاهش قیمت نفت و شکنندگی اقتصاد به شدت وابسته به نفت این کشور در زمان تحریم شدنش توسط غرب بر سر بحران اوکراین جستجو کرد.
در زمان ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین روسیه هرچند از یکسو دارای وضعیت اقتصادی و درآمدی رو به رشد و بهتری نسبت به دوران بحران زده بوریس یلتسین شده است، اما از سوی دیگر عملاً سیاست های پوتین باعث وابستگی هرچه بیشتر روسیه به درآمدهای ناشی از فروش نفت و گاز شده است درست شبیه دیگر کشورهای جهان سومی تولید کننده نفت. به عبارت دیگر در زمان پوتین هرچند گفته می شود روسیه قدرتش را احیا کرده است اما دست کم در عرصه اقتصادی این احیای قدرت به معنای تبدیل شدن روسیه به بزرگترین کشور جهان سوم است نه چیز دیگری! و همین امر یکی از علل انتقادها و نگرانی های مخالفین داخلی از وی است.
- افزایش فشار بر رقبای منطقه ای درگیر در بحران های مشترک
ایران و عراق از جمله کشورهایی هستند که هریک به دلایل مختلفی مورد غضب مقامات سعودی قرار دارند. هرچند طرفین عملاً در یک اتحاد نانوشته شیعی در سمت دیگر موازنه قوای منطقه ای که اهل سنت رودرویش ایستاده است، قرار دارند. اما سیاست نفتی سعودی ها در خصوص هریک از آنها دارای دلایل مختلفی است.
همانطور که اشاره شد عراق طی چند سال اخیر برنامه های بلندپروازانه ای با حمایت آمریکایی ها برای رساندن توان نفتی کشورش به بالاترین ظرفین تولید جهانی آغاز کرده است و بر خلاف سهمیه تعیین شده در اوپک و مخالفت هم تهران و هم ریاض، بر افزایش تولید و فروش نفت تاکید ویژه ای دارد. نیاز به بازسازی و بالا بودن وابستگی بودجه کشور به نفت و نیز هزینه بالای جنگ با داعش باعث شده است تا سعودی ها از این طریق فشارهای بیشتری بر دولت حیدرالعبادی در بغداد وارد سازند. هنوز باید سیاست کلی سعودی ها در عراق جدید را سنگ اندازی و تاخیر در ایجاد ثبات نظام جدید عمدتاً تحت حاکمیت شیعیان در این کشور ارزیابی کرد.
اما ایران یکی دیگر از اهداف اصلی سعودی ها در پیش گرفتن سیاست کاهش قیمت نفت باید خواند. ایران و عربستان طی دهه گذشته عملاً در بسیاری از مناطق و جبهه های مختلف خاورمیانه بطور غیرمستقیم رودروی هم قرار داشته و دارند این امر در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، بحرین، یمن و … به خوبی ملموس است. طولانی شدن و تعمیق بحران سوریه باعث دوری هرچه بیشتر دو کشور از همدیگر شده است و در این بین مذاکرات هسته ای میان تهران و گروه 1+5 نیز باعث شده است تا نگرانی های ریاض از نزدیکی و تنش زدایی احتمالی ایران و آمریکا بیشتر شود. همه این عوامل دست به دست هم داده اند تا آنان بخواهند با افزایش فشار بر دولت حاکم به ایران که با توجه به سیاست های دولت پیشین، ضعف ناشی از تحریم های بین المللی وابستگی اش به قیمت نفت بیشتر از قبل شود.
چشم انداز پیش رو:
به نظر می رسد مجموعه ای عوامل مختلف که تعدادی از مهمترین آنها در اینجا به آنها اشاره شد باعث گردیده است تا سعودی ها طی ماه های اخیر سیاست جدید نفتی را برای کاستن قیمت نفت در پیش بگیرند. البته بایست تاکید کرد این سیاست جدید نفتی دارای نتایج هم مثبت و هم منفی در بازده های بلند، میان و کوتاه مدت است و در این بین هرکشوری اثرپذیری متفاوتی از آن خواهد داشت. در بخش اثر پذیری منفی باید گفت در اینجا آنچه که بیشتر به نظر آمده و حساسیت زا شده است اثرات کوتاه مدت این اقدام سعودی و تاثیر سریع تر آن بر اقتصاد و برنامه های عمرانی و بودجه ای کشورهایی نظیر روسیه و ایران است که باعث افزایش تنش های لفظی بین مقامات طرفین شده است. قرار گرفتن عربستان در کنار آمریکا در برخی مسائل منطقه ای و بین المللی و برعکس بودن همراه بودن ایران و روسیه در برخی پرونده ها نظیر بحران سوریه این تنشها را بیشتر نیز کرده است و شائبه سیاسی بودن سیاست جدید سعودی ها را پررنگ تر کرده است.
اما در باب جنبه های مثبت این سیاست جدید بایستی گفت اثرات مثبت آن در یک بازده میان و بلند مدت خود را نمایان خواهد ساخت: خارج کردن تولید نفت پرهزینه شیل که توسط کشورهای آمریکای شمالی و اسکاندیناوی تولید می شود، به صرفه باقی ماندن نفت به عنوان بهترین و در دسترس ترین انرژی مورد نیاز برای صنعت و اقتصاد جهان و خارج کردن برنامه های تحقیقاتی هنگفت برای انرژی های جایگزین از جمله این موارد است.