محسن عسگریان
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
تنها زمانی که کمتر از 24 ساعت به برگزاری مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 باقی نمانده و توجه سیاستمداران و تحلیلگران بین المللی بیشتر معطوف به نتیجه این مذاکرات است، این سوال اساسی در ذهن بسیاری از کارشناسان و مردم نقش بسته که اصلا ریشه اختلافات ایران و کشورهای غربی بر سر برنامه هسته ای ایران از کجا نشات گرفته است. در همین زمینه و به منظور بررسی چرایی اختلاف ایران و 5+1 بر سر برنامه هسته ای ایران به سراغ دکتر صادق زیباکلام رفته ایم. آنچه در پی می آید حاصل گفتگوی مرکز بین المللی مطالعات صلح با این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران است.
- ·به عنوان سوال نخست لطفا بفرمایید به نظر شما چرا کشورهای غربی و در راس آن ایالات متحده با برنامه هسته ای ایران مخالفت می کنند. شما ریشه این مخالفت ها را چگونه ارزیابی می نمایید؟
در مورد برنامه هسته ای کشور ما، به اعتقاد بنده دو مسئله بسیار اساسی وجود دارد: یکی گره خوردن و ارتباط موضوع برنامه هسته ای با مخالفت ها و مشکلات ایران و غرب و امریکا و دیگری نادرست بودن این فرض که غرب و امریکا مخالف پیشرفت ایران هستند. در ایران بحث مخالفت غرب با برنامه هسته ای به معنای مخالفت جهان غرب با پیشرفت نظام اسلامی ایران تعبیر می شود ولی به اعتقاد بنده واقع مطلب اینچنین نبوده و نیست. اصولا پیشرفت هسته ای خیلی ارتباطی با پیشرفت در سایر حوزه های علم و فناوری و صنعت ندارد. به عنوان نمونه کره شمالی و پاکستان تاحدی به پیشرفت های هسته ای خوبی دست یافته اند ولی آیا این دو کشور در سایر حوزه های فنی و صنعتی نیز به همان میزان توسعه پیدا کرده اند؟ بنابراین این مفروض گزاره غلط و استدلال نادرستی است و همانطور که عرض کردم پیشرفت هسته ای خیلی ارتباط تنگاتنگی با پیشرفت صنعتی و علمی ندارد. حال با توجه به این مسئله این سوال مطرح می شود که چرا غربی ها اینقدر با برنامه هسته ای ما مشکل دارند؟ غربی ها با برنامه هسته ای ما مشکلی ندارند. دغدغه و مشکل اصلی آنها بر سر مسئله غنی سازی اورانیوم است. برای اینکه اگر ما بتوانیم چرخه غنی سازی اورانیوم را تکمیل بکنیم و بطور کامل به این تکنولوژی پیشرفته و تاحدی انحصاری تسلط پیدا بکنیم و آن را در اختیار قرار دهیم ، به راحتی و در هر موقعی که اراده بکنیم می توانیم ظرف 1 تا 2 سال غنی سازی را از 5/3 درصد که برای سوخت راکتورهای هسته ای کافی است به 90 درصد برسانیم. بنابراین مشکل و مخالفت اصلی غربی ها این است که آنها نمی توانند ایرانی را بپذیرند که به این تکنولوژی دست پیدا کرده اند.
- · غربی ها چرا تا به این حد نگران و مخالف دست یافتن ایران به این تکنولوژی (غنی سازی اورانیوم) هستند؟
غربی ها نگران این موضوع هستند که اگر ما به این توانایی ، یعنی غنی سازی اورانیوم دست پیدا بکنیم، چه چیزی می تواند مانع از آن بشود که ما اگر خواستیم سلاح هسته ای تولید نکنیم. پاسخ ما به این دغدغه غربی ها این است که ما سلاح هسته ای تولید نخواهیم کرد چرا که نه تنها اسلام و اعتقاد دینی ما این اجازه را به ما نداده و نمی دهد بلکه اصولا ساخت سلاح هسته ای هیچ توجیه اقتصادی و نظامی و استراتژیکی برای ما ندارد. اما غربی ها از این مسئله نگرانند و معتقدند که ایران اگر توان غنی سازی اورانیوم را داشته باشد، هر موقع اراده بکند می تواند سلاح هسته ای نیز تولید نماید. این موضوع و این نگرانی است که علت اصلی مخالفت غرب و امریکا با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران می باشد.
