مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی نقش اسرائیل و آمریکا در تروریست نامیدن حزب الله لبنان از جانب آلمان

اشتراک

رضا ستوده

 کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

مقدمه                                                                                                                   

  وزارت کشور آلمان با انتشار بیانیه ای اعلام کرد تمامی گروه‌ها و نهادهای وابسته به حزب الله لبنان را به لیست سیاه خود وارد کرد و آن را گروهی تروریستی می‌داند و تمامی فعالیت‌های حزب الله در این کشور را ممنوع اعلام کرد.بعد از انتخاب چنین تصمیمی از جانب آلمان کشورهای آمریکا و اسرائیل از آن استقبال کردند و کشورهای اروپای دیگر را نیز به اتخاذ این نوع تصمیم سیاسی تشویق کردند.آلمان و اسرائيل داراي روابط سياسي ويژه هستند.

اين روابط خاص كه از پايان جنگ جهاني دوم به تدريج اما با قوت گسترش يافته است، با صدراعظمي آنگلا مركل از سال 2005 تشديد و تقويت یافته است.فهم چرائي برقراري روابط ويژه  آلمان با اسرائيل نيز در درك تاريخ معاصر آلمان و حوادث جنگ جهاني دوم ريشه دارد.جمهوري فدرال آلمان خود را در برابر آنچه كه رژيم هيتلر در جريان جنگ انجام داد و در اين مورد آنچه كه هولوكاست خوانده مي شود، مسئول و متعهد مي داند و درصدد جبران و اداي غرامت برآمده است.به عنوان مثال یک نمونه بارز حمایت آلمان از اسرائیل را می توان در جريان جنگ غزه در سال2009-2008  ميان حماس و اسرائيل در نظر گرفت که آلمان به جانبداري از اسرائيل پرداخت و حماس را براي شروع جنگ مسئول دانست.سوال کلیدی این نوشتار این مهم می باشد که پشت پرده تروریسم نامید حزب الله لبنان از طرف کشور آلمان چه می باشد و همچنین آمریکا و اسرائیل چه نقشی در این تصمیم داشته اند.

  حزب الله لبنان یکی از مهمترین گروه هایی در منطقه خاورمیانه است که در سالیان اخیر در مقابل سیاست ها و اقدامات اسرائیل در منطقه مقابله و در نهایت سعی به عقب راندن آن کرده است.لذا حضور فعال حزب الله در منطقه خاورمیانه مانعی جدی برای توسعه طلبی این رژیم است و حزب الله به عنوان بازیگری مهم در تحولات منطقه نقش به سزایی در خنثی کردن سیاست های اسرائیل و حامیان منطقه ای و فرا منطقه ای او داشته است.در بررسی اینکه چرا آلمان سیاستی را علیه حزب الله در جهت منافع اسرائیل اتخاذ کرد، می توان در منافع مشترک آنها در راستای همکاری های اقتصادی،نظامی و سیاسی و در نهایت  لابی اسرائیل در دولت آلمان جستجو کرد. 

همکاری اقتصادی

  آلمان براي اسرائيل سومين شريك مهم تجاري بعد از آمريكا و چين محسوب می شود. شركت هاي بزرگ آلماني مانند ساپ، زيمنس، هنكل ، و دايملر از سال ها پيش شعبات كارخانه هاي توليدي خود را در اسرائيل مستقر كرده اند و تاكنون بيش از ميليون ها يورو در اسرائيل سرمايه گذاري كرده اند. حجم معاملات اقتصادي دو كشور رشدي مداوم داشته است. در حالي كه حجم ياد شده در سال 1960فقط 93 ميليون دلار بود در سال 2003به 3/8میلیارد دلار بالغ شد.در سال هاي اخير روابط اقتصادي همواره رو به گسترش بوده است و امروزه از رقم 7/5 میلیارد دلار نیز فراتر رفته است.نقطه عطف این روابط تجاری در توافقنامه آگوست 2014 مشهود می باشد، بر اساس این توافقنامه محدودیت های مالیاتی و گمرکی تا حدود زیادی لغو شد که این اقدام تاثیراتش را در سال های آتی نشان خواهد داد. اسرائیل به واسطه نفوذ خود در آمریکا همواره نقش زیادی در ایجاد روابط اقتصادی آمریکا با آلمان داشته است و به دلیل اهمیت مولفه اقتصادی در سیاست های کلان دولت آلمان،این کشور به همبستگی با اسرائیل ادامه داده است.