- ·اما ایران به عنوان کشوری که بیش از 25 سال عضو معاهده عدم اساعه ( NPT) است و با امضای پروتکل الحاقی در سال های اخیر تمامی تاسیسات هسته ای ما توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای بارها و بارها مورد بررسی و بازرسی قرار گرفته اند و تاکنون هیچ سند و مدرکی مبنی بر نظامی بودن برنامه صله آمیز هسته ای ما از سوی آنها ارائه نشده است ، خود به نوعی گویای راستی ادعای ایران می باشد. شما این مسائل و موضوعات را چگونه با هم جمع می کنید؟
بله درست است. در تمامی بازرسی هایی که تاکنون از تاسیسات هسته ای ما صورت گرفته، هیچکدام دلایل متقن و قطعی ای مبنی بر غیر قانونی و یا نظامی بودن این برنامه ها و تاسیسات پیدا و ارائه نکرده اند. این موضوع بارها از سوی بازرسان و حتی دبیر کل آژانس مطرح شده است. اما همانطور که عرض کردم بحث بر سر این مسائل فنی و حقوقی نیست ، بحث بر سر توانمند شدن ایران است. ما در جهتی حرکت می کنیم که به این جهت ختم می شود به نقطه ای که ایران در آینده هرموقع اراده بکند می تواند سلاح هسته ای تولید بکند. مشکل برسر این توانمندی و آن نگرانی است.
- ·سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که کشورهای دیگری از جمله برزیل و آرژانتین هم تاحد زیادی به این توانمندی دست پیدا کرده اند پس چرا غربی ها و امریکا مخالفتی با این کشورها نمی کنند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که این کشورها تا به حال حتی در مقام بیان هم نگفته اند که ما می خواهیم کشور دیگری را نابود بکنیم. اما برخی از مسئولان ایران در طول این 33 سال بارها و بارها و با ادبیات های مختلف این جمله را بیان داشته اند. با توجه به چنین زمینه ای اگر ایران توانایی ساخت بمب هسته ای را پیدا کند چه تضمینی وجود دارد که این کار را نکند و درصدد نابودی و یا محو کشوری مثل اسرائیل برنیاید و یا این تکنولوژی را در اختیار گروه های شبه نظامی ای چون حزب اله و حماس قرار ندهد. اینگونه ملاحظات است که باعث مخالفت گسترده غربی ها با برنامه هسته ای ایران شده است والا این مسائلی که ما در داخل مطرح می کنیم که آنها نمی خواهند ما از نظر علمی و صنعتی پیشرفت بکنیم و به استقلال برسیم ، مسئله و موضوع مهمی برای غربی ها نبوده و نیست و به نظر من آگر این ابهام و مسئله رفع بشود ، کشورهای غربی کارشکنی و مخالفتی با برنامه هسته ای ما انجام نخواهند داد و ممکن است حتی به ما کمک هم بکنند.
- ·ولی آقای دکتر رفتار جمهوری اسلامی ایران در طول این سه دهه به خوبی نشان داده که ایران در جامعه بین الملل کشوری مسئولیت پذیر و قابل اعتماد است که به هیچ وجه دست به رفتارهای غیر عقلانی و غیر مسئولانه نمی زند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که رفتار مسئولانه و رفتار عقلانی ، امری نسبی است. امریکایی ها معتقدند که خیلی از رفتارها و موضع گیری های آنها مسئولانه است ولی خیلی از کشورهای دیگر رفتارهای ایالات متحده در جامعه بین المللی را غیر مسئولانه و غیر عاقلانه می دانند. در مورد ایران هم ما معتقدیم که سیاست های ما در طول این سال ها کاملا مسئولانه بوده است. اما خیلی ها معتقدند که برخی از سیاست ها و موضعگیریهای ما خصمانه و غیر مسئولانه بوده است. به عنوان مثال اعلام این که ما در موقع خطر تنگه هرمز را می بندیم از نظر اکثر کشورهای جهان کاری غیر مسئولانه و خصمانه می باشد. اینگونه مسائل و موضع گیری هاست که مشکل ساز و مسئله آفرین شده است.
- ·اما در مقابل هم خیلی از کشورها از جمله امریکا و اسرائیل بارها و بارها کشور ما را به حمله نظامی تهدید کرده اند. چرا چنین موضعی ر قبال اسرائیل از جانب غرب اتخاذ نشده و نمی شود؟
بله من این مسئله را قبول دارم. اسرائیل همواره ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است اما همه این تهدیدات به نوعی مربوط به مسئله هسته ای ماست. مخالفت ما با اسرائیل بر سر مسائل و یا اختلافات سیاسی ، مرزی و … نیست بلکه مسئله ای ریشه ای و ماهوی است.
- ·اما آقای دکتر این بحث ها و این تهدیدات به فبل از مطرح شدن برنامه هسته ای ایران بر می گردد. در طول این سه دهه امریکا همواره درصصد تغییر رژیم سیاسی در ایران بوده است بنابراین به نظر می رسد این مسئله خیلی با بحث هسته ای ما ارتباطی پیدا نمی کند؟
بله درسته. در اینجا دیگر بحث هسته ای مطرح نبوده بلکه اختلافات و منازعات ما با امریکاست که چنین مسائلی را موجب شده است. به بیان دیگر اختلافات سی ساله ایران و امریکا بسیاری از مسائل دیگر را در ارتباط با زیست ما در جامعه بین المللی تحت الشعاع قرارداده است. حتی خود مشکل غرب با برنامه هسته ای ما هم می تواند تا حدی به این مسئله ارتباط پیدا کند. بنابراین برای درک این موضوع باید به بررسی و واکاوی ریشه های اختلاف جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده در طول این 33 سال پرداخت که بحث مفصل و جداگانه ای می طلبد.
- ·همانطور که می دانیم مذاکرات 1+5 و ایران راجع به برنامه هسته ای ایران تا چند روز آینده در استانبول برگزار خواهد شد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که با توجه به اینکه مذاکراتی از این نوع مسبوق به سابقه بوده ، چرا مذاکرات پیش رو اینقدر حائز اهمیت است؟
من اعتقاد دارم که جنس مذاکرات پیش رو فرق چندانی با مذاکرات صورت گرفته پیشین با 1+5 در مورد برنامه هسته ای ندارد اما یک تفاوت بسیار بسیار بنیادی این دوره از مذاکرات با مذاکرات قبلی پیدا می کند و آن این است که این مذاکرات یک نوع اتمام حجت است چرا اتمام حجت است برای اینکه رئیس جمهور امریکا بسیار از جانب جمهوری خواهان و لابی های صهیونیستی تحت فشار است. مهمترین و اصلی ترین و جدی تیرن نقطه ضعفی که جمهوری خواهان نسبت به اوباما دارند این است که او نتوانسته در طول این سه سال قضیه ایران را حل نماید و معتقدند که اوباما در قبال ایران بسیار مماشات به خرج داده است. وقتی به میتینگ های انتخاباتی جمهوری خواهان نگاه می اندازیم آنها بیش از هرمسئله دیگری (حتی اوضاع اقتصادی امریکا) روی سیاستهای اوباما در قبال ایران به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ دست می گذارند. بنابراین قطعا اوباما می خواهد سمت و سویی برود که نشان دهد آنها دارند اشتباه می کنند و او توانسته مسئله هسته ای ایران را به نتیجه و سرانجام مطلوبی برساند و سیاست هایش غلط و نادرست نبوده است. در عین حال اوباما می خواهد به جمهوری خواهان و لابی های قدرتمند صهمیونیست ها در امریکا و همچنین دولت اسرائیل نشان دهد که دولت او در برابر ایران قرص و محکم ایستاده است. من معتقدم که آقای اوباما بنا دارد تصمیمات مهم و جدی ای را در برابر ایران اتخاذ نماید و معتقدم که او اینکار را خواهد کرد. منتها در عین حال او و اکثر اعضای دولتش دوست ندارند کار با ایران بالا بگیرد. بنابراین یک جورایی این مذاکرات شانس آخر اوباما در مورد ایران است. اگر اوباما در این مذاکرات شکست بخورد، به نظر من برای فرار از دست انتقادهای جمهوری خواهان و پاسخ به افکار عمومی جامعه امریکا دست به رویارویی بسیار جدی تری (نه لزوما حمله نظامی) با ایران خواهد زد. مقصود من این نیست که آنها دست به حمله نظامی می زنند بلکه به نظر می رسد آنها قطعا تحریم ها و فشارهای سیاسی، اقتصادی و مالی را شدیدتر خواهند کرد ، قطعا به کشورهایی چون هند، ژاپن و چین فشارهای زیادی مبنی بر متقاعد ساختن آنها برای عدم خرید نفت از ایران وارد خواهند ساخت. از این رو مذاکرات پیش رو مذاکراتی مهم و سرنوشت ساز خواهد بود. همچنین در همین راستا است که اقای اوباما توسط نخست وزی ترکیه نامه ای به مقام معظم رهبری فرستاده است. البته من نمی دانم مفاد آن پیام چه بوده است ولی می شود به نوعی حدس زد که اوباما در آن پیام خدمت مقام معظم رهبری گفته اند که ما در این دور از مذاکرات بسیار جدی بوده و خواهان به نتیجه رسیدن این مذاکرات هستیم و اگر این مذاکرات نتواند به نتیجه ای برسد ما ناچار خواهیم بود که تصمیمات جدی تری در قبال شما اتخاذ نماییم. من فکر می کنم روح پیام اوباما به مقام معظم رهبری دربرگیرنده چنین درخواستی بوده است.