همكاري نظامي 

  همكاري هاي نظامي يكي از گسترده ترين و در عين حال مخفي ترين جوانب روابط آلمان و اسرائيل قلمداد می شود. آلمان از تامین كنندگان اصلي انواع تسليحات پيشرفته به اسرائیل محسوب مي شود كه نمونه آن فروش  6 فروند زير دريايي پيشرفته دلفين می باشد كه قادر به حمل موشك هاي داراي كلاهك هسته اي هستند.در مرداد 1393هفته نامه اشپيگل مطلبي مبني بر ارسال معادل يك ميليون يورو سلاح و تجهيزات نظامي از سوي آلمان به اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه و مشاركت دولت آلمان در كشتار و به شهادت رساندن مردم بي دفاع  فلسطيني را افشا كرد.بر اساس اين گزارش چاشني هاي انفجاري سلاح هاي جنگي و همچنين قطعات مورد نياز در زير دريايي اسرائیل از جمله تجهيزات نظامي بود كه در جديدترين مرحله صادرات تسليحاتي آلمان براي اسرائیل ارسال شده است.

همکاری سیاسی

  آلمان همچون سایر کشورهایی اروپایی به دلیل اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خاورمیانه سعی کرده است تحولات این منطقه را در راستای سیاست ها و منافع خود و هم پیمانانش رقم بزنند و نقش مهمی در تحولات این منطقه داشته باشد.یکی از راهکار هایی که آلمان تلاش کرده است از منابع خاورمیانه بهره مند شود حمایت از مواضع و سیاست های اسرائیل بوده است تا با اتخاذ سیاست هایی در راستای تامین امنیت و بقای آن منافع خود را در این منطقه کسب کند.به عنوان مثال همانطور که در قبل نیز اشاره شد حمایت دولت آلمان از اسرائیل در جريان جنگ غزه در سال2008-2009 می توان از مهمترین حمایت سیاسی دولت آلمان از شریک خود بر شمرد.

  بنابراین با توجه به پیچیده گی روابط آلمان و اسرائیل عواملی همچون: فشارهای بسیار زیاد لابی‌های اسرائیلی در میان دولت آلمان به خاطر اتفاقات جنگ جهانی دوم،بازیگری مهم حزب الله در تحولات سوریه و مخالفت کشورهای اروپایی همچون آلمان مبنی بر حضور حزب‌الله در سوریه و بقای دولت بشار اسد، نقش مهم حزب الله در موفقیت محور مقاومت برای بازدارندگی نیروهای اسرائیلی و در نهایت برهم زدن نفوذ طلبی غربی ها همگی دلایلی بودند که دولت آلمان در راستای منافع اسرائیل چنین سیاستی را اتخاذ کرد.

بررسی نقش آمریکا 

  دولت آمریکا در تلاش است تحولات نظام بین الملل را به نفع خود حفظ کند و با دولت ها و گروه های مخالف وضع فعلی نظام بین الملل همچون جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان مقابله کند.برای اینکه آمریکا هژمونی از دست رفته خود را بازگرداند و باری دیگر خود را به عنوان هژمون جهانی معرفی کند بر استراتژی وابستگی اقتصادی-سیاسی و نهادی-شبکه ای در سیاست خارجی خود برای همراه کردن سایر کشورها در راستای منافع ملی تاکید می کند.

استراتژی نهادی – شبکه ای

  یکی از مهمترین ابزار در سیاست خارجی آمریکا استفاده از استراتژی نهادی-شبکه ای است.این استراتژی با ایجاد روند سازی و یک هنجار مشترک سعی در تحت تاثیر قرار دادن سایر کشورها در جهت با اهداف و سیاست های آمریکا می باشد تا در نهایت سایر کشورها مواضعی هم راستا اتخاذ کنند. با تروریسم نامیدن حزب الله لبنان آمریکا از اولین کشورهایی بود که از این نوع تصمیم سیاسی حمایت کرد.آلمان اگرچه از نظر اقتصادی و صنعتی کشوری قوی در عرصه بین الملل می باشد اما در حوزه سیاسی علی رغم گذشت بیش از 70 سال از جنگ جهانی دوم و شکست در برابر متفقین، همچنان تحت سیطره و نفوذ قدرت های بزرگ است.به عنوان مثال ترامپ در دی ماه سال 97 بدون اطلاع برلین به آلمان رفت و از پایگاه نظامی آمریکا در این کشور دیدار کرد و به واشنگتن برگشت که این مهم نمونه ای از ضعف سیاسی آلمان در عرصه بین المللی می باشد.

استراتژی وابستگی اقتصادی -سیاسی

  به دلیل توانایی آمریکا در بحث شبکه ای یا نهادی در حوزه های اقتصادی(نهادی های برتون وودزی)،امنیتی(ناتو) و فرهنگی با بهره گیری از استراتژی های توبیخ و تشویق سبب شده است کشورهای اروپایی همچون آلمان به دلیل وابستگی اقتصادی،سیاسی و امنیتی و پیچیدگی منافعی که با این کشور دارند همواره سعی کنند در سیاست ها و مواضع خود در برخورد با تحولات نظام بین الملل منافع آمریکا را مدنظر قرار داده و همچنین با مقبولیت سیاست های آمریکایی،شرایط و جایگاه دولت آن را در نظام بین الملل بهبود ببخشند. در روزهای اخیر دولت آمریکا قطعنامه ای را در میان شماری از اعضای شورای امنیت توزیع کرده است و خواستار تمدید تحریم های تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی ایران شده است.تحریم هایی که تا اکتبر 2020   اعتبار دارند و پس از آن ایران می تواند از سایر کشورها تسلیحات متعارف خرید کند. برای اینکه آمریکا به تواند کشورهای عضو شورای امنیت را با خود همراه کند و این تحریم را مجددا علیه ایران تمدید کند نیاز دارد دلیل منطقی داشته باشد.آمریکا در سال های اخیر حزب الله لبنان را در فعالیت های تروریستی در خاورمیانه متهم کرده است و تاکید دارد فعالیت ها و اهداف این گروه بقای شریک استراتژیک خود یعنی اسرائیل را به خاطر می اندازد و در نهایت اعلام می کند که ایران حامی و پشتیبان حزب الله می باشد،پس بنابراین تحریم های تسلیحاتی علیه ایران ضرروری می باشد.

  بنابراین آمریکا با تحت فشار قرار دادن آلمان برای معرفی کردن حزب الله به عنوان گروه تروریستی سعی بر نفوذ حداکثری در خاورمیانه،حفظ امنیت اسرائیل،تمدید تحریم های تسلیحاتی علیه ایران و تحت فشار قرار دادن سایر کشورهای اروپایی برای حضور در تحولات خاورمیانه و تضعیف محور مقاومت دارد.

نتیجه گیری و توصیه

   به عقیده نگارنده آلمان با معرفی کردن حزب الله به عنوان یک گروه تروریستی سعی به تامین منافع آمریکا و اسرائیل کرد و با وجود ضعف سیاسی و وابستگی اقتصادی تلاش می کند موافقت های این دو کشور را در نظام بین الملل بدست آورد تا در نهایت جایگاهی بهتر در این نظام داشته باشد.حزب الله مهمترین هم پیمان جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه می باشد. آمریکا و اسرائیل نیز با تحت فشار قرار دادن آلمان برای اتخاذ چنین سیاستی سعی در کاهش توان بازدارندگی و نفوذ پذیری ایران در منطقه خاورمیانه می کنند.لذا تضعیف حزب الله باعث کاهش عمق استراتژیک ایران، افزایش استراتژی بازدارندگی و ضریب امنیتی اسرائیل و تضعیف محور مقاومت می شود. بنابراین جمهوری اسلامی ایران با توجه به اهمیت حمایت از حزب الله به عنوان یک استراتژی بسیار مهم در راستای بازدارندگی غیر مستقیم منطقه ای در برابر قدرت مداخله گر آمریکا و متحد استراتژیک آن یعنی اسرائیل و هم پیمانانش باید با کمک شرکای منطقه ای و فرامنطقه ای و با استفاده از استراتژی سیاست نرم و توان هنجار سازی حمایت خود و گروه های دیگر را از حزب الله اعلام کند تا در نهایت خواسته های پشت پرده تصمیم دولت آلمان را خنثی شود.

واژگان كليدي: بررسی، نقش، اسرائیل ، آمریکا ، تروریست نامیدن ،حزب الله لبنان ، آلمان، رضا ستوده

مطالب مرتبط